عاشقی است از آن در رگ هر ریشه ای من
که چو حلاج بُود گفتن حق پیشه ای من
نیست غیر از تو به دنیای دلم حرف کسی
فارغ از خدعه بُودخلوت اندیشه ای من
مثل بودا نفس جنگل خودروی ام من
کودک ساده ام و امن بود بیشه ای من
سنگ سخت است ولی همت فرهاد ام من
بهر شیرین شکند هر چه بُود تیشه ای من
خُم می هدیه نکن مستم من از روز ازل
نکند غیر غمت چیز دیگر نیشه ای من
***
هر غزل فصل پر از وصف دلانگیز تو شد
سخن از حُسن و کمال تو شده پیشه ای من
نعمت الله ترکانی
24 جولای 2013