«زبان پارسی» یکی از کهنترین و شیرینترین زبانهای جهان به شمار میرود. زبان شناسان و پژوهشگران این زبان را، زبان علم، دانش و تمدن گفتهاند، این زبان حامل ادیان زیادی نیز بوده است.
با وجود این همه، این زبان خم و پیچ های زیادی را پشت سرگذاشته و در مقابل دشمن های زورمند و بیرحمِ مبارزه کرده است، خوشبختانه هر بار توانسته خود را قویتر ثابت کند. در این اواخر حریفان آن، نیز تیغ بر دست گرفته و میخواهند، ریشهی آن را قطع کنند. لذا باید کوشش نمود، تا این میراث کهن را پاس داشته و از دست دشمن نجات داد. «زبان پارسی» یکی از زبان های کهن جهان است، این زبان، با زبان های زیادی هم رکاب بوده، با آنها پهلو زده است. بیشتر همرکابان این زبان از بین رفتهاند، پوسیده شدهاند، تکه و پارچه شدهاند. در حال حاضر بجز نام، چیزی دیگری از آنها باقی نمانده است، از بیشتر آنها حتا نامشان نیز باقی نمانده است. خوشبختانه این زبان تا هنوز عرش داشته و گلو پاره میکند. این زبان نسبت به سایر زبانهای دنیا خیلی شیرین، ساده و روان است. دانشمندان و پژوهشگران، لقب شرینترین زبان را به آن بخشیدهاند. خواندن و نوشتن به این زبان، به انسان شور و مستی بخشیده و کامش را شیرین میسازد. من خودم، به دو زبان دنیا چیره استم، زبان عربی و پارسی. اما زبان پارسی نسبت به عربی خیلی شیرین، ساده و روان است، شعر زبان پارسی با اشعار عربی خیلی متفاوت است، اشعار پارسی خیلی شیرین است، خیلی زیباست. از خواندن آنها آدم کیف و لذت میبرد.
این زبان، رابطهی رمزآلود و اسرار آمیزی با علم و دانش و تمدن دارد، در بخش پیشرفت علم و دانش و ساخت تمدن های بزرگ نقش پختهی را بازی کرده است. به روایت ساده باید گفت این زبان، در ساخت تمدنها نسبت به دیگر زبانها پختهتر عمل کرده است. در شکم خود شاعران، ادیبان، نویسندهگان و دانشمندان زیادی را پرورش داده است. شاعرانِ همچو فردوسی، مولوی، حافظ و سعدی را تقدیم جهان کرده است. دانشمندانِ مانند ابن سینا، رازی و خوارزمی را به انسانها بخشیده است. این زبان بر علاوه اینکه چندین تمدن را ایجاد کرده، در پیشرفت تمدن های بیگانه نیز کارساز بوده است. زردشت را بارزترین شخصیت دینی این زبان خوانده اند، گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک از باغ او سرچشمه میگیرد. علاوه بر آن ادیان بیشتری از قعر آن تابیده است. این زبان از زمان تولدش تا به حال، سختی های را پشت سر گذاشته است، با زبان های زیادی جنگیده است، مورد تهاجم زبان های زیادی قرار گرفته، زخم خورده، خونآلود شده، اما باز هم خود را نباخته است، از مبارزه دست نکشیده، در مقابل دشمن های برزگ و بی رحم ایستادهگی کرده است. با وجود تهاجم های بزرگ، تهاجم زبان عربی بزرگتر و پر زورتر بوده. زبان عربی بیشتر زبانها را عقیم ساخت، کشت، درید، پاره کرد و در نهایت آنها را بیجان ساخت. اما این زبان مردانهوار در مقابل آن مبارزه کرده و باداشتن فردوسی و شاعران مثل آن پیروز گشت. درست زمانیکه دانشمند ایرانی از یک دانشمند مصری سوال میکند، به او میگوید:«شما زبان داشتید، فرهنگ داشتید، تمدن داشتید؟ چرا به این روز رسیدید؟ چرا زبان شما از بین رفت؟» به گرد چشمان دانشمند مصری اشک حلقه میزند پاسخ میدهد، ما فردوسی نداشتیم!.
امروز نیز مانند آن زمان، «زبان پارسی» دشمندار شده، حریف پیدا کرده، پشتونها در افغانستان و گروه های دیگر تیغ بر دست گرفته و میخواهند، آن را از ریشه نابود کنند، به گونهی آن را بیجان سازند. همچنان باید گوشزد کرد که در زمان حاضر اختراعات به زبان بیگانههاست، با پیدا شدن چیزهای جدید، به آنها نام های جدید گذاشته میشود و این نام ها به وارد شدن آن اشیاء به سرزمین های «پارسی زبان» به طور خودکار وارد «زبان پارسی» میشوند و به گونه مستقیم در ضغیف سازی پارسی سهم دارند. لذا باید قلم بر دست گرفته، خود را فردوسی ساخت و از این میراث چند هزاز ساله نگهبانی کنیم، به باغ آن آب بریزیم، تنه های آن را تازه نگهداریم، نگذاریم ریشه های آن خشک شود. شهنامه خوانی کنیم، مثنوی خوانی کنیم، بوستان و گلستان بیاموزیم، با نویسنده گانش شور و مستی کنیم، ادیباناش را پاس داریم، شاعراناش را تقدیر کنیم، از پارسی نگه داری کنیم. به مردم قوت پارسی را بیان کنیم، این میراث را آبیاری کنیم. زیرا این میراث خیلی کهن و گرانبهاست. خیلی با ارزش و صفاست، خیلی بلند و زیباست. زبان ابن سیناست، زبان جمشیدِ یماست، زبان فرهنگ و تمدن هاست.
نوشتهی حاکی خاور
فرستنده محمد عثمان نجیب