وضعیت کنونی در اوکراین نتیجه بسیاری از عوامل تاریخی و اقتصادی و ژئوپلیتیکی ازجمله نتیجه فروپاشی اتحاد شوروی، قدرت گیری انحصارات سرمایه داری و الیگارشی نفت و گاز...در روسیه وشکلگیری قطب های دیگر اقتصادی نظیرچین وهند وبرزیل درسایرنقاط جهان است که قدرت های آمریکا، اتحادیۀ اروپا و ژاپن را به چالش می کشند. بدون توجه به این تحولات علل واقعی وضعیت کنونی جنگ در اوکراین قابل درک و توضیح نخواهد بود.
"حیات سرمایه داری به تصاحب ارزش اضافی تولید شده بوسیله نیروی کار وابسته است در صورتی که در روند تولید ارزش اضافی و تصاحب آن اختلالی ایجاد شود و تولید کالا مختل شود و یا سرمایه مالی بخش بیشتری از سود ناشی از اضافه ارزش را تصاحب کند، بحران رخ میدهد.
در دو دهه گذشته انباشت سرمایه مالی رونق بورس های سهام، سرمایه های قماری به بروز حباب های اقتصادی و در نتیجه بحران های سرمایه داری منجر شده است . متروپل ها و نهادهای مالی ، بانک ها و موسسات اعتباری وابسته بهم و تاثیرمتقابل بحران و ورشکستگی یکی بر دیگری به اختلال در زنجیره های بهم پیوسته موسسات مالی و صنعتی به بروز بحران ۲۰۰۸ منجر شد و با توجه به جهانی شدن سرمایه و سیاست های اقتصادی مترتب بر آن و نیز تلاش دول معظم سرمایه داری برای انتقال بار بحران به خارج از مرزهای ملی، این بحران ها را به سرتاسر جوامع بشری تسری داد و در نتیجه رقابت برای تجدید تقسیم مناطق نفوذ بمنظور تسلط بر بازارهای کالا، مواد خام و کار ارزان رقابت بین امپریالیست ها را تشدید کرده و به جنگ و درگیری های نظامی منجر میگردد، همچنانکه شاهد جنگ های متعدد رسمی و یا نیابتی در خاورمیانه، شمال آفریقا، افغانستان بودیم و اکنون نیز شاهد تشدید تضاد کشورهای نظیرآمریکا ومتحدین آن از یک طرف و چین و روسیه و متحدین آنها از سوی دیگرهستیم درعین حال شاهد تشدید تضاد بین خود دول سرمایه داری متحدین و بلوکبندی های سیاسی و اقتصادی نظیر اتحادیه اروپا و آمریکا و غیره هستیم."
(بخشی ازگزارش سیاسی مصوب کنگره هفتم سازمان منعقده دراکتبر 2021)
تعمق درارزیابی از بحران های سرمایه داری و نتایج نهائی آن که امروزدر وضعیت اوکراین به نقطه اوج رسیده است ماهیت ارتجاعی جنگ دراین کشورو واقعیت های پشت پرده تبلیغات ومواضع ادعاهای مردم فریب طرفین تضادها را آشکار میسازد. جنگ دراوکراین نتیجه مستقیم تشدید تضادهای کشورهای امپریالیستی برسرتجدید تقسیم مناطق نفوذ، دست یابی به حوزه های مواد خام، انرژی، نیروی کار ارزان و بازار مصرف و راه های مبادلات تجاری زمینی و دریائی وغیره است .
استراتژی آمریکا، اتحادیه اروپا گسترش ناتو به مرزهای روسیه بمنظوررقابت با نظام سرمایه داری روسیه، مهارچین وکنترل بربازارها، مواد خام وشبکه های حمل ونقل و...صورت میگیرد بنابراین جنگ کنونی بین روسیه و وکراین بخشی از درگیری و رقابت انحصارات امپریالیستی محسوب میشود که درنهایت بین روسیه از یک طرف وآمریکا و متحدین آن ازسوی دیگر به نقطه اوج رسیده ودراوکراین پهناورترین کشوراروپائی هم مرز با روسیه کانونی شده است.
مردم دنباسک ولوهانسک که بیش ازهشت سال است زیرگلوله باران ناسیونالیستها و نازیهای مورد حمایت ناتو ودولت دست راستی وکراین زندگی مشقت باری را تحمل میکنند حق دارند که سرنوشت خود را با مراجعه به آرای مردم این منطقه تعیین بکنند وتصمیم بگیرند که درچهارچوب اوکراین بمانند ویا کشور مستقل خود را تشکیل بدهند اما مداخله نظامی روسیه دراوکراین نه در"دفاع " ازاستقلال وحق تعیین سرنوشت این جمهوری ها " و نه "غیرنظامی کردن و فاشیست زدائی" دراوکراین، بلکه در رقابت الیگاریشی روسیه با انحصارات غربی انجام گرفته است وهیچ کدام ازطرفین جنگ کنونی نه مدافع منافع توده های زحمتکش مردم اند و نه به صلح وازادی می اندیشند. پوتین مدافع الیگاریشی سرمایه های بزرگ روسیه است ودولت اوکراین نماینده الیگاریشی اوکراین که ازقبل استثمار طبقه کارگر وغارت منابع این کشوربه ثروت اندوزی مشغولند .
