افغان موج   

 مسعود فارانی                                                                                                              ۱۹/۱۲/۲۰۱۸

در تدوین این اثر ارزشمند، سهم بارز و خدمات  قابل قدر ِخانم تورپیکی "عزیز" را قبل ازهمه تمجید میکنم.

 

علم سنن و تجربیات عوام، برویت اسناد تاریخ

 

چون فرهنگ گذرگاه، آئینۀ زبانی بخش اهم از«علم سنن» جامعه ای ماست،   پس شناخت  چنین سنن را در آئینه جهانی وزمانی تاریخ باید دید که دیگران چه ارزشهای را ازین علم سنن یا تجربیات مردم شناخته اند.

 

قبل از دیگران عده زیادی از نویسندگان مسلمان به مسائل و موضوعات فرهنگ عامیانه پرداخته بودند.   برخی از آنها همچون البیرونی و ابن خلدون مطابق به روشها  و اصول خاصی که از نظر علم مردم شناسی امروزی معتبر است این علم وسیع و ارزشمند را بررسی و تحلیل  کرده اند

 

.

چنانچه ابوالحسن علی بن حسین مسعودی در قرن چهارم هجری در اثر خود به نام " مروج الذهب و معادن الجواهر " ترجمۀ دری (مَرغزارهای زر و کان‌های گوهر) یا (گذرگاه‌ها و معدن‌های گوهر) به کتابی از " ابو عقال دبیر " توجه کرده است که این کتاب کلاً اختصاص به فرهنگ عامیانه دارد .

در اروپا (قرن هفدهم) حرکت مهمی برای ثبت مسائل فرهنگ عامه به وجود آمد. بالارد فرانسوی در 1711م. مجموعه ای از ترانه ها و عادات شفاهی مردم را جمع آوری نمود. گوتفرید هردر (1744_1803) شاعر، منتقد و فیلسوف آلمانی در آلمان تحقیقات اش را درین زمینه مستند بیرون داد. هردر معتقد بود که شعر صرفا از طریق توجه به بافت و زمینه جغرافیایی و قومی و فرهنگی آن قابل درک است و اشعار عامیانه نه تنها زاده عملیه تفکر عقلی بلکه نتیجه ای الهامات عارفانه و عواطف شدید ملی است. وی عقیده متداول درآن روزگار را که ادبیات یونان را معیار سنجش ادبیات دیگر اقوام می دانستند  ردکرد و بیش از هر چیز دیگر به ادبیات عامیانۀ ملت ها از آن جهت که تجلی بخش روح ملی آنها می باشد تاکید ورزید. به پیروی از هردر محققان کشورهای اروپایی یکی پس از دیگری بر آن شدند تا روح ملی خویش را در گپ و گویشهای بومی قصه های عامیانه و ترانه ها و سرودهای محلی که به زبانهای محلی گفته و نوشته شده بود باز یافتند.  

بعد ها محققان انگلیسی،علم سنن  مردم را نوع ارزش علمی زبانی شناختند واین دریای خروشان از تجربیات مردم را  فولکلور یا «علم سنن» نامیدند و به واسطة همین نامگذاری به تحقیقاتی آثار رایج در اشعار، سنت­ها، افسانه‌ها، آداب و رسوم و باورهای مردم از زمان‌های دور پرداختند. که برای  درک تفاهم دقیق از آثار یاد شده  ضرورتی فرهنگ عامیانه در جامعه ناگزیر شد. یعنی فهم  اشعار عامیانه، سنت­ها، افسانه‌ها، آداب و رسوم و باورهای مردم  خود ما ( در افغانستان) مستلزم  فرهنگهای عامیانه  مانند فرهنگ جناب عبدالله افغانی نویس و فرهنگ گذرگاه  ازجناب عارف «عزیز» است، زیرا فرهنگ های دیگر جوابگوی نیازات وسیع و همه جانبه  شده نمی توانند.

ضرورت این فرهنگ بخاطری لازمی و مبرم برای افغانهاست که  لغات و مصطلحات مندرج در فرهنگ گذرگاه بیشتر به افغانها مفهوم می شود  تا به بیگانگان همزبان.

افغانستان در گذشته چنین پدیدۀ تدوین شده در دست نداشت تا اینکه به همت دو بزرگوار یاد شده  که با معرفت ایشان  این خلاء خوشبختانه مؤفقانه پُر شد  و نیاز نسل آینده را با کار عالی ایشان برطرف کردند.

 

در زمان کنونی داشتن اصطلاحات «عامیانه » برای هر جامعه ضروری شده است.  بطور نمونه، در امریکا  به زبان  انگلیسی  همین خصیصه و همین فضا  در فرهنگ عامیانه ایشان دیده می شود که  بیشتر آن جز به امریکایی های انگلیسی زبان به بیگانگان  همزبان شان مفهوم شده نمی تواند. زیرا گاهی در وقت خواندن  یک متن انگلیسی باشندگان آنجا به لغات یا کلمات، بر می خورند که در نگاه اول ، به معنی آنها پی بردن آسان نیست و یا معنایی که از آنها در ذهن دارند با معانی مصطلح  شده همخوانی ندارد.

 ازینرو در جوهرچنین لغات یا عبارات اندوخته های از معانی ارزشمند وجود دارند که برگرفته شده از گذرگاه های فرهنگ مردم است که بشکل لغات ومصطلحات زاده شده اند و نیاز مبرم جامعه را بر طرف می کنند. پس لازم است معانی آنها را در لغتنامه های اصطلاحات عامیانه مردم پیدا کرد. اصطلاحات عامیانه مردم را، که فلکلور شده باشد ۱ باید به فرهنگ جداگانۀ لغات عامیانه مراجعه کنند تا مفهوم اصلی آن کلمات را در قلمرو سرزمین خود ایشان نیک دریابند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱ پاورقی

: لغتfolklor   مرکب از دو بخش folk   به معنی توده و مردم و lore   به معنی دانش است. این لغت اولین باردر سال 1846م. توسط باستان شناس انگلیسی ویلیام جان تامزW.g.thoms(  با نام مستعار "آمبروزمورتون"  ambrose mortonu) ساخته شد. ویلیام تامز ,فولکلور را به عنوان جانشینی برای اصطلاح نادرست "عتیقات عامیانه" پیشنهاد کرد که عتیقه شناسان انگلیسی و زبان شناسان آلمانی در نیمه نخست قرن نوزدهم میلادی برای مطالعه راه و رسم زندگی طبقات تحتانی اجتماع ، ساخته بودند.

 

از جانب دیگر آشنایی با هر زبان دیگر  تا جایی مستلزم دانستن اصطلاحات عامیانه  محیطی آن زبان است و زبان آموزان به فهم لغات و عباراتی کاملا عامیانه و ساده نیز نیاز مند می باشند که بتوانند از آنها در گفتگوهای روزانه روتین و معمولی بوجه احسن مفاد زبانی کنند تا منظور مردم را در هنگام  صحبت درک نمایند. که این خصیصه در تمام زبانها همسان است. ازینرو ضرورت فرهنگ آنهم تحت عنوان زیبای  گذرگاه برای باشندگان افغانستان یک امرحتمی و ضروری بود که به همت جناب عارف "عزیز" تا اکنون در443 صفحه گسترش وغنای بیشتریافته است که البته این امر ادامه دارد. 

این مؤفقیت برای زبان شناسان و اجماع فرهنگیان افغان دارای اهمیت زیاد است، زیرا صفای زندگی در فضا وصفای بی آلایش سادگی زیباست نه در تکلف وتشریفات تصنعی وتفننی،  چراکه گپ و گویش روزمره پرصفاتر از لفظ قلم دوائر است.

ویلیام تامز فولکلور و اندوخته های عوام را منحیث نظم علمی می دانست. ازینرو فرهنگ عامیانه بخش اصیل ازنظام علمی، سنن مردم  وجامعه شده است.

 توجه باید داشت که  نابالغی جوامع،  وابسته به نابالغی عوام آن نیست بلکه  جامعه  وقتی به روشن نگری دست پیدا می کند که شوق اندیشیدن مستقل در خبرگان آن ایجاد شود. یعنی بقول عوام گپ رو (گپرو) بودن را  با شوق اندیشیدن از خود دورسازند. بار مثبت ومنفی این شیوه از خبرگان جامعه بر می خیزد چراکه  قضاوت بیگانگان برویت اعمال خبرگان، بالغی یا نابالغی جامعه را ارزیابی می کنند. چراکه با عوام جامعه بیگانگان کمتردر تماس اند.

در غرب، این شوه را خبرگان وتحصیل کردگان، باراول در اجماع خود پیاده کردند که منحیث سرمشق جوامع خود شان عرض اندام نمود.

 

 

اهمیت زمانی فرهنگ گذرگاه

 

افغانستان عزیز در شرایط کنونی که از هر طرف  آماج تیر رس دشمنان قرار گرفته است، سرزمین است تنها شده که  کمتر سنگری دفاعی برایش باقی مانده تا از آن سنگر به دفاع  خود برخیزد . یا حد اقل قد راست کند.  دشمن ذیدخل با اجیر کردن فرزندان ناخلف این سرزمین از مبنای تجارب تاریخی دریافته اند که این کشور خارائی  وشکست ناپذیر را جز با نفاق ملی بین خود افغانها، راه دیگری برای شکست دادن آنها وجود ندارد. چراکه در طول تاریخ  فقط اتحاد اقوام این سرزمین بود که بزرگترین سوپر پاوران جهان را بزانو درآورد.

 

درتابستان(۲۰۱۸) سفری به فرانسه داشتم. دریکی از دیدارها، دوست فرهیخته و ارجمندم جناب عارف «عزیز» که شخص خوددار، کم ادعا ولی ژرف نگرست، کتابی را منحیث تحفۀ برایم عنایت فرمود.  چون به ارزش این گنجینه تا جایی آگاه بودم، سبب خشنودی زیاد بنده گردید. بخصوص در چنین فضای نا امیدی گسترده که کمتر خبری  مثبت بگوش ما افغانها میرسد. 

در شرایط کنونی این چنین آثار منحیث سنگر استوار در برابر آماج فرهنگی دشمنان میتواند اصالت خودی  اجتماعی ما را که در آن ثبت  شده تضمین کند.

این گنجینه بوسیلۀ بنگاه نشراتی که در کارخود مؤفق است بنام ــ انجمن فرهنگ افغانستان «انتشارات بامیان»   توفیق نشر یافت. (بنگاه یادشده آثار نفیس و بهامند بیشتر فرهنگیان گرامی وطن ما را برمبنای اعتبار کاری که دارد بشکل بسیار مرغوب بچاپ رسانیده و می رساند. تاجایکه اطلاع دارم فرهنگیان بهره مند ازکار بنگاه نشراتی راضی وخشنوداند.)

 

جناب عارف "عزیز"،  سمًت آمریت و گردانندگی این بنگاه نشراتی را در شهر « لیموژ » فرانسه  مؤفقانه در دست دارد. موصوف فرهنگی فعال شناخته شده  است که در کنار امر چاپ و نشریات کتابهای هموطنان،  اقدام به تدوین  فرهنگ یا قاموس ِ نموده که برای جامعۀ ما بسیار ارزشمند و در خور ستایش است.

گرچه در فضای مهاجرت تعدادی تلاش به زراندوزی کردند. مگر خبرگان ارجمند، وطن را فراموش نکرده بل بقدر توان در راه مرمت فرهنگ جنگ زده مصدر خدمات شایانی شده اند. جناب عارف "عزیز" تجدید واحیاء فرهنگ  وطنی را برخواست های تفننی ترجیح داده مسئولانه به آن پرداخته است.  (کارنشرات و تدوین فرهنگ گذرگاه  سند ادعای ماست.)

 

ارزش این فرهنگ نفیس وادارم ساخت تا با علاقه به جزئیات آن بپردازم . برای شناسایی بیشتر این سنگر اهم ، باید به تاریخ مختصر این چنین سنگر های فرهنگی  در کشور خودما افغانستان پرداخته شود.

