بستر تاریخ میهن پر ز دُرّ و گوهر است
موج موج بحـر توفانـزا نماد کشور است
کشتی مـردم اگرچـه بارهـا بشکسته است
سنگ سنگ دره وکهسار میهن لنگراست
بارهـا در چـنگ اشـغال و سـتم افتاده ایـم
تاج استقلال و آزادی دوباره بر سر است
سـرزمین آفتاب هـرگـز نمی گـیـرد زوال
سینۀ پاک خراسـان پر زماه و اختر است
مهد فرهنگ و تمـدن بـوده از روزنخست
ذهـن پـربـار خـراسـانی تمـدن پرور است
از کهن دوران رنگارنگ تا عصـرنـویـن
مرز و بوم دل نگین خوشنمای خاوراست
مشرب و آیین و تهذیب و هنردر شهر دل
زنـدگانـی را بـه دنـیای تمـدن زیـور است
عشق و مستی و طرب خیزد از بزم غزل
جـلـوه گاه مهــر یـزدانی مقـام دلـبـر است
شوق اشراقی که گردد زینت عقـل و خرد
چشمۀ جـوشـان خـورشـیدِ نهاد پیکر است
مهــربـانـی و مـدارا و بـزرگی بـاهــم انـد
همت و آزادکی بالاتر از سیـم و زر است
عـدل و آزادی اگـر مـردود اسـتـبداد گشت
زیر نام سنت ودین حبس وداروخنجراست
هرکه طالـب را کند تمجید وحشـت پرورد
ظالم و سنگین دل و بی مایۀ کوروکراست
تحت جـور و کینه و تحقـیر طالـب زیستن
صدهزاران مرتبه از دردِ مردن بدتراست
یک نفس با همدم دل بیش از عمری عبث
تنگی آغوش جانان ساحت بحر و بر است
تا نـوایـی از لـب دلـدار می آیـد بـه گـوش
دل زسوزودرد هجران بلبل نغمه گراست
وعـدۀ دیــدار بـر دوش پـیامک گـر رسـد
در بـهـــارِ آرزوهـا پـیـشـوازِ ســفـر است
رسول پویان
23/10/2021