افغان موج   

 سیستم فدرال تضمینی برای تمامیت ارضی و برون رفت از بحران موجود

 

http://afghanmaug.net/images/stories/fdral.JPG

 

 شیوه های انسجام بهتر امور  در وجود حکومت های  فدرالیست .

 فدرالیسم  یعنی   یک ساختارو حکومتی است در یک ساحه ی تحت حاکمیت قوانین مربوط به حوزه را تدوین و آنرا در عمل پیاده میکند. که وحدت و یگانگی را بر شالوده تفاهم با دولت مرکزی  و رضایت خاطر مردم محل بر قرار میسازد." در دنیای امروز، بطور رسمی بیست کشور فدرال وجود دارند که قریب به نیمی از جمعیت جهان را تشکیل میدهند. و در ساحه حاکمیت خود  یعنی فدرال استقلال دارد .بعنوان مثال، در اسپانیا، به مناطق ناوارا (Navara  ) و باسک، قدرت و ضع و مصرف مالیاتی بیش از آنچه که به مناطق خود مختار داده میشود، تفویض شده است. و یا، به ایالت های کاتا لونی و گالیسیا، در مورد فرهنگ وزبان و آموزش، اختیارات ویژه ای داده شده است. بهمین نحو، در کانادا، ایالت کبک (Quebec ) برای حفظ و پیشبرد فرهنگ زبان فرانسه، از اختیارات خاصی بر خوردار است. در آلمان فدرال، سه شهر   برلین، برمن و هامبورگ  یا دولت- شهر  Lander تلقی میشوند، حال آنکه بقیه شهرها تابع سیزده منطقه Lander هستند. یا مثلا در چین به بندر هنگ کنگ،  وضعیت سیاسی و حقوقی ویژهای تفویض شده است.      یک حکومت فدراتیو،ضمن پخش قدرت سیاسی بشکل عمودی،  هم از جامعیت قدرت مرکزی و هم از هویت وجامعیت ایالتها که مولفه های آن هستند، دفاع کرده وبه هریک از آنها قدرت واختیارات لازم برای حل مشکلات کشور را از طریق هم آهنگی باهم میدهد و شهروندان را در ارتباط نزدیکتری با تصمیم گیریها قرار میدهد."

در روز تجلیل از زبان مادری در خانه فرهنگی مولانا شهر ونکوور کانادا شاعر زوالسانین زبانهای اوزبیکی و فارسی با تالم و تاسف اظهار نمودند که او نتوانسته است فرزندانش را زبان اوزبیکی یاد بدهد که توسط آن فرهنگ و تاریخ خود را حفظ میکرد. نویسنده مشهور کشور ما که به زبان پشتو می نویسند به جز چند کلمه تبریکی  نتوانستند که به زبان پشتو سخن برانند و یک برادر ما که  مولانا شناس است نتواست به لهجه ی هزاره گی خود در روز بزرگداشت از زبان مادری صحبت کند. در همان روزنویسنده و تحلیلگر سیاسی محترم انجینیر فضل احمد افغان طی صحبتی مبسوطی زبان مادری را به شاخه گل تشبح کردند که در گلدان پرورش یابد. اگر آن پرورش نیابد گل خشک میشود و گلدان باقی می ماند و  در داخل گلدان کسی دیگری گل خواهند شاند . در کشور ما در سده اخیر پولهای هنگفت از طرف حکومت مصرف شد تا زبان پشتو سراسری شود. من بیاد دارم دربعضی محلات افغانستان نامهای قدیمه داشت که هر کدام از خود تاریخ دارد به زبان پشتو تغییر دادند مثلآ در قریه ی جوی زندان سمنگان که نود فیصد اوزبیک نشین است نام قریه را از جوی زندان به  ژوی ژوندون تغییر داده و در آنجا مکتب به زبان پشتو ساختند و معلمان محترم از مشرقی جنوبی مقرر کردند. دها سال به زبان پشتو برای اطفال اوزبیکها تدریس کردند و در جریان تدریرس به گونه های مختلف زبان اوزبیکی را توهین و تحقیر می نمودند بیاد دارم روزی معلم صاحب مضمون پشتو ما که سید عمر خان نام داشتند در صفت یک فکاهی گفتند که چنین بود(روزی شاگرد از معلم اجازه گرفت و برای رفع حاجت(تشناب) رفت  بعد از مدتی معلم شاگرد دیگری فرستاد تا بداند که او چرا در تشناب رفته است شاگرد که به تعقیب ان رفته بود گفت معلم صاحب احمد در تشناب اوزبیکی میگفت) ما خندیدیم و بعدآ پی بردیم معلم صاحب زبان اوزبیکی را با ... در حالت تشناب برابر کرده بودند. با چنان بی حرمتی معلم صاحبان پشتو نمی توانستند زبان پشتو را بر دیگران محبوب بقبولانند . در نتیجه  با سویه ی پایین از آن مکتب شاگردان فارغ ، شامل متوسطه در مرکز میشدند و سواد کافی و لازم را فرا نمی گرفتند.