در دوران دیموکراسی ( ده سال اخیر محمدظاهرشاه ) در بخش فرهنگ سازی و فلم سازی غرض حفظ داشته های فرهنگی افغانها کارهای جدی از جانب خبرگان کشور براه  افتاد.  جامعه شاهد بود که درین اقدام  گروه  ازفرهیختگان اقدام به تدوین « دایرة المعارف آریانا» ۲ و در کنار آن  اقدام  به دوبلاژ  فلم های خارجی  به دو زبان رسمی کشور،  همچنان اقدام  به تولید فلم شروع شد که سنگر فرهنگی ما را استقامت بیشترمی بخشید. متأسفانه دشمنان محیل همسایه با پخش پول سرشار ( باد آورده از نفت )  آن خدمات اصیل را مانع شد و سرنوشت همه خدمات یاد شده به نحوی تخریب گردید۳ یعنی با دست درازی های دشمنان افغانستان ( بخصوص همسایگان) بشکل تدریجی آن خدمات را به مقصد توقف دادن، تحت فشار سخت قرار دادند که به تدریج روبه تضعیف نهاد. ۴ کار فلم سازی و دوبلاژ فلم بجای تشویق وتکامل متوقف شد وبه جای آن واردات فلم های مستهجن وبازاری ایرانی وهندی رونق بیشتر یافت. درحالیکه درهند فلم های ارزشمند از سیتی جتری وامثال او وجود داشت.

اکنون بدون شک مرمت کاری فرهنگی (چه کوچک وچه بزرگ باشد)، متضمن تکامل فرهنگی جامعه ما می شود.

 

مقدمه ، تقریظ ، دیباچه وخیرمقدم  (عناوینی از نوشته ها، در صدر کتاب فرهنگ گذرگاه)

 

با نظر داشت گزارشات فوق، مقدمه ، تقریظ ، دیباچه وخیرمقدم  هرکدام آنها در ظرفیت توانایی اندیشه وقلم صاحبان محترم آنها، زیبا و مدبرانه  تحریر یافته اند، که قابل ستایش اند. فقط با نکاتی که ضرورت آن در تقریظ نویسی صواب نبود، با آن موافق نیستم. زیرا ترکیب کوچه بازاری ویا زبان زرگری هردواصطلاح به فرهنگ علم سنن نمی چسپد. پس چرا وبی جهت فرهنگ نفیس اصطلاحات عامیانه معتبر را ندانسته با چیزی همردیف سازیم که نشانۀ نا آگاهی خود را در زمینه برملاء نموده باشیم؟ درحالیکه تقریظ ،  تقدیرآگاهانه برویت ارزش اثر است نه اینکه نا آگاهانه ارزش اثر را کم بهاء جلوه دهد. در فوق ارزش چنین آثار گرانبها را " مروج الذهب و معادن الجواهر " ترجمۀ دری (مَرغزارهای زر و کان‌های گوهر) یا (گذرگاه‌ها و معدن‌های گوهر) یافتیم.


بدون شک تقریظ نگار محترم خواسته است فرهنگ را در ساحه کوچه وبازار نیز مدنظر داشته باشد و قصدی نامطلوب را از آن نداشته است. اما چون کلمات کوچه بازاری ویا زبان زرگری  وبا تشدید بخش ازاستثنای جامعه (گروه دزد و اوباش) که در ذات خود بار سخیف منفی غلیظ دارند ناخود آگاه در تقریظ آوردن، بهر شکلی که باشد، غیر مستقیم سبب صفات ادنا  به لغات و لغتنامه مردم می شود که برنو آموزان جوان جامعه دربخش لغات (علم سنن) تأثیر منفی دارد. در حالیکه گپ وگویشهای ارزشمند از بحر بزرگ اندیشه و تفکر مردم که در زبان شناسی مدرن اهمیت بسزای دارد. متأسفانه با موجودیت چنین کلمات آنهم در تقریظ، صلاح نیست.

چنین دیدی، تقصیر تقریظ نویس گرامی نیست بلکه در قرون اوسطی در جوامع غربی،  نیز به چنین فرهنگ ارزشمند توجه نمی کردند،  اما با پیمودن خم وپیچ زمان، غرب متمدن شده نیزقبول کرد که چنین گویش ها و فرهنگ ها،  ارزش همسان با  گپ وگویش ها و فرهنگ های ادبی دارند. زیرا مادر ادبیات بلند در جوامع،  همین فرهنگ مردم است.  پس این دو اصطلاح ناصواب خوشبختانه با اصطلاح گذرگاه ، کوچه  یا در زبان فرانسوی Argot ، درانگلیسی ( (Street talk مغایراست.  حتی نشانۀ بیگانگی بامفهوم  دارد.


