افغان موج   

سیدموسی عثمان هستی

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

همه  این خاینین خاین تراز شاه شجاع درانی

که خاین دست به خاین داده صادق وخودمانی

بُوداین حرفهای من فردا به تاریخ مهرونشانی

وظیفه خودبجا کردم ببخشم تومی دانی نمی دانی

شاعربی وزن وبی ترازو

شماهنگامی به عنوان یک خواننده به یک نوشته دیده افگنده ایدصرف نظرازاینکه تمام نوشته راخوانده باشیدباخواندن یک سطردوسطرپنداشته ایدکه منظورنویسنده خصوصاًمورخ که آشنایی به میتودتاریخی دارد یا ندارد خوانده درک می کنید که منظورنگارنده چه است واگرتمام نوشته راهم سرسری بخواندویاکمی به موضوعات تاریخی وتاریخ نویسی آشنایی داشته باشدآن وقت چغل قلم مورخ یا نویسنده ازآب سفسطه سرایی می براید.

زمانی که کتاب زندیادحبیبی ،زندیادغبار،زنده یادفیض کاتب ویا ازدیگرمورخین را می خواندید آن روزیکه سائینس ،تکنالوژی وانترنت نبودنقطه به نقطه مجبوربودید بپذیرید.

چون به تاریخ هایکه درباره افغانستان توسط خارجی ها نوشته شده بود شما دسترسی به آن کتاب ها نداشتید واین بیچارگان تاریخ نویس غیرازکهزاد دیگران آشنایی به یک زبان زنده دنیا نداشتند واگرآشنایی به یک زبان هم داشتند پول رفتن به یک مملکت را نداشتند. اول اینکه سراش به تن اش اگرمی ارزید به اوکسی پاسپورت نمی داده واگرمی دادند باید قبل ازگرفتن پاسپورت دست اش باید زیرسنگ دولت قرارمی گرفت. به همین مشکلات تاریخ های که درداخل افغانستان نوشته شده نواقص زیاد دارد البته به شرایط زمان خودبهترین تاریخ بوده واگرازنظرتحقیق وموخذ که فراوان دردست دوستان مهاجر قرار دارد. آن تاریخ ها تاریخ شده نمی تواند یک روزنه خیلی کوچک به تاریخ نویسی شده می تواند و ناگفته نماند که تاریخ نویس مثل کاتب هزاره مجبوربود که به سازمقامات رقص قلم کند واگرسرباززند قف پایی برداشته شود بخاطراین مشکلات فوق ما نمی توانیم مورخین راکه به میتود تاریخی آشنایی داشتند یا نداشتند محکوم کنیم ولی میتوانم تاریخ های قبل را مورد نقد قرار دهیم درصورتیکه موخذی درست وقابل اعتماد در دست ما قراردارنقد کنیم نه نقد مغرضانه !

میدانیم که یک تعدادنویسندگان ومورخین به سطرهایکه ضرورت دارند بشکل موخذ استفاده کنند بدون اینکه آن سطرهای تاریخ درباره آن تحقیق کنند تا مطمئن شوندکه مورخ به اشتبا نرفته و زیرتاثیراین وآن به نفع قوم مذهب ونژاد و منطقه مثل روان شادعبدالحی حبیبی نرفته پته خزانی نساخته وموخذ هایکه  مورخ نشان  داده  و ما از آن موخذ  می گیریم موخذ  ثابت و درست است یا مورخ ازموخذهای ضعیف استفاده کرده وهم ببینیم که این موخذ توسط  یک انسانی که درجامعه خود نقش داشته و در جریان تاریخی بوده ویا شنیده مردم او را در زمان اش با کدام چشم می دیدند.

دراین جای شک نیست تاریخ نویسان وطن ما درمحدوده همان محیطی که زندگی میکردند

همان افرادی که درآن محیط زندگی می کردند تشخیص میدادند و سر واقعیات تاریخی بحث میگرفتند که این حرف تاریخی درست وچقدر نادرست جروبحث درقسمت نوشته تاریخی وغیر تاریخ در یک اتاق تاریک زیرروشنی یک هریکین صورت میگرفت.

 امروزوقتیکه نویسنده ویا مورخ می نویسند وقتیکه درصحفه روشن انترنت تیزپا به نشرمی رسد دیگرسخن و نوشته نویسنده نیست به همه کسانی که سواد کامل و یا اندگی دارند از ان مستفید می شوند ونظربفهم ومعلومات خود قضاوت میکنند ازساینس، تکنالوژی وانترنت حتی موخذ کتابی وجود نداشت تاریخ سینه به سینه حفظ می شد ومورخ از زبان آنها نوشته میکرد.

طورمثال آقای سیستانی که ملامت هم نیست وپیرهم شده وچند وقتیکه درشورای انقلابی حزب دموکرات خلق آقا بلی گوی حزب دموکراتیک خلق بودهزاران انسان بیگناه به تائیداین شورا تیرباران و اعدام می شدند سیستانی هم یک انسان است هرقدرسنگ دل اگربوده بازهم وجدان اش اوراهرثانیه رنج می دهد واین درد وجدان او رامجبورکرده که به قلم وکاغذ پناه ببرد وقتی به کمبود سوژه های تاریخی روبرومی شود دوستانی به اودستور دهند تا چادرفاشیستی بسربکشد وزیرهمان چادرقلم کش کند به هیچ مرجع تاریخی سرنزند بگوید که مرا سیدخلیل هاشمیان گفت توراجع به سیدمحمدکنری که امیرعبدالرحمن خان درحق اوجفاکرده چیزکی بنویس آقای سیستانی درحالیکه امیرعبدالرحمن خان ازهرنگاه به فکرخودبرات داده آن نوشته های قبلی خودرافراموش می کند.

به هیچ کتابخانه سرنمی زندحتی نوشته محترم حسن کاکر که مورخ چیردست وبه میتود تاریخی آشنایی کامل داردواودرقسمت سیدمحمودکنری تحقیق روشن کرده که سیدمحمودکنری یک خاین وطن فروش جاسوس انگلیس است واسنادمعتبردرموزه پشاورراجع به جاسوسی سیدمحمودکنری موجود است.

وقتیکه امیرعبدالرحمن خان ازدست جاسوسی سیدمحمودکنری به ستوه  آمد خواست اورا زندانی کند وبداربکشد سیدمحمودبه پشاورفرارکرد وبه ویسران هند نامه نوشت که من به شما خدمت وجاسوسی کردم به این خاطرنکردم که پاداش خدمتگذاری وجاسوسی خود را درآخرت بگیرم مرا امیرعبدالرحمن خان اذیت میکند وامکان دارد بکشد و یا ترور کند... این نامه درموزیم پشاورموجوداست وقتیکه دوستی ازاین جریان نوشته سیستانی به حسن کاکرگفتند او خنده کرد گفت سیستانی صاحب یک مورخ اماتور و شوقی است وپیری هم سبب کودنی اوشده.

