افغان موج   
مقاله ای که در سپتمبر ۲۰۲۱ توسط «پی فنیوله» یکی از کارگزاران پروژه برق چین و «براین هارت» کارگزار دیگری از همان پروژه تحت عنوان «افغانستان گنجینه ای برای چین نیست» منتشر شد، با این مطالب آغاز میشود:
در پی خروج ایالات متحده از افغانستان، روایتی به ظهور رسیده است که کشور جنگ زده (افغانستان) را به عنوان یک جایزه جیوپولیتیکی برای چین ترسیم می کند.
بر اساس این منطق، پکن با حرص شدیدی به ثروت عظیم معدنی افغانستان چشم دوخته است و سیاستمداران چینی برای خرد ساختن لقمه های این مقاطعه با طالبان تلاش می ورزند. بیشتر این نگرانی ها اغراق آمیز است. افغانستان گنجینه ای نیست، و نگاه کردن به آن از دریچه تنگ رقابت قدرت های بزرگ با چین، گزینه های سیاست در واشنگتن را محدود می کند».
اما این دروغی است که فنیوله، عضو «مرکز تحقیقات استراتیژیک و بین المللی» وهمکار او هردو میخواهند به خورد جهانیان بدهند. مقاله فنیوله و هارت چنین ادامه یافته است:
«گفتمان کنونی درباره جاه طلبی های چین از روایتی آشنا پیروی می کند، که قدرت های خارجی مدت هاست به منابع معدنی افغانستان چشم دوخته اند. در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰، امپراتوری برتانیه و آلمان مطالعات زمین ‌شناسی ای را در مقیاس بزرگ در این کشور انجام دادند. شوروی در طول جنگ سرد مطالعات سیستماتیک خود را انجام داد. اخیراً، وزارت دفاع ایالات متحده یافته های یک مطالعه سال ۲۰۱۰ را منتشر کرد و به این نتیجه رسید که ذخایر مس، خاک های کمیاب، لیتیوم و مواد معدنی مختلفه افغانستان می تواند بیش از یک تریلیون دالر ارزش داشته باشد.
هیچ یک از این قدرت ها اراده بهره برداری از ثروت معدنی افغانستان را نداشتند، اما در حال حاضر بسیاری از تحلیلگران حدس می زنند که با خارج شدن ایالات متحده از صحنه، چین ممکن است اولین کسی باشد که این کار را انجام می دهد. این نگرانی تا حدودی قابل درک است. شرکت‌های چینی از مقادیر زیادی منابع معدنی و گرسنگی بیشتر استفاده می‌ کنند. چین در حال حاضر بزرگترین تولیدکننده عراده های الکتریکی در جهان است و برای تحکیم مزیت آن در این صنعت در حال رشد به مقادیر بیشتری لیتیوم نیاز دارد... با این حال بعید به نظر میرسد که چین به این زودی ها نقاطی را در افغانستان با پروژه های معدنی (استخراج معادن) خود پُر کند. شرکت های چینی می توانند به راحتی مواد معدنی حیاتی را از منابع عوضی ای به دست آورند. آنها به خوبی از خطرات و دردسرهای ناشی از تجارت در افغانستان آگاه هستند».
دیگر جای تردیدی باقی نیست که چرا چین علیرغم تعزیراتی که سایر کشورها، البته به استتنای رژیم اسلام آباد و امارات عربی بر طالبان وضع کرده اند و حکومت آنها را تا کنون به رسیمت نشناخته اند، نخستین کشوری است که درب سفارتخانه خود را در کابل تحت عنوان «برای سهولت کارهای تجارتی» گشود.
