بصیر کامجو کمونیست سابق و جهادی امروز
در بعضی از رسانه های انترنتی نوشته ای به نام « بابای صلح ملت برهان الدین ربانی » به نشر رسید. درین نوشته مسخره این کمونیست سابق کاسه از آش داغتر خود را آنقدر وقیحانه به جنگسالاران بزرگ چون برهان الدین ربانی و احمد شاه مسعود چسپانده که فکر میکنی سالهای زیادی در پترزبورگ اتحادشوروی سابق فقه اسلام خوانده و در تمام سنگر ها با احمدشاه مسعود یکجا علیه کفر و کمونیزم جنگیده است. چه خوب گفته اند بزرگان ما:
به هر رنگی که خواهی جامه میپوش من از طرز خرامت میشناسم
فراموش نشود که بصیر کامجو در دانشگاه های روسیه فلسفۀ مارکسیزم آموخته است و یکی از دنباله روان دستگیر پنجشیری و محب الله بارش اعضای حزب خلق افغانستان بوده و در سال های تحصیلاتش به حیث عضو فعال ح.د.خ. ا در جلب و جذب محصلین به حزب دیموکراتیک خلق افغانستان خدمت نموده و حتی نخستین مقالات در بخش ماتریالیزم دیالکتیک را از روزنامه ها ونشرات دولت کمونیستی شوروی ترحمه و به افغانستان میفرستاد. از همین جهت بعد از بازگشت از اتحادشوروی بدون چون و چرا به حیث استاد فلسفه مارکسیستی در اکادمی علوم سیاسی کمیته مرکزی حزب دیموکراتیک خلق افغانستان مقرر گردید.
وی تا پایان حکومت نجیب الله از مدعیان سرسخت کمونیزم و اندیشه های مارکس و لینن بود و بعد از شکست دولت کمونیستی دوباره به شوروی فرار نموده و مدت هشت سال دیگر در سازمانها جاسوسی آن کشور به فعالیت پرداخت. بصیر کامجو اهل دره ای پنجشیر بوده و تا روز فرار اش از افغانستان حوصلۀ رفتن به پنجشیر را نکرد.
این آقا بعد از اینکه دولت شوروی هم به شکست سیاسی مواجه گردید و فعالیت های سازمانهای جاسوسی اش به سوی تجزیه افغانستان تمایل بیشتری پیدا کرد یکباره جهت مبارزات اش را تغییر داده و خود را یک مسلمان بنیادگرا معرفی نموده و ارتباط خود را با حلقه های جاسوسی روسیه در افغانستان به عبدالله عبدالله، برهان الدین ربانی، برادران مسعود، عطامحمد نور والی بلامنازعه مزارشریف، یونس قانونی و بسم الله محمدی و لطیف پدرام جنرال عبدالرشید دوستم محکم نموده و سر به استان ایشان نهاد.
این فیلسوف مارکسییزم برهان الدین ربانی این نوکر آی اس آی پاکستان را( بابای صلح ملت...) نامگذاری کرده و باز همین ملت را به نام قبیله و افغانستان را به نام خراسان و فارسی زبانها را از پشتو زبان ها جدا دانسته و با تمسخر از کوچیگری و کاکل پرانی یاد کرده است.
ازین آقا باید پرسید مگر همین برهان الدین ربانی و احمدشاه مسعود نبودند که توسط نیرو های دوستم به کابل آمدند ولی بعد از مدت شش ماه علیه دوستم و نیرو هایش جهاد اعلان نمودند؟ مگر کابل توسط چنگیز خان ویران شد یا نیروهای برهان الدین ربانی؟ مگر جنرال حمیدگل را چه کسی برای سرو سامان دادن اردوی جهادی به کابل فرا خواند؟ سوال دیگری که ازین آقا میشود اینست که در کجای فقه اسلام جهاد مسلمان علیه مسلمان رواست. وقتی برهان الدین علیه جنبش اسلامی سمت شمال علیه حزب اسلامی وحدت به رهبری شهید مزاری اعلان جهاد داد آنان را کافر میشمرد؟
بصیر کامجو بیشرمانه مینویسد «... بعد ازوقوع این حادثه المناک ، فارسی زبانان سراسر جهان ودوستداران راه صلح وآزادی کشورمان در گرد همآیی ها و تظاهرات گسترده ، برنامۀ تروراستاد برهان الدین ربانی وبرخورد بی مسئوولانه دولت را تقبیح نمودند وبر عمل حیوان گونه رهبران قبیله لعنت فرستادند...» مگر همین فارسیزبان سراسر جهان! چه کسانی بودند غیر از نماینده های جمیعت اسلامی، قاتلین مردم بیدفاع کابل که این دوستداران صلح؟ را تکریم و تمجید نموده و بر مرده اش اشک تمساح ریختند به غیر از عبدالله عبدالله، یونس قانونی، و حقه باز کمونیست دیگر بنام امرالله صالح و فضل احمد معنوی جنایتکار که بخاطر گرفتن انتقام مردم از جنایتکاران غم خورده باشند؟ تظاهرات گسترده را هم همین کرزی امریکایی و یاران فایشست آن در کابل و ولایات سازمان دادند. و عمل حیوان وار طالبان پاکستانی را تقبیح نمودند...
اگر آقای بصیر کامجو و دیگر جاسوسان آخند های ایرانی شرم داشته باشند هیچگاهی قبول نخواهند داشت که کرزی و تیم امریکایی اش را نمایندۀ اقوام و قبایل افغانستان جا زده و از آن برای دسته کردن تبر خود استفاده نامشروع کنند. زیرا کور هم میداند که دلده شور است و قربانی های این اقوام و بگفتۀ شما قبایل از فارسی زبانان به مراتب زیادتر است.
بر علاوه کشتن برهان الدین، رسول سیاف، احمد شاه مسعود، داود داود و علی مزاری و چند تا جنگسالار دیگر انتقام خلق افغانستان است که خداوند کسی را وسیله میسازد. نه موضوع فارسی، نه تاجیک و نه هم قبیله و قبایل مطرح است. به زودی گلم گلبدین، ملا عمر، مولوی حقانی، عطامحمد نور، تورن اسماعیل و محسنی، فهیم سگباز، خلیلی ، محقق و دیگر جنایتکاران هم بر چیده میشود.
ای کشته کی را کشتی که کشته شدی باز و باز کجا شود آنکه ترا کشت
بالای هشت نفری که بخاطر قتل ربانی بصیر کامجو انگشت گذاشته هیچگونه سندی آماده کرده نمیتواند غیر از اسنادی که سپاه پاسداران انقلاب خمینی برایش ارسال کرده باشد.
جالبتر از همه اینست که این دکترنت فلسفه مارکسیستی حبیب الله کلکانی دزد مشهور را به نام یک قهرمان فارسی زبان ها قلمداد نموده که تقریبا در تمام تواریخ نامش را یک رهزن، دزد، عیار و تمام حرکات او را برای بر انداختن دولت مقتدر و مترقی امان الله خان به اشاره، تحریک و سرمایه انگلیس نوشته اند و بر علاوه تصدیق کرده اند که این دزد کلکان را هم همین اقوام و قبایل پشتون به مقام امارت اسلامی افغانستان رساند اند.
محمد علی ــ کابل
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید