استقلال گم شده
سید محمد اشرف فروغ
کابل
ای استقلال!
می دانی که با خون بدست آورده بودیم ات
و با جان خود پرورده بودیم ات
تو نتیجه قربانی ملیون ها انسانی
نتیجه جنگ، تباهی، خونی و ویرانی
و می دانی که مفت و آسان بدست نیامده ای
تا تو بدست آمدی،
یک نسل تمام در گم نامی تباه شدند
و یک شهر،
با هزار سال تاریخ و افتخارش
در دل تاریخ ناپدید شد و فنا شدند
تو قیمت یک هزار سال جنگ و
یک هزار سال خیانتی،
یک هزار سال برادر کشی
و یک هزار سال حماسه و غیرتی
و یک روز ترا بدست آوردیم.
اما بدون آنکه در آغوش ات گرفته
و کامی ازت بگیریم
و لب بر لب نوشت گذاشته
گم ات کردیم.
گم شدی
در میان هاله از سیاهی،
لجن بی فرهنگی
کثافت و زشتی نا مردمی و تباهی
گم ات کردیم
گم شدی میان جنگ سگان و خران
گم شدی زیر سنگینی حرص خوکان و گاوان
گم و له شدی ای استقلال
زیر پای تشنگان و مردگان قدرت
کرسی نشینان احمق و به خواب رفته
صاحبان و بردگان زر و زور
صاحبان وجدان، غیرت و ناموس به آب رفته
و گم ات کردیم ای استقلال
با همه زیبایی و عظمت ات
با همه جلال و شان و شوکت ات
و خدا می داند که چقدر زجرناک،
پر از غم و اندوه و وحشت و درد بود
درد از رفتن و از دست دادن ات
و حالا ...
نه استقلال است و نه مفهوم استقلال
استقلال و مفهوم آن گم شده
استقلال افسانه دختر شاه پریان است
استقلال پشت کوه قاف و قصه مردم شده
هیج کس نمی داند که استقلال کجاست
هیچ کس نمی داند استقلال چیست؟
یکی می گوید
استقلال در میان میله های تفنگ است
استقلال مردن یا کشتن است
استقلال جنگ است
دیگری می گوید
استقلال خدمت است به این
استقلال بردگی است به آن
استقلال یا مردن است
یا به قدرت رسیدن است
و من نمی دانم
واقعاً استقلال چیست؟
استقلال گرسنگی و بردگی است
استقلال زیستن در خواب و بی حالی است
استقلال مرگ آروزهای امروز است
استقلال فردایی با دستان خالی است
استقلال در میان لجن و خاک زیستن است
استقلال در بی فرهنگی است
استقلال در نسل گمراه و برباد رفته است
استقلال در بی حیایی و بی ننگی است
استقلال در میان موهای دختران
و روی پوست بدن زنان است
استقلال در میان سکس و شراب و ایدز خفته است
استقلال سقوط و انحطاط و خواب نسل جوان است
واقعاً نمی دانم که استقلال چیست
در کجاست؟
کی می تواند به من بگوید که استقلال چیست
در کجاست؟
در جهاد و جنگ با طالب است
در میان دستار و ریش ملا و زاهد است
در وزیرستان یا قصر سفید یا قم و مشهد است
در دستان حسامه یا اباما یا امام مسجد است
در انفجار بمب و توپ و تانک
یا بال طیاره است
یا در کشت زار گندم و جو
یا مزرعه زارع بیچاره است
هموطن، خواهر و برادرم
استقلال مبارک تان باشد
اما لطفاً به من بگویید
استقلال چیست در کجاست؟
پدرم اصلاً نمی داند استقلال چیست
می گوید استقلال فقط نان و آب و دمی که غنیمت است
شاید هم به نظر او و مادرم استقلال کفش و لباس است
یا در کنار فامیل زیستن و یک خواب راحت است
و من؟
به نظر من استقلال از خود بریدن است
پرواز به آسمان و ختم انتظار است
استقلال اصلاً نیست، خواب و خیال پوچ و واهی است
اگر است فقط و فقط انفجار و انتحار است