 

  برداشت و ترجمه ناسالم از کلمات زبانهای فرنگی اولین بار در ایران کلمۀ کوچه بازاری نادرست را به فرهنگ عوام نسبت دادند. همانطوریکه به بسیاری از کلمات فرنگی حساب شده جفای نا بخشودنی از جانب مترجمین ایرانی صورت گرفته است. بطور نمونه در ترجمۀ کلمۀ « intellectual»  نیز این خطا بوضاحت دیده می شود، که کلمۀ «روشنفکر» بجای « intellectual» فرنگی صواب نیست وآن مفهوم وسیع « intellectual»  را دارا نمی باشد. ازینرو نویسندگان ایرانزده غیر دقیق خود ما  متأسفانه به تأسی ازکلمات نادرست ایرانی ها سهل انگارانه توجه جدی به معنی ومفهوم   وتأثیرات منفی آن در جامعه نکرده طوطی وار اغلاط مشهور شده دیگران را تکرار می کنند. که این نقیصه  خوشختانه بنابه توجه به ماهیت و جوهر موضوع از طرف جناب  آقایعارف "عزیز" در افغانستان و از طرف احمد شاملو  درایران  موزون وحساب شده نامگذاری شده است. این دو بزرگوار خلاف مسیر نادرست زمانه رفته اند،  جناب احمد شاملو  آگاهانه  عنوان کتاب  را که گنجینۀ بزرگ عامیانه  ملی است فقط «کوچه »  تحت بار مثبت نام مانی ( نامگذاری) کرده است.

جناب احمد شاملو دقیق میدانست که کلمات کوچه بازاری  وزبان زرگری  به چنین فرهنگی نادرست است. او کلمۀ کوچه را که تعریف آن در بخش علم سنن یا تجربیات عوام برویت اسناد تاریخ درفوق بیان شد آگاهانه انتخاب کرده است.

 

انتخاب اسم فرهنگ «گذرگاه »

اسم این کتاب با مسمی « فرهنگ گذرگاه » گذاشته شده است. یک انتخاب عالی و مدبرانۀ است که  کلمۀ «گذر گاه» زیباتر از کلمۀ « Street » انگلیسی و زیباتر از کلمۀ « کوچه » دری و فارسی  می باشد. چرا که فرهنگ عامیانه را در زبان انکلیسی « Street talk » نامیده اند ودر ایران بوسیله احمد شاملو کتاب « کوچه » نامگذاری شده است. اما انتخاب کلمۀ « گذرگاه » با وجودیکه معنی  « Street » و «کوچه» را با بار مثبت دارا می باشد مگر کلمۀ «گذر گاه» سنگین تر نسبت به آن دو، انتخاب و تعین یافته است.

 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پاورقی

۲: مانند سرنوشت چینی سازی شاکر در بخش صنایع کشور و غیره

۳:  فقط به حرف الف دایرةالمعارف آریانا توجه شود که در سه جلد بسیار حجیم  ومبسوط تدوین شده و زمانیکه مغرضین دشمن متوجه وسعت کار دایرة المعارف آریانا می شوند  آهسته آهسته دست به تخریب میزنند واین نهال تازه غرس شده را طوری در انحصار قرار می دهند که کار آن  بجای رُشد خـُشک می شود.

 سند ادعای ما فقط یک حرف الف در سه جلد حجیم  ومبسوط  است ولی سی و یک 31 حرف دیگر در سه جلد معمولی ،  عادی بنظر نمی رسد.

۴: زیباترین دوبلاژ فلم روسی رومانتیک بنام گلان دیر وزندیدل  به اندازۀ زیبا دوبلۀ پشتو شده بود که بعد از پایان فلم بیشتر هموطنان به زبان پشتوی خود ما با علاقه کلمات پشتو را تکرار می کردند. بعد از توقف دوبلاژ فلم ها به زبان دری وپشتو،  سیل فلم های هالیوود دوبله بزبان فارسی ایرانی مفت ومجانی به وزارت مطبوعات وقت ازطرف ایران سرازیر شد. مانند سقوط امپراطوری روم. السید، بودا وغیره

وتولید فلم مانند فلم رابعه بلخی که دایرکتر آن عوض می شود و مسیرآنرا ادنا تغییر می دهند.

 

کلمۀ «گذرگاه » در افغانستان  ذو معنیین است که در کنار معنی "سرک و خیابان و جاده و طریق و صراط ،  تداعی منطقۀ زیبای ازشهر افسانوی کابل را نیز به همراه دارد.

