چند روز پیش همزمان با سالروز "کوروش بزرگ" ؛ سروش بزرگ هم به سخن آمد که : عبدالکریم سروش، نسبت به پیروزی اسلام سیاسی در کشورهای "بهار عربی" هشدار داد. سروش روز چهارشنبه (۱۰ آبان/ ۳۱ اکتبر) در مصاحبه با روزنامه آلمانی "فرانکفورتر روندشاو" گفت قوانین شریعت اسلام در شرایط کنونی کارایی ندارند، زیرا به حقوق فردی نمی پردازند و همواره بر وظایف فرد متمرکز هستند.
عبدالکریم سروش اعلام کرد دمکراسی را میتوان با اصول اسلام تطبیق داد، زیرا " تفکیک قوا، محدودیت قدرت و انتخابات آزاد کاملا با قوانین اسلام همخوانی دارند".
او خواستار تطبیق اسلام با مد روز شد و گفت اسلامی که بنیاد گرایان عرضه می کنند ۱۴۰۰ سال توسعه را در اسلام نمیپذیرد.....
سالها پیش درمحله ما پیرمردی زندگی میکرد به نام غلام کلاج . غلام مذهبی نبود و ملی را هم نمیدانست ! هم مسجد میرفت و هم به محله جمشید ..... برف پار ومیکرد و درگاراژی یک دهنه مکانیکی هم داشت . درضمن جانشین اذان گوی مسجد محل هم بود . روزی در مسجد نوشته بودن : اگر از گناه خسته شدی، وارد شو! و غلام هم روزی ، پنهانی درزیرش نوشت : اگر نه با این شماره تماس بگیرید!!....شماره دوست ثابتش را هم نوشت !
هرکسی خط غلام را نمیشناخت. ولی خیلی ها دوست غلام را به نام میشناختند . یک هفته بعد که اذان گوی رسمی از مرخصی برگشت شماره و مشخصات دوست غلام به سرعت پاک شد. ولی مشتری های دوست غلام سه برابرشده بود .
ما که نه ملی بودیم و نه مذهبی .....هنوز نمیدانیم کوروش بزرگ و سروش بزرگ کجای مش باقرن ؟ ولی ازغلام بیشتر خاطره دارم وهنوز ازیادم نرفته است. غلام درنبود اذان گوی مفت خور مسجد ؛ تضادهای مشخص ازاهل محل را حل میکرد . روش غلط یا درست غلام ؛ موضوع بعدی اذهان بود . موضوع مقایسه کردن این دو پدیده کاری مثبت یا منفی نیست . کاری تفننی است . اینکه در4000 سال پیش کوروشی بوده و چه کرده... وامروز سروش بزرگ چه میکند...اینکه در50 سال پیش پادشاهی چه مفهومی داشته...اینکه سروش 1357 کی بود و سروش امروزچیست... اینکه طرف جمعه به نمازبنشیند یا چهارشنبه... اینکه اصولا نماز یعنی چه... اینکه مشتی گیج سیاسی و نادان ؛ بهارموسوم به عرب را " انقلاب " ومردمی بدانند....
سروش و کوروش ونقی و مشتی دست آویز دیگر ربطی به انسان و زندگی ندارند. شاید چیز زیادی از زندگی نمیدانی آشفته و سردرگم...آنقدر که فقط می دانی خوب نیستی ، از هیچ چیز راضی نیستی ، کوروش و سروش ومحمد آرامشی نمیدهند .....اما سر در نمی آوری چرا …؟
قرار نبوده تا نم باران زد، دست پاچه شوی و زود چتری از جنس پلاستیک یا ملی یا مذهبی روی سر بگیری؛ مبادا مثل کلوخ آب شوی . قرار نبوده این قدر دور شوی و مصنوعی...، خنده های مصنوعی، آوازهای مصنوعی ، مواضع مصنوعی ؛ دغدغه های مصنوعی...هویت های مصنوعی....کوروش آسوده بخواب که سروش بیداراست !
نقل است درروزگاری که هند مستعمره انگلیس بود ؛ روزی چرچیل درعبوراز خیابانی درهند ؛ مردمی را دید که به گاوی تعظیم میکردند . چرچیل ازماشین پیاده شد و از کون گاو ماچی مقدس کرد و رفت . مشاورین پرسیدند این چه کاری بود کردید ؟ و چرچیل پاسخ داد طی کردن مسیرکون"مقدس" گاو تا سرگاو برای این مردم 200 سال طول میکشد و این زمان خوبی است تا ما هم کارهای خودمان را پیش ببریم !
اسماعیل هوشیار
12. آبان . 1391
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید