عایشه درانی شاعر کمتر شناختهشده است. وی با آنکه ذهنیتی پاک و ستره فراقومی داشت، اما به دلیل مباحث قومی در عرصه شعر و ادبیات گمنام ماند و دیوانش خوانده نشد.
عایشه دختر یعقوبعلی خان توپچی بود. یعقوبعلی خان از رجال نظامی و بزرگان وقت و دربار بهشمار میرفت. میگویند نام مادرش مستوره بوده است. اما سندی دال بر این ادعا نیست. شاید به دلیل خانهنشینی و نداشتن روابط اجتماعی زنان، بسیاری از آنها را به همین نام مینامیدند.
بهدلیل جایگاه پدر در دربار و وضعیت خوب خانواده، عایشه از همان کودکی به خواندن و نوشتن روی آورد و به دلیل استعداد و علاقهاش خیلی زود خطخوان و خطنویس شد. وی طبق رسوم همان دوره زیر دست معلم خانگی، حافظ، بوستان و گلستان سعدی و جامی خواند و بدین ترتیب با ادبیات فارسی آشنا شد و شوق سرایش در او فوران کرد.
عایشه درانی اولین شعرش را که حدود در بیست سالگی سروده بود در حضور تیمورشاه درانی خواند و مورد شفقت، تحسین و بخشش وی قرار گرفت و کم کم بر اثر تشویق نزدیکانش، بیشتر در عرصه شاعری فعال شد و نسبت به حال و هوای جوانیاش عاشقانههای بسیاری سرود.
وی در سرودن اشعار پیرو سبک عراقی ماند و بیش از همه تحت تاثیر حافظ قرار گرفت. نمونه تاثیرپذیریاش میتواند این غزل باشد:
عمر بگذشته مرا یاد بسی میآید
کز نسیم سحری بوی کسی میآید
دوش در خواب به امید وصالت رفتم
مژدهٔ وصل چو بانگ جرسی میآید
به هواداری آن سرو خرامان رفتم
دیدم از بهر گرفتن عسسی میآید
گفت سرمست و غزلخوان زکجا میآیی
گفتمش بهر کرم ملتمسی میآید
به تمنای رخ دوست شدم سوی چمن
صوت طوطینفسی در قفسی میآید
عایشه گر به غم هجر گرفتار شدی
دل قوی دار که فریادرسی میآید
اشعار مملو از سرخوشی عایشه درانی در همان دوران خودش قرن سیزدهم شمسی، بین دختران و پسران درانی و سدوزایی زمزمه شد و کم کم به بیرون از ایل و قبیله راه یافت.
عایشه درانی بعد از ازدواج چون هر زن دیگر همعصر خودش مادری تمام وقت شد. وی شش فرزند بهدنیا آورد. پنج دختر و یک پسر. وی با تمام اینها به سرودن ادامه داد.
اشعار عایشه درانی را از نظر محتوا به سه بخش تقسیم کردهاند. ۱-غزلهای عاشقانه ۲- مثنویها و قصیدههای با حال و هوای عارفانه. ۳- دوره مرثیهسراییها.
احتمال میرود عایشه درانی در میان سالی به دلیل جنگهای پی در پی داخلی و برافتادن سلسه درانی و حمله انگلیس به افغانستان به سمت و سوی عرفان کشیده شده باشد. اما بسیاری دلیل روی برتافتن وی از دنیا و مرثیهسراییهایش را، مرگ تنها پسرش فیض طلب میدانند. با جستجوی دیوان عایشه نمیتوان بهنام دخترانش برخورد اما از نام «فیض طلب» پسرش بارها سخن رفته است.
در آن دوران رسم بود تا مقام از پدران به پسران عطا شود. به احتمال زیاد چون عایشه برادری نداشت، مقام پدر عایشه از طریق عایشه به پسرش رسید. یعنی نوه یعقوبعلی خان.
فیض طلب از کودکی شغل پدرکلان را دوست داشت و برای همین در نوجوانی مانند پدر کلان نظامی شد و در جوانی به مقام توپچی بودن رسید.
فیض طلب در بیست و پنج سالگی در جنگ کشمیر کشته شد و ناگهان تمام زندگی عایشه دچار اندوه گردید. اشعاری که بعد از مرگ فیض طلب سروده شده، همه نشانههای وافر از افسردگی، اندوه و ناامیدی عایشه دارد؛ مانند:
فیضآباد دلم از دست غم ویرانه شد
خانۀ عیش و نشاطم عاقبت غم خانه شد
آنکه چون جانش گرامی داشتم آن ارجمند
حسرتا از طالع برگشتهام بیگانه شد
و یا این غزل:
بی تو ای مونس جان تخت سليمان چه کنم
عمر خضر ار بودم حشمت خاقان چه کنم
با تو در دوزخ سوزان بتوان زيست مدام
بی تو با حور جنان روضه رضوان چه کنم
گرچه ابر کرم از چشمه حيوان بارد
بس ببارد به سر و لوُلوُء و مرجان چه کنم
نيست بر لوح بصر غير خط زرنگاری
چون نبينم رخ تو يوسف کنعان چه کنم
روز شب کردم و شب روز نيامد يارم
عمر بر باد شد اکنون سر و سامان چه کنم
هر کسی کشته خود میدرود آخر کار
هستم از فعل بد خويش پشيمان چه کنم
عايشه درد تو بگذشته ز قانون شفا
چون علاجی نبود سعی به درمان چه کنم
با نگاهی به دیوان عایشه درانی مشخص میشود که وی رابطه معنوی و عاطفی با دوازده امام داشته و از همه بیشتر به امام رضا ارادت داشته است. وی بارها از حضرت زینب به عنوان اسوه مقاومت در اشعارش نام می برد:
شه ولایت و بحر عنایت است علی
به جمع یاران اخیر، اول امامانست
ز بعد شاه نجف مرتضی علیّ ولی
دوم امام حسن راحت دل و جانست
سوم امام حسین است نور چشم نبی
که افضل الغربا و شه شهیدانست
امام زین عبادست چهارمین بر حق
که علم و حلم و کمالش چو صبح خندانست
امام محمد باقر به رتبت پنجم
ذویالعطا و سخا همچو شمس برهانست
امام جعفر صادق که صادق الوعدست
ز شش جهت به تمنّای او محبّانست
به هفت ارض و سما در مقابل دشمن
امام موسی کاظم چو تیغ برّانست
امام هشتم عالی نسب ذویالاحسان
علی رضاست که ضامن غریبانست
نهم تقی است که وصفش به شرح ناید راست
صفات مشتهرش همچو ماه کنعانست
دهم نقی است که نصرت ز نام او جویند
که رتبهی کرمش را نه حدّ امکانست
امام یازدهم عسکریست شاه دو کَون
که شیوهی حَسَنش همچو خور درخشانست
امام دوازدهم آن که نام او مهدیست
چو مهر و ماه به زیر نقاب پنهانست
اگر چه عایشه مستوجب عذاب بود
رجای وی به عطای غفور و غفرانست
عایشه درانی فقط هشت سال بعد از مرگ پسر جوانش دوام آورد. وی در ماه میزان سال ه.ش۱۲۳۲ در کابل وفات کرد و در اونچی باغبانان کابل به خاک سپرده شد. دیوان عایشه درانی بعدها توسط خانم دکتور عفت مستشارنیا بازچاپ گردیده است.
مدنيت
نويسنده: دکتور حمیرا قادری