افغان موج   
FacebookTwitterDiggDeliciousGoogle BookmarksRedditLinkedinRSS Feed

خود شیفته ای که در حلقه ای متشکل از یک مشت تبارگرای افراطی لجوجانه و طبق نقشه زبان میانجی، پویا و تاریخی مردم افغانستان را در سطح زبان «یک شهر و محله» نزول میدهد و آنرا «زبان دری کابلی» نام نهاده و تبلیغ میکند، در یک متن حقیر که بوی تعصب خشک قبیلوی و توهینات کوچه بازاری ای از آن بالا بود، نوشته است:

 

«پشتونان عزیز ما قبلاً برای کلمۀ "عالم"ِ عربی و "دانشمند"ِ دری/فارسی، لغتی بسیار زیبا و شأندار ساخته و به چلند انداخته اند؛ و آن کلمۀ "پوهاند" است، که اینک و بلکه از مدتها ست، که از آن به حیث یک لقب علمی و اکادمیکِ مُعادل "پروفیسر" استفاده میشود!!!.»

و اکنون هم هرزه گویی دیگری از همان نوع تحت عنوان: «کسی، که یک ملت را "مادرفروش" مینامد!!!».

قبل از اینکه پرده از از روی کذب دیگر این دلقک که همه با گند قلم او آشنایی دارند، برداریم، میخواهم توجه شما را به بخشی از مقاله ای جلب کنم که تحت عنوان «دو پهلویی ها» از این قلم به تاریخ ۲۵ مارچ در همین پورتال به نشر رسیده بود و میتوان آن را تقریباً غاز این معضله بحساب آورد:

 «مومند دیگر یک روز آرام نگرفت و هر وقت مجال یافت به هجو و دشنام توسل جست، وقتی هم جواب می گرفت، بازهم رام نمی شد و نمی توانست افسار خود را فقط در یک میخ نگهدارد. از آن پس شروع کرد به سر دادن داعیه پوهنتون در برابر دانشگاه و دانشکده ... بیهوده هایی که سالهاست یک مشت مغرض مادر فروش روی مقاصد و اهداف پلید و ناپاک و افتراق آمیزی مشغول دامن زدن آنها می باشند. هیچ کس نپرسید در کشوری که اصلا چیزی به عنوان پوهنتون به زبان پشتو یا دانشگاه  به زبان دری به مفهوم واقعی آن وجود ندارد و هرچه هست از دو سال به اینسو دروازه های آن را بروی همه بسته اند و یک قشر عظیم از رفتن و حتی فکر کردن در مورد آن محروم است و  یک گروه ولگرد اجیر بیسواد تعین می کند که باید داخل آن دروازه شود و که نشود، نصاب درسی آن هم فقط کمی بالاتر از میزان دانش رئیس و وزیر آن نهاد است. آن دیگر چه می تواند باشد؟ هرگاه مومند هنوزهم محض برای خوشی طالب نام او را «پوهنتون» می گذارد، می تواند این کار را بکند».

این درست همان پاراگرافی است که معروفی آن را بار بار عنوان ساخته و اکنون هم در مقالۀ«کسی که یک ملت را مادر فروش میگوید» بر آن مینویسد. یعنی تنها یک کژ بحث و مفتری میتواند متن بالایی را قلب ماهیت دهد تا مقصود شیطانی خود را از آن حاصل کند. در آن بالا گفته شده «سر دادن داعیه پوهنتون در برابر دانشگاه و دانشکده ... بیهوده هایی که سالهاست یک مشت مغرض مادر فروش روی مقاصد و اهداف پلید و ناپاک و افتراق آمیزی مشغول دامن زدن آنها می باشند».  به این معنا که، آنانی به بهانه هایی چون عنوان کردن پوهنتون و دانشگاه...  به افتراق ملی میان مردمان این خطه دامن میزنند، در حقیقت مادرفروشانی بوده و هستند که کشور را بسوی افتراق، نزاع،  تجزیه و خونریزی می برند. بنابراین هرگاه کسانی حقیقتاً بازیگران این توطئه خونین نبوده اند، نباید از این افشاگریها  بیمی بدل راه میدادند، زمین و زمان را بدندان می گزیدند، تب لرز مرگ میگرفتند و از هیچ نمی ترسیدند. هر فرد صاحب خرد و باسواد میداند که در آنجا ملتی مورد اهانت قرار نگرفته است، بلکه یک مشت آلت دست یا مزدوران فرومایه درگاه استعمارگران، آنانی که وحدت ساکنان این سرزمین تاریخی را زیر عناوین قوم و قبیله، دین و مذهب، کیش و طریقت و زبان و فرهنگ برهم زده، مردم را بسوی افتراق و دوگانگی رهنمون شده، کشور را پاره پاره و خاک آن را پارچه پارچه میکنند مورد توبیخ قرار گرفته اند.