روزی درروس به گفته  دوستان سیدمسعود برادرهاشمیان که از جمله محصلین افغانی در روس بود درزمان ظاهرشاه بعد درحاکمیت حزب دموکراتیک خلق عضویت کمی ته مرکزی تعین شد دوستان اش باخنده به اودریک مجلس گفتند محصلین افغان در روس سید مسعود کنری ،ناشناس ،کبیررنجبر و بصیررنجبربرادران صمد ازهر به جاسوسی روس میباشند برادرهاشمیان خنده کرد که جد وخانواده ما را که مقصداش ازسید محمودکنری بود به جاسوسی متهم کردند واسنادهم مورخین ارایه  کرد ملیت های افغانستان دربرابرآن چه کردند ازمن را یک زره دلاک برید مردم افغانستان می تواند به جرم جاسوس یک اندازه دیگرراببرند؟.

با این اعترافات واسناد بدون انکاربازهم آقای سیستانی که خود را مورخ می داند چنین گل ها رابه آب می دهد ولی سیستانی بعد ازاینکه  سیدمحمود کنری را خواست برات بدهد مورخین واقعی وانسان های بیدارافغانستان یخن اورا گرفتند وخانم ثریا بها هم درقسمت جاسوسی برادرهاشمیان زمانی که به تداوی به شوروی رفته بود چیزهای درقسمت آن نوشته خدا ازاین رسوایی نجات بدهد.

نویسنده امروز و یا مورخ امروز یا شاعرامروز باید ازنوشته های میان تهی گذشتگان پند بگیرند بی خریطه فیرقلم نکنند ودل خوش به این نباشند که با چندجلدکتابی که هریک به صد ورق نمی رسد دامن شهرت طلبی پخش کنند وخود را رستم قلم فکرکنند وهم اطرفیان شان باصفت های میان خالی مانندفردوسی ازایل رستم داستان بسازد.

نویسنده بقال روی سرک و یا سبزی فروش روی بازارنیست که با کم سنگی ودندی زدن ضرراشبه تمام افرادجامعه بزند. ضرراو به چند فرد محدودی که از او چیزی می خرند به خاطرکم وزنی سنگ ودندی زدن صدمه می بینند.

پیشۀ نویسندگی شاعری خصوصا تاریخ نویسی آنقدرمهم وموی باریک است که کمترین اشتباهات نویسنده به تمام جامعه زیان بخش است خصوصاً به نسل های آینده که انها را با سردرگُمی و نا باوری روبرومیکند.

این حرفهای میان تهی است میگویم که نسلهای آینده قضاوت می کنند. وقتی قضاوت کرده می توانند که دریک موضوع مشخص که دونویسنده ودومورخ ابرازنظرکرده باشند یک نویسنده اغراض شخصی ومنافع نژادی ، قومی ،منطقوی ،زبانی ،مذهبی ودینی خود را مد نظرگرفته باشد ونویسنده و یا مورخ دیگر با درنظرداشت وجدان سالم موضوع تاریخی وغیرتاریخی را برسی وموشکافی کرده باشد.

امروزنویسندگان ومورخین ما به نرخ روز  نان می خورند و به نرخ روز قلم کش می کنند. خواندگان ما به قضاوت ونقد آن طوری که لازم است نمی پردازند که مو را از خمیرجدا کنند. قضاوت رابدوش نسل های آینده می اندازند.... این نه تنها بی انصافی یک گناه بزرگ وخیانت جبران ناپذیراست. ویکتعداد مثل استادخلیلی به گفته دختراش ماری جان وصیت میکند که خاطرات مرا بعد ازمرگم به نشربسپارید .درزندگی خود جرات نشر و دفاع از حرفهای خود را ندارد وبُزدلی  سبب و مانع نشرخاطرات اشخاص وافرادمی گردد.

دخترزنده یادخلیلی ماری جان به دستور برادر و خانواده  قسمت بیشتر یاداشت های خلیلی را که راجع به خوانین توتمدره ولایت پروان ومردم قره باغ وشمالی بود به نشر نرساند.اگربه دقت بخوانید: خوانده فکرمی کند خاطره اای  استاد یک کتاب طنزی است که شاید یاداشت یک طالب مسجد باشد. به ان قلم توانمند و زیبا نویسی که استاد داشت آن نازک فکری استاد درخاطرات استاد خلیلی دیده نمی شود وهم اشتباهات ادبی املایی وانشایی درکتاب خاطرات استاد دیده می شود و اگر کسی به سبک زیبا نویسی استاد بلد نیست کتاب عیاری ازخراسان را بخواند, آن وقت میداند که چه جفای درحق استاد خانواده استاد با نشرکم وزیاد این خاطره کرده اند.

زن اول استادخلیلی خاله من مادرصفی الله ازخوانین تتمدره ولایت پروان ازشهزادگان غوربود.... زن دوم خواهرمولوی قرباغ مشهوربه مولوی خان کاکر مادرمستعصم باللهوجارالله از ولسوالی قره باغ بود...

درباره کسی که زیاد دراین کتاب نوشته شده درقسمت زنده یاد نایب سالارکوهستانی است که زمانی والی هرات بود از زمان امیرعبدالرحمن خان تا زمان ظاهرشاه درقدرت بود حتی اعدام مستوفی ممالک محمدحسین خان پدراستاد خلیلی غیرازاینکه شوهرخواهرنایب سالارعبدالرحیم خان نایب سالاربود ولی نعمت عبدالرحیم خان کوهستانی هم بود.

من زمانی که بااستاد درپاکستان دریک خانه بودم راجع به یاداشت های استاد ازطرف خود استاد شنیده ام و یادشت هایکه  نزداستاد بود با این کتابی که نشرشده زمین تاآسمان فرق میکند همه یاداشت های استادخلیلی به نشرنرسید که درآینده من سراین کتاب ونایب سالارعبداالرحیم خان کوهستان از زبان استاد شنیده ام  مفصل با اسناد چیزهای مینویسم وهم استاد که ازخاطرات خود درافغانستان وخارج ازافغانستان گفته باامانت داری می نویسم.

استاد می گفت:  بعد ازمردن من سبزه نروید. سرقبرمن که این جمله استادگرچه ضرب المثل خاص مردم پروان است ولی تفسیرخاصی درقسمت این ضرب المثل من از زبان استاد شنیده ام وعده می دهم شماراشریک سازم.

نوشته های زیاد تاریخی نوشته ام که تمام نوشته های من ازسن 12سالگی تا هفتاد وهفت سال  درخاطره ام و یا طور یاداشت یا چشم دید من بوده و یا اززبان مردمان دست اول که درمسایل تاریخی شریک بودند و یا صلاحیت گفتار تاریخی را داشته اند. این معلومات تاریخی اززمان امیرعبدالرحمن خان تا کرزی می رسد از زبان آنها شنیده ام به نشررسانده ام آن یاداشت های تاریخی ادامه دارد.

روزی پدرم وزنده یادعبدالهادی خان (پریشان) زند یاد داوی درباغ ما نشته بودیم. علی احمدخان بایانی وآقای عبدالکریم مقول معین مشران زمان شاه هم تشریف داشتندعبدالهادی خان داوی ازگذشته ها یاد می کرد...آقای معقول که عمری درمعارف وکارهای اداری گذشتانده بود و دراین وقت معین سنا بود گفت: داوی صاحب چرا این خاطرات را نوشته نمی کنید؟ داوی گفت بی نوشته من را زندانی ساختند  با نوشته به دارم خواهند زد... من که درگوشه گلیم سرحوض خاموش نشسته بودم ودرخدمت بزرگان قرارداشتم ویک شنونده خوب مجلس بودم. شنیدم که  زنده یاد داوی گفت: چرا ما مجال نوشتن پیدانکردیم... روی بطرف من کرد گفت: این فرزندان ما نوشته می کنند عصای پیر به جای پیر...

من اشخاصی که درزمان امیرعبدالرحمن خان نوجوان بودند وتا زمان ظاهرشاه زنده را از نزدیگ دیده بودم ودرمجالس شان شنونده خوب بودم. به استناد سخنان آنها وشنیدن اززبان اشخاص با صلاحیت ویا چشم دید خودم راهمیشه می نویسم. نمیخواهم که بعد ازمرگ من خاطرات من به نشربرسد. نه خواننده داشته باشد نه مدافع!

من ازاین کتاب وآن کتاب به نام موخذ نسخه برداری نکرده ام وبه فکراین هم نشده ام که کتاب تاریخ بنویسم ونه علاقه مندی به این نداشته ام که مورخین امروزچه برداشتی ازنوشته های تاریخی من دارند ویا بی اعتنا دربرابرنوشته های من هستندازمن نام به بردند یا نبردند برای من فرقی نمی کند. به این عقیده هستم که خاک طلا را نمی تواند ازاصلیت اش بدورسازد اگرسالها در زیر خاک و بی تنفس هوابماند همان طلای خالص باقی می ماند. نه صیقل اش کم وزیاد می شود ونه وزن آن وهم آب گل آلود نمیتواند مروارید اصل را کم اصل و رنگ باخته بسازد حرفی که جوهردارد برش هم دارد.

این قدرخدمت خواندگان این قلم صادقانه به عرض می رسانم که همیشه باوجدان سالم آنچه که رویدادهای تاریخی بوده درچوکات قلمی با وجودیکه نوشته های من ضعف قوانین ادبی داشت عادت به ساده نویسی دارم. یک نویسنده کلیوالی هستم به ضعیف قلمی خود اعتراف میکنم همیش برنوشته های خود باامانت داری چوکات تاریخی بدون کم وزیاد میسازم.

عقده وکینه زیرتاثیرمنطقه، نژاد, زبان, دین ومذهب قلم من نرفته درحالیکه تحصیلات زیاد من دردین ومذهب بوده حتی به دین ومذهب رحم نکرده ام مزخرفات دینی ومذهبی را سالها به طنز و شوخی نقاب برداری کرده ام.

روح مطلب این است:

دومقاله که قبلاً نوشته ام ودرزیراین نوشته تکراربه خاطری می آورم که حزب اسلامی گلب الدین حکمتیار،جمعیت اسلامی ربانی وشورای نظاراحمدشاه مسعود ویکتعداداشخاصی فرکسیونبازحزب دموکراتیک خلق که درجنگهای پنجشیربین احمدشاه مسعود وقهرمان ملی پهلوان احمدجان مستقیم دخیل وغیرمستقیم دخیل بودند تفرقه اندازی میکردند.که ازخت شدن آب ماهی بگیرند ازاین واقعیت های زیرکه توسط این قلم طورمختصرنوشته شده بدون اینکه به نقد و قضاوت بنشینندازطرزنوشته من دل خورهستند.

خصوصاً مورخین دنباله روکه طبل فاشیستی وخراسانی را می زنند وهردو طفل بی زبان دنباله روی سخت درگهواره تعصب بسته شده اند قهرمان تراشی میکنند این بار مانند جنگهای کابل وجنگهای طالبی به جان من وقلم من افتادند تا رویداد های تاریخی را وارونه سازند وآب درآسیاب بادارن مرده و زنده خود بی شرمانه با پُر رویی قلم بریزند وحق هم دارند که مرانقد کنند حتی توهین که بارها این کار را مثل عظیم بابک فرزند(...)ببرک کارمل به گفته ثریا بها که بیشترازمن سردسترخوان ببرک کارمل ریزه خوری کرده ببرک کارمل هرچه که بود وهر قضاوتی که مردم وتاریخ درقسمت آن می کندمن به آن کاری ندارم هرانسان حق قضاوت راداردولی این قدرمی گویم که ببرک کارمل دردوستی خود مانند سنگ وفولاد قایم بود با وجودیکه همسنگران اش به اوخیانت کردند کنجک نشینی کردنداوتاآخرعمردست شانرا گرفت حتی نمک حرام ها را تا بیروی سیاسی رساند.

اگرملیت های افغانستان ازاین انکارکنندتاریخ حزب دموکراتیک خلق انکارکرده نمی توانددراین جای شک نیست درسادگی تره گی درشجاعت حفیظ الله امین دررفاقت داری ومحکم به راه اش ببرک کارمل درلفاظی وموقع شناسی داکترنجیب الله ید طولا داشت.

 غیرازداکترنجیب الله باسه نفردیگرمن ازنزدیک باآنها مدتی تماس غیرحزبی داشتم وپنهان هم نمی کنم وباتمام رهبران احزاب وسازمان های انقلابی وغیرانقلابی دوستی داشتم وهم باتمام ناشران ومدیران مسوول اخبار،جراید مجله ورادیوازنزدیگ تماس داشتم که چپ بوده که راستوبامشروطه خواان آخرقبل ازدهه دموکراسی وبعد ازدهه دموکراسی آشنایی ومرده وزنده داشته ام ودرهرمجلس چپ وراست اگردعوت شده ام بیدرنگ اشتراک کرده ام وازاین انکارنمی کنم وهرکی هرحدثی که می زنددرقسمت من هراس ندارم.

 تنهامسولیت تاریخی وانسانی من ایجاب می کندکه تاریخ معکوس ووارونه نسازم بگذارم با همان پایکه استاده است به پیش برودکه وارونه کردن داریخ درنزدمن خیانت ملی وتوهین به ادب تاریخ ونویسندگی است

زندگی گذشته خودراکه صادقانه بوده یااشتباه آمیز بوده افتخاربه گذشته خودمی کنم وازملیت های افغانستان پنهان نمی کنم باصادق با تمام ملیت های افغانستان روابط داشتم چه مرده وچه زنده هستند وقضاوت خاین وصادق من همیشه به قضاوت های ملیت افغانستان گذشته ام

 تاتوانسته ام کوشش کرده ام فریب خاینین وطن فروش نخورم ولی ازدید وبازدید باصادق وطن وخاین وطن هراس ندارم وآنچه که درزندگی من گذشته پنهان هم نمی کنم وآرزوی هم ندارم که کسی مراگل آقابگویندومن شیرآقاوکوکوشرین بگویم

 آنچه که یکتعدا نویسندگان وشعرادرقسمت یک دیگردرنوشته گزافه گویی کردندویا وارونه نوسی کردنددرحقیقت ماس دربیل قلم مایه نوده اند خصوصاًبعضی کسانی درزمان حکومت حزب دموکراتیک خلق طرف وطرفدارازاین وآن نمودند

درزمان مجاهدین ودرزمان کرزی درخارج وداخل مملکت شخصیت سازی کاذب صورت گرفته درنقدهای مسخره خودودرسخنرانی های بی لجام خودمرتکب اشتباه تاریخی شدندوبی شرمانه ادمه می دهندیا دریک محفل اشتراک نکنندواگرمی گنندمانندداکترصاحب سیاه سنگ که باری جهانی رانقد کرد این شهامت داکترصاحب سیاه سنگ قدراست

