گرگ را درگله ها دوباره چوپان می کنند
نرخ گـوشـت آدمی را باز ارزان می کنند
آنچـه زیـر نـام آزادی کاذب ســاخـتـه انـد
در قـدوم طالبان از ریـشه ویران می کنند
نه فقـط عفـریت اسـتبداد و وحـشت آورند
صـد تبر در بـیــخ آزادی انـسـان می کنند
اهـل فـرهنگ و تمـدن را به زنـدان افگنند
وحشیان راخارج اززنجیروزندان می کنند
عقل و دانش رااسیرجهل وحشت کرده اند
آتـش ویـرانگـری را در دبـسـتان می کنند
تـا که تـاریکی افـراط و ســـتـم می آورنـد
غارت صبح امید و مهر رخشـان می کنند
گرگ وکفتاروشغال وخرس باهم گشته اند
طبع انسان را فـدای خوی حیوان می کنند
جانی و آدمکـش و دزد و دغـل را بار بار
بیجهت برخوان صلح خلق مهمان می کنند
زیــر نـام واژگان خـستـۀ جـنـگ و جهــاد
تـابکی دسـتان خـون آلـوده پنـهان می کنند
دیـن را شـمشـیر خونریـز ستمگر سـاختند
خـود را گاهی امیر و گاه سلطان می کنند
ازجهاد وجنگ پول و قصر وقدرت یافتند
بره و بزغـاله را هر روز بریان می کنند
مافیا در زیـر نام قـوم پنهان گـشـته اسـت
صد رقم چور و چپو با نام افغان می کنند
دیوهـا در پوسـت انسانی نمایان می شوند
با شرارت غارت وتاراج وجدان می کنند
نه فـقـط کشـتار و تبعید و ستم جاری بود
خلق مظلوم رازجان شـان گریزان میکنند
در رقابت های قدرت ها وطن برباد رفت
تابکی جنگ وجدل راصلح عنوان میکنند
خشک شـد باغ وطـن در آتـش افـراطـیت
عقده وکین و جفا را خصم باران می کنند
تا شریعت تیغ دودم چـوب وقمچی میشود
سال ها ظلم و تجاوز بر مسلمان می کنند
نظـم و قانـون و ترقی را امارت می کُشد
زخم دیرن رابه تیغ خون درمان می کنند
لافُکان مــردۀ کــور جــهادی در عـمـــل
کار پاکـسـتان و طالـب را آسـان می کنند
خون اقوام را به دشـمن بی بها بفروختند
تاجران بی سـیاسـت ترک میدان می کنند
عاقبت ایـن آشـپزان از زیـر غـوری پلـو
جای گوشـت خوشمزه مُلی نمایان میکنند
با خلیل زاد وغنی وطالب و کرزی شدند
خط خط تاریخ خودرا هیچ بطلان میکنند
دیگر از این رهبران فاسـد و رسوا مگو
خاک و مردم را برای پول قربان میکنند
همت و زور جوانان را نگر با چشم قدر
خاک میهن رابه طرز نوعمران می کنند
جنبشی از بتن مردم باز می جوشد بخیر
حـفظ آزادی و استقلال و ارمان می کنند
رسول پویان
10/2/2019