یکی از دلایلی که چین با ولع فراوان بسوی معادن افغانستان چشم دوخته است، قرابت مرزی چین و افغانستان است. این نزدیکی کشورها به یکدیگر، سرمایه گذاران چینی را در مقایسه با سایر نقاط جهان بسوی معادن افغانستان جذب می کند. با اینکه بیشتر ذخایرمعدنی افغانستان در نقاط دوردست واقع است و جنگهای متوالی این موضوع را پیچیده کرد، اما برای چین که همواره مایل است پروژه‌های مخاطره‌ آمیزی را در نقاطی از جهان روی دست گیرد که رقبای اقتصادی جهانی او در حال حاضر نمیتوانند و یا حاضر نیستند در آنها سرمایه گذاری کنند، اما افغانستان برای چین یک برگ برنده بود. در واقع مصیبت های دامنگیر کشورهای فقیر جهان، فرصت طلایی ای برای تصاحب منابع آنها در دست چین قرار داده است، فرصتی که عملی کردن شان فقط با هزینه های ناچیزی ممکن است. به طور مثال، ایجاد زیرساخت‌ها برای استخراج نفت از مناطقی مانند نایجیریا و سودان جنوبی که ازبا سرمایه گذاری چینی ها صورت گرفته است.
قرارداد به ارزش دو ملیارد و هشتصد ملیون دالری شرکت دولتی گروه متالورژیک چین (ام سی سی) که در سال ۲۰۰۷ بین افغانستان و چین منعقد شد و برای مدت ۳۰ سال استخراج از معدن را در دست چین قرار داد نیز یکی از آنهاست. چینی ها ۳۷۱ مليون دالر را صرف مصارف مقدماتی این پروژه کرده بودند که کار بیشتر روی آن به طور موقتی به تعویق افتاد.
همزمان با فرار رژیم و به دست گرفتن مجدد قدرت توسط طالبان، چینی ها یکبار دیگر بخت خوابیده خود را در افغانستان آزمودند ودر عرض یک هفته پس از تصرف کابل، رهبران طالبان با وزرای چین دیدار کردند تا از فرصت کنترول خود برمعادن سراسر افغانستان استفاده کنند. آنها که به هدف تحکیم قدرت خود هم اکنون همه روزه مشغول وضع تعزیرات بیشتری بر مردم هستند، بیصبرانه چشم انتظار پول هایی هستند که کمپنی های چینی قصد دارد به دامن شان بریزد. یکی از تعابیر از هدف طالبان برای ایجاد رعب و وحشت در میان مردم نیز همین یکی است، یعنی از بین بردن زمینه های هرگونه اعتراض از جانب مردم. .
مسلم است که یکی از موارد در دستور کار وزرای چینی در دیدار با طالبان تمدید امتیاز استخراج معدن توسط چین در منطقه باستانی تمدن بودایی مس عینک بود. متعاقباْ گلوبل تایمز چین از احتمال کارمجدد این پروژه خبرداد.
منطقه مس عینک شامل یک مجموعه باستان شناسی فوق العاده عصر بودایی است که به وسعت بیش از ۱۰۰۰ هکتار درکوه های بابا واقع است. در آنجا، باستان شناسان افغان و خارجی با هم کار کرده، استوپه های متعددی را کشف کرده اند که حاوی ده‌ها مجسمه است، بسیاری این مجسمه ها با لایه‌های رنگی دست‌ نخورده و برخی پوشیده از ورقه های طلا بودند، که با آمدن مجدد هیولای طالبانی اکنون همه در خطر انهدام و نابودی قرار دارند.
مس عینک یگانه دارایی متمرکز اقتصادی افغانستان است که مستقیماً بالای ۸۰ تا۱۰۰ میلیارد دالر مس و سایر مواد معدنی قرار دارد. بنابر این خطر این که معدنچیان چینی حین استخراج وحشیانه معدنی که در تحت شرایط کاملا خارق العاده و به نرخ کاه ماش بدسترس شان قرار گرفته است، جهت احتیاط را مراعات نکنند و تمامی آثار را برباد دهند بیشتر وجود دارد.
