سرگئی ناریشکین، مدیر سرویس اطلاعات خارجی روسیه میگوید: " بیرحمی رویارویی در اوکراین نشان میدهد که آنچه در خطر است، بیشتر معماری کل نظم جهانی است و نه سرنوشت رژیم در کییف."
اشارهای به ارز ذخیره، برای چنین روزی: فکر کنید هر دلار یک چک از حسابی است که ۳۰ تریلیون دلار بدهکار است.
این یک واقعیت است. "ایمان و اعتبار کامل" خزانهداری ایالات متحده آمریکا در واقع یک اسطوره است که در چارچوب نهادی قرار دارد که پایههایش روی شن و ماسه بنا شده است. در واقع، دلار آمریکا ارزش کاغذی که روی آن چاپ میشود را ندارد. آن سفتهای است که در دریایی از بدهیها غوطه میخورد و تنها چیزی که تاکنون مانع از باد هوا شدن آن شده، اعتماد افراد ساده لوح است که هنوز آن را به عنوان وسیله پرداخت قانونی میپذیرند.
ولی با این که نقاط ضعف دلار به خوبی شناخته شده است، چرا مردم همچنان به آن باور دارند؟ مگر نه اینکه بدهی ملی ۳۰ تریلیون دلاری ایالات متحده آمریکا به انضمام ۹ تریلیون دلار دیگر در تراز نامه بانک مرکزی راز سر به مهری نیست. این یک بدهی پنهانی است که مردم آمریکا از آن بیخبرند ولی در قبال آن مسئول هستند.
برای پاسخ به این سئوال باید به نحوه عملکرد این سیستم و چگونگی حمایت از دلار توسط موسسات متعددی که پس از جنگ جهانی دوم ایجاد شد، نگاه کنیم. این موسسات محیط مناسبی برای طولانیترین و وقیحانهترین کلاهبرداری در تاریخ، یعنی مبادله کالاهای تولیدی گرانقیمت، مواد خام و کار سخت با کاغذهای بی ارزش سبز رنگ که عکس روسای جمهور فقید ایالات متحده روی آن چاپ شده را فراهم کردند. انسان از نبوغ نخبگانی که فکر این کلاهبرداری را در سر پروراندند و سپس آن را بدون هیچ اعتراضی به تودههای مردم تحمیل کردند شگفت زده میشود. البته این سیستم با مکانیسمهای اجرایی متعددی همراه بوده و هست که به سرعت هرکسی که بخواهد دلار را رها کند و یا (خدا به دور) در مقابل آن سیستم متفاوتی ایجاد کند را حذف مینماید. (صدام حسین و معمر قذافی را به خاطر آورید) ولی فارغ از چارچوب نهادها و حذف بیرحمانه مخالفین دلار، هیچ دلیلی وجود ندارد که چرا بشریت باید به ارزی که زیر کوهی از بدهی مدفون است و ارزش واقعی آن عملاً غیر ممکن است، وابسته بماند.
البته همیشه اینطور نبود. زمانی، دلار قویترین ارز جهان و سزاوار جایگاه خود در راس ارزهای دیگر بود. پس از جنگ جهانی اول، ایالات متحده آمریکا صاحب "بیشترین طلای" جهان بود. از این رو یک "هیئت بینالمللی " تصمیم گرفت که از آن پس ارزهای دیگر نیازی به پشتوانه طلا ندارد، بلکه میتوان آن را به دلار مربوط کرد، زیرا خود دلار به طلا بسته بود. در پایین اطلاعات بیشتری از مقالهای در Investopedia:
"این قرارداد به توافقنامه برتون وود شهرت پیدا کرد. توسط این قرارداد اقتدار بانکهای مرکزی برای حفظ نرخهای مبادله ثابت بین ارزهای خود و دلار مشخص شد. و در مقابل، ایالات متحده تقبل کرد که در صورت درخواست دلار آمریکا را با طلا مبادله کند...
دلار آمریکا به عنوان ارز ذخیر جهانی تعیین شد که به برکت توافقنامه برتون وود دارای پشتوانه بزرگتری ذخایر طلای جهان بود. کشورهای دیگر به جای طلا دلار ذخیره کردند. این کشورها به مکانهایی برای ذخیره دلارهای خود نیاز داشتند و به خرید اوراق بهادار خزانهداری ایالات متحده روی آوردند که آن را سرمایهگذاری مطمئنی میدانستند.