  (این منطقه از نظر ظهیرالدین محمد بابُر مؤسس امپراتوری مغول در هند، یگانه جای مورد پسند اش گذرگاه کابل  بود که درتمام قلمروامپراطوری وی نظیر نداشت. ازهمین سبب خود را در ایام تابستان به این نقطه زیبا می رساند.

  زمانیکه بابُر  وفات کرد بنابه وصیت خودش جسد اورا از هند به همین نقطۀ یاد شده (گذرگاه کابل) آوردند و در باغی بزرگی بلا تشبه  بهشت مانند (گذرگاه کابل) که بفرمان بابر امپراطور، زیبایی بیشتر یافته بود جسد اش را در همین باغ دفن کردند.)

همچنان «گذرگاه» محل بود وباش  مؤلفین کتاب (خانم وآقا "عزیز" ) است که قبل از مهاجرت درین نقطۀ محبوب از  شهر باستانی وتاریخی کابل  سکونت داشتند.  پس حرمت گذاشتن به مسکن نیز درین عنوان دخیل می باشد.

در کنار برجسته گی های یاد شده  کلمۀ «گذرگاه»  با بار مثبت محل عبور اهالی بهم نزیک را نیز در بر دارد که « فرهنگ گذرگاه » بر آن محور خردمندانه می چرخد.  چنین اسمی برفرهنگ عامیانۀ کشور معرف ذوق خلاق  تدوین گران آن است.

 

تفاوت بین کلمۀ « گذرگاه » و « کوچه »

 

ببینیم که چون لغات با اسم «کوچه» ویا « Street  » همگام شده اند، اول باید معنی «کوچه» ویا « Street  »  را بخاطر ارتباط دادن به لغات،  بشناسیم.

 

«کوچه»  ویا « Street  »  در مفهوم و معنی یادشده عبورگاه و راه  بین منازل مسکونی که غرض  همزیستی مشترک در یک منطقه احداث شده باشد اطلاق می شود.  این لغت بار مثبت و منفی دارد، چرا که «کوچه»  نسبت به حریم داخل خانه، جای بیرونی یا جایست که بیگانان هم در آن رفت و آمد دارند. بخش اندک بار منفی این کلمه ازهمین جاست. اما چون هر کوچه نسبت به کوچه های بیگانه دیگر دوستداشتنی ترین منطقۀ خودی برای اهالی آن  منطقه می باشد که درآن همسایگان آشنا ومحترم زندگی باهمی دارند.  خیر و نیکوئی شان به همدیگر صمیمانه  میرسد.  ازینروست که باشندگان را  با محبت «کوچه گی»  خطاب می کنند.  اصطلاح کوچه گی صفت صمیمی و احترامانه به اهالی اطلاق می شود که درهمان منطقه حضوردارند. (بقول عوام :از صد خویش یک همسایه بیش ).  کلمه کوچه در ادبیات نیزجای ارجمند ودوست داشتنی را احراز کرده است.

 

هرلغتی که در فضای همزیستی  با همی بین الاقوامی در محدودۀ جغرافیای سیاسی در یک قلمرو  مشخص تبارز کرده و از اجزای گویش کوچه ها مشتق شده باشد.  چنین لغات را دانشمندان زبان شناسی، لغات فلکلور شده نیزمی شناسند.  لغات فلکلور مورد پسند همه اتباع قرار داشته بمرور زمان درمحاوره زبانی  جامعه  جای پیدا کرده ، هم سنن وهم زبان را بیشتر در رساندن تفاهم  کمک می کنند،  چنین لغاتی  در برجسته کردن پیام ها به مخاطبین سهولت مطلوبی را ایجاد می نماید.  مشروط  بر اینکه اعتبار پذیرش جامعه را  حاصل کرده باشند.

 

ناگفته نماند که زبان در پوهنتون ها ساخته نمی شوند بلکه  دانشگاه یا و پوهنتون فورم زبان ها را برویت نیازات جامعه شناسایی، تعین  و تعیین ارزش می کنند. بیشتر لغات عامیانه بشکل اصطلاحات عرض اندام کرده وادبی شده اند که در جوشش جامعه  زاده  شده، مورد پذیرش قرار گرفته اند. مشت نمونه خروار کلمه معتبر شدۀ « سبوتاژ » فرانسوی مخلوق عوام بوده که کلمۀ ادبی وجهانی شده است.

