افغان موج   
FacebookTwitterDiggDeliciousGoogle BookmarksRedditLinkedinRSS Feed

بدیهی است که از زمان تسلط طالبان به‌ عنوان یک رژیم سرکوبگر در سال ۲۰۲۱، زنان و دختران افغان با موجی از نقض‌ های حقوق انسانی خود روبرو بوده ‌اند.

حکومت طالبان با اتخاذ سیاست‌ های خشن و تبعیض ‌آمیز، از هیچ نوع سرکوب و تحقیر زنان در جامعه دریغ نکرده و به شکلی سیستماتیک به «آپارتاید جنسیتی» اشتغال دارد. قانون تصویب‌ شده توسط رهبری مشکوک الهویه طالبان تحت عنوان «صدای زنان عورت است»، که به تحمیل حجاب اجباری و محدودیت‌ های غیرانسانی از جمله بلند صحبت کردن زنان می ‌پردازد، نه تنها حقوق ابتدایی آنها را نادیده می ‌گیرد، بلکه این زنان را به زندگی در سایه و سکوت مجبور می ‌کند.

به این دلیل، بیست و شش کشور در تاریخ ۲۶ سپتمبر ۲۰۲۴، به‌ طور قاطعانه ‌ای حمایت خود را از یک ابتکار قانونی برای محاکمه طالبان در دیوان عدالت بین ‌المللی به‌ دلیل نقض ‌های بیرحمانه حقوق بشر علیه زنان و دختران در افغانستان ابراز کردند. در یک بیانیه مشترک، این کشورها سیاست‌ های جابرانه و سرکوبگر طالبان را که به شدت حقوق زنان و دختران افغان را نقض کرده و زندگی آنها را به قهری بیسابقه کشانده، به شدیدترین وجه ممکن محکوم کردند. در این بیانیه آمده بود: «زنان و دختران افغانستان شایسته برخورداری کامل از حقوق انسانی خود هستند و نباید تحت ستم و تحقیر قرار گیرند.» همچنین تأکید شده بود که افغانستان موظف به رعایت قوانین بین‌المللی، از جمله کنوانسیون حذف تمامی اشکال تبعیض علیه زنان (CEDAW) است.

در پاسخ، طالبان به شیوه ‌ای معمول، تمام اتهامات را رد کردند و تلاش کردند تا این مسائل را تنها به ساحت تبلیغات منفی نسبت دهند. اما واقعیت در میدان نشان می ‌دهد که این رژیم سرکوبگر بار دیگر نشان داد چگونه حقوق انسانها را زیر پا می ‌گذارد.

در ماه فبروری سال گذشته، سازمان ملل متحد گزارشی را در زمینه حقوق زنان در افغانستان منتشر کرد که به ‌طرز وحشتناکی محدودیت‌ های شدید طالبان بر پوشش زنان و الزامات سرپرستی مردان بر آ‌نها را مستند کرده است. این گزارش تأکید کرد که این قوانین نه تنها آزادی حرکت و حق تحصیل، بلکه حقوق اساسی دیگر زنان افغان را به چالش می‌ کشد و باید با صدای بلند و به ‌منظور رهایی این زنان از قیود ظالمانه، به چالش کشیده شود. اکنون زمان آن است که جامعه جهانی جلوتر بیاید و در کنار زنان و دختران افغان بایستد و به این ستمگران نشان دهد که خیانتی که در حق بشر کردند، عاقبتی جز محاکمه نخواهد داشت.

کابل امروز نماد زنده‌ ای از سرکوب و دیکتاتوری است. جایی که زندگی میلیون‌ ها زن افغان تحت سایه یک رژیم تبهکار، داستانی تلخ و مشقت ‌بار از سرکوب و تحقیر است.

 دیوارهای این شهر که روزگاری محلی برای امید و آرمان های مردم بودند، اکنون به صحنه‌ ای برای عوا‌مفریبی و تهدید و ابزاری برای تبلیغ اجبار و قوانین ظالمانه نسبت به زنان  تبدیل شده‌ اند.

شعارهائی که بر روی این دیوارها حک شده‌ اند، نه تنها به پوشش، بلکه به رفتار و حتی انتخاب عطر زنان تجاوز می‌ کنند. این بی ‌حرمتی ‌ها نه تنها مبین جهل و عقب ‌ماندگی فکری طالبان است، بلکه به سادگی گویای توطئه ‌ای است که اهداف استعماری را در پرده دارند. این گروه که هنوز خود را به‌ عنوان یک حکومت مشروع معرفی می‌ کند، به هیچ ‌وجه اهل گفتگو و مذاکره نیست و در واقع یک گروه تروریستی است که با رعب و وحشت جامعه را در کنترول خود دارد. اجرای فرمان‌ های تحت عنوان «شرع» و «اخلاق» که به طور تحمیلی بر زنان افغان تحمیل می‌ شود، نشاندهنده ضعف و بی ‌بصیرتی این گروه اجیر است.

یک دوشیزه جوان در یکی از جاده های مزدحم شهر به مصاحب خود گفت: «این دیوارنوشته ‌ها همه ‌جا هستند، در هر گوشه و کنار!» این پیام ‌ها نه تنها فشار، بلکه تحقیر و خفت را به زنان افغان انتقال می ‌دهند. طالبان از اسلام به‌ عنوان سپری برای سرکوب مردم استفاده می ‌کنند. در منظر طالبان، این دیوارها ابزاری برای «دعوت به دین» هستند یا اینکه درموردشان چنین تبلیغاتی می ‌کنند. در حالی که در عمل، اینها تنها ابزارهائی برای سرکوب، استبداد و تحقیر هستند. به ‌طوریکه سازمان‌ های حقوق بشری به وضوح تمام ادعاهای طالبان را در این رابطه رد می‌ کنند و وضعیت زنان تحت سلطه آنها را به‌ عنوان نشانه ‌ای از جهل این گروه توصیف می‌ کنند. راوینا شامداسانی، سخنگوی کمیساری عالی حقوق بشر در ملل متحد، این وضعیت را «غیرقابل‌ قبول» و زنان را به «سایه‌ هائی بی ‌صورت» توصیف کرده است.

در شرایطی که افغانستان به ورطه فقر و گرسنگی به سختی نفس می ‌کشد و میلیون‌ ها انسان در بدترین وضعیت اقتصادی زندگی می ‌کنند، تأکید طالبان بر موضوعات حاشیه ‌ای چون حجاب، نه تنها یک دروغ بلکه جنایتکارانه است. بدون شک زنان افغان تحت فشار شدید اقتصادی و اجتماعی به سر می ‌برند و بیکاری به یک بحران فراگیر در این کشور تبدیل شده است. در این اوضاع بحرانی، توجه به حجاب به معنای نادیده گرفتن مردم و انحراف توجه آنها از مصایب دامنگیرشان است.

یکی از زنان که خواست هویتش مخفی بماند، گفت: «در سرزمینی زندگی می ‌کنم که عطر زدن یک زن میتواند او را کافر کند!» این واقعیت به وضوح درماندگی و تحقیر عمیق زنان در برابر تفکرات واپسگرای طالبان را نشان می‌ دهد. آیا میتوان در وضعیتی که مردم با فقر و گرسنگی دست و پنجه نرم می‌ کنند، با حملات بلاوقفه به حقوق ابتدایی زنان، قضاوت ‌ها را نیز به کژراه کشید؟

پایان

 

احمد آریا