افغان موج   

دوکتور عبدالاحمد " جاويد"

در تاريخ سيستان آمده است:

شاعران نزد يعقوب ليث صفار شعر تازی( عربی) خواندند، يعقوب گفت: " چيزی که من اندر نيابم چرا بايد گفت؟

محمد وصيف که دبير رسايل او بود، پارسی گفتن گرفت، اين پارسی که محمد وصيف وديگران تا امروز بدان سخن گفته اند کدام پارسی است؟

اين همان پارسی - دری است که زبان جغرافيای خراسان( مرو، ابيورد، بلخ وباختر وتخار وبقيه سرزمين امروزی افغانستان ) است که به آنجا رسيده است. اين زبان در آثار شاعران ونويسنده گان ماوراالنهر وخراسان ( افغانستان امروز) در قرن سوم وچهارم به کار رفته است، چون زبان دری زبان دربار وزبان دره ها خوانده شده است ورجال حکومتی در بلخ ، تخار،مرو به همين زبان سخن گفتند، با همين زبان با اندک لهجه سيستانی که برای يعقوب ليث صفار فهما باشد، شعر گفتند که مورد پسند صفار واقع شد.

مثال:

( هرکه رود چَرد وهرکه خَسپد خواب ببيند)

در همان زمان شاعران عرب هم شعر دری گفتند؛ مانند: يزيد بن مفرغ

( آب است ونبيد است – عصارت زبيب است)

شاعران به لهجه های گوناگون سروده اند، اما لهجه بلخی سر آمد ومورد پسند بود که يعقوب ليث آنرا ستود.

بسياری ازدانشمندان ايرانی مانند: دوکتور محمد جعفر محجوب ، استاد دانشگاه ايران، سيد محمد محيط طباطبايی پژوهشگر ادبی ومورخ، دوکتورتقی وحيديان کاميار پژوهشگر ،اديب وزبانشناس، محمد تقی بهار، دوکتور پوهاند جاويد ، پوهاند عبدالرحيم الهام وبقيه دانشمندان وهمتايان شان به اتفاق آرا معتقد اند که منشاء وخاستگاه زبان دری بلخ، بخارا، بدخشان، مرو، تخار ودرمجموع جغرافيای خراسان ديروز وافغانستان امروزی است.پوهاند جاويد به صراحت گفته است:

افغانستان مهد زبان پارسی- دری است

بفرمود تا پارسی ودری- بگفتند وکوتاه شد داوری "پوهاند جاويد٬٫٪×،،

نام اصلی زبان پارسی است که سه شاخه دارد :

پارسی - دری ( افغانستان)

پارسی - فارسی ( ايران)

پارسی – تاجيکی ( تاجيکستان)

هر سه زبان در زير يک چتر می آيند.

سه نگرد ابريشـــم ار او را

پرنيان خوانی وحرير وپرند

خاصيت ابريشم تغير نمی کند اگر او را ( پرنيان خوانی يا حرير ويا پرند)

اين زبان به هيچ قومی وبه هيچ ناحيه يی تعلق ويژه ندارد

زبان دره ودربار بوده، زبان ادبی منطقه ما بشمول هند چه شاهان هندو چه افغان( غزنوی ها، درانی ها،غوری ها، غلجی ها ولودی ها) وچه غير افغان مانند: ساداتّ بهمن ها، ترک نژادها، مغولی ها وهمه آثار ونوشته وفرامين به زبان پارسی - دری بوده است.

نظامی که نظم دری کار اوست – دری نظم کردن سزاوار اوست

سعدی گويد:

هزار بلبل دستان سرای عاشق را ---- ببايد از تو سخن دری آموخت

حافظ:

زشعر دلکش حافظ کسی داند --- که لطف طبع وسخن گفتن دری داند

وحتی اقبال لاهوری گفته است:

گرچه هندی در عذوبت شکر است--- طرز گفتار دری شيرين تر است

ناصر خسرو بلخی گفته است :

من آنم که درپای خوکان نريزم

مر اين قيمتی دُر لفظ دری را

استاد خليل الله خليلی هم گفته است:

دری گويم، دری آن من است---- اين زبان ارث نياکان من است

بهر حال ميتوانيم خلاصه نمايم که زبان دری طی قرنها به تدريج به سرزمينی که ما آنرا ايران ميخوانيم ( عراق، عجم و فارس قديم) راه پيدا کرده ونام فارسی را گرفته است درحالی که اصل منشای وزاد گاه آن جغرافيای خراسان ( افغانستان امروز، ماورالنهر

( فرا رود – اگر پهلوانی ندانی زبان/ فرارود را ماورالنهر بخوان)

{ اين شعر کنايه است که عربهای جنگجو نام فرا رود را ماورالنهر خواندند} بوده است. البته فرارود شامل تاجيکستان وقسمتی از اوزبيکستان وترکمنستان امروزی ميباشد.