تقاضا برای اوراق قرضه دولتی همراه با کسری مخارج مورد نیاز برای تامین مالی جنگ ویتنام و جامعه بزرگ Great Society ایالات متحده را برآن داشت تا بازار را با پول کاغذی اشباع کند...
تقاضا برای طلا به حدی بود که رئیس جمهور وقت ریچارد نیکسون مجبور به مداخله و جداکردن دلار از طلا شد و بدین سان نرخ ارز شناور گردید. با اینکه دورههای رکود تورمی Stagflation یعنی دورهای که تورم و بیکاری بالاست وجود داشت، ولی دلار به عنوان ارز ذخیره جهانی باقی ماند."
ولی اکنون دیگر طلا از بین رفته و آنچه که باقی مانده انبوهی از بدهیها است. پس چه شد که دلار توانست جایگاه خود را به عنوان مهمترین ارز جهان حفظ کند؟
هواداران سیستم دلاری به شما خواهند گفت که این امر مربوط به "اندازه و قدرت اقتصادی ایالات متحده و تسلط آن بر بازارهای جهانی است." ولی این استدلال بیمعنی و پوچ است.
واقعیت این است که وضعیت امروز ارز ذخیره هیچ ربطی به "اندازه و قدرت" اقتصاد پساصنعتی، خدمات محور و حبابپرور در اقتصاد جهان سومِ آمریکا و همچنین امنیت مفروض اوراق قرضه خزانهداری ایالات متحده، که در کنار دلار بزرگترین فریب همه دورانهاست، ندارد.
دلیل واقعی این که چرا دلار به عنوان مهمترین ارز جهان باقیمانده است، تبدیل بانکهای مرکزی به کارتل است. بانکهای مرکزی کشورهای غربی عملاً انحصارهای واقعی هستند که توسط گروه کوچکی از طبقات پائینتر استثمارگر اداره میشوند که سیاستهای پولی خود را هماهنگ و تبانی میکنند تا سلطه مرگبار خود را بربازارهای مالی و اقتصادی جهانی حفظ کنند. این یک مافیای پولی ست که به قول معروف جورج کارلین: "من وشما در آن باشگاه بزرگ نیستیم و من و تو به آن تعلق نداریم." نتیجه اینکه: این دستکاری بیامان در نرخهای بهره، هدایتِ پیشرو Forward Guidance و تسهیل کمی Quantitative Easing است که دلار را در جایگاه بالا و اما ناشایسته آن نگاه داشته است.
اما همه اینها در شرف تغییر است و آنهم صرفاً به خاطر سیاست خارجی بیرحمانه بایدن که بازیگران مهم اقتصاد جهان را مجبور میکند تا سیستمهای رقابتی خود را ایجاد کنند. این یک تراژدی واقعی برای غرب است که به مدت یک قرن به طور مداوم ثروت را از کشورهای در حال رشد خارج کرده است. تحریمهای اقتصادی علیه روسیه اکنون نظم کاملاً جدیدی را ایجاد میکند که در آن در مبادلات تجاری دوجانبه، دلار توسط ارزهای ملی (که از طریق یک سیستم تسویه مالی مستقل صورت میگیرد) جایگزین گردد تا این که روسیه تا اواخر سال جاری، ارزی که دارای پشتوانه موادخام محور که از طرف شرکای تجاری آن در آسیا و افریقا استفاده شود، ارایه نماید. سرقت ذخایر ارزی روسیه توسط واشنگتن در ماه آوریل سال جاری این روند را تسریع کرد که با ممنوعیت ورود روسیه به بازارهای خارجی شتاب یافت. به طور خلاصه، بایکوت و تحریمهای اقتصادی ایالات متحده آمریکا، منطقه غیردلاری را تا حد زیادی گسترش بخشیده و باعث ایجاد نظامی پولی جدیدی شده است.
این چه کار احمقانهای است؟ سالها است که ایالات متحده مشغول کلاهبرداری است و طی آن ارز متزلزل خود را با چیزهایی مبادله میکند که دارای ارزش واقعی هستند. ولی اکنون گروه پیرامون بایدن این سیستم را کاملاً واژگون کرده و جهان را به جناحهای متخاصم تقسیم مینماید.
