افغان موج   

هدایت محمود هنرمند دلها

 

http://afghanmaug.net/images/mahmud.jpg

 

اگر هنر را مجموعۀ مهارت های عملی و تصوراتی از زیبایی بدانیم پس لاجرم باید هنرمند و یا آفریدگار هنر را انسان تصور کنیم. زیرا انسان است که این مهارت ها را با همجنسان خود در طول تاریخ به اشتراک گذاشته است. هنر موسیقی با پیدایش انسان هوویت یافته است. دربار پادشان و محافل عوام از هزاران سال به اینطرف با نوای ساز و آواز هنرمندان دلنشین بود. انسان برای لذت بردن از موسیقی آلات و ابزار های را خلق نمود که دیگران را مجذوب خود ساخت و با این وسیله اندوه و رنج را چون یک داروی رفع نمود.

موسیقی افغانستان که با وجود ممانعت های عقیدتی  چون کاروانی خسته بسوی منزلگه مقصود راه میپیماید نشانگر این حقیقت است که هر قدر باور های دینی بر سر نوشت انسان مسلط باشد نمیتواند فریاد  نی را نادیده بگیرد:

بشنو از نی چون حکایت میکند              از جدایی ها حکایت میکند

اگر بگفتۀ مولانایی بزرگ نی حکایت گر انسان از اصل اوست پس باید نی و نینواز را تقدیر کرد....

از دیروقت هدایت محمود هنرمند خوش آواز و شاعر را میشناسم. عادت کرده ام که اشعار خودش و از شاعران گرانمایه ای وطنم را با آواز دلپذیر اش بشنوم. خواستم با او از طریق فیس بوک مصاحبه ای داشته باشم. بعد از صحبت با هنرمند وطن ام میخواهم یافته هایم را با شما در میان بگذارم:

پرسشها:  

1 ـ موسیقی را از کدام سن و نزد چه کسی آموختی؟ اگر امکان دارد خودت را معرفی کن.

پاسخ:

. اسم مکملم خواجه هدایت الله محمود است و در بهار 1352 هجری شمسی در کابل تولد یافته ام. پس از تکمیل مکتب لیسه شامل دانشکدۀ انجنیری در دانشگاه کابل شدم و هنوز تازه سال سوم آن دانشکده را آغاز کرده بودم، که در اثر جنگهای داخلی درهای مکاتب و دانشگاه ها مسدود گشت و حفظ سر از شر راکت و مرمی تفنگهای گوناگون نخست به مزار شریف سپس به پاکستان مهاجر شدم و از آنجا به کمک کاکایم،که در کانادا سکونت داشت وارد کانادا شدم. برای سالیان درازی در تلاش دستگیری از والدین و برادرانم، که در کابل باقی مانده بودند مصروف کار بودم و اوضاع افغانستان عزیز را از طریق وسایل اطلاعات جمعی زیر نظر داشتم. در آغاز ورودم به کانادا فکر میکردم افغانهای مقیم در خارج از روزگار، رنج هجران و ملاقات با مردمان دیگر تفکرات روشن و وطندوستانه داشته باشند اما بزودی دریافتم، که سوای تنی چند باقی در همان نقاق و تبغیضات قومی، لسانی، مذهبی و سمتی (کوشه و کنار افغانستان) غرق میباشند. و شماری هم کاملاً تغییر فرهنگ داده و با کلتور کشورهای خارج امتزاج یافته اند. این حرفهایم جنبۀ انتقادی ندارند. من نظریات و تفکرهای کاملاً متفاوت از خودم را با هوش و دل احترام میکنم. این یادآوری برای آنست، که این آدمها و تفکرات شان با اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور ما در روح و روان من ثأثیرات بسیار عمیق داشته اند و سبب آفرینشهای هنری و ادبی من شده اند. روزها بحال وطن و وطندارانم گریه میکردم. شبها خوابم نمیبرد از خواب میپریدم و اندیشۀ اینکه روز قبل خبر کشته شدن ده ها نفر را در روزنامه خوانده بودم یا در تلویزیون دیده بودم آزازم میداد. دیری نگذشته بود، که به ملاقات فامیلم دوباره پاکستان رفتم و قصد داشتم برنگردم. برایم توصیه شد، که وطندوستی ات را به دلت نگاه کن و برگرد چون این روزها برای این وطن از دستت برای کاری ساخته نیست . به کانادا برگشتم و برای برآوردن فریاد سینه ام چون از کودکی با موسیقی رفیق بودم به ساختن تصانیف و آهنگهای اصلاح طلبانه و ضد جنگ و نفاق پرداختم. جز شماری از دوستانم آن آهنگها را کمتر کسی به دسترس داشت. ساختن تصانیف مرا به شعر سرودن وادار میساخت و رفته - رفته به سرودن شعر آغاز کردم و مجموعۀ (آهنگ دل) را نوشتم. اگر درست بخاطر داشته باشم هنوز مکتب رو نشده بودم، که این آهنگ محترم ناشناس را تماماً از بر داشتم و گاه گاهی در پتۀ صندلی برای یگان مهمان میخواندم: دختر دیوان، بی بی رادو جان
لاله ره قسم دادم که رادو ره نسوزان. من موسیقی را از روی شوق و علاقه آموخته ام و نزد هیچ کسی شاگرد نبوده ام. جز گپهای بسیار ابتدایی و چند تال طبله چیز بیشتر از موسیقی بشکل مکتبی نمیدانم. اما نه تشویق کسی بلکه احساس درونی خودم، که جز التفات خداوندی (ج) چیز دیگری نیست و سی سال رفاقت با موسیقی مرا به عقیدۀ خودم توانایی خارق العادۀ در ساختن آهنگهای تازه و سرودن شعر و تصنیف داده است. اگر شعری بر من اثر کند بمجرد خواندن آن رویش آهنگ میسازم. اگر بگویم بمجرد خواندن آهنگ رویش خود بخود ساخته میشود و من صرف آنرا برای اینکه فراموشم نشود ثبت میکنم مبالغه نکرده ام. چنان هم اتفاق افتاده است،که من ده تا دوازه آهنگ در یک روز ساخته ام. بنظر من کمپوز و آهنگ ساختن یک قریحه است هر چند دانستن راک ها و سیمفونی های از قبل ساخته شده در ایجاد و آفرینش ترانه های جدید و تازه مؤثر بوده و آهنگساز را دست باز میدهد اما بذات خود هنرآفرین نمیتواند باشد. بعبارت دیگر موسیقی دان ها بطور حتمی و ضروری هنرمند نمیتوانند باشند. صدای مقبول، توانایی نواختن آلات مختلف موسیقی، تهیه و ترتیب موزیک، کمپوز کردن آهنگهای جدید، ساختن ریتم و تالهای جدید و اینروزها ثبت کردن با کابرد درست ایفیکتها همه و همه هنر و به عقیدۀ من داد خداوندی است و هرچند آموزش موسیقی برای دست اندرکاران آن لازم است مگر حتمی نیست

