پروژه ای چند منظوره ای طالبان که همیاری تاکتیکی کشور های همسایه را برتافت،اکنون در همرنگی وهمپیمانی باتروریسم رنگ باخته وغوغای کشور های منطقه را برانگیخته است.کشور های منطقه یی با تغافل بر پیوند استراتژیک طالبان با ایالات متحده آمریکا مستدام تلاش داشتند تا روابط نیک با طالبان را تامین نموده واز پروژه های کلان،منابع ومعادن افغانستان سود جویند.
حال آنها متوجه شده اند،که طالبان افغانستان را به باشگاه تروریسم جهانی در آورده واز تروریسم قاطعانه حمایت می نمایند.
هکذا اندرو کوریبکو نویسنده مشهور آمریکایی درگلوبال ریسرچ در مقاله مربوط مورخ چهارم اکتبر ۲۰۲۴این جریان را مورد برسی قرار داده خاطر نشان می سازد:
چین، ایران، پاکستان و روسیه در بیانیه مشترک در انتقاد شدید از رژیم طالبان،به خاطر میزبانی از گروههای تروریستی داعش در افغانستان قرار گرفته اند.
هر چهارکشور توافق دارند که طالبان درمبارزه با گروههای تروریستی بین المللی در داخل افغانستان به اندازه کافی عمل نمیکند.
وزرای امور خارجه چین، ایران، پاکستان و روسیه هفته گذشته در سومین نشست چهارجانبه خود در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد گرد هم آمدند. بیانیه مشترکی که آنها صادر کردند به طور جدی طالبان را در موضوعات حساس مورد انتقاد قرار داد و نشان داد که این کشورها از طالبان ناراضیتر شدهاند. آنها تأیید کردند که گروههای تروریستی بینالمللی همچنان در افغانستان فعال هستند، علیرغم ادعای طالبان، از این گروه خواستند تا به تعهدات خود در مبارزه با این گروهها عمل کند.
این بیانیه مشترک به صراحت اعلام کرد که طالبان باید «تمام گروههای تروریستی را به طور مساوی و بدون تبعیض از بین ببرد و از استفاده از خاک افغانستان علیه همسایگان، منطقه و فراتر از آن جلوگیری کند»،این اظهارات نشان میدهد که طالبان تنها گروههایی مانند داعش خراسان را که تهدیدی برای آنها محسوب میشود، هدف قرار میدهد. این بیانیه به طور غیرمستقیم این معنا را دارد که گروههایی مانند تحریک طالبان پاکستان (TTP) و ارتش آزادیبخش بلوچستان (BLA) توسط طالبان پناه داده شده اند.
به همین دلیل است که روزنامه اکسپرس تریبیون پاکستان، که یکی از معتبرترین رسانه های این کشور است، این بیانیه را به عنوان یک "پیروزی بزرگ دیپلماتیک" توصیف کرد. انتقادات دیگر از طالبان به نسبت ملایمتر بود و شامل درخواست از طالبان برای تشکیل دولت فراگیر اتنیکی و سیاسی که وعده داده بود چند سال پیش شکل دهد، ایجاد شرایط لازم برای تسهیل بازگشت پناهندگان از ایران و پاکستان، و بازنگری در سیاستهای طالبان در قبال زنان بود.
بقیه سند به شکل معمولی نوشته شده و به طور قابل پیشبینی ناتو را مقصر وضعیت افغانستان دانسته است، اما بخشهای ذکر شده در بالا، مهمترین قسمتهایی هستند که ناظران باید به آن توجه کنند. این بخشها نشان میدهند که دوره ماه عسل این چهار کشور با طالبان به طور قطعی به پایان رسیده است و آنها دیگر از اشاره به روابط طالبان با گروههای تروریستی بین المللی شرم ندارند. آنها به طور مستقیم طالبان را به همدستی با این گروهها متهم نمیکنند، اما یک مطالعه دقیقتر از بیانیه نشان میدهد که این همان چیزی است که آنها فکر میکنند.
این موضوع اهمیت دارد زیرا نشان میدهد که آنها از نظر سیاسی با هر اقدام نظامی که پاکستان ممکن است در نهایت برای دفاع از منافع امنیت ملی خود در برابر تروریستهای تحت حمایت طالبان انجام دهد، مخالف نخواهند بود.
به باور نویسنده ،چین، ایران و روسیه به اندازه پاکستان به طور مستقیم تحت تأثیر این وضعیت قرار نمیگیرند و هر یک از آنها به دلایل خاص خود از بدتر کردن روابط با طالبان خودداری میکنند، با این حال پاکستان تنها کشوری است که ممکن است به شکلی ملموس در پاسخ به این وضعیت عمل کند.