باگذشت زمان  آن قریه بنام های  اصلی اش جوی زندان دو باره مثما شد و یگان کس که حتی کمی به زبان پشتو حرف بزند در آن قریه نیست . . مثل آنکه رفقای خلقی ما شهر جلال آباد را تلون شهر نام گذاشتند و برادران جمیعت ما نام شهر حیرتان را به نام شهر جنرال مؤمن نامگذاری کردند. چون این نامها تحمیلی گذاشته شده بود عمومی نشده دیری نگذشته هر کدام این شهر ها را که از خود تاریخ داشت به نامهای اصلی شان برگشت.

با جبر و ظلم نمیتوان اندیشه ی را بر کسی قبولاند. این معضله از مدت ها در کشور ما موجود و در طی سی سال گذشته اوج گرفته است . من که در کانادا زندگی دارم، کانادا تا قبل از فدرالی شدنش مدت هفت سال جنگهای خانماسوز ملیتی انگلیسی زبان و فرانسوی زبان  را گذشتاند . بعدار تاسیس حکومت فدرال  هر یک ار ایالت آزدی اقتصادی ، زبانی و فرهنگی منطقوی خود را گرفتند و  آنرا به قانون اساسی فدارال کانادا گنجانیدند.و در مدت کم کشور خود را  به آرامی ، ترقی و شگوفایی رسانیدند.

 کشور ما افغانستان از قدیم ها به سمت مزاری های، مشرقی ها کابلی و غیره  تقسیم بودند خصلت و روش متفاوت انها را از سمت  تشخیص میکردند. مثلآ تهدید به یک مزاری تعرض به مزاری ها حساب میشد. انتقاد بر یک قندهاری بر همه قندهاری ها برمیخورد .

 برای همه معلوم  است گروپ طالبان متشکل از هموطنان پشتون نشین ما استند آنها هم حق دارند مطابق به خواسهای اکثریت شان جامعه ی بسازند و در این راه همه روزه قربانی میدهند. چرا حکومت خواست های انها را نادیده گرفته با تفنگ جواب میدهد.امروز همه در افغانستان به بالغیت سیاسی خود رسیده اند و میدانند چه کنند. به هیچ وجه نمیتوان هرآنچه طالب میخواهد بر مردم سمت شمال تطبیق کرد و هر آنچه مردم سمت شمال خواهند بر طالبان تطبیق کرد.به گفته وطنی خون آنها را به دیگ انداخته جوش بدهیم یکجا نمی شود.

 و به همین اساس زعیم های بزرگ ملی ما مرحوم (بابه)عبدالعلی مزاری بابای هموطنان هزاره ی ما ، جنرال عبدالرشید دوستم رهبر ملیتهای ترکیتبار کشور ما همرا با همنظرانشان همچو لطیف پدرام چهره شناخته شده ی کشور ما که هر کدام از جمیعت های بزرگی نیز نمایندگی دارند سیستم فدرال را تضمینی برای تمامیت ارضی و تساوی حقوق ملیتهای  کشور ما دانستند و راه برون رفت از بحران موجوده را تنها در حکومت فدرال میدانند. پس باید همه همنظر به راه تشکیل فدرال بی اندیشیم و جامعه آسوده و مرفع را به حواست و خواهش خود بسازیم.

امان معاشر، خبرنگار آزاد

منابع استفاده شده:

.

www.achq.org/fedreal/federalism%20hidayet

 www.khorasanzameen.net/php/read.php

 

تبصرۀ افغان موج

 

جناب امان معاشر خبرنگار آزاد !

نوشته ای شما در مورد بیرون رفت از بحران موجود در افغانستان  از دیدگاه ما به چند دلیل غیر موجه جلوه میکند. هرچند شما به حیث یک خبرنگار آزاد قضاوت میکنید و بنابرآن برای بیان نقطه نظر های خود  مثل بعضی از سیاستمداران و احزاب قدرت طلب آزاد هستید ... نقطه نظرات ما ازین قرار است.

1 ــ فدرالیزم در اسپانیا، کانادا، امریکا، هند، پاکستان و در اقصی نقاط جهان نه چنانکه شما فرموده اید. بلکه ساختدار های حکومتی دیگر در جهان هم دارای  نارسایی بخود است.  هسپانیه مشکلات اقتصادی فراوان دارد. هم اکنون گروه های جدایی طلب علیه حکومت مرکزی به مبارزه مسلحانه مبادرت میورزند. و در اتحادیه اروپا در قطار یونان و بلجیم قرار دارد  که مشکلات اقتصادی خود را مرفوع کرده نمیتوانند و در سیستم های حکومتی دیگرهم  هر از گاهی مشکلات اقتصادی و اجتماعی بروز میکند. از طرف دیگر هر سیستم حکومتی در جهان بر اساس فرهنگ خاص اجتماعی و سیاسی  میتواند مدتی پایدار باشد ولی تقریبا در هیچ جای جهان حکومت ها نمیتوانند  به آنچه میگویند عمل نمایند. شما در هیچ نقطۀ دنیا نمیتوانید فدرالیزم را با شرایطی اقتصادی ـ اجتماعی  و سیاسی که افغانستان دارد نشان دهید. بنا برآن گرفتن تیوری و رفتن روی فرضیات بخاطر اثبات ادعا ها نباید خارج از حقایق علمی و تاریخی  باشد.

2 ــ مثالهایکه شما برای تثبیت اندیشه خود مینی بر حل بحران کشور آورده اید از جمله مسله زبان ها و توضیحاتی در مورد چربیدن یکزبان بالای زبانهای چندگانۀ کشور؛ پایه و  اساسی برای حل بحران ندارد. بر علاوه منابعی را که در اخیر نوشتۀ خود موخذ داده اید را نمیشود اعتباری برای حل بحرانهای سیاسی و اقتصادی به حساب اورد. زیرا فدرالیزم نه بخاطر مسلۀ زبان و نه بخاطر خواست یک حزب و یا جمیعت کوچکی از بدنه ای یک ملت بوجود میاید. و همچنین خواست اقلیت دلیلی برای تبدیل نظام شده نمیتواند. چنانکه شما صریحن در عنوان مطلب خود این مسله را ضامن تمامیت ارضی افغانستان یاد کرده اید  این بهانه زیادتر از نیل به فدرالیزم به نام های چون خراسان، اریانا، هزارستان و ...  تجزیه افغانستان را به چند پارچه  تعقیب میکند که توسط چند اجینت و جیره خوار بیگانگان اخیرا در سایت های انترنتی خارج افغانستان تبلیغ میشود. زبان مادری  هزاره ها هم فارسی  دری است و دلیلی ندارد که در روز زبان مادری یک هزارگی لهجه اش را  برای معرفی مولانای بلخی زیادتر از چیزیکه به فهم حضار باشد تغیر میداد. بعد اینکه هیچ کس انکار نمیکند که فایشیزم بحیث یک وسیله  همواره در سیستم های حاکمیت پرورش  یافته و برای حفظ و بقاء این حکومت ها فعالیت میکرده اند. شما نوشته اید پشتونها ( نه حکام دولتی) زبان ازبکی و یا احیانن فارسی دری را توهین میکردند... حالا این میشود دلیلی برای تغیر یک سیستم حکومتی شود؟ برای هر تغیر سیستم حکومتی خواست و حرکت ملت ضرور است نه عضو پارلمان فرمایشی و یا چند معلم و یا افسر...

3 ــ  جنگسالارانی چون عبدالعلی مزاری، عبدالرشید دوستم و همچنان لطیف پدرام یا آنانیکه در میان مردم از صبغۀ رهبریت برخوردار نیستند وملت افغانستان طی  تقریبا نیم قرن اخیر بزرگترین جفا را از آنان دیده اند هیچگاهی نمیتوانند در تغیر سیستم حکومتی ابراز نظر نمایند و این تغیرات باید وسیعا به خواست و رهبری مردم وبا موجودیت دولتی سکولار صورت گیرد.. و یگانه راه بیرون رفت از بحران های که شما یاد کرده اید کوتاه کردن دست این جنایتکاران از سرنوشت ملت و به محاکمه کشاندن همه مجرمان جنگی و خلع سلاح گروهک های مافیایی و ضبظ دارایی ها نامشروع انان است.

4 ــ شاید یگانه حکومت فدرالی در جهان اسلام پاکستان باشد که به خواست انگلیس ها در نیمه قرن بیستم از پیکره شبه قاره هند به منظور یک ماشین جنگ افروزی در جنوب آسیا بوجود آمد. من نمیخواهم زیادتر ازین چیزی در بارۀ پاکستان بگویم ولی اگر افغانستان میخواهد حکومت فدرالی چون پاکستان داشته باشد هزار مرتبه هر دیکتاتوری  در افغانستان بهتر خواهد بود.

5 ــ  شما طالبان را تنها مربوط به برادران پشتون ما میدانید. نمیدانم با کدام احصایۀ معتبر ثابت ساخته اید که آنان بتوانند بدون کمک های بزرگ سازمان های مافیایی مواد مخدره، پاکستان، عربستان و ایران اضافه از ده سال به مقابل  امریکا و انگلیس و پیمان ناتو بجنگند و آنان را به چالش بکشند. بنا برآن طالبان جمیعتی از نیرو های اجیر ملیت های مختلف از عرب گرفته تا عحم، از پشتون گرفته تا تاجیک، ازبک ، ترکمن و عرب است که پاتوق شان در مناطق پشتون نشین این طرف و آنطرف سرحدات جنوبی افغانستان است.

6 ـ نوشته شما وسیعا ویرایش شده زیرا آنقدر به عجله  و احساسات نوشته بودید که در مواردی مقصود شما را بر اورده نمیساخت.

افغان موج