  2 ـ چرا در ساختن ویدو کلیپ هایت از مناظر طبیعت و حرکت های سمبولیک مثل دیگر هنرمندان استفاده نمیکنی؟

پاسخ:

دوست دارم ویدیوهای آهنگهایم مانند سایر هنرمندان با هنر آفرینی دست اندرکاران هنر سینما تهیه شوند و حد اقل مناظر طبیعی در آنها گنجانیده شود اما فکر کنم چرخ زندگی به میل کسی نمی چرخد. همسرم از چند سال بدینسو نسبت تکلیف روانی در شفاخانه میباشد و من تلاش دارم هم مادر و پدر اطفالم باشم و ثابت بسازم که همسر وفادار کسی هستم. اگر پول اضافه از احتیاج میسر شود بسیار شکم های کرسنۀ دیگر غیر از اولادهایم چشم امید بخدا و به من دارند تا کمک شان کنم لذا به ساختن ویدیو کلپ های پروفیشنل با مصارف هنگفت حتی فکر هم کرده نمیتوانم. شاید بپرسید که حد اقل میتوانی با همین کمرۀ موجود آهنگهایت را در یک پارک لیپسنگ کنی؟ با تأسف جز اطفال کوچکم در غربتسرای کانادا کسی ندارم تا با من همکاری کند. چون از اطفال و همسرم یادآور شدم، فکر کنم همینقدر کافی باشد تا بگویم دو پسر نازنین دارم بنامهای علی و انیس. پسر بزرگم هفت ساله و برادرش چهار ساله میباشد.


3ـ در کجا زندگی میکنی. عروسی کردی و طفل داری؟

پاسخ:

چون از اطفال و همسرم یادآور شدم، فکر کنم همینقدر کافی باشد تا بگویم دو پسر نازنین دارم بنامهای علی و انیس. پسر بزرگم هفت ساله و برادرش چهار ساله میباشد .


