مقدمه:
کشور باستانی ما افغانستان با موقعیت خاص جیوپولیتیک و جیو ایکونومیک خود همواره مورد توجه جهانیان قرار داشته و به مثابه چهارراه استراتیژیک، شرق آسیا را با غرب و شبه قارهٔ هند را با آسیای مرکزی وصل و از لحاظ تاریخی نقش مهم تجارتی را بین آسیای مرکزی، جنوبی و اروپا از طریق راه ابریشم بازی مینمود.
هسته های قومی این سرزمین باستانی با ریشه های عمیق پیوند تاریخی با هم داشته و در درازنای تاریخ با متانت و استواری متحدانه در برابر اشغالگران مقامت کرده و از منافع عمومی، ارزشهای دینی و تاریخی و مواریث فرهنگی این سرزمین مشترکاً دفاع نموده اند.
درسهای انتخابات
انتخابات آزمون کلانی است. در جامعهشناسی سیاسی انتخابات رابطهی دولت ـ شهروند را تعریف میکند. در این تعریف جایگاه هر دو به عنوان نهاد های ارزشمند اجتماعی به بحث گرفته میشود. در این گفتمان دولت به حیث رهبر سیاسی جامعه و شهروند به عنوان نهاد مشروعیتدهندهی دولت مطرح میشود. من از دید علوم سیاسی و جامعهشناسی سیاسی شش درسی را که باید از انتخابات ریاست جمهوری آموخت، پیشکش میکنم:
گاه آتـش گاه تــوفـــان گاه دریـا می کشـد
گاه کوه وجنگل وخشکی صحرا می کشد
گاه گژدم می گزد یا عنکبوت سرخ پشت
گاه افـعی دم کـشـد یـا مـار کبرا می کشد
اخیرأ سران دولت افغانستان، دریک روش کاملآ ستمگرانه، بینواترین بخشی از کارگران وکارمندان نفت وگازشبرغان (به تعداد۵۱۲تن ازکارگران و کارمندان) را که در طی ده ها سال کار پرمشقت وطاقت فرسا گوشت و ُپوست شان تکیده است، اما بازهم با مشکلات دست وپنجه نرم نموده؛ از تشکیلات اداره ی مربوط تنقیص وبه اردوگاه بیکاران وخانه بدوشان سوق داده اند.