دو دهه از آمدن لشکر مجاهدین ظاهرا مسلمان وسه ونیم دهه از اولین حکومت کمونیست ها در افغانستان میگذرد. کسانیکه این دوران را بیاد دارند. با درک یک خیمه شب بازی قدرت های بزرک در جغرافیای افغانستان سر گیچه شده اند.
کمونیست ها به یاری روس ها ( اتحاد جماهیر شوروی وقت) بر سرنوشت مردم مستولی شدند. آمدن نظام کمونیستی با یک کوتای خونین بساط دولت مشروع محمد داود را برداشت و چنانکه تبلیغ میشد، ترقی و انکشاف، دیموکراسی به یک سبک نوین، نان، لباس و خانه برای تمام مردم افغانستان باید مهیا میشد.
عاقبت نه نان شد، نه لباس و نه خانه و برای اکثر ازمردم افغانستان جای نان را مرمی ، جای لباس را کفن و جای خانه را گورستان گرفت. یک و نیم دهه متوالی خون ریخت و قراء و قصبات ویران شد. با این همه هر روز دولت عده ای را نشان میداد که با تسلیم تفنگ ها و پشیمانی از مبارزه علیه کفر و کمونیزم دلزده شده و به دولت و کمونیستی پیوسته اند. جرگه ها و گرد همایی های تشکیل میشد و مداحان از هر طرف گرد هم میامدند و زبان به تعریف از دولت کمونیستی میگوشدند. شوروی در میان این همه بن بست های سیاسی به پشتیبانی دولت کمونیستی ادامه میداد. از طرف دیگر با برهان الدین ربانی و دیگر اطراف در گیر مسله در مسکو به مذاکره مینشستند... روز ها و شب ها هم سربازان شوروی و هم به اصطلاح کمونیست و هم مجاهدین به قراء و قصاب حمله ور میشدند از کودگ گرفته تا پیر و جوان را با بم های خوشه ای، با راکت، کلشینکوف، بمب های کنار جاده نابود میکردند و روزانه قبر های دستجمعی پر از پیکر انسان افغانستان میساختند.
عاقبت شوروی روی سیاه خاک افغانستان را ترک کرد و این مردم را بدست دوستان جهادی داد و عدۀ از همین جنرالان، وزیران و نیرو های نظامی دیگرکه به خون جهادی ها تشنه بودند و در رسانه و چه در محافل حزبی آنان را اشرار خطاب میکردند به جهادی ها پیوستند. آنان ازآنچه میگفتند صد بار وحشیانه تر به جان مردم افتادند. شهرها و قصبات را ویران کردند و آنقدر در مدت چهار سال کشتند که روس ها و کمونیست در پانزده سال نکشته بودند.
به دنبال آنان طالبان به کمک امریکا عربستان سعودی و سازمان دهی آی اس آی پاکستان آمدند و آنها بدتر از اسلاف مسلمان خود در هرجایکه دست یافتند قتل عام کردند.و حکومتی بدون هدف و استراتیژی خاصی بوحود آوردند.
دو تعمیر بلند منزل مرکز سرمایه داران امریکا با تصادم دو هواپیمایی بزرگ به خاک یکسان شد. و این بهانۀ بود برای قلع و قم نمودن القاعده (تروریسم) حکومت طالبانی... و به دنبال آن لشکری از سرتمداران اروپا و امریکا زیر نام دیموکراسی غربی جایگرین همه اندیشه های کمونیستی و اسلامی شد و دولتی نو ظهور به رهبری حامد کرزی یکی از افغان های امریکایی تبار که با طالبان ارتباط تنگاتنگ داشت رسمیت یافت.
ورق تازه با همان مضمون بر گشت. همان جنگ همان کشتار و بمباران قراء و قصبات افغانستان یکبار دیگر شروع شد و این بار همان جهادی هایکه علیه شوروی به کفر و کمونیزم میجنگیدند با امریکا و اشغال افغانستان موافقه کردند و در چوکی های معاونت ریاست جمهوری، وزارت خانه های کلیدی تکیه زدند. این پیشوایان مذهبی که شعار شان جنگ علیه اشغال و کفر بود با امریکا جنایتکار به سازش ننگینی تن دادند و به چور و چپاول دارایی های عامه، تجاوز به ناموس مردم، قاچاق مواد مخدره و راهگیری و آدمربایی مبادرت ورزیدند و مهچون دولت کمونیستی کفن و قبرستان را مهیا کردند جنگها ادامه یافت، نیرو های اربکی دوباره ظهور کرد و هنوز هم عده ای به نام طالب تفنگش را تسلیم دولت دستنشانده نموده و به پروسۀ صلح میپیوندند. به نام دیموکراسی غربی صد ها حزب با نام ها و اهداف گوناگون ظاهر شد. به شکل بیسابقۀ تفرقه میان ملیت ها و اقوام افغانستان دامن زده شد و این تا جای پیشرفته است که دیگر سخن از تجزیه افغانستان به بخش های متفاوت تبلیغ میگردد. قرار احصایه های که در انترنت و مدیای غرب آمده تنها در دستگاه دولت کرزی سه هزار از اعضای سازمان جاسوسی امریکا و بر علاوه هزاران جاسوس آی اس آی پاکستان در دولت، اردو و پولیسس افغانستان جای گرفتند. حملات انتحاری برای اولین بار مورد آزمایش قرار گرفت. همسایه های طماع افغانستان چون پاکستان، ایران و چین بخاطر تثبیت منافع خود در افغانستان به تشکیل سازمان های دهشت افکن در درون خاک افغانستان شروع کردند.
جالب تر از همه این است که نه مجاهدین سابق دشمن شوروی ها بودند و نه طالبان امروز دشمن امریکا... ولی جنگ همچنان به پیش میرود و سرنوشت ملتی با کشتار، دربدری، مهاجرت و احتیاج گره خورده است.
اینست معنای خیمه شب بازی سیاسی در افغانستان ...
فریدون
فرانگفورت ــ المان