با اين همه جای تعجب است که درهمايشهای زبان نام اصلی زبان فراموش ميشود و يا عمداً به آن کم بها داده ميشود!؟

 

زندگينامهً پروفيسور عبدالاحمد جاويد

پروفيسور عبدالاحمد جاويد ، فرزند ميرزا عبدالصمد خان در 1 ـ 1 ـ 1927 در محله پايآن چوک کابل در گذر حاجی عزت الله خان طبيب معروف چشم به دنيا گشود. دوران شيرين کودکی را بيشتر در محله ريکاخانه ی کابل گذراند. از همين رو نيز بهترين خاطرات و علايق اش به اين محله بر ميگردد.

دوران آموزش ابتدايی را در مکتب نمبر 2 و متوسطه و ليسه را درليسهً حبيبيه به پايان رسانيد. در سال 1943 وارد فاکولته ی ادبيات دانشگاه کابل گرديد و پس از پايان سال اول ، نخستين دانشجوی افغانی بود که به گرفتن بورسيه ای از دانشگاه تهران نايل آمد. در سال 1344 به تهران رفت و در دانشکده ی حقوق و علوم سياسی مشغول تحصيل گرديد.

چونکه بورسيه از سوی دانشکده حقوق و علوم سياسی بود و عشق و علاقه ی پروفيسور جاويد به فرهنگ و ادب فارسی ، همزمان با تحصيل در دانشکده ی حقوق و علوم سياسی ، در دانشکده ادبيات نيز نام نويسی کرد. پروفيسور جاويد نخستين دانشجويی بود که در يک زمان در دو دانشکده درس خواند و به گرفتن دو ليسانس از دانشگاه تهران نايل آمد. در سال 1949 ليسانس دانشکده ی ادبيات را گرفت و درسال 1950 ليسانس دانشکده ی حقوق و علوم سياسی را به دست آورد. پس از گرفتن هر دو ليسانس ، پروفيسور جاويد دو سال ديگر به تحقيقات دوره ی دوکتورا پرداخت ، اما پيش ازآن که دوره دوکتورا را به پايآن برساند درمعيت شادروان نفيسی به کابل برگشت و برای دوسال در دانشکده ادبيات دانشگاه کابل و ليسه حبيبيه مشغول تدريس گرديد.

پروفيسور جاويد دوسال بعد برای پايان بردن دوره دوکتورا به تهران رفت و موفقانه دکتورای ادبيات فارسی را از دانشگاه تهران بدست آورد.

پروفيسور جاويد در دوران بود وباش خود در ايران از محضر استادان بلند آوازه آن زمان مانند : فروزانفر ، داکتر معين ، داکتر حسين خطيبی ، ذبيح الله صفا ، جلال همايی ، کاظم عصار ، مهدوی ، سعيد نفيسی و عباس اقبال فيض بردند و در دانشگاه حقوق و علوم سياسی شاگرد استادانی چون داکتر شايگان ، داکتر امامی ، داکتر عميد ، داکتر همايون فر و داکتر حکمت بودند.

پروفيسور جاويد در سال 1952 به رياست راديو کابل انتخاب شد ، در سال 1962 به عضويت هيئات بررسی کتب درسی وزارت معارف درآمد و در سال 1964 به عنوان پروفيسور مدعو به دانشگاه تاشکند رفت و در سال 1989 به رياست دانشگاه کابل برگزيده شد.

پروفيسور جاويد تا سال 1989 در دانشگاه کابل به تدريس پرداخت و بيش از 50 دانشجو را به عنوان استاد راهنما و صد ها دانشجو را در صنوف تدريسی خود تربيت نمود.