صرف نظرازگذشته شاعرنویسند ومورخ بدون ازاینکه دارای کدام شخصیت وچه آیدیا دارد نوشته های نویسنده شاعر ومورخ نقدکنند

معذرت می خواهم که ازموضوع کمی دورشدم

به عقیده پیروان حکمتیارمن کارخوب نکردم که دروغ های شاخداریک رهبررا آفتابی ساختم ،چرا؟من دروغ های تاریخی حکمتیارکه ادعاداردسازمان جوانان مسلمان قبل ازجمعیت اسلامی بوجودآمده وخودراموسس نهضت اسلام می داندازمجلس شکرده به اشتراک جنرال بابرکه گلب الدین نام برده وازمجلس مسجدپولتخنیک نام می برد وتاریخ می خواهد به نفع خودوارونه کند

قبلاً گفتم دلقکان اسلامی به شمول خودگلبدین(گلاب الدین )اینها ازطرف بزرگان اخوانین مسلمین بزدل حکتیارنام میبردومیخواهدخودراموسس نهضت اسلامی قلمدادبابیشرکند

اشخاصی که درمسجد پولتنک کابل جمع شده بودندبه شمول گلب الدین جغله وپغلۀ بودندکه ازطرف بزرگان خودقبل ازنهضت اسلامی وساختن سازمان جوانان مسلمان وظیفه گرفته بودندکه درمقابل جریان شعله وحزب دموکراتیک خلق قدرت نمایی کننداین دومجلس راقسمی وانمودمی کنندکه نهضت سازمان جوانان مسلمان قبل ازمجلس خانه استادربانی بوده تاگلب الدین حکمتیاراازپیشقدمان وموسس نهضت اسلامی وانمودسازندکه درنوشته های قبلی خودبااسنادادعای بی پایه گلب الدین ردکرده ام وسبب دلخوری حلواخورکان حزب اسلامی شده

پیروان شورای نظاروجمعیت ازاین دلخورهستندکه چراازبدعهدی وجنایات روشن وآشکاراحمدشاه مسعوددربرابرملیت های افغانستان خصوصاً بدعهدی احمدشاه مسعودباوجودتعهدقرآن بین طرفین نامردانه پهلوان احمد جان می کشد

ومی گویندچرا؟ازروابط احمدشاه مسعودباپاکستان وآی اس آی وارتباط اش با حزب دموکراتیک خلق پرده برداشته ام یعنی افتاب بادوانگشت پنهان می کردم مرغابی مانندسرزیرآب وکون بالامیکردم

وهم کسانیکه درصفوف حزب دموکراتیک خلق بادوچهره نقش بازی میکردندواین درک کرده بودندکه پهلوان احمدجان یک سیاست مدارنیست دوست دایمی ودشمن دایمی نداردوهم به سرتنبگی شهرت داردبه هیچ شکل زیربارحزب دموکراتیک خلق نمی روداگربرودتوسط کسانیکه سالها درسیاست وحلقه روشنفکری نقش داشتنددراطرف پهلوان احمدجان قراردارندمانع ارتباط پهلوان احمدجان باحزب دموکراتیک خلق وروس می شونددرک درست کرده بودندنه پهلوان احمدجان تسلیم حزب دموکراتیک خلق می شد ونه اطرافیان پهلوان احمدجان می گذاشتند که با حزب دموکراتیک خلق گفت وکوکند

کسانیکه چهره محنوس دوطرف یک سکه درحزب دموکراتیک خلق بودندوبرسر پهلوان احمدجان بدگمان بودندآنها زیرنظردستگیرخان پنجشیری ناگزیرمی شوندبخاطریکه احمدشاه مسعودمشق جنگ وسیاست زیرنظرآی اس آی پاکستان درمخالف بادولت داوودسربرسنگ سخت کوفته وبااین عقیده  کسیکه باسیاست سروکاردارددوست دایمی ودشمن دایمی نداردازاین دونفربایدیعنی بین احمدشاه مسعودوپهلوان احمدجان کی بهتراست یکی رابپذیرند

دلقکان حزب دموکراتیک خلق به این فکرشدندکه پهلوان احمدجان وامانده نیست وامانده ووامانده طلب باهم کناربیایند همان بودکه ازطرف پهلوان احمدجان حزب دموکراتیک خلق مایوس شده بودندبا احمدشاه مسعودکنارآمدنددرآن لحظه که مابامزدوران آی اس آی دست وگریبان بودیم دوستان وهمسنگران مارا حزب دموکراتیک خلق بمبارتمان میکردندکه آقای دهقان والی پروان وآصف جان نبرکه سالها منشی کمته ولایتی بودندازواقعیت اگرزره وجدان داشته باشند انکارنمی کنندوآصف نبروخادپروان این راانکارکرده نمی توانندکه تاروزسقوط حکومت کابل که فاروق پاسدارسالها عضوکمته ولایتی بودودرآخرمرگ تدریجی حزب دموکرتیک خلق منشی کمته ولایتی پروان بود

دولت شخص آقای فاروق پاسداربه دستوررهبران حزب دموکراتیک خلق دولت دودسته بدون جنگ به دارودسته شورای نظار وجمعت تسلیم نمودوسلاح های دست داشته خودرا بدون مقاومت تحویل دادند

ریگستانی ازاین ضعف دولت سوءاستفاده نمودبی شرمانه نوشت که ماپروان به زورخودگرفتیم کویانی ،وکیل ،فاروق پاسدار،آصف نبرد، جنرال ببو،طارق کوهستانی والی پروان ،عزیزپیشروجنرال وکیل کریم تمام اینها زنده هستند وتوسطخلیل بایانی با احمدشاه مسعودودارودسته شورای نظارروابط تنگا تنگ داشتند حرفها ونوشته های ریگستانی به گفته ایرانی ها کوس شعراست وازاین هم انکارنمی کنیم اگرملل متحدداکترنجیب الله فریب نمی داد ودارودسته تسلیمی حزبدموکراتیک خلق به نجیب اله ودولت خیانت نمی کرددرسی که آی اس آی پاکستان با مپاهدین وطن فروش دولت نجیب الله داده بوداین باربه نوکران پاکستان دولت کابل درس تاریخی مانندجنگ جلالآباد می داد اعضای بلندپایه حزبدموکراتیک خلق هم تره کی،هم حفیظ الله امین،هم به ببرک کارمل ،هم بهداکترنجیب الله خیانت کردندودولت اشرف غنی وعبدالله هم به سرنوشت خلق وپرچم قرارمیگیرندهمان طوریکه خاینین دربین خلق وپرچم نفوذ کرده بودنددربین اینها هم نفوذکرده اند

این مثال هارابه خاطری آوردم دارودسته کنجک نشین حزب دموکراتیک خلق ازروزیکه احمدشاه مسعودازلیزنورستان بادار ودسته خاین شان با وجودیکه آی اس آی بوی بودندمابه پنجشیرآوردیم به اساس اشتباه که من کرده ام امروزمن ازتمام ملیت های افغانستان معذرت میخواهم واین اشتباه خودویاران خودیک اشتباه تاریخی می دانم حالا فهمیده ام که نه دولت پاکستان دوست ملیت های افغانستان می شود ونه کسانیکه سالها مانند سگ زنجیربسته درپاکستان بودندوبعد ازآمدن روس ازطرف آی اس آی پاکستان اورکشکش شدند