 

 (درپارلمان دهقانی فرانسه زمانیکه دهقانان در برابرسخنان وکلای پارلمان دهقانی اعتراض می کردند دهاقین برسم اعتراض سبو( بوت یا کفشهای چوبی فرانسوی مروجه) خود را برزمین می شقیدند( تج یا تاژ یعنی تماس ) میدادند وسرو صدا ایجاد می کردند. ازینرو هم اداره کنندگان وهم مؤافقین دهاقین درموضوع، تکرار در تکرار خواهش می کردند تا  بوت ها ( سبوها) را برزمین تماس ندهند و ژِغ ، ژِغ یا سرو صدا نه کنند. اینک همان حرکت اعتراضی مردم بود که حیثیت ادبی جهانی بخود گرفته است.  وکلمۀ ادبی شدۀ  « سبوتاژ » وزین را ساخته اند.)

جوشش جامعه را در اشکالی  گوناگون دیده می توانیم، چراکه جوامع از حالت متفاوت غیر متشکل تلاش دارند تا شکلی جمعی اعضای مختلفه اجتماع را با یک هویت منسجم و احساس سرنوشت مشترک برای اکثریت جامعه سامان دهند. چنین پدیده را نباید سطحی کوچه وبازی یا زبان زرگری باشدت دزد واوباش همردیف کرد.

 

مفاد ارزندۀ « فرهنگ گذرگاه »:  

کلمۀ « فرهنگ » در مجموع پدیدۀ ایست شکل یافتۀ که از دست آورد های  نیک اجتماعات مردم حاصل می شود. زیرا خصوصیات مستقله عام شده در جوامع که منافی انسانیت نباشد بنام فرهنگ کلچر یا کلتور یاد می شوند. پس فرهنگ در ذات خود، کلیت کرکتر جامعه را می سازد. به زبان ساده آن خصوصیات که در قلمرو مستقلۀ از قریه و قصبۀ گرفته تا شهر ها و از مجموعۀ کلیت کشور برخاسته باشند فرهنگ ملی آن کشور را می سازد. زیرا خصوصیات مستقله هر کشور بنابه تماس های مکرر زمانی و همزیستی با همی ساخته می شوند.  فرق بین کلمۀ « هموطن» و «غربیه» ( بیگانه وخارجی) از همین جا متمایز می شود.  بطور مثال هرجامعه مثل یک فامیل است که در آن اعضای فامیل  با سلیقه ها و اندیشه های مختلفه اندیشه های سلیم نیا، اسلاف  و گذشتگان خود را منحیث فرهنگ خانواده گرامی داشته، از آن حراست  و پیروی می کنند.  اما برای فامیل های بیگانه کلا ًمفهوم شده نمی تواند. چراکه «همسایگان بیگانه» میراث های اجدادی خود را دارند. پس چنین اصطلاحی در کلیت  فامیلی کشوری که دارای همزیستی با همی باشند  فرهنگ خودی و داخلی پنداشته شده  که با خارجی ها فرق فاحش دارد. 

دراختصاراصطلاح ملت بیک فامیل بزرگ که  همزیستی با همی در محدودۀ کشوری داشته باشند اطلاق می گردد.

 

پس فرهنگ های  افغانها مثل « دایرةالمعارف آریانا » ،« قاموس کبیر افغانستان » ، « لغتنامه  عبدالله افغانی نویس» ، « فرهنگ گذرگاه»  وغیره از جملۀ سنگر های مستحکم اند که به منظور حفظ داشته های ملت افغان به جمع آوری لغات کلمات، اصطلاحات و خصوصیات فرهنگی جامعه  افغانی تلاش شده است که مردم را با داشته های خود ایشان آشنا کنند تا  از نفوذ لغات نا مأنوس، مغرض  وبی ریشه در امان بمانند. در غیر آن ایجاد لغتنامه های  وطنی وخودی بی مفهوم می شوند.

تلاش برحق خبرگان هرکشور بخاطر صیانت ازکلیت  فرهنگ ملی ایشان بوده نه چیز دیگری.

 

اگر به گذشته فرهنگها نظر اندازیم می بینیم که امرای افغان در هند سبب رواج فرهنگ دری نیز شدند چون برجسته ترین قاموس زبان دری (فخر قواس ) است كه در هند تدوین ونشر شد مؤلف آن "مبارك شاه غزنوي" مشهور به فخر قواس  میباشد. مقارن با دولت غوریان  افغان در هند.

