افغان موج   

  برای درک بیش تر رخداد های تاریخ کشور، به دو بخش پیش از تاریخ که به تمدن هلمند ـ سند می رسد و پایانش را می توان در شهر موندیگک میان دریای هلمند و ارغنداب در کندهار، جستجو کرد و بخش تاریخ که باسنگنوشته آغاز می گردد، دست به جستجو زده ام.

در این راستا، دوران باختر یا باکتریا که با تمدن باختر شروع و دور دیگرش پس از یورش الکسندر بزرگ اغاز می یابد و به کوشانیان ختم می گردد، توجه دارم.

از این رو کتاب ٫٫ باکتریا یا باختر، شاهنشاهی فراموش شده،، را که راولسن آن را نوشته است، بر دست ترجمه از انگیسی به پارسی دری گرفته ام.

برای علاقمندان به این بخش کتابشناسیی را که تمام سرچشمه های آگاهی در این زمینه را در بر دارد،. خدمت قرار می دهم.

دیده به نگاه پرنقد تان.


کتابشناسی

نگاهی به اثر های ادبی کهن تاریخ سرزمین اولی ایران، در پرده لُک گمنامی و ابهام درهم پیچیده شده است. به این گونه ما به آگاهی باورمند کمی در باره باختر پیش از ایجاد شاهنشاهی پارس، دست یافته می توانیم. افسانه و اسطوره اوستا و ادبیات پس تر به زبان پارسی ـ به ویژه شاهنامه فردوسی ـ در خط برداشت های جدی تاریخی، جایگاهی ندارند، زیرا نماد شاعری داشته و سنت های نیمه فراموش شده آن زمان را در بر دارند. در آن زمان باختر یک سلطنت مستقل بوده برای تدام زنده گی در برابر یورش های کوچیان ٫٫تورانی ،، درست به نبرد می زد. در این جا چهره مهم، همانا زرتشت می باشد و توجه به آن به شدت در حاشیه واقعیت هاقرار دارد، نی استوار بر حقیقت ها. کسیاسCtesias، طبیب یونانی در دربار اردشیر Artaxeraxes، از میان اولین نویسنده گان اروپایی است که تلاش نمود تا تاریخ اولی پارس را بنویسد. بودش دراز مدتش در آن کشور و دسترسی به گدام آگاهی یا آرشیف، به او فرصت یگانه و ویژه یی را میسر ساخت ، که با اندوه از آن بهره برداری نا درستی نمود. او مانند بخش زیاد یونانیان، بدون نگاه انتقادی، تنها در خط فراگیری زبان کهن این جا، به ثبت افسانه ها و قصه هایی ـ شنیده گی هایی که از هر جا میسر می شده اند ـ دست زده است. داستان هایش در مورد سِمیرامیس Semiramis، - چهره یی در اسطوره لیدی ـ بابلی ـ طرزی ـ افسانه هایش در باره زرتشت، و لشکر کشی کوروش کبیر بر سکایا و گروه دیگری از قصه هایی برگرفته از آوازه و دروازه ها، راه شان را در تاریخ بعدی باز نموده و به وسیله نویسنده گان پس از او، بدون کاشت پرسشی، سینه به سینه انتقال یافتند. ارسطو، دید نادرست او را کشف نمود و این نگاه ارسطو، به وسیله سنگنوشته ها و کتیبه ها و هم چنان نوشته های هردوتس و تاریخ یهود، به ثبوت رسید. ما تنها به دیدگاه های کتسیاس، از روی نوشته فشرده فوتیوس Photius، دانشمند و کشیش بیزانتین، دست یافته ایم و بس. در این مورد باید به اثر های بروسوس Berosus، کشیش آرامی که تاریخ گسترده بابل، ماد و پارس را در هنگام فرمانروایی الکسندر بزرگ نوشت، ممکن آگاهی فراوانی در مورد تاریخ اولی باختر یا باکتر را نگهداشته باشد که می تواند روشنیی در مورد تاریخ اولی باختر بیندازد.