چین میخواهد پاکستان اوضاع امنیت داخلی خود را بهبود بخشد تا به حیث پرچمدار ابتکار کمربند و جاده را (CPEC) محافظت کند، ایران نمیخواهد تروریستهای تحت حمایت طالبان در بلوچستان پاکستان به خاک اش سرازیریزشوند و روسیه خواستار یک محیط باثبات است تا احتمالاً سرمایه گذاریهای خود را افزایش دهد. همگرایی منافع این سه کشور در این خصوص، علیرغم روابط فردی آنها با طالبان، دلیل موافقت آنها با انتقاد شدید از این گروه در بیانیه مشترک است.
با توجه به اینکه هیچیک ازین کشورها همانند چین، ایران و روسیه روابط خود را با طالبان کاهش نخواهند داد دلیل آن این است که آنها نمیخواهند فرصتهای لجستیکی و معدنی افغانستان را از دست بدهند.
هر دو طرف درگیر این را میدانند، به همین دلیل بیانیه مشترک اخیر را باید صرفاً به عنوان یک اعلامیه نمادین از
افزایش نارضایتی آنها از طالبان تلقی کرد و نه چیزی بیش از آن. پاکستان همچنان اقدامات نظامی فرامرزی را در صورت لزوم انجام خواهد داد، حتی اگر این سه کشور دیگر به تازگی علامت دادهاند که با آن مخالفت نخواهند کرد. در هر صورت، اکنون بهتر متوجه خواهند شد که چرا ممکن است پاکستان چنین اقدامی انجام دهد، که نشان میدهد چنین سناریویی ممکن است واقعاً در دستور کار باشد.
این بود رویکرد انزجار آمیز کشور های منطقه ای در مورد حمایت طالبان از گروه های تروریستی بین المللی.
اما در یک پارادوکس شگفت انگیز سیاسی در ششمین نشست فرمت مسکو که درین اواخر در مسکو برگزار شد،
نمایندگان ایران و روسیه در این نشست ضمن انتقاد از عملکرد آمریکا در قبال افغانستان، خواستار رفع انسداد داراییها و لغو تحریمهای یکجانبه علیه کابل با ضرورت بازسازی افغانستان، شدند.این صریحا نشان میدهد که روسیه و ایران در تلاش اند تا طالبان این ماشین تولیدی تروریستی تامین مالی شده واین چرخه گوشت مستدام به چرخش درآید.
سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه در سخنرانی افتتاحیه این نشست گفت: «ما به شدت از کشورهای غربی میخواهیم که مسئولیت خود را در قبال بازسازی پس از جنگ افغانستان بپذیرند، تحریمها را لغو کنند و داراییهای کابل را برگردانند.»
درین نشست کشور های ایران و روسیه بر خاستگاه استراتژیک گروه های تروریستی نمایندگان ایران و روسیه همچنین بر ضرورت مبارزه موثر با گروه تروریستی داعش در افغانستان تاکید کردند.
پرسش انگیز است که با اینکه نهایت آشکار است که آفریدگار هردو گروه تروریستی طالبان وداعش یکی است وهردو از آفریده های معین فابریکه تولیدی مشخص میباشند،بنا بر کدام انگیزه ومنطق کشور های ایران و روسیه از طالبان میخواهند تا گروه های تروریستی داعش را سرکوب نمایند؟
تعامل کشورهای منطقه با طالبان و تصمیم برای حذف نام این کشور از لیست سیاه در حالی در ششمین نشست فرمت مسکو مطرح میشود که طالبان تعهداتی را که در زمان گرفتن قدرت داده بودند، به طور کامل عملی نکرده اند؛ نه در مورد رفتار با زنان و دختران، نه در مورد مبارزه با تروریسم و نه در مورد تشکیل حکومت فراگیر ملی.
آنچه که در مورد تعامل جهان وکشور های منطقه هویدا است عبارت از کاربرد منافع این کشور هادر خصوص پروژه طالبان است نه سرنوشت برباد رفته افغانستان ومردم آن ونه بحث نجات کشور ازین طوفان ویرانگر.
پس بهتر است خود مردم افغانستان بطور فعال وارد صحنه شده وبرای نجات کشور تصامیم لازم اتخاذ نمایند.
در کل هدف نشست فرمت مسکو عبارت از تلاش در جهت محور ساختن سلطه طالبان در کشور،فربه ساختن این نظام،تامین هویت سیاسی برای طالبان وسخاوت امتیاز دهی بین المللی برای طالبان بود.
آنچه که درین سناریو برجستگی دارد عبارت از فقدان حس انسانی وبشری دردیپلماسی این کشور ها در مورد طالبان وافغانستان بود.
هدف عبارت از قربانی افغانستان ومردم آن در ازای یار گیری موقت از طالبان بود؛
با حرمت بی پایان
عارف عرفان
لندن،اکتبر ۲۰۲۴