بهرام نورمحمدی
“ مسأله خاستگاه زبان فارسی دری یعنی فارسی نو معمایی است تاكنون ناگشوده مانده، بسیاری از جمله ملكالشعرای بهار، ذبیحالله صفا، و ا. برتلس بر این باورند كه فارسی دری زبان مردم خراسان است. حال آنکه اكثر ایرانشناسان و به ویژه زبانشناسان معتقدند كه فارسی دری ادامه ای پهلوی ساسانی یعنی زبان مردم فارس است. “ (56)
اطلاعات متناقضی در باره منشاء قدمت و چگونگی پیدایش فارسی نو دری میدهند وتکلیف محقق حتی با خودش مشخص نیست . “ مبهم بودن وضع زبان فارسی: غیر ایرانی (سریانی و خوزی،) لهجه های آرامی و پهلوی و دری در بین النهرین، گویشهای گوناگون فارسی در همه جا... به جز سریانی و خوزی را همه فارسی میخوانیم و از عیب این نامگذاری آگاهیم . “ (10) میزان پایبندی زبانشناسان به اصول علمی وتحلیل عقلی منطق و شعور حاکم بر نظریه ارائه شده را زیر سوال میبرند.
“ فارسی و گذشته آن تا دوران بعد از اسلام در یک تونل تاریک مطلق قرار دارد. علمای زبان کاری جز تکرار مکررات قالبی وآموخته های رسمی خود نمی کنند و این باعث سکون و جمود زبانشناسی است. “ (2)
“هنوز اين معما حل نشده است و چون رازي سر به مهر مانده است نظرياتی كه بسياري از آنها مبتني بر استدلالهاي علمي نيست و فاقد اعتبار است. “ (56)
“برای زبان فارسی در آغاز، انگیزه هایی روشن، خیزشگاهی معلوم و زیستگاهی جدّی نمیشناسیم و پیوسته به نظریّه های کلّی دانشمندان که غالباً بر پایة حدس و گمان استوار است، قناعت کرده ایم. پیداست که ما ادّعای حلّ این دشواریها را نداریم. “(10)
اکثر محقیقین دررابطه با اصطلاحات مربوط به زبان فارسی شیوه خاصی برگزیده اند و در نظرات خود سعی در طفره رفتن از بیان مشخص و تعریف دقیق از دری و پهلوی داشته اند. اگرچه بیان میکنند پهلوی و پارسنیک دو زبان متمایز هستند اما همواره واژه پهلوی را به جای پارسنیک به کار می برند و در عین حالیکه زبان دری را زبانی همتراز و در کنار آن معرفی میکنند به نظریه فارسی باستان،میانه ، نو هم معتقد هستند و زبان دری را ادامه مستقیم زبان پهلوی میدانند . نظریات ارائه شده از طرف این افراد نمونه و ورژن معاصر نویسندگان و مورخان کتب تاریخی میباشد و نظرات شان تلفیقی از کتب تاریخی است، به حدی بسیط و جامع که نه سیخ میسوزده نه کباب وسعی میکنند بین اقوال مختلف ابن ندیم ها آشتی و تفاهم ایجاد کنند.
“ این گزیده ی متن را، که در پراکنده گویی از هذیان دیوانگان در می گذرد و چون زخم یک جذام، صورت و اندیشه ی فرهنگی ملت و مردم ما را آلوده و کریه و بدشکل کرده است، به گونه ای در ذهن روشنفکر سده ی اخیر ایران نشانده اند که هر یک با تفسیرهایی، الگو شده در پریشان گویی، به صورت حاشیه ای غیر قابل فهم تر از اصل نوشته ی ابن_ندیم، به توضیح و تشریح و تمدید آن مشغول بوده اند. مطالبی که مکرر در مکرر بازگفته اند . “ (1)
محققین به مطالب مندرج در کتب تاریخی اکتفا نکرده و به سبک متون قدیمی به جعل اصطلاحات جدید در تحقیقات خود پرداخته اند. این نوع اصطلاح سازیها و بازی با کلمات وضعیت زبانشناسی معاصر را به مراتب مشوش تر از وضع تاریخ نگاری گذشته کرده است . بر مبنای حدسیات یک دانشمند ان عمدتا غربی، نویسنده دیگری بی دلیل آن را پذیرفته و حال با کمک مدارکی که هیچ کس نمیشناسد میخواهد آن را تأیید کند. عامل اصلی این توهّم، اعتماد و استناد بی وجه نویسنده به آراء برخی خاورشناسان غربیست که عمدتا طریق حدس وگمان ذهنخوانی صورت گرفته است.
اکثر معتقدین به ,نظریه غالب , منشاءفارسی نو دری را لهجه ای از پهلوی میدانند پهلوی را در مفهموی نامعلوم به کار برده اند. افرادی“مانند پرویز خانلری گرچه زبان دری را ادامهی پهلوی ساسانی میدانند، اما در مواردی به استناد دلایلی فارسی دری را ادامهی پهلوی ساسانی نمیدانند. “ (56) به عبارتی هم معتقدند “فارسی دری دنباله یا صورت تحول یافته پهلوی جنوب غربی پارسیک ( نیست. بلکه یکی از گویشهای ایرانیست که به موازات آن وجود داشته است . “(25) و هم میگویند “ زبان فارسی میانه یا پارسیک لهجه ی جنوب غربی ایران و مشتق از پارسی باستان بوده که تحول آن به پارسی جدید یا فارسی دری منتهی شده است. “ (52)
پروفسور لازار مینویسد “ زبانی که امروزه به نام فارسی نو میشناسیم و در دوران نخستین اسلامی به فارسی دری شهره بود را میتوان به عنوان دنباله زبان فارسی میانه، که زبان رسمی، دینی و ادبی ایران ساسانی بود طبقه بندی کرد. “ (55)
“این زبان که اصلا بر اساس یک لهجه از ایالت فارس بوجود آمده بود در دوره ساسانی و آغاز دوره اسلامی متدرجا بجانب شمال و مشرق گسترده شده و صورت ادبی آن، بنام فارسی دری ، توسط شاعران دربار سامانیان نضجی تمام یافته بود . “ (60)
“ بعد از آن كه پايتخـت ساسـاني بـه تسـخير در آمـد، يزدگـرد بـا سپاهيان و درباريان به درون ايران عقب نشيني كرد و به مرو رسيد وبه موجب اسـناد تـاريخي دربار ساساني ، كتابخانه ي شاهي به آن جا برده شد و درباريان بعد از مـرگ يزدگـرد در آنجـا باقي ماندند و به اين ترتيب سنّتي كه از لحاظ زبان ديوانسالاري در دربار ساساني پديـد آمـده بود به شرق انتقال يافت. “ (25)
“ فارسی میانه (با خط پهلوی) مدتی به موازات فارسی نو به زندگی و پویایی خود در نوشتار ادامه داد، کسانی که به زبان ادبی نوین یعنی به فارسی امروزی مینوشتند، در آغاز تأکید میکردند که زبان آنها نه زبان فارسی ادبی پیشین بلکه فارسی از نوع دیگری است که فارسی دری نام دارد . و به حروف عربی نوشته میشود. “ (131)
خانلری با مطالعه متون زبان فارسی درباره اسناد ( عبری – فارسی) و مقایسه آنها با آثار فارسی دری خاستگاه این زبان را مشرق و شمال شرقی ایران میداند .اما لازار با مطالعه همین متون نتیجه دیگری میگیرد و مینویسد “ اگر نوشته های فارسی یهودی را با ادبیات مکتوب به خط عربی مقایسه کنیم میبینیم که نکات و علائم متعدد مربوط بلهجه شناسی که بواسطه فارسی یهودی در دسترس ما قرار گرفته نسبت به متونی که منشأ آنها ایران شرقی و تعداد آنها نیز زیاد است بیگانه میباشد و در عوض، بعضی از آن علائم لهجایی در کتابهای ناشی از ایران غربی یافت میشود . بنابراین کاملا احتمال دارد که منشأ نوشته های فارسی یهودی قدیم نیز که چندین اختلاف و تنوع لهجایی مربوط بمناطق غربی را مینماید. “(60)، كه با برآمدن اسلام در ايران و فروپاشي امپراتوري ايراني پيش از اسلام از درون فارسي ميانه سر برآورد...» (53)
محققی دیگر زبان هخامشی ( فارسی باستان )را نیای مستفیم فارسی نو میداند و مینویسد “ معلوم نیست که زبان فارسی باستانی در چه زمانی در اوج و ترقی بوده است و در کدام قسمتهای ایران رایج و معمول بوده است. آنچه مسلّم است، آن است که برخالف عقیده و تصور برخیها، هیچگاه متروک و منسوخ نشده و همیشه مستعمل و زنده بوده است و در مدتی حدود هزار سال و شاید بیشتر تطور پیدا کرده تا به شکل امروزی درآمده است؛ زیرا زبان فارسی جدید از پهلوی بر نیامده، بلکه از فارسی باستان گرفته شده است. نهایت اینکه زبان پهلوی در آن تأثیر زیادی بر جای نهاده است.” (146)
“ برخی معتقدند مادر زبان دری یا فارسی امروی زبان رایج عهد کوشانیان بوده و دری یا فارسی اولاد بلافصل آن متون است . کوشانیان زبان خود را به نام اَریئَئو (Ariao) میشناختهاند و آن نیای زبان فارسی یا دری است که گویا «دری» گونه تغییریافته تلفظ واژه «اَریئَئو» باشد. “(111)
“ گروهی دیگر از زبانشناسان، معتقد هستند که“ زبان پارسي دري دنباله پهلوي اشكاني در ناحيه بلخ خراسان است نه مولود پهلوي ساساني در فارس.” (35) “ تدوین کننده کتاب ,سرگذشت زبان فارسی دری,، در مقدمه آن نوشته است که زبان فارسی دری(زبان خراسانی)، زاده پهلوی اشکانی و زبان اشکانی دنباله زبان اوستایی است، اما اغلب محققان معاصر عقیده دارند که زبان فارسی دری به طور مستقیم از , اوستا , بر آمده و آنچه را که ما پهلوی اشکانی میگوییم، همان زبان فارسی دری است. “ (128)زبان اوستایی نخستین زبان فارسی است که به مرور زمان به پهلوی اشکانی تبدیل شده و سپس جای خود را در نیمه شرقی کشور به زبان بلخی یا باختری داده و این زبان نیز با گذشت زبان و تغییر تحولات زبانی به فارسی دری کنونی رایج در افغانستان و تاجیکستان تبدیل شده است. زبانی که موسوم به زبان بلخی و یا زبان باختری میباشد و بعضاً زبان رسمی کوشانی هم گفته شده و آن خود مادر زبان پارسی دری (پارتی دری) شناخته میشود، دقیقترین گواه این موضوع کتیبههایی است که از دوره کوشانیان به جا مانده است.” (112)
و “ پشینه زبان دری، میباید بسیار پیشتر از سدههای نخستین عصر اسلامی باشد؛ چنین به نظر میآید که دیرینگی زبان دری در شبه قاره نیز بسیار بیشتر از آنست که نفوذ آن در هند و پاکستان را نتیجه لشکرکشیهای سلطان محمود بدانیم. “ (111) عبدالحـی حبیبی میگوید : “ در مدت یکهـزار و هـشـتصد سـال تا دو هـزار سـال پیـش از این در تخـارسـتان تاریخی زبان تکـلم و تحـریر و ادب دربار بوده و در حدود قرن اول و دوم میلادی یعنی دو هزار سـال قبـل وجـود داشـت. “ (103)
جناب متینی هم 2500 سال قدمت فارسی دری را البته برای منطقه جنوب غربی ایران قبول دارد و معتقد است “زبان فارسی یا دری، حدود دو هزار و پانصد سال پیشینه دارد که از آن حدود، هزار سال نخستین زبان گفتار در جنوب غربی ایران و سپس حدود هزار و پانصد سال زبان گفتار و حدود هزار و صد سال اخیر آن، زبان نوشتار در بخش بزرگ سرزمینهای فلات ایران بوده است و روزگاری به عنوان زبان فرهنگ و ادب به کشورهای دیگر نیز نفوذ کرده است. “ (110)
“ بعضی از نویسندگان نیز از چگونگی زبان در دو قرن اوّل اظهار بیاطّلاعی کرده، مطالبی برحسب حدس و گمان اظهار داشتهاند؛ ازجمله گفتهاند:« از جریان ادوار زبان دوره ساسانی در مدّت سلطنت عرب اخبار مفصّل و صحیح نداریم. “ (145)
“ برخی از دانشمندان عقیده دارند که زبان فارسی یا دری، زبانی است که در روزگارخلافت خلفای راشدین، از بقایای زبان پهلوی ساسانی و اشکانی و بقایایی از فُرس باستان یا زبان اًوِستایی در اثر امتزاج آنها به وجود آمده است. “ (113)
« زبانی دری/ درباری (رسمی) که دقیقا به همان معنای مصنوع بودن است و نشانگر چهره دری (رسمی و مصنوع) زبان است. چنان که امروز نیز چنین است و هنوز هم فارسی زبان دری است. تکلم مردم کوچه و بازار غیر از آنی است که در کتابت فارسی و شکل مکتوب آن آید و تظاهر دارد. » (2)