در مورد تاریخ شاهنشاهی پارس، ما در وجود نوشته های هِرودتوس، که در موردش در این جا نیاز به سخن زدن نیست، به گنجینه یی از آگاهی دست اول، در دسترس داریم. با اندوه که هردوتوس ما را تا نبرد مایکلMycale ـ نبردی که در آن پارسیان در برابر یونانیان شکست خوردند. طرزی ـ آگاه می سازد و از ۴۷۹تا ۳۳۰پ.ع. ما با یک خلا ژرفی در مورد ایران شرقی رو به رو هستیم. یادداشت های پراگنده یی در کتاب هایی مانند: بیبلیوتکا ـ کتابشناسی ـ ی دیودورس باشنده سیسلی، همعصر ژولیس سزار، در جریان یک سده اشاره هایی در باره باکتر وجود دارند و بس.

دو مورخ معروف، شرح همه جانبه لشکر کشی الکسندر را در باختر ثبت نموده اند. در این رده، آریانArrian، مرد آگاه و موشگافی که عضو دفتر خدمات ملکی زیر فرمانروایی هادریان Hadrian، شاهنشاه روم از ۱۱۷تا ۱۳۸پ.ع. قرار دارد، سرآمد همه می باشد. او که دانشمند، جنگجو و فیلسوف می باشد، برای این کار مناسب ترین فرد به حساب می رود. همو بود که اثری به نامAnabasis of Alexander یا لشکرکشی های الکسندر، نوشت که بر پایه کارهای پتولمی و ارستوبوس، آگاهی های دست اول، که می توان به آن ها باور داشت صورت گرفته است. این ها، آگاهی های دست اول شمرده می شوند.

کتاب روشنگری به نام ٫٫ الکسندر مکدونی بزرگ،، نوشته کوینتوس کورتیوسQuintus Curtius (۱) به بخش دیگر ادبی تعلق دارد. این اثر بسیار محبوب، در مورد موضوع مهم بوده است، اما، عدم توجه نویسنده اش در مورد شرح دقیق فن جغرافیه و جز های کوچک و به ویژه هدف های کوچک، با توجه به توانایی اش، بدترین برخورد می باشد. کلایترچوس، یکی از آنان کم از کم در مورد یک مساله مورخ الکسندر، به این باور هست که او کم از کم در یک مورد، تاریخ را با مرچ و نمک خیالپردازانه و رومانتک، اخته کرده است. از جانب دیگر کورتیوس، به توانایی او به صورت کورکوری باور ندارد (۲)، او باری با شگفتی اشاره می کند که چی گونه آرریانArrian (۳)، یک رخداد را نادیده گرفته است. هم چنان در مورد جایگاه زریسپا Zariaspa، شهر مرموزی در باختر که بسیاری در باره اش شک می کنند، اما، از دو فرد دیگر بیان روشن تر دارد. (۴)
در مورد شاهان باختری از عصیان دیودوتوس تا هنگام فروپاشی شان، یگانه سرچشمه قابل باور، جوستینJustin، (۵) خالق اثری به نام Trogi Pompei Philippicarum Epistoma یک ٫٫نوع گزیده یی،، (۶) که خودش آن را ٫٫تاریخ فلیپی،، Philippie history،، مربوط به تروگوس Trogus مورخی که در زمان فرمانروایی اوگوستوس زنده گی می کرد. اثر اصلی گم شده است، اما، جوستین واقعیت های زیادی در باره عصیان پارتیا و باختر، و فرمانروایان باختر در هند را درج نموده است که به شدت ارزشمند می باشند. جوستین را در برخی مورد ها به سبب بی دقتی اش، ملامت می نمایند. یکی از ترجمان های این اثر در سده هژده چنین می نویسد،٫٫ تروگوس مورخ بی دقتی است و یا جوستین فردی به شدت فشرده گر می باشد.،،. اما، ما به کسانی بسیار مشهوری بر می خوریم که در ستایش تروگوس دست زده و جوستین را ملامت نموده اند. آن گونه که ادولف هُلم، اشاره می نماید، ٫٫ او تنها به اثر کتابخانه یی، توجه داشت نی دانشمندان.،،. جوستین، پس از رسیدن به شهرت در سده های میانه عیسایی، بعد به کلی فراموش گردید و تا چند سال پیش به وسیله نویسنده گان نو، مورد توجه کم تری قرار گرفت. تازه ترین نسخه اش کاری است که گرانیر فرریر Freres، نویسند فرانسه یی که بر آن پیشدرآمد و یادداشت های جالبی افزوده است، می باشد. کتاب جغرافیه یی اثر شترابو، اثر قابل باور دیگر در مورد تاریخ باختر می باشد. این اثر را می توان کان آگاهی ها در مورد قبیلگان آسیای مرکزی و هند، تا هنگامی که نویسنده زنده بود، دانست. تصادفی که اشترابو، در مورد تاریخ کشور هایی که به آن ها می پردازد، آگاهی های زیادی را می افزاید. او این کار را در باره باختر و باختریان در هند با دقت ویژه انجام می دهد که همه به شدت مهم اند. در این مساله، یک تعداد زیاد آگاهی های با ارزش نیز در اثر های نویسنده گان متعدد، از کلمنت گرفته تا Titus Flavius Clemens تا الکسندریه، ایزدُر اهل سویلی و مورخان بیزانتین نیز وجود دارند.