پروفيسورجاويد ، افزون برگرفتن مدال هايی از دانشگاه ووزارت معارف ، در سال 1986 از سوی اکادمی علوم افغانستان عنوان اکادميسين و در سال 1978 از سوی وزارت اطلاعات و کلتور ، لقب کارمند شايسته ی فرهنگ را بدست آورد.

پروفيسور جاويد تا پيش از مهاجرت از افغانستان عضويت سازمان های زير را دارا بود:

1 ـ عضو افتخاری انجمن نويسندگان

2 ـ عضو شورای وزيران برای تحصيلات عالی

3 ـ عضو انجمن دوستی افغانستان و سازمان ملل متحد

4 ـ عضو انجمن دوستی افغانستان فلسطين

5 ـ عضو لويه جرگه افغانستان ( 1986 )

پروفيسور جاويد افزون بر زبان مادری فارسی دری ، به زبانهای پشتو ، انگليسی ، عربی ، فرانسوی و تا حدودی روسی آشنايی داشت و ترجمه هايی از زبان انگليسی به فارسی و از پشتو به فارسی نيز دارد.

از پرفيسور جاويد تا کنون دهها کتاب به فارسی و انگليسی و صدها مقاله به زبانهای فارسی به چاپ رسيده است. پروفيسور جاويد يکی از شناخته ترين چهره های علمی در کنفرانس ها و سيمينارهای مربوط به افغانستان ، اسلام ، فرهنگ و ادب فارسی بود ، برای نمونه پروفيسور جاويد از سال 1989 تا سال 1999 بيش از 80 سخنرانی در خارج از افغانستان داشته است ، و همزمان با اين سری سخنرانی ها بيش از 40 مقاله از پروفيسور جاويد در نشرات فارسی زبان خارج از افغانستان به چاپ رسيده است. دو رساله و یک کتاب را در عالم هجرت منتشر کرده است.

پرفيسور جاويد در سال 1962 با خانم نفيسه کاکر ، دختر جنرال محمد هاشم خان کاکر ازدواج نمود ، که از اين ازدواج دارای چهار فرزند می باشند

آثار و نبشته ها

از پروفیسور دكتور عبدالاحمد جاوید، آثار فراوانی به گونهٔ كتاب و رساله،‌ مقالات، و سخنرانی ها در داخل و خارج برجا مانده است. نگرشی بركار كردهای استاد نشان می دهد كه بیشترین آثار برجا مانده از جاوید به گونهٔ سخنرانی و بیانیه هایی است كه به مناسبت های مختلف در سیمینار ها و سمپوزیم های ملی و بین المللی ارائه كرده است.

به ویژه در سالهای اخیر عمر كه در هجرت بود، طی ده سال از 1367 تا 1377 بیش از 80 سخنرانی(10) ،در محافل و مجالس مختلف داشته است كه گردآوری و چاپ آن مجموعه گران ارجی را فرادست می آورد. و اما نامگوی آثار استاد جاوید به گونه فشرده:

كتاب های چاپ شده:

اوستا، سال 1999، سویدن: درین كتاب جغرافیای تاریخی آریانا، خراسان و افغانستان، با همه ابعاد آن به شناسایی آمده است. این كتاب به ویراستاری پروفیسور عبدالرسول رهین، از سوی شورای فرهنگی افغانستان، چاپ گردیده است.

استاد جاویددر رابطه به این اثر می نویسد: “این دفتر گزینه یی از یادداشت هایی است كه لقمه لقمه اندوخته و رقعه رقعه دوخته شده است… امیدوارم دفتر های دیگر آن كه مشتمل بر مباحثی در زمینه جغرافیای تاریخی شهرهای افغانستان، اقوام، زبانها، ادب و فرهنگ، عادات و رسوم مردم ماست، یكی پس دیگر به زیور طبع آراسته گردد. گفته شمس الدین بستی:

گر بمانیم زنده بر دوزیم دامنی كز فراق چاك شدست

ور نمانیم عذر ما بپذیر ای بسا آرزو كه خاك شدست(11)

و در بخش دیگر پیشگفتار خود می افزاید:

این اثر نتیجه تلاش ها و كوشش هایی است كه با بضاعت مزجاه در هجرت و غربت به ادامه پژوهش های دانشمندانی چون كهزاد، غبار، خلیلی، حبیبی، توروایانا، رشتیا، صدقی، طبیبی، فرهنگ، پژواك، نیر، میوندی، رضوی، كاكر، هاشمی، حق شناس و… صورت گرفته است.