4 ـ به نظر تو باید موسیقی اصیل افغانستان دارای کدام خصوصیت ها باشد.؟

.پاسخ

اگر منظور شما اینست،که خصوصیات موسیقی اصیل افغانی چیها هستند؛ موسیقی اصیل ما در مناطق مختلف کشور عزیز ما به اشکال و انواع مختلف وجود دارد. من صاحبنظر و محقق پیرامون چگونگی موسیقی اصیل افغانی نیستم تا پاسخ همه جانبه و مفصل درین مورد داشته باشم. در ضمن موسیقی ما در مناطق مختلف کشور عزیز ما خصوصیتهای منحصر به زبان و فرهنگ مردم همان مناطق دارد، که مستلزم پژوهش و تحقیقات وسیع است. با شناخت اندکی، که از کارهای هنرمندان مناطق مختلف کشور عزیز ما دارم عرض کنم، که موسیقی در کشور ما از قرنها بدینسو وجود داشته است. در شمال افغانستان هنرمندان دوبیتی ها، رباعیات و غزلهای عامیانه و سروده های شاعران کلاسیک فارسی– دری را با تنبور، دوتار، غیچک، رباب، دف و دایره، و زیربغلی میسرودند و در جنوب و جنوبغرب کشور ما داستان خوانی و لندی سرایی با رباب، سرنا و دهل مروج بوده است. امروزه شماری از آماتورهای ما تلاش بر این دارند تا در کارهای شان از آلات موسیقی اصیل افغانی در کنار وسایل مدرن موسیقی استفاده کنند، که البته اینکار قبل از آنها وجود داشته است و از از پیشگامان آن میشود از احمدظاهر نام برد. شماری هم به موسیقی کشورهای غرب رو آوره اند و کسانی هم از مکتب های مختلف موسیقی کلاسیک هندی پیروی میکنند. حالا اگر منظور شما این باشد،که امروزه موسیقی اصیل افغانستان چه خصوصیات دارد؟ من کدام تغییر فاحشی در آن نمی بینم. اگر بطور مثال آهنگی را با موسیقی مردم ولایات شمالی مانند بلخ ،کندز و بدخشان تهیه کنیم باییست با آلات موسیقئ،که قبلاً یادآور شدم نواخته شود.

کلیپهای آهنگهای من به استثنای عمر (هدایت شما) هیچ مصرف ندارد. من هم کوزه هم گل کوزه و هم کوزه گر ... و خود بر سر این کوزه خریدار هستم. میز کوچکی دارم، که رویش کیبورد کهنه ام را، که چون غیچک معاصر برای بابه قِران میشود نامید با کمپوتر،کمره و مایکروفون قرار داده ام. اگر خداوند مهربان الهامی بخشد و آهنگی بسازم همه کارهای مربوط روی همین میز کوچک انجام میپذیرد.

 
5 ـ مصارف تهیه کلیپ هایت رویهمرفته چقدر است و چه کسی درین زمینه ترا کمک مالی میکند.؟

پاسخ:

لیپهای آهنگهای من به استثنای عمر (هدایت شما) هیچ مصرف ندارد. من هم کوزه هم گل کوزه و هم کوزه گر ... و خود بر سر این کوزه خریدار هستم. میز کوچکی دارم، که رویش کیبورد کهنه ام را، که چون غیچک معاصر برای بابه قِران میشود نامید با کمپوتر،کمره و مایکروفون قرار داده ام. اگر خداوند مهربان الهامی بخشد و آهنگی بسازم همه کارهای مربوط روی همین میز کوچک انجام میپذیرد.

 
6 ـ از کدام هنرمند و یا آوازخوان افغانستانی زیادتر الهام میگیری و با کدام یک آنها آشنایی داری؟

پاسخ:

  من از نزدیک با هیچیک از هنرمندان افغانی آشنایی ندارم اما کم از کم یک آهنگ از کارهای همۀ این غزیزن خوشم میاید. من از هیچکسی تقلید نمیکنم. ساخته هایم منحصر به فرد و اصل و اوریجینل میباشند. اینکه یگان آهنگ هندی یا غربی را کاپی کرده ام صرف ناشی از کیف بیش از حد از آن ترانه بوده، که مرا مجبور به ساختن تصنیف و سرودن آن کرده است.

.
7 ـ چرا پارچه های هنری ات از طریق تیلویزیون های افغانستان نشر نمیشود؟

پاسخ:

جواب مفصل برای این سوال تان بسیار مسایل را دربر میگیرد، که تماس روی آنها درینجا نمیگنجد. مختصر عرض کنم، که شنونده هایم در یوتیوب و فیسبوک از دیدن چهرۀ ناخوش من با موسیقی ساخته و نواخته شده توسط یک نفرخسته شده اند و خواستار تنوع در ویدیوها میباشند. چنانچه قبلاً گفتم خریدن همکاری نوازنده ها، ثبت آهنگها به معیار درست در ستدیو و بلاخره پرداخت پولی برای ویدیوکلیپهای پروفیشنل از توان اقتصادی من بیرون است. دستگاه های تلویزیونی در داخل کشور اکثراً ادارات ارگانهای سیاسی و احزاب و یا هم به منظور تجارت و پول ساختن بنا شده اند. آنها میخواهند یک آهنگ با یک آرکستر مجهز ثبت شده و ویدیوگرافی آن توسط ماهرین سینما انجام شده و مجانی در اختیار شان برای شهرت آوازخوان قرار داده شود، که از دست من ساخته نیست. بنابر این فعلاً راهی برای نشر آهنگهای من در آن تلویزیونها وجود ندارد. 