  مانمیدانستیم که پنجشیری های عضو حزب دموکراتیک خلق مامورین بلندپایه ولایت پروان وکاپیسا باشورای نظارهمکاربودندچنانچه بعد ازیک عملیات حزب دموکراتیک خلق درپنجشیر،کاپیسا، وپروان رخ داداحمدشاه مسعودکسانکه ازکاپیسا وپروان درحال فراربودنداجازه فراربه پنجشیرندادازطرف حزب دموکراتیک خلق دستگیرشدنددرپشته سرخ جبل السراج به دستور

دستگیرپنجشیری چنواری گردیدندودرهمان روزدستگیرپنجشیری همراه والی پروان ،کمته ولایتی ،کمته شهری درپروان مارش پیروزی  را به راه انداختند ودستگیرخان پنجشیردرچوک ولایت پروان بیشرمانه سخن رانی نموددستگیرخان پنجشیری هم زنده است زیرساحه امریالیست امریکا نفس تازه میکندموالی پروان ،منشی کمته ولایتی وکمنشی کمیته شهری هم زنده هستند فکرنمی کنم که بی وجدان شوندانکارکنند

این فکروتکتیک سیاسی حزب دموکراتیک خلق بعد اززدن وکشته شدن پهلوان احمدجان وماکسانیکه خارچشم حزب دموکراتیک خلق بودیم دست آوردخوبی به حزب دموکراتیک خلق بودکه بعد ازقرادادسالنگ وتسلیم نمودن دولت حزب دموکراتیک خلق به شورای نظارثابت گردیدکه سیاستمداران حزب دموکراتیک خلق دوست دایمی خودراحفظ کردندهنوزهم باشورای نظاردرحکومت کرزی متحدصادق شورای نظارویکتعدادازافرادحزب دموکراتیک خلق طورنمونه بابه جان وعلومی رامثال آورده می توانیم اززیریک پاردمچی بادخودرهامیکنند

پهلوان احمدجان که یک انسان سرتنبه جزوطن پرستی جوانمردی دین ومذهب به سیاست چندان باوری نداشت به عقیده رهبران حزب دموکراتیک خلق درآینده دردسری به حزب دموکراتیک خلق می شد

بعدازمایوسی حزب دموکراتیک خلق ازپهلوان احمدجان چهره های سکترستی حزب دموکراتیک خلق وظیفه به دیگران دادند وخودآنهاهم شروع به تخریب پهلوان احمدجان وحمایه غیرمستقیم ازاحمدشان مسعوداین نوع پالیسی راسردست گرفتند

 وحزب دموکراتیک خلق این راهم درک کرده بودبا وجودشناخت رفیقانه ودوستانه غیرحزبی که پهلوان احمدجان با این افرادحزب دموکراتیک خلق داشت آقای کویانی ازجمله اقارب نزدیگ پهلوان احمدجان بودداکترنجیب الله صدیق برادرداکترنجیب الله شوهراکس ثریابها داکتروکیل که اینها دریک سماواردرده افغانان کابل باپسران غزنی پنجشیری قدیر،غنی و منیرباپهلوان احمدجان قبل ازساختن حزب دموکراتیک خلق آشنایی داشتند این نمک هم پیش روی چشم پهلوان احمدجان نمی گرفت ونگرفت

 زدن پهلوان احمدجان  توسط شورای نظاروافرادحزب دموکراتیک خلق بی رحمانه آغازشد واطمینان پیداکردندبه طرفداری ازیک پپت که سالها مزدوری آی اس آی پاکسان باپیشانی کشاده بود ومزدوری ووطن فروشی را پذیرفته بودیقین پیداکردندکه احمدشاه مسعود رامیتوان نوکروجاسوس خودسازند

بادلایل فوق بالاباهمکاری حزب دموکراتیک خلق واحمدشاه مسعودپهلوان احمدجان از بین رفت وپیش بینی سیاست مداران حزب دموکراتیک خلق به کرسی که سنجیده بودندتحقق پیداکرد

 حزب دموکراتیک خلق توانست که مانع روابط مستقیم احمدشاه مسعود بادولت پاکستان شودشخص دیگرغیرمستقیم که استادربانی باشداین روابط حفظ کندواحمدشاه مسعودبحیث یک قومندان مستقل درظاهزدراستیژسیاست وجنگ سرپا به کمک دستگاه های جاسوسی شرق وغرب به پااستاده بماندوتاآخرعمردرخدمت حزب دموکراتیک خلق قراراداشته باشد

حزب دموکراتیک خلق درآخرمرگ تدریجی حزب دموکراتیک خلق آن قدراطمینان سراحمدشاه مسعودداشت طورمثال بعدازاعدام مجیدکلکانی برادرنجیب الله وثریابها خانم صدیق روهی که درگرفتاری مجیدکلکانی درمکرویان متهم بودندامکان کشتن شان توسط افرادساما مثلیکه حاجی سخی ازقریه بابه قشقارکهدامن که ازافرادبرجسته خادزمان ببرک کارمل بوددرکشتن خانواده انجینرذکریایکی ازقمندانان مشهورساما بودحاجی سخی دست مستقیم داشت

انجینرذکریاسالهادرشهرمادرتورنتوزندگی می کردوحالاوکیل کابل درپرالمان افغانستان است وتمام خانواده انجینرذکریاتوسط حاجی سخی کشته شدند وهمین حاجی سخی درشناسایی مجیدکلکانی باثریابها وصدیق برادرداکترنجیب الله متهم می باشند

حاجی سخی درراه دارالمان توسط افرادساما ترورشد وافرادساما دنبال ثریابها وصدیق چشم پت می گشتندوامکان کشتن شان مثل حاجی سخی توسط افرادمجیدکلکانی امکان ترورثریاوشوهراش می رفت وکلان دردسربه حزب دموکراتیک خلق می شد

داکترنجیب الله دراین جای شک نیست که ازسخن گویان ویک کارشناسی واقعی باتدابیرمخفی کاری ویک سیاستمدارلفاظ حزب دموکراتیک خلق بوده نقش مهم درحزبدموکراتیک خلق سالها داشت وسخن اول می زددردستگاه سیاست ودستگاه جاسوسی حزب دموکراتیک خلق فردشناخته شده بود

نجیب الله بافرستادن برادراش صدیق روهی وخانم برادراش ثریابهابه پنجشیرنزداحمدشاه مسعود متحدصادق اش یک ابتکارسیاسی بودکه دولت ازخطرساما درهمان ساخت