توقع نگارنده از پژوهشگران جوان و پرتوان این است كه با نقد و بررسی عالمانه، ارائه اسناد موید، مكمل و یا مغایر آن این مهم را به سر و ثمر رسانند و در شناساندن هویت ملی ما، عنایت جمیل مبذول دارند.(12)

استاد جاوید در این رساله حدود و مشخصات آریانا و خراسان را مشخص می سازد و یاد آور می شود كه بعد از خراسان قسمتی از سرزمین های ما به نام « روه» یاد می شده است.

در بخش اسم خراسان استاد جاوید به یاری اسناد موثق نشان می دهد كه افغانستان امروز، از صدر اسلام تا زمان امیرمحمد افضل خان ه 1284 قمری خراسان خوانده می شده است«

رودكی گفته است:

مهر دیدم با مدادان چون بتافت از خراسان سوی خاور می شتافت

فخر الدین گرگانی گفته است:

خوشاجایا برو بوم خراسان دروباش و جهان را می خور آسان(13)

و در اخیر در مهر امیر محمد افضل خان پدر امیر عبدالرحمن این بیت نقل شده بود:

دو فوج مشرق و مغرب زهم مفصل گشت امیر ملك خراسان محمدافضل گشت :

نوروز خوش آیین، چاپ اول، لوموژ فرانسه، انجمن فرهنگ افغانستان، 1999، چاپ دوم،‌ كابل، 1384. درین كتاب، نوروز در كابل، هرات، غزنه، بدخشان،‌ خراسان، پشتونخواه و همین گونه نوروز در كشور های ایران و مصر، تركیه و هند به شناسایی آمده است.

رایحه صلح در فرهنگ ما، اكادمی افغان، لندن 1998

مدارا و مروت در ادبیات فارسی،‌ لندن 1999

آثار برگزیدهٔ دری

افسانه های قدیم شهر كابل

نگاهی به اشعار دری خوشحال خان ختك

قرائت فارسی برای صنف هفتم

قرائت دری برای صنف هشتم

قرائت دری برای صنف نهم

جغرافیای افغانستان

تاریخ ادبیات دری در چهار جلد، متن درین برای صنف های اول، دوم، سوم و چهارم دانشكدهٔ ادبیات دانشگاه كابل.

تحقیق در املا و انشای فارسی

متن سخنرانی های رادیویی

مقاله ها:

آریانا، خراسان و افغانستان، مجلهٔ آیینه فرهنگ 1377

نیمروز افغانستان، مجلهٔ آیینه فرهنگ 14/ 1377

آشنایی با بیدل، مجلهٔ خراسان 1364

اجتماع بزرگ هرات از دیدگاه پوهاند جاوید (مصاحبه)

افسانهٔ بابه نوروز،‌ مجلهٔ كاروان 16/ 1374

افغانستان مهد پیدایش زبان دری، آریانا برون مرزی 14/ 1378

بازتاب تعبیر ها در بیان شاعران، خراسان 12/1362

تجلی فرهنگ مردم در شعر فارسی، فصلنامهٔ ایران شماره 6/1375

تخت و تاج كابل، (ترجمه از عربی) كاروان، 14/1372

دختر میرهفت تالاب،‌ نشریه وحدت ملی، شماره 11

درود بر زن درود بر مادر، مجلهٔ آسمایی 6/1377

روشنان سپهر شعر و ادب، آسمایی، شماره 1

زاد سروی از بوستان جهان آرا، نیمروز افغانستان 17/1377

زبان ما، جهان ما، مجله حریر 21/1376

بحثی در بارهٔ زبان فارسی (دری)

سبك و مختصات نثر خواجه عبدالله انصاری، ادب 10/1341

سرخ بت و خنك بت، مجلهٔ آسمایی، 13/1199

سرگذشت تاج التواریخ، ادب 18/1349

شب یلدا، بخوان و بدان 4/1373

شكوه شعر حماسی و حكیم فردوسی، آسمایی 9/1377

صفحهٔ از روابط سیاسی افغان و هند، 1978

قصه ابراهیم آذر، كاروان، 19/1374

گسترهٔ ادب دری در جامعه تركی زبانان،‌ مجلهٔ رسالت 2/1377

مولانا جلال الدین بلخی شاعر متصوف، آسمایی، 5/1376

ناصر خسرو بلخی، آسمایی 1377

نكات مهم املایی و انشایی، صریر 22/1376

آفتاب خراسان جامی،

نوروز ومراسم گل سرخ در بلخ،

نهرو مبارز و سیاستمدار،

نكته های در لابلای كتاب های خطی و چاپی، وغیره.

