افغان موج   

معرفی یک کتاب

کم بود که والی شوم!!

این عنوان کتاب تازه ای است که  نوزده طنز شیرین عزیز نسین شاعر و طنز نویس کشور ترکیه را در خود جای داده و به همت فرهیختۀ عزیز « محمد ذاکر عمری»  در شهر هامبورگ المان ترجمه و در هزار نسخه اقبال چاپ یافته است. البته در مورد طنز نویسی این نویسنده ی ارجمند کشور بزرگ ترکیه قلم فرسایی ها زیادی در مطبوعات و جود دارد و ضرورت نیست در باره آن به تفصیل بحثی کرد.

چیزیکه درین مجموعه طنز قابل بحث است. خاطرات دانشمند عزیز  استاد بزرگ اکادمیسین اسدالله حبیب میباشد. استاد خاطرات اش را با عزیز نسین با شیوه و سبک خاصی و طوری بیان میکند که خواننده پهلوی او عزیز نسین در یک میز مینشیند، از خنده ها و از گفتار آنان لذت  میبرد.

«... در مسکو در رستورانت اذربایجان با مهماندار خویش، خانم ویرا نان میخوردند. پیشخدمت از خانم ویرا پرسید:

ــ مهمان تان از کجاست؟ گفت:

ــ از ترکیه. پرسید چه کار میکند؟ گفت:

ــ نویسنده است. پیشخدمت گفت:

ــ اگر ترک است و نویسنده، بگو که مانند عزیز نسین بنویسد.

در مهمین ادامه استاد اسدالله حبیب از زبان عزیز نسین نقل میکند:

می گفت:

ــ افغانستان و مردمش را دوست دارم. دلم میخواهد سفری به کشور تان کنم آنجا چند صباحی بمانم و چیز های بنویسم...

به اینترتیب استاد اسدالله حبیب از خاطرات اش با عزیز نسین کسی که زندگی اش از سربازی در ارتش شروع کرد و با نام بزرگ یک شاعر و نویسنده ای ترکیه پایان یافت مینویسد حکایت میکند . اری از کسی میگوید که عقیده داشت:

« اگر مردم میخندند، نمیجنگند و اگر میجنگند نمیخندند... و خندیدن ضامن آرامش انسان است»

از آقای عمر ذاکری به خاطر ترجمه آثار عزیز نسین تشکر و موفقیت او را درین راه آرزو داریم.

نعمت الله ترکانی