خانم ثریابها درکتاب رهادربادغیرمستقیم دستگیری مجیدکلکانی رفتن به پنجشیر رفتن به پاکستان به کمک احمدشاه مسعودرفتن به امریکا به کمک احمدشاه مسعودودستگاه های جاسوسی ورفتن خودثریابها باعلی محمدپنجشیری نزداحمدشاه مسعوددرفرانسه وبه خاطربرات خوداش وبدنام ساختن شوهروحزب دموکراتیک خلق توهین وتحقیررهبران حزب دموکراتیک خلق خصوصاً اتهامات گوناگون به ببرک کارمل اناهیتاراتبزادوسازمان زنان وجوانان درلابلای اعترافات غیرمستقیم ثریابهادرکتاب رهادربادرسواهارارسواترساخته که من نه ردمی کنم حرفهای ثریابهارا ونه وکیل مدافع کسی هستم این ادعای ثریابهارا عظیم بابک وکیل مدافع پرچم اگرجرات اخلاقی داشته باشدوآنچه که درقسمت بابک وخسربابک ملیت های افغانستان عقیده دارندخداکندکه آن طورنباشدمی می تواندجواب منتقدین کتاب رهادرباد ونویسندرهادربادرا بدهد فرق نمی کندکه نامردانه بانام های مستعارمرا وخانواده مرا دشنام دادتوهین کردگل خشک به دیوارنچسپید ونمی چسپد

وبارها درنقدکتاب رهادربادتنبان سیاسی واخلاقی حزب دموکراتیک خلق نقادان کتاب راهادرکشیدندکه حرفهای زشترازدست نویس ثریابهادرکتاب رهادرباد می باشدیک انسان نمک حلال درخلق وپرچم  پیدانشدکه منتقدین کتاب رهادربادراجواب دهندویامردانه اعتراف کنند سکوت موجب رضااست

  هیچ امکان نداشت که احمدشاه مسعودبدون مشوره خادافغانستان وبدون روابط خاد،صدیق وثریابها را که سبب ارتباط وبدنامی اش می شد درپنجشیر بانازونعمت فروان حفظ می کند و 21نفرسامایی هاکه درزندان کثیف وخوفناک چاه آهو زندانی هستند به افتخارآمدن ثریا بها به پنجشیربدون محکمه توسط دار و دسته جلادان خود به پای مرگ کشاند وعوض اینکه ساما بعدازتصرف کابل توسط دولت مجاهدین ازدشمنان سوگندخورده خودانتقام می گرفتند.

ساما به سرگردگی نسیم رهرو وفرهود برادرزاده نسیم رهرو از شورای نظار درجنگ های کابل سلاح میگیرند به نفع شورای نظارمیجنگند هر دوبعد سلاح ها را فروختند خود را ازطریق پاکستان به غرب  رساندند وامروز با ناز و نعمت مقاله نوشته میکنند.

ثریا وصدیق قبل ازسقوط دولت حزب دموکراتیک خلق مانند گل سبد به کمک دستگاه های جاسوسی دنیا به امریکا فرستاده می شود وغوره به دل اعضای ساما ماند که این زن وشوهررا به سرنوشت حاجی سخی می رساندند.

خرهم اگرکسی باشدمیداندکه درفرستادن صدیق راهی و ثریابها به خاطرنجات جان این دونفرکه امکان داشت توسط افراد ساما ترورشوندهردو را نجیب الله بامهارتی که داشت توسط احمدشاه مسعودنجات داد واحمدشاه آنهاراحفظ کرد.

ثریابهادرکتاب رهادرباد خود صریحاً اعتراف میکند که به غرب دومرتبه پناهندگی را باشوهراش پذیرفت چون ازطرف جاسوسان غرب شناسایی شده بودند موفق نشدند که درغرب سکونت کنند وبه نفع دولت حزب دموکراتیک خلق فعالیت جاسوسی نمایند ونقش یک جاسوس وطن پرست به فکرخودشان بازی کنند.

چنانچه ثریابها شوهرخود را درکتاب رهادرباد به جاسوسی درغرب متهم میکند وهم حرکات جاسوسی غیرفنی وهنری شوهرخودانتقادمی نماید ومیگوید سبب برگشت شان به افغانستان خامی های شوهراش درجاسوسی بوده.

وهم دراولین دیدن اش بعد ازبرگشت ازغرب درکتاب رهادرباد ثریابها می نویسد با داکترنجیب الله دیدار داشته  داکترنجیب الله ازثریابها می پپرسد درغرب چه می گذشت سوال جاسوسانه وجواب جاسوسانه نمایندگی ازاعتراف صریح خانم ثریا بها جزجاسوسی چیزدیگرمی توان فکرکرد؟

احمدشاه مسعودکه ازرویدادها وواقعیت حزب دموکراتیک بیخبرنبود وباید نمی بود اگربین دولت حزب دموکراتیک خلق ودستگاه جاسوسی خاد واحمدشاه مسعودیک تبانی درقسمت فرستادن ثریا وشوهراش نمی بوداحمدشاه مسعودمیدانست که اینها ازخانواده بزرگ جاسوسی دولت کابل حزب دموکراتیک خلق هستند ودومرتبه به غرب پناه بردندوبرگشتند محکمه هم نشدندونه تنهامحکمه زن وشوهرنشدندحتی یک روززندانی هم نشدند.

ونظربه گفته ثریابهادرکتاب رهادربادهم چشمی سالهابااناهیتاراتبزادسرچوکی سازمان زنها  داشت واورامتهم به روبط نامشروع باببرک می کنددرکتاب رهادربادنوشته وهم می نویسدکه ببرک کارمل ازاین خانم مثل نان (ک...س) خواسته بودکه درکتاب رهادربادواضح نوشته شده که ازمن( ببرک خواست) ومیراگبرخیبررامن درجریان گذاشتم ومیراگبرخیبرازوجدان سالم خودکارنگرفت وروزیکه مرادردفترببرک خواستندلایق وخیبرازمن دفاع نکردندادعای من منجربه اخراج ام ازحزب شد

این سوال به خوانندگان کتاب رهادرباد چنین فکری راداده که رهبریک حزب که ازصداقت وطن پرستی انسان دوستی واخلاق دربرنامه واساس نامه خودمی نویسد بعدافردمظلوم موردعمل جنسی قرارمیدهدواعضای حزب قربانی جنسی رهبران آن حزب می شود وخانم آشکارا وپوست کندمی گویدکه این نوع جنایت درسازمان زنان حزب دموکراتیک خلق بوده اعضای کمته مرکزی وبیروی سیاسی هنوز زنده هستندازخوددفاع کرده نمی تواندهمان طوریکه ملیت های افغانستان می گویندحزب دموکراتیک خلق مانندمجاهدین درناموس داری وحفظ ناموس خودوملیت های افغانستان ضعف اخلاقی داشتند ودرنقدهای کتاب رهادرباد غیراین سوال هاهزارن سوال دیگرمطرح شده وازطرف رهبران حزب دموکراتیک خلق نه تنها جواب داده نشده سکوت مرک باراختیارکردند وهم ثریابها بوتل زدن توسط خاددرحاله تناسلی زنان ودرعقب مردان برهنه کردن مادردرمقابل پسربرهنه ساختن دختردرمقابل پدروبرادربه خاطراعترف کردن متهم ثریا ازاین جنایت های حزبدموکراتیک خلق باصراحت می نویسد امروزکه رهبران حزب دموکراتیک خلق این سوالات پاسخ نمی دهدچه وقت پاسخ می دهدویا جدان ندارندازگذشته خودشرمنده هستند؟