بهترین امید طالبان برای به دست آوردن بودجه برای دولت شان، گسترش صنعت استخراج غیرقانونی معادنی است که در حال حاضر صدها میلیون دالر در سال درآمد دارد – اما به زودی ممکن است اینکار به یک جریان چند میلیارد دالری تبدیل شود. بعلاوه با در دست داشتن قدرت توسط طالبان، صنعت استخراج غیر قانونی معادن افغانستان کاملا آماده است تا به چینی ها و سایرکسان واگذار شود و در نتیجه بیشتر از یک مکان باستانی در این کشور به یک گودال بزرگ تبدیل شود.
کشف معادن افغانستان توسط طالبان تازه نیست. بر اساس گزارش فارین پالیسی از سپتمبر ۲۰۲۰، طالبان از قبل بیشتر ثروت معدنی افغانستان را کنترول می کردند و سالانه ۴۰۰ میلیون دالر از استخراج معادن به دست می آوردند، رقمی که توسط محققان مستقل تأیید شده است.
ذخایری معدنی افغانستان به ارزش یک تریلیون دالر یا بیشتر تخمین زده می‌شود. این کشور صاحب یکی از بزرگترین ذخایر لیتیوم جهان است که در صنعت بطری سازی مورد استفاده دارد و باعث فاصله گرفتن جهان از سوخت‌های فوسیلی می‌شود. این فرصت در افغانستان وقتی بدست آمد که ایالات متحده، یا رقیب بزرگ جیوپولیتیک چین، به حضور نظامی خود در این کشور پایان داد.
به گفته سخنگوی اتاق تجارت و سرمایه گذاری افغانستان، مقامات دولت طالبان اخیرا با نمایندگان پنج شرکت خصوصی چینی برای بحث در مورد معادن این کشور دیدار کردند. به گفته یکی از اعضای ارشد آن اداره این شرکت ها «علاقه زیادی» به ذخایر معدنی کشور و همچنین ساخت و ساز بخش های زراعتی نشان دادند.
چین بزرگترین مصرف‌ کننده مواد معدنی در جهان و یکی از سرمایه ‌گذاران طویل المدت در بین همسایگان آسیایی خود است که از طریق امضای قرارداد «کمربند و جاده» که از ابتکارات رئیس ‌جمهور شی جین ‌پینگ میخواهد به منابع بیشتری دسترسی پیدا کند. اما ساده لوحانه است هرگاه هدف شی جین پینگ را از امتداد کمربند و خطوط مواصلاتی فقط و فقط منحصر به تسخیر منابع معدنی کشورهای همجوار چین بدانیم.
روزنامه گلوبل تایمز متعلق به حزب کمونیست چین نیز در ماه نوامبر سال قبل گزارش داد که نمایندگان چندین شرکت چینی در اوایل ماه از این کشور بازدید کردند تا مناطق بالقوه را برای استخراج لیتیوم بررسی کنند.
چین هنوزهم طالبان را به رسمیت نشناخته است، اما چشمداشت های اقتصادی آن کشوردر مقایسه با حیثت و شهرت جهانی او برایش با اهمیت تر است. بویژه وقتی چین از سالها به اینسو مهر تخلف از حقوق بشر را بر پیشانی دارد. برخی کسان شیادانه میخواهند گسترش روز افزون نفوذ چین را در منطقه به جلوگیری از خطر تروریزم و سیل پناهجویان نسبت دهند، که در حقیقت اشاعه همان دروغی است که پکن میخواهد به گوش کسانی برساند که از پیشروی های جنون آمیز چین در جهان احساس نگرانی می کنند.
در این اواخر طالبان و دولت چین در مورد استخراج معدن آهن «حاجی گک» به یک سلسله توافقات نایل شده اند. جزئیات این توافقات و قرارداد تا کنون در پرده است، اما باز شدن سفارت چین در کابل، می رساند که چینی ها با استفاده از وجود طالبان، خریطه بزرگی برای یغمای منابع طبیعی افغانستان دوخته اند.
 
نوشتۀ از: صفدر سفاح