“ البته غرض از مصنوع بودن فارسی دری احداث و ایجاد از عدم نیست، بلکه استخراج زبانی از مجموع عناصر اولیه موجود است که هویت تازه “ ای دارد و تعلق به هیچ قوم خاصی ندارد و زبان مادری هیچ قوم خاص نیست، هر چند که شباهت هایی با برخی از آنان داشته هم باشد. و اما این که این عناصر اولیه چه بوده است، بعدا مورد بحث قرار خواهد گرفت.” (2)
این زبان که از اوایل دورهی اسلامی به وجود آمده است، از زبانهای ایرانی نو و دنبالهی زبان ,فارسی میانه, میباشد و از آن زمان تاکنون به عنوان زبان رسمی و اداری همهی ایرانیان است. در دورهی اسلامی و در دستگاه ساسانیان اگرچه زبان اداری ,فارسی میانه, بود، اما در گفتوگوی روزانهی افراد زبان دری به کار میرفت. “(54)
صدها واژه دیگر نیز از سایر زبانهای ایرانی به فارسی دری وارد شدند و زبانی که از برخورد فارسی میانه با سایر زبانهای ایرانی دوره میانه { و غیر ایرانی} پدید آمد و فارسی دری نام گرفت،. “ دوره غزنویان که ظاهرا با تشویق همین غزنویان ترک یک صورت نوشتاری از فارسی (دری) پدید آمده بود که با گویشهای محلی (پهلوی) متفاوت بوده است. “ (2)
“ از دیرباز میدانم یا حدس میزنم که فارسی گفتاری در سدههای نخستین دوره ی اسلامی به هیچ روی زبانی یکپارچه نبوده است، بلکه وجود شمار فراوانی از گونههای محلی در این زبان که برخی از آن ها کم و بیش به نحوی مبهم از خلال متنهای کهن رخ مینمایند، نمودار تفاوتهای موجود در آن است. . “ (52)
“ خانلری نیز در بحث فارسی دری ضمن اشاره به تحولات زبانی قرن پنجم می نویسد: «... نهایتا زبان رسمی فارسی به وجود آمد که مردم نواحی مختلف ایران، گرچه گویش مادری ایشان با آن متفاوت بود، در مکتب و نزد معلم آن را به صورت ثابت و واحدی آموختند و در آثار خود به کار بردند» در هر حال از سخن فوق خانلری نیز پیداست که فارسی دری (رسمی) اساسا زبان کتابی و اداری بوده نه گویش مادری و از بدو امر نیز مصنوع بوده و بر عالم واقع متکلمی نداشته است و صرفا در مدرسه و مکتب آموخته می شده وسیله ای بوده برای کتابت و شعر امور اداری و نظایر آن. “ (52)
خانلری: تاریخ زبان فارسی، ج ۲ ص ۱۰۷ این مسئله یک حسن بسیار بزرگی که داشته، آن بوده که به عنوان یک زبان مصنوع و ساختگی، در کل به هیچ لهجه و قومی خاصی تعلق نداشته است و در حد یک زبان کتابت و شعر مورد استفاده قرار می گرفته و تا حدودی از رنگ و بوی تعصبات ملی عاری بوده است. همان نکته باعث می شده است که این زبان در نزد استفاده کنندگانش مقبول افتد، بی آن که استفاده از آن با احساسات ملی در تعارض باشد.” (2)
“ تاریخ پیدایش این زبان (دری یا فارسی) از قرن چهارم هجری ست و هرچه برای گذشته اش بافته اند، مالیخولیای زبان شناسی است. شناخت از زبان به وسیله ی مدرک یا سند، حاصل می شود. چنانچه می دانیم شعر دری یا فارسی از قرن چهارم، در وصف به اصطلاح یقعوب لیث صفار، نخستین دری گو یا محمد بن وصیف سگزی را معرفی می کند و به قول کتاب تاریخ سیستان، نخستین شعر فارسی از همین جا شناخته می شود، اما خیلی دشوار است بپذیریم {این زبان} تاریخی از پیش از قرن چهارم هجری ندارد. – (88)
“ آنچه درباره گذشته فارسی به عنوان دوره فارسی باستان، فارسی میانه گفته میشود همگی مبتنی بر فرضیات ذهنی اغلب آلوده به تعصبات ناسیونالیستی است و مستندی در دست نیست. البته پیداست که زبان فارسی یک شبه از زمین نروییده و مثل هر زبان دیگر مسبوق به سابقه ای بوده است. و ليكن جستجوی مستند این سابقه در دوره پیش از اسلام مقدور نیست. “ (2)
“ متأسفانه در این خصوص نیز به دلایل مشخص، تحقیق کافی صورت نگرفته و نحوه زایش و قلمرو اولیه و مسقط الرأس زبان دری و نحوه گسترش آن به مناطق دیگر به دقت و تفصیل مورد کنکاش قرار نگرفته است. به نظر می رسد برخی محافل مایلند با مسکوت گذاشتن بحث منشأ زبان دری، سراسر کشور و حتی بعضا قسمت اعظم آسیا را از هند گرفته تا چین، داخل در قلمرو گذشته فارسی قلمداد کنند . “ (2)
#فارسی_از_نو
بهرام نورمحمدی
منبع اصلی
1 . سلسله کتابهای ,تاملی در بنیان تاریخ ایران،, ،ناصر پورپیرار، انتشارات کارنگ، ، 1379 تا 1394
سایر منابع
2 . حاشیه ای بر زبانشناسی، اسماعیل هادی، در انتظار مجوز انتشار،1383
10 . چالش میان فارسی و عربی سده های نخست ، آذرتاش آذرنوش، نشر نی، نشر: ۱۳۹۰
11 . بازاندیشی زبان فارسی (ده مقاله) داریوش آشوری نشر مرکز ۱۳۹۶
25 . تاریخ زبان فارسی، پرویز خانلری، بنیاد فرهنگ ایران، 1348
35 . محمد حسین یمین ، تاریخچه زبان پارسی دری؛ انتشارات میوند، 138
51 شکل گیری زبان فارسی، ژیلبر لازار، چاپ سوم، ٢٠٠۵، تهران، هرمس
52 زبانشناسی و زبان فارسی، پرویز خانلری، انتشارات توس ۱۳۷۳
53 . زبان باز پژوهشی درباره زبان و مدرنیت داریوش آشوری: نشر مرکز 1387
54 . فرهنگنامه ادبی فارسی حسن انوشه، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰.
55 . ظهور جدید زبان فارسی، ژیلبرت لازار: انتشارات دانشگاه کمبریج 1975
56 . خاستگاه زبان فارسی و كشف حلقهی مفقوده تقی وحیدیان کامیار ،نخستین همایش ملی ایران شناسی ،1382
60 . لهجه شناسی زبان فارسی از روی متون سده دهم و یازدهم ، ژیلبر لازار؛مترجم: منوچهرمرتضوی، زبان و ادب فارسی 1340
61 . نقش ابیات شاهنامه در انسجام متنی تاریخ جهانگشا ،فرزانه علوی زاده، ساكت و رادمرد، جستارهای ادبی، زمستان 1389
62 . تحلیل بینامتنی مختصات ادبی نثر تاریخ جهانگشا و تاریخ وصاف سید علی قاسم و حاتمی ،بهار ادبی ، زمستان 0139
88 . دری یا به اصطلاح فارسی، زبان مادری چه کسی؟ پژوهش و نگارش: مصطفی عمرزی،
98 . «زبان دری ادامه پهلوی ساسانی نیست» از دکتر وحیدیان کامیاره، روزنامه همشهری یکشنبه ۱۶ آبان ۱۳۷۸
103 . نوشتن و نگارش ،سید همایون شاه عالمی، كتابخانه افغانستان ،1388
110 . سرگذشت زبان فارسی، جلال خالقی مطلق، فصلنامۀ ایرانشناسی، سال نخست، بهار 1368
111 . سنگنبشته رباطک، رضا مرادی غیاث آبادی ،پژوهشهای ایرانی، دی ۱۳۸۵
112 . زبان پارتی و ارتباط آن با فارسی امروز، رضا سلیمان نوری روزنامه دنیای اقتصاد، ۱۸ شهریور ۱۳۹۷
113 . فارسی یا دری ؟ برگرفته از جلد اول کتاب : زبان و ادبیات دری در درازنای زمانه ها، احمد یاسین
128 . سرگذشت زبان فارسی دری کتابی به همت رسول رهین، BBC farsi ، فروردین 1387
131 . ریشههای زبان فارسی ادبی. ژیلبر لازار ، ایراننامه ، پاییز ۱۳۷۲
141 . الفهرست ابن ندیم
145 . تاریخ ادبیات ایران، شفق رضا زاده ، انتشارات دانشگاه شیراز، 1352
146 . دستور جامع زبان فارسی ، عبدالرحیم همایون فرخ ،نتشارات علمی، ۱۳۳۸
147 . افغانسـتان مهد پیدایش زبان دری اسـت، عبدالاحمد جاوید ، مجله آریانا برون مرزی، ۱۳۷۸