یکی از رسوم رایج در سیستمهای امنیتی جهان این بوده است که هر 50 سال بخشی از اسناد محرمانه خودشان را علنی منتشر میکنند . حدود 50 سال پیش اگرکسی صحبت از کودتای آمریکایی و انگلیسی 28 مرداد علیه دکتر مصدق میکرد ، باورش به یک افسانه میماند . ولی در قرن 21 و سال 2014 صحبت از دخالت نیست ، صحبت از شناختن قوانین بازی یا سیاست است . قوانینی که عمل میکند . مثل قانون جوش آمدن آب که زمان و مکان دراین قانون تاثیری ندارد . انسان فقط این قانون را دریک زمانی و مکانی شناخته است . این همان تفاوت بین کشف و اختراع است .
بخشی از نسخه آمریکایی روایت ۲۵مرداد طبق اسناد CIA
...بالاخره روزهای سرنوشت ساز مرداد ماه از راه رسیدند و در زمانی که بحران سیاسی کشور به دلیل برپایی رفراندوم انحلال مجلس شورای ملی، به اوجی کم سابقه رسیده بود، ماموران CIAتصمیم گرفتند نقشه نهایی خود را اجرا کنند. بر مبنای روایت متکی به اسناد CIA، تمامی اتفاقات منتهی به روز ۲۵مرداد، بخشی از نقشه CIAبرای سرنگونی مصدق بوده اند؛ از امضای دو فرمان برکناری مصدق و نخستوزیری زاهدی در روز ۲۲مرداد تا دستگیری نزدیکان مصدق و ابلاغ فرمان با تانک و زرهپوش توسط سرهنگ نصیری، فرمانده گارد شاهنشاهی؛ نقشهای که با دستگیری سرهنگ نصیری عملا شکست خورد.
«به محض اینکه گروه اول نظامیان بازداشت شدند، باقی نظامیان که قرار بود در این حالت اقداماتی انجام دهند، نقشه کودتا را به کلی کنار گذاشتند. بدین ترتیب نقشه اولیه کودتا در شب ۲۵مرداد به کلی از هم پاشید. صبح ۲۶مرداد رادیو وقوع کودتا را اعلام کرد و نظامیان وفادار به مصدق هم در این روز، تعدادی دیگر از دستاندرکاران کودتا را بازداشت کردند. همزمان به دنبال بازداشت ژنرال زاهدی هم بودند. از اینجا CIAو مشخصا شخص کرمیت روزولت، به یک نقشه جدید و بداهه روی آوردند. اول اینکه عدهای را اجیر کردند که خودشان را عضو حزب توده جا بزنند و تظاهرات کنند و شهر را به هم بریزند تا هم مردم را و هم نظامیان و روحانیون را از تسلط احتمالی کمونیستها بترسانند. در همین زمان حزب توده هم یک تظاهرات بزرگ برگزار کرد که خیلیها را به وحشت انداخت و روشن نیست که CIAچقدر در برگزاری آن دست داشته. آنها همچنین فرمانهای شاه را که دولت مخفی کرده بود، به شکل علنی و در سطح گسترده منتشر کردند. هنوز خیلی از ایرانیها شاه را دوست داشتند و وقتی معلوم شد که او مصدق را برکنار کرده، آنها به مخالفت با مصدق روی آوردند.»
و این تنها بخشی از اقداماتی است که بر اساس اسناد آمریکایی توسط ماموران CIAانجام شده و بخشی از یک توطئه پیچیده برای سرنگونی مصدق است....
اینکه موضوع ظهور گروه داعش درعراق از نظر زمانی و مکانی ،محصول چه سیاستی است را، نمیشود مثل هری پاتر نوشت . در جغرافیایی به نام عراق گروهی به نام داعش در یک زمانی ظهور میکند و تمام ساختار سیاسی و نظامی دولت عراقی را طی 3 روز به هم میریزد . برای فهم نسبی صحنه نیازی نیست تا 50 سال صبر کرد و بعد از افشای مدارک باورکرد ! همین الان هم واضح است . اینکه حکومت اسلامی ایران هر حرکت مخالفی را جهت سرکوب های داخلی "توطئه" معرفی میکند ، با این موضوع تفاوت دارد.
اینکه بازی حکومت اسلامی ایران و غرب در زمین عراق نیازمند سند باشد ، کمی تا حدود زیادی خنده دار است. بنا به اعتراف مسئولان ارشد دولت آمریکا که به صراحت در زندان تیف و پیش ما ، اذعان میکردند بعد از سقوط صدام ، عراق خاک ایالات متحده آمریکا است ، هراتفاقی درجغرافیای عراق محصول یک سیاستی تهاجمی است که دولت آمریکا درخاک خودش آن را با خیال راحت طراحی و اجرا میکند. ظاهرا مدرک محکمی دال بر اینکه گروه داعش کجا ساخته و پرداخته و قوام گرفته....در دست نیست. ولی ساده ترین ذهن هم تشخیص میدهد که انتقال و لجستیک یک نیروی سبک یا سنگین با تجهیزات جنگی در آن باتلاق و جهنم عراق ، کار نویسنده هری پاتر نمیتواند باشد .