ازاین کرده بدنامی ها تلخ ترشمادیدی ویاشنیدیدکه رهبریک حزب که حیثیت پدرمعنوی را به اعضای حزب دارداورااعضای حزب متهم به بی ناموسی وعفت فروشی کند سوال این جا است که یا ثریا بها دروغ می گوید یاواقعاًدرشان ببرک کارمل وخانم اناهیتاراتبزاداین نوع اتهامات واقعیت داشته ویاهیچ نوع اتفاق رخ نداده چنین نوشته واتهام ثریابها خیالات خانم ثریابه خاطربرات اش علیه این دونفررهبران برچستۀ حزب دموکراتیک خلق ناجوانمردانه بوده وسکوت اعضای بلندپایه حزب دموکراتیک خلق درقسمت این ادعاها خوانندگان به این فکرمی اندازد چیزی بوده که چیزهاگفته شده ودرکتاب رهانوشته شده ویاتمام بیروسی سی وحزب دموکراتیک خلق خاین بوده که امروزبه این رویدادهای زشت جواب ندادندوهم درگذشته  چرااین خانم وشوهراش بعد ازپناهیندگی دومرتبه درغرب محکمه نکردیده اندحتی این سوال کوچک جواب نگفتندبخاطریکه که احمدشاه مسعودکه ازدوجاسوس شناخته شده بیشرمان دفاع کردحفظ نموده باتبانی بادستگاه های جاسوسی دنیا این دوجاسوس شناخته شده رابه سرمنزل مقصودرساند

 رهبری حزب دموکراتیک خلق دربرابرادعای خانم بهاسکوت کرده اندسوال درایجاست مگرفلان این خانم اززمردپنجشیروازطلای پروان ساخته شده بودکه چشم رهبران حزب دموکراتیک خلق کورساخته است

سکوت رهبران حزب دموکراتیک خلق دربرابرادعای خانم ودرقسمت پنایندگی دومرتبه خانم بها وصدیق درغرب ودرپنجشیردست  شعبده بازی دولت حزب دموکراتیک خلق واحمدشاه مسعودصددرصددرتبانی آشکارا بودند

مگربه فکرسران حزب دموکراتیک خلق امروزیکتعدادنویسندگانی که کتاب رهادربادنقدمیکنند بیخبرازتاریخ ملیت های افغانستان وحزبدموکراتیک خلق هستندچشم پت کتاب رهادربادبه نقدناقص میکشند؟تابا این نقدنام بکشندیا نقادان نویسندگان شناخته کتاب رهادربادمیخوانددردسربه حزب دموکراتیک خلق ،خلق شوندیارهبران حزب دموکراتیک خلق فکرمی کننداین نوع  نقدهای میان خالی به جایی نمی رسد

اگرچنین رهبران حزبدموکراتیک فکرکننددرحق خودوحزب خوداین بزدلان جفامیکنندوهم خوانندگان کتاب رهادربادمیگویند دستگیرخان پنجشیری به خاطرخودخواهی ومطرح ساختن خودسربه هزاران دریچه دروغ صحنه سازی ،اصافه گوی بی اسنادمی سرمیزندچرا؟به سوالات که درکتاب رهادربادونقادان کتاب رهادربادمطح شده و درذهن خواندگان وملیت های شریف افغانستان سوالات زیادپیداشده جواب نمی دهد؟مانندمرغابی سرزیرآب بی غیرتی کردکون بلندوهم دراین قسمت سوالات پیداشده که اعضای حزب درقسمت اناهیتاراتب زادهزاران داستان قهرمانی مثل پنجشیری نوشته وبه نشررسانیدن چراثریابهابه اتکاحرفهای که درکتاب رهادربادنوشته سکوت کرده ازنوشته های خوددفاع نکرده حالاملت افغانستان به خاطرپاسخ ندادن طرفین فکرمی کنندکه اصلاًدیگ پُرازچتلی بوده ازترس ازینکه بوی دیگ کثافت بلندنشودخودرابه کوچه حسن چپ زدنده اندهمین دیگ وهمین شلخم بوی گین وخنک زده

طورمثال

به گفته بعضی ازاشخاص صاحب نظریک شاعرونویسنده بزدل رامتهم به یک نوشته میکنندکه ناجوانمردانه به نام فریبا آتش که نوشته سبک مردانه داردتحت این عنوان وتصویرکتاب دست نویس صمدازهر(گفتنی های نگفته در باره مرگ میوندوال

 

 

نوشته : فریبا آتش صادق

) به نام این خانم آتش نوشته شده چون این خانم درادبیات وشعروترجمه دسترسی نداردهمیشه کسی دیگری اغراض وخدمتگذاری خودرا به نام خانم فریباصادق آتش به نشرمی رسانیده نوشته خانم آتش بخاطریکه من هم ازقربانی های کودتا نام نهادجعلی بوده ام به من فرستادند با وجودیکه میدانستم ومیدانم که نوشته هاوشعرهای خانم وترجمه خانم یکدست نیست مظلومیت خانم که براوجفا صورت گرفته نزدمن مظلوم واقع شده شارلتان های قلم اورا بازیچه دست خودساخته اند با وجودیکه میوندوال ، کاکایم خان محمدمرستیال ، عبدالرق میوند، سیدامیرقومندان هوایی ،ماما زرغون شاه ،کتب خان ، ممتازترانسپورت ،عارف ریگشاه من وچهل نفرقربانی طوطه حکومت داوود که پرچم درآن حکومت حرف اول می زدند وشاید اسنادتحقیق در دفاترمربوطه هنوزباشد وآقای صمد ازهر که بعدها عضوکمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق می شودنه تنهادرجمله هیت تحقیق به حیث رییس تحقیق درآن روزحرف اول می زد.

ما بااین که میوندوال کشته شدیابه قتل رسید باوجودیکه می دانیم  که جاسوس حزب دموکراتیک خلق تایپست میوندوال بوددرشهرمازندگی می کندودولت داوودبه خاطرخدمت اواورادروزارت خارجه وبعد درسفارت افغانستان مقیم پاکستان مقررنمودندوفعلاًدرشهرمازندگی میکندباسایت گفتمان همکاری داردوبا ظابط امرقادروزیردفاع بیشرمانه علیه افغانها درتورنتوشب نامه نویس وطوطه میکندآقای مهرین به خاطروطنداری ورفاقت حزبی نام درکتاب خودازاین خاین نبرده وصمدازهرازترسی که بقچه کورگره خورده جنایت اش بازنشودازهمکارسابقه خود هم نام نبرده درحالیکه ازجاسوس نام نبرده اندوهم درکتاب خودنگفته اندکه روی کدام اسناد  متهمین کودتای میوندوال زندانی بدون محکمه  کشته ویا زندانی شدند صمدازهرازاین انکارنمی کندکه گرفتاری میوندوال ودیگران بدون حکم محکمه صورت گرفته واسنادی موجودنبوده تنها چندورق جعلی تایپپست میوندوال که به نام شعلۀ مشهوربوده ولی جاسوس حزب دموکراتیک خلق بوده که جروبحث دراین موردقتل زنده یادمیوندوال ودیگران تازمان دستگری جنایتکارن ومحکمه آنهاسودنداردودیدیم که یکی ازمتهمین قتل میوندوال به عوض اینکه ازملیت های افغانستان وخانواده متضررین معذرت می خواستندباپررویی نوشته هایی را بیرون میدهد که سرتاپاچرندنویسی است رسوا خودرارسواترساخته (یعنی صمدازهر)

