می بینمت وطن که به غم غوطه ور شدی
قدرتگاهی امارت هر بی پدر شدی
هر ابله ای به نام تو گوید هـــزار شکر
بهـــــر هزار شیخ زمان ام هنر شدی
اینجا رسد بهار گلی نیست و سبزه ای
در حیرتم که خشک شدی بی ثمر شدی
دنیا به نام پیامبرانت خـــــورد قسم
اما تو لال گشتی و هم کور و کر شدی
شاهین بودی عظمت کوهی بلند ما
آخر چرا خزنده ای بی بال و پر شدی
جغـــرافیای مهر و محبت تو بوده ای
ابلیس فتنه کـرد و تو ماوای شر شدی
نعمت الله ترکانی