ولی چرا؟
برای مجازات روسیه؟
بلی، برای مجازات روسیه.
ولی اگر واقعاً اینطور است، بهتر نیست قبل از این که سیستم را بیملاحظه تغییر دهیم، کوشش و بررسی کنیم که آیا تحریمها واقعاً عمل میکند، یا خیر؟
البته برای این کار دیگر دیر است. جنگ علیه روسیه آغاز شده است و نتایج اولیه آن قابل رویت است. ببینید آنها چگونه روبل روسی را متلاشی کردند. تکان دهنده است! مقاله CBS در این زمینه بسیار جالب به نظر میرسد:
"روبل روسیه امسال ارزی با بهترین رشد و افزایش ارزش در سطح جهان شده است...
دوماه پس از سقوط ارزش روبل به کمتر از یک پنی، در طی سریعترین و شدیدترین تحریمهای اقتصادی در تاریخ معاصر، واحد پول روسیه چرخش شگفتانگیزی پیدا کرد. از ژانویه سال جاری تاکنون ارزش روبل در برابر دلار ۴۰ در صد افزایش یافته است...
معمولاً وقتی کشوری با تحریمهای بینالمللی و درگیریهای نظامی بزرگ مواجه میشود، شاهد فرار سرمایهگذاران و خروج مداوم سرمایهها میشویم که منجر به سقوط شدید پول آن کشور میگردد...
قابلیت مقاومت روبل به این معنی است که تحریمهای اقتصادی تنبیهی اعمال شده توسط کشورهای غربی پس از حمله به اوکراین تاثیر شدیدی بر روسیه باقی ننهاده است ( روبل روسیه قویترین ارز جهان در سال جاری CBS News)
عجب! منظور شما این است که حمله به روبل، عمل نکرد؟
ظاهراً این طور است. ولی این بدان معنی نیست که تحریمها با شکست روبه رو شده است. اصلاً! ببینید چگونه این تحریمها روی موادخام روسیه تاثیر گذاشت. صادرات این کشور به شدت کاهش یافت. اینطور نیست؟ باز نقل قولی از CBS:
" تاتیانا اورلووا، اقتصاددان ارشد در امور کشورهای در حال توسعه در Oxford Economics میگوید: "قیمت مواد خام در حال حاضر رو به افزایش شدید است و با اینکه حجم صادرات روسیه به دلیل تحریمها و بایکوتها کاهش یافته است، ولی افزایش قیمتها بیش از این، این کاهش را جبران میکند."
درآمد روسیه از صدور حاملهای انرژی هرماهه تقریباً ۲۰ میلیارد دلار است. از اواخر ماه مارس سال جاری بسیاری از خریداران خارجی پرداخت تقاضاهای خود را با روبل انجام دادهاند که ارزش آن را بالا برده است." ( روبل روسیه قویترین ارز جهان در سال جاری CBS News)
مسخره میکنید؟ منظورتان این است که ارزش روبل بیشتر میشود و درآمد پوتین از مواد خام کشور بیش از گذشته شده است؟
بلی، و مازاد تجارتی روسیه نیز به همین صورت افزایش یافته. به این مقاله از اکونومیست توجه کنید:
"صادرات روسیه ... از جمله صادرات به غرب به طرز قابل توجهی دوام آورده است. تحریمها اجازه میدهد تا فروش نفت و گاز بدون وقفه به بخشهای گسترده جهان ادامه یابد و افزایش قیمت انرژی باعث افزایش بیشتر درآمدها شده است.
در نتیجه تحلیلگران انتظار دارند که مازاد تجارتی روسیه در ماههای آینده به بالاترین حد خود برسد. IFF (انستیتوی مالی بینالمللی) پیشبینی میکند که مازاد حساب جاری، که شامل تجارت و برخی دیگر از جریانهای مالی میشود احتمالاً در سال ۲۰۲۲ به ۲۵۰ میلیارد دلار (۱۵٪ از تولید ناخالص ملی سال گذشته) برسد که بیش از دو برابر ۱۲۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۱ است. به گفته ویستسن این واقعیت که تحریمها به افزایش مازاد تجاری روسیه انجامیده و به تامین مالی جنگ کمک میکند بسیار ناامید کننده است. خانم ریباکووا براین عقیده است که اثربخشی تحریمهای مالی احتمالاً به مرزهای خود خواهد رسید. در مرحله بعد باید در مورد تشدید تحریمهای تجارتی تصمیم گرفت.
با این حال چنین تصمیماتی تنها میتواند رفته رفته تاثیرگذار باشد. به گفته لیام پیچ از شرکت مشاورتی کاپیتال اکونومیس حتی اگر اتحادیه اروپا پیشنهاد خود مبنی بر ممنوعیت نفت روسیه را اجرا کند، این تحریم به کندی اجرا خواهد شد که در سال جاری تنها به کاهش ۱۹ درصدی واردات نفتی اروپا خواهد انجامید. تاثیر کامل این تحریمها تا اوایل سال ۲۰۲۳ محسوس نخواهد بود و تا آن زمان پوتین میلیاردها دلار برای تامین بودجه جنگی خود جمعآوری کرده است." (روسیه در مسیر کسب مازاد تجاری بیسابقه است. اکونومیست)"
اجازه دهید این مسئله را روشن کنم: آیا تحریمها ایالات متحده را متضرر میکند و به روسیه کمک مینماید و با این حال منظور کارشناسان این است باید تحریمهای بیشتری اعمال کنیم؟ آیا واقعاً منظور این است؟
بلی، دقیقاً همینطور است. حال که ما تیر را به پای خود شلیک کردهایم، کارشناسان براین عقیدهاند که گلولهای هم به پای دیگر شلیک کنیم.
آیا من تنها فردی هستم که از سفیهانه بودن این سیاست تعجب میکنم؟ به این بخش از مقاله راشیا تودی دقت کنید:
روزنامه فرانسوی اکو این هفته به نقل از تحلیلگران سیتی بانک گزارش داد: روسیه میتواند در سال ۲۰۲۲ به دلیل افزایش شدید قیمت انرژی از فروش گاز به کشورهای اروپایی رکورد بزند و ۱۰۰ میلیارد دلار سود بدست آورد.
به نوشته این روزنامه در آمد پیشبینی شده از فروش گاز تقریباً دوبرابر سال گذشته خواهد بود. این برآورد، شامل سودحاصل از فروش سایر مواد خام دیگر مانند نفت، زغال سنگ و سایر مواد معدنی نمیشود.
به گزارش روزنامه اکو ۲۷ کشور اتحادیه اروپا علیرغم هشدارها در مورد تحریم گسترده انرژی روسیه، به انتقال روزانه ۲۰۰ میلیوندلار به گازپروم ادامه میدهند. (به احتمال زیاد درآمد گاز روسیه به بالاترین سطح خود خواهد رسید. راشیا تودی)
درآمد حاصل از فروش نفت و گاز به معنای واقعی کلمه به طور بیسابقهای جیبهای مسکو را پر میکند، در حالی که قیمت انرژی در اتحادیه اروپا و آمریکا به بالاترین حد خود در ۴۰ سال گذشته رسیده است.
آیا میبینید که این سیاست تا چه حد مخرب است؟
اروپا غرق رکود است، راههای تامینی شدیداً مختل گردیده. مواد غذایی روز به روز کاهش مییابد و قیمت گاز و نفت به شدت افزایش پیدا میکند. مطابق با کلیه معیارهای عینی تحریمها نه تنها با شکست روبه روشده بلکه حتی در جهت عکس عمل کرده است. آیا گروه پیرامون بایدن ابعاد خساراتی را که وارد میکنند، نمیبینند؟ آیا کاملاً از واقعیتها بیگانه شدهاند؟
فکر کنید اوکراین از آتشبارجدید توپخانه بایدن HIMARS استفاده کند تا شهرهای روسیه را هدف قرار دهد؟ بعد چه؟
پوتین فوراً دستکشهای مخملی خود را از دست درخواهد آورد و فوراً انتقال هیدروکربورهای خود به اروپا را متوقف خواهد کرد. اگر واشنگتن به تشدید وخامت بیشتر دامن زند، دقیقاً این اقدام صورت خواهد گرفت. اگر "اقدامات ویژه نظامی" روسیه ناگهان به جنگ تبدیل شود. اروپا در خاموشی فروخواهد رفت، خانهها یخ خواهد زد، چرخ کارخانهها از حرکت خواهد افتاد و قاره اروپا یک شبه دچار یک رکود دردناک و طولانی اقتصاد خواهد شد.