یک تعداد زیاد مرجع ها، با ارزش و یا کم بها در این بحث در نوشته های نویسنده کان زیاد حضور دارند. در این میان از کلمنت الکسندریه یی تا ایزودور شلیبه یی و تاریخنگاران بیزانتینی، قرار دارند. یک بخش زیاد این ها به وسیله ژ. و . مککریندل J.W. McCrindle، در یک سلسله ترجمه هایش و اشاره هایی به شرق به وسیله نویسنده گان یونانی و لاتین در اثری به نام، ٫٫ هند باستان آن گونه که به وسیله نویسنده گان کهن درج شده اند، جلد پنجم. لندن، ۱۸۹۶،، گردآوری شده اند. در مورد تاریخMenander مِناندر ـ نویسنده وشاعر یونانی ـ که بخش هایش به وسیله جوستین و اشترابو، نگهداری شده اند در اثری گفت و گوی فلسفه پالی Pali، به نام، ٫٫ مساله میلیندا Milinds، ترجمه داکتر رهیس داویدز ـ کتاب ها مقدس شرق، سی و پنج و سی و شش ـ ،، درج اند. این مساله که تا چی اندازه این اثر مانند کتاب زنوفون، زیر نام ٫٫ کریوپدیا Cyropeadia ـ زنده گینامه نیمه افسانه یی کوروش ـ طرزی ـ ،، دقیق است، تا حال مورد مناقشه قرار دارد.
نویسنده گان چینی که اشاره هایی به قبیلگان سکایی که باختریان یونانی را از قدرت به زیر آوردند، انجام داده اند، تنها شاگردان عادی می توانند به ترجمه های آنان سری بزنند. پرسش هایی که از نوشته های شان سربلند می کنند، در بررسی هایی به قلم م.م. چَواننس Chvannes، سپشت Specht، سیلوین لیوی Sylvain، مسسرز Messers، ف. و. توماس Thomas، فلیت Fleet و و.الف. سمیت Smith، در نشریه های گوناگون شرقی، صورت گرفته، پاسخ داده شده اند. مفید ترین کتابی که با این مساله درگیر است، ممکن اثری از دگوینگ Deguinge زیر نام،٫٫بررسی برخی رخداد های مربوط به تاریخ شاهان یونانی در باختر،، و داکتر اوتتو فرانک،٫٫ نوشته هایی از سرچشمه های چینی در مورد مردم ترک و ساکی در آسیای مرکزی.،، ( برلین، ۱۹۰۴). ترجمه معیاری به زبان انگلیسی از نوشته های زایران چینی از فا ـ هایانFa - Hian چارصد ع. گرفته تاHiun Tsangهیون سانگع. ۶۲۹) را می توان در اثر ٫٫ یادداشت های از دنیای غرب،، نوشته بیالBeal در ٫٫ سلسله شرقی،، یافت. اثر هیون ـ سانگ به تازه گی به وسیله واتترز و یاری٫٫ نهاد ترجمه شرقی،، صورت گرفته است. ( بنیاد ترجمه شرق، جلد ۲۴و ۲۵.)

