انسان خداگونه تاریخ مختصر آینده است، اما نه آیندهای دور. آیندهای که یووال نوح هراری در این کتاب در مورد آن صحبت میکند ۵۰ سال بعد و یا حداکثر ۲۰۰ سال بعد است. چهبسا هراری در مورد همین ۲۰۰ سال هم به شکل قطعی نظر نمیدهد و فقط احتمالات را بررسی میکند. جریانهایی را بررسی میکند که ممکن است در آینده رخ دهند. به طور کلی میتوان گفت هیچ کدام از مسائل مطرح شده در کتاب انسان خداگونه قطعی نیست مگر این مورد که آینده بسیار متفاوتتر از آن چیزی خواهد بود که هر کدام از ما ممکن است تصور کنیم.
انسان خداگونه در سه بخش اصلی به شرح زیر نوشته شده است:
انسان خردمند جهان را تسخیر میکند
انسان خردمند به جهان معنا میبخشد
انسان خردمند سلطهاش را از دست میدهد
اما نویسنده قبل از پرداختن به بخشهای اصلی کتاب، یک فصل تحت عنوان «دستور کار نوین انسان» در ابتدای کتاب گنجانده است که در آن در مورد موفقیتهای انسان خردمند و همچنین در مورد اهدافی که انسان خردمند قصد دارد به آن برسد، صحبت میکند. در این مقدمه نویسنده اشاره میکند که انسان امروز در مواجه با ناکامیها خوشبختتر از هر زمان دیگری است هدف نویسنده از نوشتن این موافقیتها و غلبه بر ناکامی و به طور کلی این مقدمه، قبل از شروع بحث اصلی کتاب، این است که سوالات مهمی را در ذهن خواننده بگنجاند تا در ادامه کتاب بیشتر در مورد آن صحبت کند. سوالاتی مثل:
قرار است با خودمان چه کنیم؟ خلاقیت ما قرار است متوجه چه چیزی باشد؟ با این همه قدرت و توانایی چه خواهیم کرد؟
و اما مسائلی که در سه بخش اصلی کتاب مطرح میشود.
بخش اول کتاب انسان خداگونه
در این بخش نویسنده با نگاهی چالشی این موضوع را بررسی میکند که چطور گونه انسان توانسته زمین را به کنترل خود درآورد و اصولا برتری گونه انسان نسبت به دیگر حیوانات چیست. این بخش در دو فصل نوشته شده است: عصر سلطه انسان و جوهر انسان. یووال در این مورد مینویسد:
نویسنده در بخش اول سه سوال مطرح میکند:
فرق بین انسانها و دیگر حیوانات چیست؟
گونه زیستیِ ما چهطور جهان را تسخیر کرد؟
آیا انسان خردمند گونه زیستیِ برتر است یا فقط «قُلدُر محله»؟
بخش دوم کتاب انسان خداگونه
بخش دوم تحت عنوان: انسان خردمند به جهان معنا میبخشد، براساس نتایج بخش اول است. این بخش به بررسی جهانی میپردازد که انسان خردمند خلق کرده است. مسیری که ما را به نقطه فعلی رسانده است. این بخش شامل چهار فصلِ داستانبافان، زوج عجیب، قرارداد جدید و انقلاب اومانیستی است. سوالاتی که در نویسنده در ابتدای بخش دوم مطرح میکند چنین است:
انسان چه نوع جهانی خلق کرد؟
انسان چگونه اطمینان یافت که علاوه بر مهار جهان به آن معنا نیز میبخشد؟
اومانیسم – ستایش انسان – چگونه به مهمترین آیینِ زمان بدل شد؟
بخش سوم کتاب انسان خداگونه
در این بخش که بخش آخر کتاب نیز میباشد، نویسنده به اوایل قرن ۲۱-ام برمیگردد و با توجه به مفاهیمی که تا به حال مطرح کرده است و همچنین با توجه به موضوعاتی که درباره انسان خردمند به بحث گذاشته است، چالشهای فعلی و چالشهایی که در آینده احتمالا با آنها روبهرو خواهیم بود را مطرح میکند. بخش سوم نیز در چهار فصل نوشته شده است: بمب ساعتی در آزمایشگاه، جداسازی بزرگ، اقیانوس شعور/آگاهی و کیش اطلاعات.
سوالات مطرح شده در ابتدای بخش سوم:
آیا انسان همچنان میتواند جهان را اداره کند و به آن معنا ببخشد؟
فناوری زیستی و هوش مصنوعی چگونه اومانیسم را تهدید میکنند؟
وارث احتمالیِ نوع بشر چه کسی خواهد بود و احتمالا چه باور جدیدی جایگزین اومانیسم خواهد شد؟
درباره انسان خداگونه
در ابتدا اشاره کنیم که ما این کتاب را بدون هیچ تردیدی در میان کتابهای پیشنهادی کافهبوک قرار دادهایم. انسان خداگونه کتابی است آگاهیبخش و تکاندهنده، کتابی که میتواند جرقهای در ذهن همه باشد. کافهبوک خواندن این اثر ماندگار را بهشدت پیشنهاد میکند.
همانطور که در قسمت خلاصه کتاب بیان شد، انسان در طول تاریخ به موفقیتهای زیادی دست یافته و از عهده بسیاری از مسائل برآمده است. مواردی که باعث شد انسان خوارکجو به انسان خردمند ارتقاء پیدا کند. اما تبدیل شدن به انسان خردمند پایان کار نیست و ما انسانهای خردمند، اکنون وارد مرحله تازهای شدهایم. مرحلهای که در آن قصد داریم به انسان خداگونه تبدیل شویم. موفقیتهای که تا به امروز کسب کردهایم، فقط باعث جاهطلبی بیشتر شده و دستاوردهای اخیر، بشر را برای به دست آوردن بسیاری از موارد دیگر جسورتر کرده است. اکنون انسان اهدافی مانند، نامیرایی، خوشبختی و خداگونگی را دنبال میکند.
در میان همه اهداف جدید انسان، به اعتقاد من، هدف رسیدن به خوشبختی و بحثهای پیرامون آن، یکی از جذابترین و خواندنیترین مباحث این کتاب است. یکی از سوالاتی که در هراری در انسان خداگونه به آن پاسخ میدهد این است که، در تمام طول تاریخ، قدرت انسان همواره بیشتر و بیشتر شده است اما آیا در زمینه خوشبختی پیشرفتی داشته است؟
به شکل کلی، یووال نوح هراری، در کتاب انسان خداگونه به ما میگوید که در حال حاضر در تاریخ چه جایگاهی داریم، با چه مسائلی روبهرو هستیم و با چه مسائلی روبهرو خواهیم بود. در مورد اینکه چه جایگاهی داریم و با چه مسائلی روبهرو هستیم با دلیل و مدرک بسیار صحبت میکند و بارها و بارها از منابع و تحقیقات مختلف استفاده میکند و در مورد اینکه با چه مسائلی روبهرو هستیم از تمامی شواهدی که در دست داریم بهره برده تا به ما نشان دهد که آینده چقدر میتواند متفاوت باشد. هراری در این کتاب در مورد هیچچیزی با قطعیت صحبت نمیکند و تنها علاقه دارد دید مخاطب را گستردهتر کند و او را به فکر کردن تشویق میکند. در آخر کتاب نیز، با وجود بررسیهای بسیار زیاد، باز هم سه سوال کلیدی را مطرح میکند و امیدوار است خواننده کتاب تا مدتها به آنها فکر کند. در صفحات آخر کتاب، یووال نوح هراری میگوید:
اما آیندهای که پیش رو داریم، روشن است یا تاریک؟ در کتابی که درباره تاریخ آینده است، چگونه آیندهای ترسیم شده است؟ زهرا عالی مترجم کتاب – که ترجمه خوبی از کتاب ارائه داده است – در مقدمه خود در این باره به خوبی توضیح میدهد که:
نویسنده بهروشنی پاسخ نمیدهد. نه هشدار میدهد که سرعت کم کنیم و نگذاریم آنچه خود میسازیم بر ما حاکم شود، نه میگوید پیش به سوی آینده، بهتاخت! میگوید آینده چنین چیزی خواهد بود. نه الزاماً آینده زندگان جوان و میانسال و پیر، بلکه – تا حدودی – آینده فرزند دبستانیِ منِ میانسال، و بیشتر از فرزند من، فرزندِ فرزندِ من. مگر همین حالا هم بشر نمیکوشد اتومبیل خودران بسازد؟ و بسیار چیزهای دیگر که طلیعه آن دورانند؟
قبل از خواندن این کتاب پیشنهاد میکنم حتما کتاب انسان خردمند را مطالعه کنید. برای اینکه بدانیم آینده چگونه خواهد بود، لازم است بدانیم که از چه گذشتهای آمدهایم. اینطور نیست که بدون خواندن انسان خردمند، هیچ کدام از مفاهیم انسان خداگونه را متوجه نشوید و اصلا درک نکنید که کتاب از چه چیزی صحبت میکند اما بدون شک وضعیت مطلوب و ایدهآل این است که ابتدا انسان خردمند را بخوانید.
در کنار خواندن این کتابها، مصاحبه و سخنرانیهای یووال نوح هراری را در سایت موسسه تد TED نیز نگاه کنید. یکی از سخنرانیهای نویسنده را از اینجا میتوانید ببیند. همچنین از طریق این لینک میتوانید مصاحبه یووال نوح هراری را ببیند. در این مصاحبه جذاب و دیدنی هراری در مورد هر دو کتاب انسان خردمند و انسان خداگونه صحبت میکند. لازم به ذکر است که این ویدیوها با زیرنویس فارسی هم در دسترس هستند.
قطعا مفاهیم و موضوعات زیادی درباره این کتاب وجود دارد که میشود درباره آن صبحت کرد، اما بهترین کار این است که کتابهای هراری را خواند و بارها و بارها مفاهیم آن مرور کرد. کتابهایی که در حاشیه نیز مفاهیم و موضوعات بسیار ارزشمند و عمیقی به مخاطب تقدیم میکند و بدون شک باعث میشود دید بهتری نسبت به تاریخ و وضعیت کنونی خود داشته باشیم و سرانجام غرق در تفکر شویم.
شاید جالب باشد بدانید در کتاب انسان خداگونه به بسیاری از آثار شکسپیر و این کتابها اشاره شده است:
در غرب خبری نیست
دنیای قشنگ نو
۱۹۸۴
دن کیشوت
بینوایان
نکته پایانی اینکه، در کتاب عکسهای مختلفی وجود دارد که برخی از آنها رنگی است. همین موضوع باعث شده است که قیمت این کتاب ۵۵۲ صفحهای ۶۴۰۰۰ تومان باشد. شاید قیمت کتاب زیاد باشد اما قطعا ارزش کتاب بسیار بیشتر از این مقدار است.
جملاتی از متن انسان خداگونه
در اصل، تروریسم نمایش است. تروریستها نمایشِ وحشتآورِ خشونت بهراه میاندازند که تخیل ما را به خود معطوف میکند و باعث میشود احساس کنیم داریم به آشوب و هرج و مرج قرون وسطی باز میگردیم. در نتیجه دولتها اغلب خود را مجبور میبینند در مقابل صحنهآراییِ تروریسم با تظاهر به امنیت واکنش نشان دهند و نمایشهای عظیم قدرت به راه اندازند، مثلا با آزار و اذیت همه مردم یا حمله به کشورهای خارجی. در غلب موارد، این واکنش شدید به تروریسم برای امنیت ما تهدیدِ بهمراتب بزرگتری است تا خودِ تروریستها. (انسان خداگونه – صفحه ۲۶)
جستجوی کور کورانه پول و شهرت و لذت فقط آدمی را به فلاکت میاندازد. (انسان خداگونه – صفحه ۴۴)
دانشی که رفتار را تغییر ندهد بیفایده است. (انسان خداگونه – صفحه ۷۷)
چرا جوانها در رانندگی بیاحتیاط هستند و درگیر بحثوجدلهای خشونتآمیز میشوند و سایتهای اینترنتیِ محرمانه را هک میکنند؟ چون از فرمانهای ژنتیکیِ کهنی پیروی میکنند که شاید امروز بیهوده باشند و حتی نتایج منفی بهبار آورند ولی ۷۰۰۰۰ سال قبل از منظر تکامل، معقول و مناسب بودند. شکارگر جوانی که زندگیاش را در تعقیب ماموت به خطر میانداخت بر همه رقبایش پیشی میگرفت و میتوانست دست در دست دختر زیبای محل بگذارد؛ و اکنون ما گرفتار ژنهای جاهلمآب هستیم. (انسان خداگونه – صفحه ۱۰۵)
انسان در طی آن ۲۰۰۰۰ سال، از شکار ماموت با نیزههای سنگی به کاوش در منظومه شمسی با فضاپیما رسید اما نه به مددِ شکل گرفتن دستانی ماهرتر یا مغزی بزرگتر (ظاهراً مغز ما امروزه بهواقع کوچکتر شده است). برعکس، عامل اصلیِ چیرگی ما بر جهان تواناییمان در پیوند دادنِ بسیاری از انسانها با یکدیگر بود. (انسان خداگونه – صفحه ۱۷۰)
در تاریخ، هیچ عدالتی نیست. وقتی که مصیبتی بهبار میآید، تقریبا همیشه فقرا بهمراتب بیش از ثروتمندان گرفتارش میشوند، حتی اگر در وهله اول ثروتمندان مسبب آن فاجعه بوده باشند. (انسان خداگونه – صفحه ۲۶۳)
آنگاه که هوش مصنوعی اغلبِ وظایف شناختی را بهتر از انسانها انجام دهد تکلیف بازار کار چه میشود؟ شکل گرفتن طبقه بزرگ جدیدی شامل آدمهایی بهلحاظ اقتصادی بیمصرف چه پیامدهای سیاسی خواهد داشت؟ زمانی که نانوفناوری و داروهای باززاینده و حیاتبخش انسانهای هشتاد ساله را به پنجاه سالگی برگردانند چه بر سر روابط بشری و خانوادهها و صندوقهای بازنشستگی میآید؟ آنگاه که فناوری زیستی به ما امکان دهد بچه طراحیشده داشته باشیم، و شکافی بیسابقه بین فقیر و غنی پدید آوریم، جامعه بشری راه به کجا خواهد برد؟ (انسان خداگونه – صفحه ۳۳۳)
اگر واقعا من خودم صاحب افکار و تصمیمهایم هستم، آیا میتوانم تصمیم بگیرم ظرف یک دقیقه آینده اصلا به هیچ چیز فکر نکنم؟ (انسان خداگونه – صفحه ۳۵۳)
اگر بتوانیم انسانها را از راندن تاکسی و ماشین بهکلی بازداریم و انحصار عبور و مرور را به الگوریتمهای کامپیوتری بسپاریم، میتوانیم همه وسایل نقلیه را به شبکه واحدی وصل کنیم و به این ترتیب تصادف اتومبیل را عملا ناممکن کنیم. (انسان خداگونه – صفحه ۳۸۶)
ممکن است چهار سالِ متوالی از نخستوزیر و سیاستهایش شاکی باشم و به هرکس که میرسم بگویم او «همه ما را نابود خواهد کرد». اما، چند ماه مانده به انتخابات، دولت مالیات را کاهش میدهد و دستودلبازانه پول خرج میکند. حزب حاکم بهترین آگهینویسان را برای بهراه انداختن کارزار انتخاباتیِ تمامعیار بهخدمت میگیرد، همراه با مجموعهای متعادل از وعدهها و تهدیدهایی که مستقیما کانون ترس و نگرانی مغز من را هدف میگیرند. صبح روز انتخابات، سرماخورده از خواب بیدار میشوم و همین مساله بر پردازشهای ذهنیام اثر میگذارد و باعث میشود امنیت و ثَبات را به همه ملاحظات دیگر ترجیح دهم. و همین دیگر! دوباره با رای خود همان کسی را برای چهار سال بر سر کار میفرستم که «همه ما را نابود خواهد کرد».
فقط کافی بود کار را به گوگل بسپارم تا به جایم رای دهد و من را از چنین سرنوشتی برهاند. میدانید که، گوگل تازه همین دیروز متولد نشده است. نه تنها کاهش مالیات و وعدههای انتخاباتیِ اخیر از چشمش دور نمیماند بلکه تمام اتفاقات چهار سال گذشته را هم بهیاد دارد. او میداند هر بار که روزنامههای صبح را میخواندم فشار خونم چهقدر بود و به اخبار بعدازظهر که گوش میدادم هورمون دوپامینِ مغزم چه مقدار پایین میآمد. گوگل میداند چهطور توخالی بودنِ شعارهای کسانی را که متخصص ماستمالی کردنِ رویدادهای سیاسی به نفع حزب و گروه خود هستند نشان دهد. این را هم میداند که بیماری تا حدی گرایش به جناح راست و محافظهکار را در رایدهندگان موجب میشود، این را جبران میکند. (انسان خداگونه – صفحه ۴۲۰)
تا اوایل سال ۲۰۱۶، ثروت ۶۲ نفر از ثروتمندترین افراد دنیا برابر با دارایِ ۳/۶ میلیارد نفر از فقیرترین افراد بود! معنایش این است که با توجه به جمعیتِ ۷/۲ میلیارد نفریِ دنیا این ۶۲ میلیاردر سرجمع به اندازه نیمی از انسانهای فرودست دنیا ثروت دارند. (انسان خداگونه – صفحه ۴۳۱)
اگر به هند بروید و فیلی ببینید، حین نگاه کردن به فیل از خود نمیپرسید «چه حسی دارم؟» – میگردید تلفن هوشمندتان را پیدا کنید تا از فیل عکس بگیرید و در صفحه فیسبوکتان بگذارید و بعد هر دو دقیقه یکبار صفحهتان را وارسی کنید تا ببینید چند «لایک» گرفته است. نوشتن روزنامه خاطرات شخصی – که در میان نسلهای پیشینِ بشری بسیار رایج بود – در نظر بسیاری از نوجوانهای امروزی کاملا عبث و بیهوده است. چرا باید چیزی بنویسیم که هیچکس دیگری نمیتواند بخواند؟ شعار جدید این است: «اگر چیزی را تجربه کردی، ثبت و ضبطش کن. اگر چیزی را ثبت و ضبط کردی، وارد اینترنتش کن. اگر چیزی را وارد اینترنت کردی، به اشتراک بگذارش.» (انسان خداگونه – صفحه ۴۸۱)
در زمانهای دور، قدرت داشتن به معنی دسترسی به اطلاعات بود. اکنون قدرت یعنی آگاهی بر اینکه از چه چیزی باید چشم پوشید. (انسان خداگونه – صفحه ۴۹۴)
مشخصات کتاب
عنوان اصلی: انسان خداگونه
عنوان فرعی: تاریخ مختصر آینده
نویسنده: یووال نوح هراری
ترجمه: زهرا عالی
انتشارات: نو
تعداد صفحات: ۵۵۲
سروش فتحی
منبع : آینده نگر