آیا در واشنگتن کسی هست که در مورد این مسایل تعمق کند و یا این که همه آنچنان مست از بریدههای مطبوعاتی خود هستند که ارتباط خود را با واقعیت به کلی از دست دادهاند؟
در اینجا بخش دیگری از یک مقاله راشیا تودی:
"در حالی که غرب کلکتیو -برخلاف کلیه واقعیتهای مشهود-همچنان اصرار دارد که درگیری در اوکراین به نفع کییف پیش میرود، رسانههای بزرگ به طور فزایندهای نسبت به وضعیت اقتصادی این کشور نگرانند. تعداد فزایندهای از ناظران اعتراف میکنند که تحریمهای تحمیل شده توسط ایالات متحده آمریکا و متحدانش، آن طور که در ابتدا فرض میشد، روسیه را نابود نمیکند بلکه به اقتصاد خود آنها صدمه شدید میزند...
لری الیوت، سردبیر بخش اقتصادی روزنامه گاردین روز ۵شنبه نوشت: "روسیه در حال پیروز شدن در جنگ اقتصادی است. اکنون سهماه از آغاز جنگ اقتصادی غرب علیه روسیه میگذرد ولی این جنگ طبق برنامه پیش نمیرود بلکه حتی برعکس اوضاع خیلی بد است."
سایمون جنکینز مقاله نویس روزنامه گاردین روز ۳۰ ماه مه نوشت که تحریمها با شکست روبهرو شده است...
جنکینز اشاره میکند که تحریمها قیمت صادرات روسیه مانند نفت و غلات را افزایش داده و به جای این که مسکو را به ورطه فقر سوق دهد روسیه را غنیتر میسازد در حالی که همزمان اروپاییها با کمبود گاز و افریقاییها با کمبود مواد غذایی روبهرو میشوند. (از آنجا که تحریمها عمل نمیکند و روسیه در حال پیشروی است رسانههای غربی موضع خود را نسبت به اوکراین تغییر میدهند. راشیا تودی)
آیا آن بخش از مقاله در مورد "روسیه در جنگ اقتصادی پیروز میشود" را فهمیدید؟ به نظر شما این عنوان در عمل به چه معنی است؟
آیا این بدان معنی است که تلاش نافرجام واشنگتن برای حفظ هژمونی جهانی خود با "تضعیف" روسیه، در واقع فشار زیادی را بر اتحاد فراآتلانتیکی و ناتو وارد خواهد کرد که باعث تجدید نظر در روابط و رد "سیستم مبتنی بر قواعد" خواهد شد؟
آیا این بدان معنی است که اروپا خود را از واشنگتن جدا خواهد کرد و اجازه خواهد داد تا ایالات متحده در اقیانوس ۳۰ تریلیون دلاری بدهیهای خود غرق شود؟
آری این درست به همین معنی است.
مستی ۳۰ ساله عمو سام
طرفداران جنگ نیابتی واشنگتن نمیدانند که اشتباهشان چقدر بزرگ است و چه لطمه بزرگی به کشور خود وارد میسازند. شکست اوکراین نقطه اوج ۳۰ سال مداخله خونین است که در آن بخت و اقبال این کشور با چرخش منفی چشمگیری روبه رو خواهد شد. با کاهش ارزش دلار ، استانداردهای زندگی کاهش خواهد یافت، بیکاری افزایش پیدامیکند و اقتصاد به سمت مارپیچ نزولی پیش خواهد رفت.
واشنگتن به شدت به آسیبپذیری خود در برابر شکستهای فاجعه بار ژئوپولیتیکی که پایانی سریع و دردناک برای قرن جدید آمریکا به همراه خواهد داشت، کم بها داده است.
یک رهبر خردمند و دانا همه توان خود را به کار خواهد گرفت تا ما را از این لبه پرتگاه دور سازد.
نویسنده: مایک ویتنی
برگرفته از:
لینکه تسایتونگ ٢٣ جوزا(١۴.٢) تارنگاشت عدالت