مقاله هایی كه در مجموعه ها چاپ شده است«

نفوذ برمكیان در ادبیات فارسی (عابدی نامه) در بزرگداشت سیدامرحسین عابدی

دری گفتاری افغانستان در شعر مولانا، كتاب مجلس مولانا، 1353

نظر اجمالی به فرهنگ دورهٔ محمدزایی، سالنامه كابل 1311

وجوه اشتقاق و تسمیه های شهر ها در شعر دری، بخوان و بدان 3/1373

آثار چاپ ناشده«

حقوق اساسی هند، ترجمه پایان نامه دانشكدهٔ حقوق

زبان و ادبیات پشتو، پایان نامه دانشكدهٔ ادبیات

ادبیات فارسی در افغانستان از آغاز سده 12 تا نیمهٔ سده 13 رساله دكترا

سخنرانی ها و كنفرانس ها:

زبان فارسی و اهمیت جهانی آن، 1990، لندن شهرداری كنز، میگتون

تجلی فرهنگ عوام در شعر فارسی، 1990، لندن كانون ایران

تجلی فرهنگ عوام در شعر نظامی، یونیورستی لندن

سبك هندی در شعر فارسی، 1991 لندن كانون ایران

قصیده در شعر فارسی و پایگاه فرخی در قصیده سرایی 1993 لندن (كانون فرهنگی ایران)

نگاهی به بعضی زبان های افغانستان 1995 لندن (انجمن افغانها)

شعر و ادبیات معاصر افغانستان 1995 لندن (كارگاه هنر)

كابل در آیینه تاریخ 1995 لندن (مركز تحقیق و تنویر افكار)

بحثی در مورد نقش جهانی زبان فارسی 1996 لندن (انجمن ایرانیان دانشگاه)

نوروز خجسته 1996، لندن (انجمن افغانان)

عاشورا روز حماسه وایثار، 1996‌، لندن (مركز تحقیق و تنویر افكار)

نوروز باستان، 1997، لندن (مركز تحقیق و تنویر افكار)

واژه ها و ایماژها در شعر قهار عاصی 1997 لندن

جوانمرگ شعر و جوانمرگ زندگی 1997 لندن (اولین سالگرد)

نو روز در افغانستان 1997، هالند امستردام

نقش زبان فارسی- دری در همبستگی ملی و فرهنگی هند، هالند

ابوریحان بیرونی، 1997، كلیفورنیا، (دعوت اكادمی افغان)

نو روز و سابقه آن در افغانستان 1998، لندن (دعوت اكادمی افغان)

وصف امام حسین در ادبیات فارسی 1998، لندن (دعوت انجمن اسلامی دانشجویان)

نكاتی در بارهٔ فرهنگ قدیم، 1998، سویدن (دعوت كلوپ قلم)

بامیان، 1998، هامبورگ (دعوت دانشگاه هامبورگ)

بامیان در باستان و داستان 1998، لندن (اكادمی افغان)

داستان حضرت ابراهیم در اشعار عرفانی، 1999، لندن (انجمن اسلامی دانشجویان)

نام های سرزمین ما در ادوار تاریخ، 1999، لندن، (اكادمی افغان)

شكوه عشق در آیینه شعر، 1999، هالند (دعوت انجمن فرهنگ و هنر)

استقلال و نهضت آزادیخواهی، 1999، هالند (انجمن افغانان)

گل پاچا الفت و شعر دری، 2000، بریتانیا (انجمن فرهنگ و هنر)

آیین های نو روزی، 2000، هالند، (انجمن زنان افغان)

سیر تصوف و ادب در افغانستان، 2000 لندن (مسجد جامع ریجنتس) (14