 جان سخن دراینجااست که چپ های نارت امریکا وغرب بعد ازنوشتی که به نام فریباآتش صادق به نشررسیدمیگویند شخصی زمانی همسنگرورفیق حزبی مهرین بودوچندسالی را به نام سامایی درزندان حزب دموکراتیک خلق سپری کرده بعداًازگذشته خودرنج می برددربرابرهمسنگران دیروزخودعقده میگیرید با اعضای برجسته حزب دموکراتیک خلق توسط داکتربدیع که آوزخوان محبوب افغانستان است وعضو برجسته حزب دموکراتیک خلق بوده با نویسندگان وبلندپایه های حزب دموکراتیک خلق روابط خودرامحکم می کندوبه دفاع ازنویسندگان وسران حزب دموکراتیک خلق می برایدحتی درفیس بوک خود دیوانه وارازعظیمی ،قادرغیرمستقیم دفاع میکند تانوشته ها وتحقیق آقای مهرین نقش برآب بسازد

درزندان پلچرخی دربرابرهمفکران خودعقدۀ گرفته بودبعدازرهایی اززندان همکاری خودرابا یک مجله شروع میکندکه بوی خادوپرجمی میدادوبا خانم آتش ودیگرخانم های سازمان زنان حزب دموکراتیک خلق آشنایی پیدامیکندواین نویسندوشاعرمایوس چپی به خاطرانتقام گرفتن ازهمسنگران دیروزخودحریفان امروزخودراتوسط خانم های که درنوشته کوتاه دست هستدوعاشق شهرت طلبی می باشدمظلومان به دامن نویسندخودرامی اندازندونویسندوشاعرهم خدمتی به خانم هامی کندوهم همسنگران دیروزوحریفان امروزخودتوسط این خانم ها گوشمالی قلمی میدهدکهنوشته خان آتش درباره کتاب صمدازهرازجمله همین گوشمالی هااست

درقسمت خانم های دستکی شاعرونویسندچپی دیروزوپرچمی بوی امروزدرفیس بوک هانوشتنداندگفتنداشخاص دیگرهم بدورواطراف این نویسنده وشاعرقرارداردکه ازآن باتبلیغ رستم داستان ساختندمن مخالف این نظرهستم ازنوشته که به نام خانم آتش هرکی کرده نشان میدهدکه درنوشته ونویسندگی مهارت خاص دارد واینکه دوست ودشمن این نویسنده رابه خاطرمستعارنویسی ونوشته به نام این وآن محکوم به خیانت ادبی میکنیم اگرچنین واقعیت داشته باشد که درشناخت نویسنده اشتباه رخ نداده باشد من با اشخاصی کهدرفیس بوک نوشته اندموفق هستم جزدیوانه وعقدۀ شخص دیگری نمی باشدومن بارهاگفته ام درنارت امریکا وغرب اگربه نام مستعارنویسییدیاشب نامه مثل تایپست میوندوال پخش می کندویانوشته به نام کس دیگرمیکندتاهمسگران دیروزخووحریفان امروزخودبه مسخرگی قلم بگیرددرحقیقت آب درآسیاب خاین باشارلتانی قلمی سرازیرمی سازدویابه خاطرگندخشتکی خودتحت نام ویرستاری شعرونوشته دیگرانرا اصلاح وقوت بخشد این هم یک نوع رذالت ادبی است واین نوع روشها ادبیات وتاریخ ادبی ماراناجوانمردانه به لب یک پردگاه جبران ناپذیرقرارمیدهد

این نوع اشخاص اگروجدان ندارند؟دروجودخودوجدان پیوندبزندوازرذالت ادبی دست بردارداگرخانمی به این پستی تن میدهدوماحدث میزنیم که خانم به خاطرمرض خودخواهی خودآگاه ناخودآگاه دردام چنین بی وجدان می افتندبه خاطرمریضی خودخواهی شان قابل بخشش هستندونصحیت به اوسودنمیکندتنها توصیه میکنیم تااین وقت نویسنده وشاعرهررذالت کرده بعدازاین خانم هاوکسانی که دردام این مریضان قلم افتاده روابط خودراقطع کننددرغرآن این نویسنده زن باره راافشامیکنیم که آب درآسیاب خاینین می ریزندمثلی که درآسیاب صمدازهریک جانی شناخته شده آب رذالت ریختندوبه خون شهیدمیوندوال بااین نوشته خیانت کرده اندلعنت به شرف وطن فروشان وخاینین که ازیکدیگردفاع می کنند

شناختی که ملیت های افغانستان ازثریابهاوخانواده آن دارندکارهایکه این خانم کرده ومی کندقابل بخشش نیست اگرچه یکتعدادنویسندگان این خانم را هم میگویندکه باوجوددانشمندی وتوانی قلمی مریضی دنباله رومثل خانم آتش است بااین تفاوت که ثریابها خودمی نویسدیک نویسنده توانااست وبه خانم آتش کس دیگرمی نویسد  

آقای محتاط که ازجمله سیاستمداران بی بدیل ومغزمتفکرکودتاداوودبودو  درآخرحکومت نجیب الله که بامرگ تدریجی سیاسی روبروبودمعاون داکترنجیب الله محترم حمیدمحتاط بودوهم مسوول روابط دولت حزب دموکراتیک خلق با احمدشاه مسعودبودوچندین بارمخفیانه بااحمدشاه مسعودازطرف دولت ملاقات داشت

آقای محتاط میداندکه بین احمدشاه مسعودودولت کابل قبلاًچه گذشته بودواحمدشاه مسعودبه خاطرگرفتن کمک چقدرقومندان جمیت دردامن جلال رزمنده انداخته بودکمک هامستقیم وغیرمستقیم به خاطرحاکمیت خودوحرب دموکراتیک خلق درمنطقه تلاش میکردهیچ کارمندحزبی ودولتی دراوخرحکومت حزب دموکراتیک خلق ازروبط آشکارومخفی حزب دموکراتیک خلق بااحمدشاه مسعودانکارکرده نمی تواندنه افرادشورای نظارنه افراددولتی ونه حزبی حزب دموکراتیک خلق بهتراست که حزب دموکراتیک خلق وشورای نظارازوجدان سالم خود کاربگیرندواقعیت هاراگربه نام خودنوشته کرده نمی تواندبه نام مستعاربنویسند تاملیت های افغانستان قضاوت کنندونبایدترس ازاین داشته باشندکه پای خودشان درآشکارساختن وافشا کردن حقیقت کشیده می شودزمانی رسیده که هرکدام ما واقعیت هارا به چشم وگوش ملیت افغانستان برسانیم

خواندگان عزیزدنباله روان گوش بسته وچشم بسته حزب دموکراتیک خلق ،مجاهدخصوصاًدنباله روان حکمتیار واحمدشاه مسعودازاین بیشترچه سنددیگردرقسمت خاینین میخواهید که من بیشتربه عرض برسانم بازهم کودنها ودنباله روان میتوانند توسط ایمیل ازمن سوال کنند حتی میتوانند مانند قبل توهین ودشنام دهند...