و حالا میپردازیم به معنی «پوهنتون» و«دانشگاه و «پوهاند» و«دانشمند» که آن دلقک  برای آن مردمان را سر میبرد، دره میزند، حکم اعدام و حبس ابد و بالاخره همه را یکجایی صادر میکند:

در حقیقت واژه «پوهنتون» ترجمه یا تقلیدی است از واژه «دانشگاه» دری، اما با یک املای ناقص و ترکیبی. این را همه میدانند. به این معنا که هرگاه واژه«یونیورستی» را به زبان دری برگردانند، معنی آن«شهرجهانی» است، که نامانوس و گمراه کننده است. بنابراین بهترین معادلی که در زبان دری برای آن سراغ کردند، همانا «دانشگاه» یا محل دانش یا جای دانش بود. یعنی چیزی به عنوان «پوهنتون» اساساً وجود نداشت، مگر اینکه آنرا از دانشگاه برگرفته و اقتباس نکرده بودند. علاوه بر آن وقتی میگوییم املای ناقص، مقصود ما از حذف و محو «ه» غیر ملفوظ از آن به اصطلاح واژه است. و این در حالی است واژه «تون» در زبان دری «گلخن حمام» یا «آتشدان حمام» معنی دارد که در نزد یک دری زبان سیمای خارق العاده ای به آن واژه میدهد. پس چرندی بیش نیست هرگاه یک دری زبان  «پوه» را که در زبان او حاوی کدام معنی خاص نیست با «تون»ی بیامیزد که گلخن حمام بوده  و مقصود او اقامۀ سخنی در مورد«مرکز دانش» یا « جای فراگرفتن دانش» باشد.

همه میدانند که بین دانشمند که آنرا «ساینتست» در زبان انگلیسی، «فیزیکوس» در زبان لاتین و«عالم» در زبان عربی گویند با «پوهاند»ی که او گفته ، یا می گوید فرق بسیاراست.

«دانشمند» کسی است که دارای علم و دانش است، یا کسی است که برای پیشبرد دانش در حوزه ای از علوم طبیعی تحقیق و پژوهش میکند. «مند» در زبان دری صاحب و مالک معنی دارد. اما «پروفیسور» که وی آنرا «پوهاند» و در همین ردیف «ساینتست» خوانده است، «یک رتبه علمی در دانشگاه ها و سایر موسسات آموزشی و تحقیقاتی بعد از دوره متوسطه است». به این معنی که پروفیسور به معنای واقعی کلمه از زبان لاتین که عنوان «شخصی است که تدریس می کند» گرفته شده.

بنابراین برگردانیدن واژه«ساینتست» به«پوهاند» تنها میتواند یک برگردان ناقص و به اصطلاح عامیانه یک «سرتمگی» محض باشد. هرگاه ساینتست همردیف پروفیسور بود، لزوم داشتن «دو» واژه جداگانه برای عین شی چه بود؟ در حالی که هردو واژه معانی مختص به خود داشته و مفاهیم جداگانه ای را افاده میکنند.

حال برگردیم به آنچه در زبان پشتوی امروزی برای واژه «دانشمند» بکار برده میشود و برای آسانی مقصود به این عنوان که از یک جریده انترنتی گرفته شده توجه کنید:

۱۳ غبرګولی ۱۳۹۹ - ۲ جون ۲۰۲۰

بی بی سی پشتو

په جاسوسۍ تورن ایرانی ساینس پوه له امریکا وشړل شو

د ایران بهرنیو چارو وزیر محمد جواد ظریف وايي، هغه ایرانی ساینس پوه چې د امریکا په توقیف کې و، له هغه هېواده وتلی او ایران ته پر لاره دی.

د تهران یوه پوهنتون ساینس پوه سایرس اصغري په ۲۰۱۶ کال کې د یوه امریکايي پوهنتون د څېړنیزو موادو سودا کولو پر هڅه تورن شوی و، خو په تېر نومبر کې نوموړي ته یوې فدرالي محکمې برائت ورکړ.

یعنی مقصود این قلم هم همین بود. به این معنی که ادای کلمه «ساینس» که فرنگی و نامانوس است، چه رسد به فهمیدن معنی آن، چرا باید منحیث یک واژه معتبر شامل زبان پشتو شود؟ در حالی که بسا واژه های دیگر زبان پشتو همه از زبان دری برگرفته شده اند؟ چرا وقتی در مورد بیشتر از یک دانشمند در زبان پشتو صحبت میکنیم بی درنگ «دانشمندان» میگوییم ، اما وقتی در مورد یک دانشمند حرف میزنیم باید «ساینس پوه» بگوییم؟ و یا  وقتی قصد ما از محل دانش است باید «پوهنتون» بگوییم و وقتی هم مقصود ما از دانش است باید«ساینس» بگوییم و به این ترتیب راه خود را از زبان دری، یا بزرگترین زبان میانجی این کشور جدا کنیم؟

آنها «دانشمند» را «ساینس پوه» ساخته اند و بکار میبرند، در حالی که زمانی که در یک متن پشتو از یک گروه دانشمند سخن میگویند، واژه «دانشمندان» زبان دری را باید مورد استفاده قرار دهند. اما در در حالت مفرد آنرا به «پوه» که به معنی «دانستن» است تبدیل میکنند، نه به «خاوند»ی که معادل «مند» دری است، چرا؟ برای اینکه در فرهنگ پشتونهای ما «خاوند» به شوهر زن گفته میشود، یعنی زن پشتون شوهر خود را«خاوند» یا مالک خود میداند. اینها با همان سرتمبگی ذاتی نه تنها به یک دری زدایی آشکارا دامن زده و  در راستای یک عظمت طلبی رسوا گام بر میدارند، بلکه زبان پشتو را نیز در حفره ای از تناقضات جای میدهند به هیچوجه به حال  آن سودمند نیست

 نا گفته نماند که شبکۀ «والاتباران» هرچه تا کنون عنوان کردند و از هر شاخی که به شاخ دیگر پریدند فقط فقر دانش و تعصب خونبار شان را به نمایش گذاشتند. با یک نظر اجمالی به مهملات این شخص و همرکابان او چه درمتن حقیر او که  اخیراً به فرمایش «دوستان مشفق» خود نوشته است و چه در به اصطلاح مقالات او که هم اکنون همه سخاوتمندانه درج پورتال آریانا افغانستان هستند، به آسانی میتوان معیار خبرت این فرد از قول افغان- جرمن آنلاین«خودستا و خودمحور» را و شبکۀ تحت فرمان او را دید. از نمونه های درماندگی این فرد یکی هم مدعیات میان خالی او در شرح پیشینۀ آریا و آریاییان بود. در آنجا او از آدولف هیتلر نقل قول میکرد و در نزد او سخنان اِدولف هیتلر در مورد آریایی از هر تاریخ نگار دیگری در جهان معتبر تر بود. وقتی هم برایش گفته شد هیتلراز چیزی بنام آریا و آریایی آگاهی نداشت و هدف او از نژاد برتر نژاد مردمان شمال اروپا یا نوردیک ها بود، باید یکسره کامنت مرا سانسور میکردند و همه شادمان از رویداد به یکدیگر شادباش میگفتند؛ که نهایت مضحک بود.

نویسنده: احمد آریا

 

 

پایان