مولفان نو - این بخش را می توان به سه قسمت رده بندی نمود:

الف ـ ، تاریخ باختر و کشور های همجوار،

ب ـ سکه شناسی،

پ ـ کتاب هایی که به هنر یونانی ـ هندی پرداخته اند و یا در باره نفوذ فرهنگ یونانی بر هند، نوشته شده اند.

تاریخ باختر ـ کهن ترین تلاشی که برای روشن شوی تاریخ هند و یونان پیوند دارد، به وسیله بایرBayer در کتابی که در سنت پترزبورگ در سال ۱۷۹۸، نوشت، صورت گرفت. کار دیگر اولی اثر توماس ماوریسT.Maurice، ( ۱۸۰۲) زیر نام، ٫٫تاریخ مدرن هندوستان، در بر گیرنده شاهنشاهی یونان در باختر و دیگر سلطنت های بزرگ آسیایی که در مرز غربی اش قرار داشته اند،، می باشد. اما، اولین کار دانشیی که در مورد تاریخ این بخش دنیا صورت گرفته است، اثر هوراس هایمن ویلسن Horace Hayman Wilson به نام ٫٫ آریانای عتیق،، یا آریانای باستان، دیرین، کهن ( ۱۸۴۱) می باشد. می توان این را شاهکاری که دارای ارزش بلند است، خواند. اثر لاسسنLassen زیر نام ٫٫ تاریخ هند باستانی،، و شپیگل به نام Eranishe Altertümer یا ایران باستان ( لایپزیگ، ۱۸۷۸)، هنوز هم از نقطه نظر گوناگون مورد استفاده اند. برای درک تاریخ پارتیا، اثر راولینسون زیر نام ٫٫ ششمین سلطنت شرقی،، جایگاه ویژه یی دارد. پروفیسر ون گوچمیتGutschmidt، از توبینگن، به صورت مفصل در باره مساله باختری در چاپ نهم ٫٫ دانشنامه بریتانیکا،، زیر عنوان ٫٫ پارس،، جلد دوم، پرداخته است . هم چنان کتاب دیگرش زیر نام ٫٫ تاریخ ایران،، ( ۱۸۸۸) قابل توجه می باشد. ناقدی در زمینه نوشته است،٫٫ اثری به صورت درخشان و بالاتر از جرات،، می باشد. کار های اساسی که در مورد سوریه و سلیوکوسیان پرداخته شده اند، اثری به نام ٫٫ شاهان سوریه،، اثر م. بابلون Babelon و کار دیگر قابل توجه ٫٫ خاندان سلیکوس،، نوشته ای. ر . بیون Bevan می باشد. و.الف. سمیت Smith، در کتاب تازه اش زیر نام ٫٫ دوران اولی تاریخ هند،، (آکسفورد، ۱۹۰۴)، به صورت فشرده اما، به صورت دقیق به مساله پرداخته است. راولینسون. (۷)