ظهور داعش در زمین عراق در اوج مذاکرات غرب و حکومت اسلامی ایران ، یک توطئه امریکایی نیست . بلکه یک سیاست کاملا مشخص و عریان است تا دولت آمریکا با ابزار گروه داعش نفوذ حکومت ایران در جغرافیایی عراق را قطع کند تا مذاکرات در جایی به نتیجه برسد . تا همین الان هم 4 ماه وقت اضافه تزریق کردند وهنوز جوهراین 4 ماه وقت اضافه برای ادامه مذاکرات خشک نشده بود که اسرائیل با نیروی زمینی وارد غزه شد . ربط تمامی این فاکتورهای مربوط به خاورمیانه ، اسمش توطئه نیست . این قانونمندیهای زمین سیاست امروز را فقط باید شناخت تا فهمید....که کدام سیاست اسمش هویج است و کدام سیاست اسمش چماق ؟ نقطه وصلش را شاید اشتباه کنیم ، ولی دریک کلییت حتما به هم وصل هستند و ربط دارند ! کدام سیاست سرعت گیر یا راه بند است و کدام سیاست شتاب دهنده ؟ در زمین سیاست رد پای هراتفاقی قابل تشخیص است حتی کوچکترینش . هیج اتفاقی همینطوری معنی ندارد و یهویی نیست !
ب قول صدای آمریکا : به هر حال، حسین شریعتمداری هم این داستان تئوری توطئه را در صفحه اول روزنامه خود چاپ کرد.فکر میکنم اذعان حسین شریعتمداری یا کیهان تهران به چنین موضوعی ، نافی اصل موضوع نمیشود . فقط کیهان نمیتواند صراحتا به این سیاست اذعان کند و از واژه " توطئه " استفاده کرده است....جهت خوشحال شدن حزب الله ! و نگرانی عظمایش از این سیاست هم بی دلیل نیست . صدای آمریکا هم خجالت میکشد و نمیخواهد برود سراصل مطلب....
صحبت از تئوری توطنه یک حرف قدیمی است جهت پوشاندن جنایتهایی که به زعمشان لازمه سیاست امروز هم است و سنگ قلاب کردن افکارعمومی درقرن 21 . مهم درک این موضوع است که سیاست غرب در خاورمیانه بزرگ درکدام جاده و با کدام ابزارها باید پیش برود ؟ اعتبار و اهمییت تئوری توطئه مربوط به دوران جنگ سرد بود . غرب در مقابله با شوروی سابق قدرت عمل نامحدود نداشت و سیاستهایش عمدتا محدود به نقاطی بازدارنده و تدافعی بود. مثل کاشتن شاه ایران و یا پینوشه و....اما بعد از پایان جنگ سرد، تئوری توطئه هم به موزه تاریخ رفت و دیگر موضوعییت ندارد . گروههایی مثل داعش ابزارهایی هستند که در یک مسیر سیاسی، به مثابه جاده صاف کن عمل میکنند.
دست بر قضا همین ابزارهای خشن ، کاربردشان برداشتن همان نقاط بازدارنده مربوط به دوران جنگ سرد است . صحبت از تاثیرگذاریهای کلان در مسیر مشخص سیاسی و اقتصادی، در کادر خاورمیانه بزرگ و نظم نوین جهانی ، جهت تامین منافع کلان و استراتژیک است ! این مسیرنیازی به تئوری توطئه و اعمال دوران جنگ سرد ندارد ! حکومت اسلامی همین را هم میفهمد ولی نمیتواند درست یا کامل بیان میکند . گروه داعش و ظهورش درعراق ، یک توطئه مخفی و ناشناخته نیست بخشی از یک سیاست تهاجمی آشکار است !
ذهنی که ظهور داعش در عراق را محصول سیاست غرب درتضاد با حکومت اسلامی ایران نداند ، پس هجوم ارتش اسرائیل و قتل عام مردم فلسطین را هم ، با بهانه دفاع درست نمیبیند و حتما باورمیکند که آمریکای مظلوم اصلا کاره ای نیست وفقط جانش برای حقوق بشر در میرود و 47 میلیون دلار هم به مردم غزه کمک مالی میکند . این همان نتیجه ای است که صدای آمریکا به ذهن مخاطب تزریق میکند ! و بیچاره آنها که درهمین وادی از جوهر سیاسی وقایع درهر زمینه ای غافل هستند ! به قول برتولت برشت: بدترین بیسواد، بیسواد سیاسی است. وی کور و کر است، درک سیاسی ندارد و نمیداند که جنگ و هزینههای زندگی از قبیل قیمت نان، مسکن، دارو و درمانو آوارگیهمگیناشی ازتصمیمات سیاسی هستند.هر اتفاقی در روی زمین محصول یک سیاست است. او حتی به جهالت سیاسی خود افتخار کرده، و میگوید که، از سیاست بیزار استو یا سیاسی نیست. چنین آدم سبک مغزی نمیفهمد که بیتوجهی به سیاستوعدم درک درست از وقایع ، در زندگی روزمره درهر نقطه ای از جهان ، همیشه فاجعه آفرین است...
تجربه به معنی تعداد اتفاقاتی که در زندگی برای آدم میفتد ، نیست. تجربه برخوردی ست که آدم با اتفاقاتی که برایش میفتد، می کند...
Aldous Huxley نویسنده بریتانیایی
http://ir.voanews.com/content/iran-conspiracy-theory-isil-us-uk-plot/1962041.html
https://www.youtube.com/watch?v=BZkPUEaI6W4&feature=youtu.be
اسماعیل هوشیار
22.07.2014