کابل یک بار دیگر از طنین رگبار فریاد اعتراض انسانهایی که به بلندای عمر حاکمیتِ نماینده گان طبقات حاکم جامعه، ستمدیده اند، مورد تبعیض واقع شده و تحقیر شده اند، ولی نپذیرفته اند که حقیر اند، به لرزه در می آید. تصور تقابل با جنبش اعتراضی توده های ملیونی که از حق مسلم شهروندی باشنده گان مناطق مرکزی در بهره برداری از انرژی برق به دفاع برخاسته اند، آرامش از کاخ نشینان مستبد و حامیان قلدور آنها ، که حتا در خارج از مرز های افغانستان صدای اعتراض را به صورت فزیکی میخواهند خفه نمایند، ربوده است.
فقر، خشونت، تبعیض و فساد گسترده در بدنۀ نظام فاسد بورژوائی، که همواره با پدیده های ناسیونالیسم و مذهب توجیه میگردند، به شدت فاصلۀ طبقاتی در جامعه را افزایش داده است و فرودستان اعتراض و عدم تمکین شان به وضعیت موجود را به شکل اعتراض های خیابانی به نمایش میگذارند. این اولین بار نیست که فریاد اعتراضات مردمی، دیوارهای قدرت حاکمان را به لرزه در آورده است. این اعتراضات نمایشی از عظمت قدرت توده های به پا خاسته است. اما اولین مسأله ییکه باید به آن توجه داشت تعیین اهداف این حرکت های اعتراضی و نیروهایی است که این اعتراضات را از هر نظری هدایت می کنند. طبیعی است جریانهاییکه در رأس این حرکت های اعتراضی قرار می گیرند نقش تعیین کننده یی را در جهت گیری و سمت و سو بخشیدن آن بازی کرده و اهداف و مطالبات آن را فورموله، دامنۀ گسترش و نضج اشرا تعیین می کنند. در این حرکتها و اعتراضهای اجتماعی، نیروها و جریان های متنوعی دخالت داشته و نقش اداءمی کنند. نیروها و جریانهایی که هر کدام بسته به مکان و خواستگاه های اجتماعی- طبقاتی شان به نوعی منافع خودشان را دنبال مینمایند.
آنگونه که در اعتراض به زجرکُشی فرخنده ، سر بریدن شکریه ٩ ساله و سنگسار رخشانه به دست عقب افتاده ترین و جنایتکارترین باندهای مذهبی از جمله طالبان که از حمایت غیر مستقیم "دولت وحدت ملی" نیز برخوردارند، شاهد بودیم که چگونه با تغییر جهت اعتراضها و محدود کردن آن با در افتادن با معلول، احساسات مردم فروکش کرده و این جنبشها بر خلاف آنچه که انتظار میرفت به خاموشی گراییدند. اعتراض برحق کنونی که در برگیرندۀ بخش وسیعی از نیروهای اجتماعی است و با سیاست های تبعیض آمیز اعمال شده که ره آوردی جز فقر، ادبار، خشونت و جهل و جنگ و ارتجاع نداشته است، مخالف اند و هدف شان چیزی جز دست یافتن به یک حق مسلم و طبیعی و در نهایت رهایی و خلاصی از این وضعیت اسفبار نیست؛ وضعیت اسفبار و بربریتی که حاصل جدال دو صف ارتجاعی و حامیان بین المللی شان در طی بیشتر از سه دهه می باشد.
اما همین حق و مطالبۀ برحق دارد توسط ارتجاع موج سوار و فرصت طلب و معامله گری که خود بخشی از قدرت حاکمه را میسازد و تبارگرایانی که از دایرۀ قدرت و مناصب موجود به گونه یی رانده شده اند، تبدیل به یک جنجال و تنش و انقطاب میان شهروندان و اکثریت مردم زحمتکش میشود؛ این دسته همان نیروهایی اند که طی پانزده سال اخیر در اشکال گوناگون سهم خواهی کرده و همچنان دارند سهم خواهی می کنند. کسانی که هم شریک حاکمیت اند و هم "اپوزیسیون" آن.
با تأسف سرنوشت اعتراضاتی که صرفاً برای اصلاح طلبی بدون پشتیوانۀ مادی و سازمانیابی طبقات محروم، به راه میافتند، نمیتواند غیر از این باشد که در اعتراضات سال پار نیز شاهد آن بودیم. اعتراضات و جنبش های اجتماعی زمانی به ثمر می نشینند که هدف آنها دگرگونی وضع موجود باشد، نه صرفاً اصلاح آن. برای موفقیت اعتراض ها، علیه تغییر مسیر پروژۀ ''توتاپ''، صرفاً حقانیت آن کافی نیست. برای آنکه این اعتراضات بتواند دولت به رهبری غنی و عبدالله را مجبور به رفع تبعیض و بر خورد عظمت طلبانۀ ناسیونالیستی نماید، بایست مرزهایش را با نیروهای سیاهی که خود جزئی از بدنۀ حاکمیت هستند و تصادفاً منافع شخصی آنها در این مقطع در جهت منافع معترضان قرار گرفته است، روشن ترسیم کند و این خواست و مطالبه را همه گانی سازد و همبستهگی و حمایت تمام آحاد زحمتکش از این خواست را تأمین نماید.
آغاز حرکت معترضین از "مصلی مزاری"، و قرار دادن تصویر "عبدالعلی مزاری" در عقب سخنگویان این جنبش، میتواند دلیل جدی یی برای در حاشیۀ راندن هدف اصلی و برحق این اعتراض گردد. زیرا هیچ جنبشی نمیتواند جدا از رهبری آن جنبش قابل بررسی باشد. محقق، خلیلی، اکبری و دانش مهره های سوخته یی اند که میخواهند بر موج این جنبش بر حق سوار گردند. آنها با استفاده از این فرصت میخواهند حیثیت شان را احیا کنند. هنوز پژواک نعره های محقق که معترضین به قتل "شکریه تبسم" را ولگردان بی همه چیز خطاب میکرد، از خاطرۀ مردم زدوده نشده است.
سازمان سوسیالیستهای کارگری افغانستان، بر این باور است که تحقق برابری میان انسانها مستلزم برابری اقتصادی آنهاست. برابری اقتصادی با لغو مالکیت خصوصی و کارمزدی میتواند ممکن گردد. مع الوصف تا پیروزی انقلاب سوسیالیستی، از همۀ جنبش هایی که امکانات زندهگی بهتر و انسانی تر را فراهم نماید، پشتیبانی مینماید.
زنده باد سوسیالیسم!
شورای مرکزی سازمان سوسیالیستهای کارگری أفغانستان
15 می 2016؛ 26 ثور 1395