8 ـ آیا تا حال از تو برای دادن کنسرت دعوت شده یا نه؟

پاسخ:

سالها قبل دو- سه کنسرتی را خودم سازمان دادم و با استقبال گرم مردم مواجه شدم که خاطره های آن برایم فراموش ناشدنی است. اما نسبت گمنام بودن از من چنین تقاضایی نشده است.

.
9 ـ راجع به موسیقی افغانستان چه نظر داری.؟

پاسخ:

هرچند شمار آوازخوانها نامخدا زیاد شده است و در میان شان استعدادهای واقعاً خوب فراوان است اما شمار بسیاری از آنها کارهای بسیار مضحک و مبتذل برای کسب شهرت میکنند، که تأسف آور است. من دوست دارم میان هنرمندان افغان در هر گوشه و کنار دنیا همکاری برای ایجاد آثار بکر و ماندگار وجود داشته باشد اما بدبختانه شوقی های شهرت طلب بازار کمپوزهای ضغیف را با تصانیف پوچ و میان تهی بسیار گرم ساخته اند، که حتی سابقه داران موسیقی ما مصروف زر اندوزی از آنها میباشند. من کارهای بسیاری ازین هنرمندان را میشنوم. موزیک، ثبت و ویدیوگرافی آهنگهای شان خیلی عالی و زیبا است اما طرزهای آهنگها و در مواردی هم شعر و تصنیف آهنگها به مزاج من برابر نیست. تا جایی، که من میدانم هنرمندان افغانی،که موزیک ترتیب میکنند بسیار اندک میباشند بابراین اکثراً موزیک آهنگها توسط مردمان غیر افغان تهیه میشوند. به گمان غالب بیشتر آهنگها در پاکستان، هند و تاجیکستان نواخته و ثبت میشوند. بدون شک تمامی این عزیزان شنونده های خود شان را دارند، اما چه بهتر،که آرکسترها و گروپهای های موسیقی از خواننده ها و نوازندگان افغانی خود ما داشته باشیم ،که نداریم. در داخل کشور دولت در ایجاد یک آکستر سمفونی و حد اقل یک آرکستر نوازندگان آلات موسیقی اصیل افغانی کاری را با قاطعیت پیش نمیبرد هرچند از چندین سال بدینسو روی آن کار میشود .

10 ـ آرزو هایت برای آینده چه است؟

پاسخ:

 آرزو دارم روزی افغانها هیچ بیسواد نداشته باشند. آروز دارم دیگر در میان ما افغانها کسی به تاجیک ، پشتون ، بلوچ ، هزاره ، اوزبیک و ترکمن بودن خود نه به افغان بودن خود افتخار کنند و همدیگر را برای متفاوت بودن ملیت نکُشند. آرزو دارم افغانها در فراگیری هر دو زبان ملی و رسمی افغانستان کوشا باشند. آرزو دارم مردم برای ادای نماز به مسجد و تکیه خانه نه بلکه صرف به مسجد بروند. این آرزوی من تغبیر سو نشود که من مخالف مذهب شعیه هستم بلکه من میخواهم شعیه و سنی کنار هم به سجدۀ خداوند یکتا بروند. ...و ازینگونه آروزهای بسیار دارم. دلم میخواهد حد اقل یک آهنگم به دل هموطنانم چنگ بزند تا مگر از یلری هنرم توشۀ برای آخرت داشته باشم. 

11ــ خیلی خوشحال خواهم شد اگر آدرس پنج پارچه از ساخته هایت را بفرستی و پرسش هایم را همه جانبه پاسخ بدهی. بدون تعارف تو یکی از هنرمندان نخبۀ وطن ماستی.

  پاسخ:

با نوشتن نامم

Hedayat Mahmood

در گوگل به ساذگی میتوانید چینل مرا در یوتیوب پیدا کنید. در آنجا بیشتر از 140 آهنگ وجود دارد. هر آهنگی که خوش تان آمد آدرس یا لینک آنرا کاپی کنید. کامیاب و یرفراز باشید دوست مهربان.

http://www.youtube.com/watch?v=pQB2JyA1fGU&feature=share

http://www.youtube.com/watch?v=V67fhO2G1sA&feature=share

http://www.youtube.com/watch?v=hedrWe-IuOY&feature=share

http://www.youtube.com/watch?v=ATbZhtI7LMo

 


نعمت الله ترکانی