وقتی که زبان دری را سکندر لودی افغان در هند رواج  ورسمیت داد به دنبال آن قاموسهای لغات دری به تدریج بیشتر شدند۵ که افغانستان ایران امروزه وتا جکستان از خود قاموس یا فرهنگ زبان تا آن زمان نداشتند.

 

اصطلاح فرهنگ بجای قاموس یا لغتنامه ها بازهم ابتکار افغانهای دری زبان در هند بود. چون لغتنامه ها را منحیث بخش اصیل از فرهنگ جامعه می شناختند بجای لغتنامه یا قاموس،  از کلمۀ «فرهنگ » کار گرفتند.

لغتنامه های «پارتی دری»تدوین شده در هند، بنابه نیاز به دسترسی همه دری زبانان  جهان قرار گرفت.

 

 تا اینکه  در عهد محمد ظاهر شاه در افغانستان  بار اول دارة المعارف آریانا  و در ایران امروزه  با پشتیبانی وزارت اطلاعات وفرهنگ، و مجلس شورای ملی آن کشور توسط چهل نه ۴۹ نفر همسان دهخدا  به ریاست علی اکبر دهخدا با امکانات وسیع مالی وبا حمایت گستردۀ  دولتی، به سال ـ ۱۳۵۷ـ قادر شدند بخش ازلغتنامه دهخدا را به دسترسی  تمام جامعه  قرار دهند. با اینکه در سال ۱۳۱۹ شروع بکار کرده بودند.

نا گفته نماند که لغتنامه دهخدا  با وجود وسعت  وضخامت آن  متاسفانه  دارای کاستی های فراوان است.

 

قاموس های یاد شده فوق افغانها در مهاجرت فقط با حمایت چند تن از ملیگرایان خبیر در شرایط که بودجه و حامی دولتی نداشتند اما  مؤفق به تدوین قاموس های افغانی شده  اند  که بدون شک در کنار کاستی های اندک، خوشبختانه  هم اکنون  این فرهنگهای  نوزاد ، صاحب اعتبارات ملی اند.

نگارنده منحیث نمایندۀ تیم کاری « قاموس کبیر افغانستان » تبریکات قلبی تیم را بخاطر تدوین« فرهنگ گذرگاه » به مؤلفین آن هریک  خانم تورپیکی "عزیز"  وجناب عارف "عزیز" تقدیم داشته مؤفقیت بیشتر ایشانرا در زندگی آرزومند اند. همچنان افتخار دارند که چنین گنجینۀ را افغانستان  به همت ایشان صاحب شده است.

 نگارنده این سطور نامه را با جملۀ زیبای  جناب ولی احمد نوری اختتمام می بخشد ـــ خانم تورپیکی وآقای عارف "عزیز" را "خداوند همیشه عزیز شان داشته باشد". تمت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پاورقی

۵ : به این لینکها مراجعه شود      http://www.afghan-german.net/upload/Tahlilha_PDF/farani_m_tarweje_zabane_dari_dar_hend.pdf

 http://www.afghan-german.net/upload/Tahlilha_PDF/m_farani_satehinageri_mortabet_ba_zaban_2.pdf

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منابع :

 

مقدمه ـــ تقریظ ـــ دیباچه ـــ خیرمقدم : موجود در کتاب فرهنگ گذرگاه

سرنوشت:  دارة المعارف آریانا

فلم سازی و دوبلاژ فلم ها وسرنوشت آنها

تاریخ مردم شناسی . ژان پواریه .

جامعه شناسی هنر . امیر حسین آریان پور . دانشکده هنرهای زیبا . چاپ اول . تهران 1354.

شکل شناسی قصه های پریان . ولادیمر پراپ.

ریشه های تاریخی قصه های پریان . ولادیمیر .پراپ                                                                           

 کتاب سنت. از ماکس رادین .

مبانی جامعه شناسی. هانری مندراس .
بازخوانی و بررسی دقیق تر «زبان، اصطلاحات و ادبیات عامه»

مقالۀ  ــ  قضاوت یکجانبه ، عادلانه نیست! در بارۀ سطحی نگری،

سطحی انگاری و سطحی نگاری مرتبط بزبان « مسعود فارانی»

 لودی ها وترویج زبان دری در قارۀ هند « مسعود فارانی»