ایالات متحده آمریکا ومتحدین اش ازجمله ائتلاف ناتو که ریاکارانه خود را مدافع دموکراسی وحقوق مردم اوکراین قلمداد میکنند درحال ارسال سلاح ومهمات به اوکراین وسازماندهی نیروهای ناسیونالیست ونازیست وسازماندهی واعزام گروه های مشابه ازکشورهای مختلف به این کشورهستند تا جنگ وکشتار و تداخل روسیه گسترش یابد، بیش ازاین تحت همین ادعای دروغین "دفاع ازدموکراسی" کشورهای مستقلی نظیر یوگوسلاوی،عراق، لیبی، سوریه وافغانستان را به ویرانه ای تبدیل و باعث کشتارو آوارگی میلیونها نفرازاهالی این کشورها شده اند. علاوه برآن گسترش ناتو به سمت شرق وکشورهای بالتیک ... دراستراتژی آمریکا ومتحدین آن با هدف تقسیم کشور پهناور روسیه با منابع طبیعی غنی وسرانجام مهار رقیب اصلی خود چین، ازاهمیت فوق العاده ای برخورداراست. درچهارچوب این استراتژی حمایت آمریکا و متحدین آن ازجریانات نازیست وناسیونالیست اوکراین درجریان کودتای 2014 ، قتل عام کارگران اتحادیه کارگری ادسا، لغو پیمان مینیسک وسازماندهی کشتاردرجمهوری های خودمختار خلق لوهانسک ودنتکس وسرازیرکردن سلاح های کشتارجمعی و دیگر اقدامات آنها بدون شک به افروخته شدن شعله جنگ شتاب بخشیده است. اما هیچکدام اینها اقدام نظامی روسیه را توجیه نمیکند. بعلاوه اقدام نظامی روسیه عملا به نفع ائتلاف ناتو به سرکردگی آمریکا وانحصارات امپریالیستی تمام شده است که مسلح کردن بیشتر کشورهای اروپائ مرکزی و شرقی و دخالتگری نظامی درسایر کشورها از جمله فروش سلاح و مجهزکردن نیروهای دست راستی و فاشیست را توجیه و تشدید خواهد .
طبقه کارگر و زحمتکشان روسیه، اوکراین و کشورهای اروپائی ونیزسایرکشورهای جهان هیج نفعی درجنگ و درگیری بین امپریالیستها ندارند. دشمن همه آنها الیگارشی های جنایتکار حافظ منافع سرمایه داران وانحصارات امپریالیستی حاکم براین کشورهاهستندکه اکنون برسر تصاحب سهم بیشتر ازدسترنج عمومی وغارت منابع طبیعی این مناطق، به جنگ و خونریزی متوسل شده اند و برآنند تا کارگران و محرومان این کشورها را گوشت دم توپ همدیگربکنند .
ما خواهان توقف فوری این جنگ ومخالف هرگونه تجاوز والحاق طلبی هستیم وازاین زاویه اقدام نظامی روسیه را محکوم میکنیم. اما بروشنی میگوئیم که صلح پایدار به همراه آزادی برابری و حق تعیین سرنوشت درمناطق مختلف جهان ، تنها با سرنگونی نظامهای سرمایه داری حاکم واستقرار سوسیالیسم میسراست .
اکنون که باتشدید تضاد بین امپریالیستها و بروزجنگ دراوکراین خطر به کارگیری سلاح های کشارجمعی بیش ازهرزمان دیگری ملموس و وحشت آفرین شده است آنگاه معنای "سوسیالیسم یا بربریت " برای همه ساکنین کره زمین که دست دردست غارتگران وجنگ افروزان ندارند ، روشن و آشکار ترمیشود.
طبقه کارگر روسیه، اوکراین، اتحادیه اروپا وسایرکشورهای جهان برای خلاصی از زنجیره بی پایان جنگ وکشتار، ستم واستثمارچاره ای ندارند جز اینکه دست دردست هم برای استقرارصلح وآزادی وسوسیالیسم دشمنان اصلی خود را که همانا نظام منحط سرمایه داری و باندهای حاکم برآنها هستند، از اریکه قدرت بزیرکشید ه وسرنوشت خود را دردست گیرند.
سازمان اتحادفدائیان کمونیست
هفتم اسفند 1400 -26فوریه 202