سکه شناسی ـ تاریخ یونان ـ باختر، پیوند نزدیک با سکه هایدارد. این امر خلا میان یادداشت های پراگنده یی که در اثر های نویسنده گان باستانی وجود دارند، پُر می سازد. حضور زیاد و مهم سکه های شاهنشاهی باختر، این امر را به نمایش می گذارد که فاتحان یونانی مردمی دارای فرهنگ بلند و متعالی بوده اند. این امر خلاف آن چی که برخی آنان را نیمه متمدن نشان می دهند، ارایه می دارد. تعداد زیاد این سکه ها از دل خاک بیرون شده اند که بیانگر دوران باشکوه یونانیان در هند می باشند. بسیاری از آن ها به وسیله شاهانی که در تاریخ نامی از آنان برد نشده است، ضرب زده شده اند. البته در خط نظم بخشی به آن ها در خط زمانبندی، تلاش فراوان و کار طافت فرسایی صورت گرفته است. کشف قدیمی ویلسن و وان پرنسیپ Van Prinsep (۸) که پیش آهنگ در بخش گردآوری سکه های باختری بود، اکنون در میان کار های تازه یی قرار دارد. مهم ترین اثری که در آن از سکه های باختری گپ زده شده است مربوط به گاردنرGardner، زیر نام، ٫٫ کتلاک سکه های شاهان یونانی و سکایی باختر و هند در موزیم بریتانیا،، می باشد. همین فرد، کتلاک دیگری از سکه های شاهان سلوکی، را ترتیب نموده در حالی که وارویک ورد Warwick Worth، در مورد سکه های پارتیان توجه نموده است. همه این اثر ها دارای معرفی پُر ارزشی نیز می باشند. در مورد گردآوری های هند، ما به نوشته های زیاد به وسیله جنرال سر الف. کننینگهام Cunningham در ٫٫تاریخنگاری سکه ها،، و ٫٫کتلاک های پُر ارزش سکه ها در موزیم کلکته،، به وسیله و. الف. سمیت، بر می خوریم. داکتر آورل شتاین، Aurel Stein، رساله مفیدی در مورد ٫٫خدایان زرتشتی بر سکه های هند ـ سکایان،، و پروفیسر راسپون Raspon، سهم مهمی در جریان بررسی هایش بر سکه های یونان ـ باختری در اثری به نام ٫٫ بنیاد متنشناسی هندو ـ آریایی،، که آخرین واژه در این مورد است، به دوش کشید. اثر وان ساللت Sallet، زیر نام، ٫٫ بعد الکسندر بزرگ در باختر،، (برلین ۱۸۷۸) را نباید نادیده گرفت. (۹)

هنر هند ـ یونان و نفوذش بر هند ـ پردازش به پرسش مهم نفوذ یونان بر هند، در سال های اخیر با پذیرایی گرمی رو به رو شده است. دیدگاه های پر مبالغه وِبِرWeber و نیسی Niese واکنش های منفیی را به میان آورده اند. و.الف. سمیت، در زمینه چنین باور دارد و می گوید،٫٫ کار نیسی، انباشته از ناسازگاری های شگفت انگیز،، است و حتا ٫٫ ذره یی از واقعیت را در بر ندارد،،.در میان سهمگیرنده گان مهم در این موضوع اثر و.و. تارن Tarn، زیر نام،٫٫ یادداشت هایی در مورد نفوذ فرهنگ هلنی در باختر و هند،، که در مجله ٫٫ بررسی های هلنی،، در سال ۱۹۰۲(۱۰) به دست نشر سپرده شده است، به حساب می آید. از دیدگاه نقطه نظر ادبیات ناب ، مهم ترین و ناجانبدار ترین بحث را می توان در پاره نهایی اثر پروفیسر مکدونللMacdonell، زیر نام ٫٫ تاریخ ادبیات سانسکریت ،، دید. در اثر یاد شده، کتابشناشی به شدت غنی را می توان دید. پیکره های گندهارا به وسیله م. فوشه، زیر اثر ٫٫ کتیبه های اکادمی سنگنوشته ها و کتیبه ها در نامه های بللِس ،، مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه را می توان در نوشته،٫٫ یادداشت هایی در مورد جغرافیای باستانی گندهارا در مرز هند ـ افغان،، و تازه ترین اش،٫٫ هنر گندهارا،، دید. نگاه های و.الف. سمیت را می توان در رساله اش به نام،٫٫ نفوذ یونان ـ روم بر تمدن هند باستان،،( ژ. الف. س. ب، ۱۹۸۹، برگه ۱۱۶، مشاهده نمود. (۱۱). هاول، از نگاه هند، در بررسی اش، زیر نام،٫٫پیکره ها و نقاشی های هند،، (۱۹۸۰)، با یقین کامل به این نظر هست که هنر هند به هیچ صورت منت دار غرب نیست. در مورد عنصر های خارجی در هنر بنایی هند، در کنار اشاره های کننینهام در جلد پنجم، ٫٫ بررسی های باستانشناسی هند،، خواننده می تواند، به مقاله یی به قلم و. سیمپسن، در ژورنال، ٫٫ انستیتوت بنایی بریتانیا،، جلد اول، برگه ۹۸. نگاه کند.

 

صدیق رهپو طرزی