تحلیل موردی مسموم بودن افکار در برابر مدرنیته در افغانستان...!
فقه و قانون منتفی یکدیگر نیستند. همانطوری که ابو نصر فارابی حکیم مشهور اسلامی باور داشت: وحی و حکمت یا فلسفه و دین هر دو از جانب حق برای بشریت می باشند.
اما فقه بدون علم حقوق از دانشگاه٬ ناظم امور بشری امروزه شده نمی تواند. زیرا پدیده های مدرن چون: سایبر و انترنت٬ هوانوردی و ترانسپورت٬ صحت عامه و WHO٬ سیاست خارجی و منشور سازمان و یا کنوانسسیون وین و دیگر موارد... در فقه نیستند. و جایگاه فقه معاصر در برابر این پدیده ها٬ فقط در تثبیت حلال و حرام آنها می باشد.
که در کشورما افغانستان٬ طوری اذعان شده که حقوق مدرن و قانون اساسی گرایی در برابر و تضاد منابع اسلامی قرار دارد. به مانند: ملای لنگ که نظام نامه یا اولین قانون اساسی افغانستان را٬ در زمان شاه امان الله در یک دست قرآن و در دست دیگر قانون اساسی را٬ و برای مردم دو گزینه داد تا یکی را انتخاب کند. و تا اکنون روشنفکری در جامعه ما به مفهوم دین گریزی مسموم فکری می شود. البته عده ای از مارکسیست های افغانستان نیز روشنفکری را٬ چون توهین به مقدسات ترویج می کند. که به اساس آزادی اعتقادی تعرض و توهین به عقاید آزادی بیان نیست.
در نتیجه:
دین به مفهوم فلسفی آن: آیین و روشی که فرد با خدا وصل شود و از دیدگاه جامعه شناسی به گونه از فرهنگ٬ دین می توان گفت که مسبب روابط بین مردم گردد – آنچه در افغانستان در نقض حقوق مردم پدیدار شده است از مدروک جهل چون وحشت و دهشت با محرکه های تروریسم دولتی امنیت بین الملل را٬ نیز با تهدید مواجهه کرده است – که رسیدن به حقوق: مسوولیت خود مردم٬ از مبانی فکر و اندیشه با حمایت سازمان ها و قدرت های بین المللی٬ حکومت قانون برای ما دست یافتنی خواهد شد.
محمدآصف فقیری