رسول پویان
سال نـو بر مـردم ما سـال کشتار است و بس
کودک و پیر و جـوان ما عزادار است و بس
کینه و خشـم و تعـصب گـشـته رسـم روزگار
نعش آزادی فـقـط بـر چـوبـ
ۀ دار است و بس
حاکمـان بـی عمـل غـرق فـساد و رشــوه انـد
وقت چـور دالـر و سـودای کلدار است و بس
از ریـال و درهـم و دیـنـار می خیـزد نـفــاق
سـود آن بـر مردم ما درد و آزار است و بس
گاو پیـر پندانـه می بیـنـد در خـوابـش هـنـوز
خـائـن دیـروزه بـا حـکام همکار اسـت و بس
سـگ زرد آری می باشــد بـرادر بـا شــغال
مردم ما از همه مأیـوس و بیزار است و بس
حــاکمــان فـاســــد دیــروز و دزدان کـنـــون
جمله درخواب صبوروخصم بیداراست و بس
خـون مـردم زیـر پـای ظالمان ریزد به خاک
روز بیـداد تفـنگ و تیـغ و تلـوار است و بس
نـوکـــران اجـنـبـی بـر جــان هــم افـتــاده انـد
جنگ خونین درمیان گرگ وکفتاراست و بس
تا که فـاسـد گـشـت جسـم و جـان افـراط کثیف
کشمکش دربین چرک وبول وادراراست وبس
می زنـد در چـشـم عـالــم نیـش زهـرآلـوده را
گویی درمغز تعصب عقرب و ماراست و بس
گل به تـاراج خـزان رفت و چمن نابـود گشت
طالب وداعش به چشم زندگی خار است و بس
طالب ازپنجاب خیزد، داعش از ترک و سعود
دالـر و پونـد و ریال بر جمله بادار است و بس
طالـب و داعـش نـدارنـد جـای در قلـب وطــن
جـای هـردو در میان دوزخ و نار است و بس
عاقبت مزدور و چاکـر می شـود خوار و ذلیل
یک دوروزی قاتل وجانی و غدّار است و بس
از دل ظلـم و سـتـم افــراط می جــوشــد مـدام
با فـروش نفـت ارزان گـرم بازار است و بس
بهـــر تقــسـیـم منـابــع، بهــــر بازار فـــروش
جنگ قـدرتهـا برای جـذب اقمار است و بس
در جهـان پــر ز دیــو و دد شـــود جـنـگ اتـم
تا که قدرت درکف غدار خونخواراست و بس
31/12/2015