تاملی بر اظهارات یک دیپلومات باز نشسته و کار آگاه نخبه ی کشور
سلیمان کبیر نوری
گزارش های خبری جهان را در انترنت مرور می کردم که توجه ام را مصاحبه ای با یک نام بسیار آشنا، دیپلومات، ژورنالیست، و کار آگاه سیاست و جامعه شناسی نخبه ی میهن جناب نبی پاکطین به خود معطوف ساخت.
جناب نبی پاکطین که نسب احمد زایی دارند چونانیکه تخلص ایشان پاک طین است، واقعن هم پاک روان، پاکدست و دامن، دلسوز و عاشق به کافه مردمان با هم برادر و باهم برابر میهن میباشند.
مصاحبه ی شان که بعد از اعلام استراتیژی نظامی تازه ایالات متحده ی امریکا به وسیله ترامپ رییس جمهور آن کشور در مورد افغانستان صورت پذیرفته است؛ ویژگی های شگرفی دارد. با سادگی و متانت عجیب، تمامی هجمه عظیم تبلیغات و تحریفات را از روی حقایق عینی دور میزند و از انچه دروغ و تلبیس امریکا که از سال 2001 با وعده های میانتهی و تعهدات پر سروصدا افغانستان را به اشغال در آورد؛ که شوربختانه چشمداشت هایی را هم در مردم افغانستان و جهانیان بر انگیخته بود؛ پرده بر میدارد.
با درنظرداشت اینهمه وزینی، سلاست و مبرمیت این مصاحبه ی جذاب؛ که خود میتواند یک مأخذ معتبر موضوعی باشد؛ حیف دانستم که آن را با عزیزان شریک نسازم.از اینکه جهت سلاست بیشتر متن؛ اندک ویرایش و غلط گیری چاپی شده است؛ عذر میخواهم.
******
ایالات متحده امریکا پس از حملات 11 سپتمبر 2001 تاکنون همیشه در جنگ بوده و اکنون بیش از 240 هزار نظامی فعال و ذخیره در دست کم 172 کشور جهان جا به جا کرده است.
با وجود این که در سالهای اخیر امریکا جا به جایی سربازان خود را در کشورهای جهان کاهش داده است، اما نحوه گسترش نیروهای نظامی این کشور تغییری نکرده است.
هم اکنون نیروهای ارتش امریکا نه تنها در افغانستان، عراق، سوریه و یمن به طور فعال درگیر جنگ مستقیم می باشند، بلکه در کشورهایی مانند اردن، تایلند، نیجر، سومالی و اکراین حضور دارند.
در همین حال نیورک تایمز نوشته است، که علاوه از نیروهای جنگی امریکا؛ 37 هزار و 813 نظامی خاص این کشور نیز در ماموریت های محرمانه و پنهانی در مکان هایی مختلف جهان فعالیت می کنند.
در حال حاضر بیش از 10 هزار نیروی نظامی امریکا در افغانستان به عنوان مشاور و آموزگار و در جنگ های مستقیم حضور دارند و قرار است، شمار این سربازان افزایش یابد.
این نیروها ظاهراً در عملیات های ضد تروریستی علیه طالبان و داعش در افغانستان مشارکت دارند و مدت حضور آنها در این کشور نامعلوم است.
سران ایالات متحده از 11 سپتمبر 2001 نبرد با تروریسم را مبارزه ای همیشگی با تهدیدی دائمی، تعریف کرده اند. هر چند اوباما بخش بزرگی از نیروهای امریکا را از افغانستان و عراق خارج کرد، اما ظهور داعش در عراق و سوریه و شورش طالبان در افغانستان، منجر به اعزام مجدد نظامیان امریکا هر چند در سطوح پائین تری به این کشورها شد. همچنین وقوع حملات تروریستی در داخل ایالات متحده و اروپا و سخنان هراس افکنانه ترامپ، احساس همگانی امریکائیان را در مورد وقوع جنگ، تقویت کرده است.
حالا با وجود این همه هیاهوی جنگی امریکا پرسشهایی به میان می آید که آیا امریکا تا 50 سال دیگر در افغانستان باقی می ماند و یا اینکه با شکست تروریست ها این کشور را رها می کند؟ آیا امریکا جنگ با تروریسم در افغانستان را بهانه ابزاری برای حضور خود در این کشور ساخته است، تا با این برنامه و راهبرد خود بتواند حضور خود در افغانستان را به درازا بکشاند.
خبرنگار اسپوتنیک در همین زمینه مصاحبه با محترم «نبي پاكطين» دیپلمات باز نشسته افغانستان که اکنون در هندوستان زندگی می کند، انجام داده که خدمت شما خوانندگان عزیر تقدیم می کند.
.
نبي پاكطين دیپلمات باز نشسته افغانستان
اسپوتنیک: لطف نموده در نخست به معرفی خود بپردازید؟
پاکطین: نام من نبي پاكطين، از سال 1976 الي1981 در راديو مسكو به صفت متخصص زبانهاي پشتو ودري و هم به عنوان گوينده پشتو و دري ايفاي وظيفه كردم و در همين مدت با موسسات ترجمه كتب بحيث مصحح كتابها كار ميكردم و در موسسه اكسپورت فلم نيز كار گويندگي فلمها را انجام داده ام و تحصیلات خود را در دانشگاه کابل در رشته حقوق و علوم سیاسی به پایان رساندم و پس از آن در دانشگاه دولتي مسكو «ام گی او» تحصیلات عالی خود (یعنی ماستری و دکترا) را به پایان رساندم.
در وظیفه های دولتی من در رادیو تلویزیون افغانستان تا درجه ریاست عمومی، رئیس آژانس اطلاعاتی باختر، رئیس عمومی نشرات وزارت اطلاعات و فرهنگ، اتشه فرهنگی افغانستان در دهلی جدید کار کرده ام و اکنون وظیفه رسمی ندارم.
یکی از خاطرات خوب دوره های کاری من گزارش نخستین کیهان نورد افغانستانی از مسکو و بایکانور به طور مستقیم از رادیو تلویزیون افغانستان بود.
اسپوتنیک: جنگ امریکا در افغانستان یکی از طولانی ترین جنگ های امریکا در جهان به شمار می آید و شاید امریکا تا 50 سال دیگر پیروز این جنگ نشود. حالا از شما می پرسم که آیا به طور منطقی می توان فکر کرد که این جنگ طولانی امریکا را پایانی است؟
پاکطین: با عرض ارادت، ايالات متحده امريكا با ساز و برگ نظامي خواست در افغانستان گويا ديموكراسي تيپ امريكايي را پياده سازد، عساكر و وسايل نظامي خود را به افغانستان گسيل داشت و چون قواي نظامي افغانستان پیش از این ازهم پاشيده بود و با افراد بي سواد كه آموزش نظامي نديده اند كار و آشنايي با وسايل جديد و امريكايي مشكل بود و آنها در قبال افغانستان کدام راهبرد درست نيز نداشتند و تنها با راه اندازي ماشين تبليغاتي خواستند مخالفان خود را از بين برداشته و به اهداف خود نايل ايند، آنها در افغانستان با گروه هاي قاچاقبر مواد مخدر هم پيمان گرديده و ولاياتي را انتخاب كردند كه بيشتر توليدات مخدر داشتند، آنها کار را با شماری از افغانستانی های که با خود آورده بودند و شماری از ترجمان هایی که کم و بیش به زبان انگلیسی سخن می زدند (آغاز کردند از) برای جستجو و تلاشی منازل مردم (چه بسا) برای بدست آوردن اشیای قیمتی شان هجوم آوردند، که این اعمال شان در قرا و قصبات افغانستان دزدی و غارت شناخته شده و مردم (متضرر و نگران ناچار) به صفوف مخالفان دولت افغانستان پیوستند و جنگ شدت یافت . شماری از امریکایی ها هم اسلحه و تجهیزات خود را به مخالفان می فروختند و نخستین بار قوای نظامی افغانستان نیز به فروش تجهیزات نظامی پرداختند که تا امروز متاسفانه این روند ادامه دارد و قوای نظامی و هلیکوپترهای امریکایی حتی در ولایات مختلف بسته های تجهیزات را به مخالفان می اندازند و مردم حتی در مطبوعات آزاد نیز آنرا انعکاس داده اند و مردم می دانند که طالبان و داعش را قوای امریکایی کمک می کند و همین کارهای امریکایی ها سبب کم شدن اعتماد مردم به آنها شده که در بعضی جاها حتی شماری از مترجمان نیز آنها را ترک کرده اند.
از طرف دیگر جنگ روز به روز زیاد شده و خانه های مردم ویران و مردم آواره می شوند و مخالفان دولت روز به روز مناطق بیشتری را اشغال می کنند.
در همین حال در واردات پترول و دیگر تیلها نیز امریکایی ها مهارت های دزدانه خود را به خرچ دادند و قراردادی های تیل اکنون میلیاردر شده اند، سنگهای قیمتی از بازار گم شد و ترجمان ها (یا دیگران) آنرا با قیمت خوب بر بعضی امریکایی ها میفروختند، وضع اقتصادی دولت نیز تغییر کرد و معاش رتبوی به معاش درجه دار تغییر یافت یعنی یک مامور که در یک پستی کار می کند به عوض معاش ماهوار افغانی معاهانه تا بیش از صد هزار دالر هم معاش می گیرد، از نگاه اقتصادی نیز بازار در تصادم قیم واقع شده و نظم اقتصادی از بین رفته، ارتشا و غارتهای دولتی به اوج رسیده و در بی نظمی بازار و اداره حالت فساد اداری راه یافته و در جهان افغانستان در سایه امریکا به عنوان فاسد ترین کشور شناخته شده است. و امریکایی ها از یکطرف اسلحه می فروشند و از طرف دیگر مواد مخدر را به جهان می رسانند و هم در هلمند و بعضی از ولایات حفریات می کنند و مواد استخراج شده را با خود می برند که به احتمال زیاد امکان انتقال یورانیم نیز متصور است، چون امریکا جنگ افغانستان را باخته و تنها در تلاش غارت می باشد.
حکومت های که در افغانستان حاکم گردیده اند فاقد اعتبار اند و حتی فیصله های جنگی و عملیات های نظامی که از طرف مسئولان گرفته می شود، پیش از آغاز این عملیات ها به گوش مخالفان می رسد و آنها تدابیر لازم عملیاتی خود را می گیرند و من فکر می کنم که با این شرایط جنگ در افغانستان پایانی ندارد و با رفتن قوای امریکایی از این کشور تغییرات بنیادی رخ خواهد داد و مردم به هر صدای خوب لبیک خواهد گفت.
اسپوتنیک: به نظر شما، آیا امریکا در این جنگ پیروز خواهد شد؟
پاکطین: امريكا در اين جنگ پيروز نمي شود، زيرا جنگ را باخته وآنها در تلاش اند تا هر يك بتوانند پولي و يا مواد مخدري و يا يك چيز قيمتي را بدست آورند تا براي فردايشان چيزي داشته باشند. جنگ در صورتي برده ميشود كه ملت ومردم آنرا بپسندد و اسباب خوشي مردم را فراهم نمايد، تا كنون امريكايي ها نتوانسته اند حتي يك مكتب ويران را بسازند، و نتوانسته اند يك كلينيك بسازند، ديروز يك شاعر از كنر شعري سروده كه در آن حالت غم انگيز يك دختر خورد سال را تجسم نموده كه يك دست و يك پا و يك چشمش را از دست داده، پدر مادر، پدر كلان و مادر كلان و يك برادر و يك خواهر خوردش به اثر بمب هواپیمای امريكايي كشته شده اند، اين شاعر شعرش را در ننگرهار سروده و (حین خوانش) ده ها نفر به آن مي گريستند. در چنين حالتي حتي كسي رانخواهيد ديد كه از امريكا بخوبي ياد كند. نفرت عمومي يك جامعه تباهي آور است و (با وجود عیان این نفرت علیه امریکا)؛ انکشور نمي تواند در افغانستان پيروز گردد.
.
اسپوتنیک: آیا واقعا امریکا در افغانستان میلیونها دالر برای بازسازی و برای از بین بردن لانه های تروریست ها به مصرف رسانده است؟
پاکطین: پیش از این مردم افغانستان بدون پیوند انترنتی تنها از طریق راديو و تلويزيون با جهان آشنايي داشتند، اكنون با آزادي بيان و مخصوصا پیوند انترنتی از تمام كشور و حتي وضع جهان آگاهي دارند، مردم در طول اقامت و جنگ قواي امريكايي در كشور از تمام قرا وقصبات وشهر ها اطلاع دقيق دارند و اگر همه امكانات انترنتی ندارند، مي توانند با تماس تیلیفوني و يا ديدوبازديد با همديگر اطلاع رساني نمايند، در بين مردم افغانستان حالا مصارف میلياردها دالری امريكايي ها به يك شوخي تبديل شده است، زيرا مردم مي دانند كه يك میليارد دالر چند فابريكه را فعال و چند انسان را سیر و توانا ساخته ميتواند، اروپا و امريكا در افغانستان ديگر خريدار ندارد و حتي وزيران و حاكمان كشور نيز در خانواده های خود از آنها به نيكي يادكرده نمي توانند. امروز در افغانستان، مردم کشورهای ايران و كورياي شمالي را بنام قهرمانان مي شناسند؛ بخاطر مقاومت شان برضد امريكا و شرکا.