الفــبا در آب
صبورالله ســـــــیاه سنگ
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
هـنگامـی که سهـراب سـپهـری در سـروده بلندش از "آگاهـی آب" یاد کـرد، هـمـه خـوانندگان گمـان بردند که "اگاهـی آب" یا نمـاد اســت یا اسـتعـاره.
چهـل و پنج سـال پس از "صـدای پای آب" سـپهـری فـرازنشـینان آتشـخـو و فـرمـاندهـان آتشـخشـم نیمـروز در یکی از نیمـروزان دلگـیر هفـته پسین مـی 2009، با افگـندن انباری از گـنجینه دانش و فــرهـنگ در بسـتر پایاب هـیرمـند به غـوکهـا و خـرچـنگهـا، مـاهـیهـا و مـرجـانهـا، و قـوهـا و آدمـهـا نشـان دادند که آنجـا نه جـلوه اسـتعـاره در مـیان بود و نه چهـره نمـاد. آگاهـی آب یعنی آشـنایی دریا با کتاب. هـمـین.
درخـتهـا چـقــدر گـریســـته باشــند!
مـیگـویند سـرمـایه داری که برای آرایش یکـی از اتاقهـای خانه پرشکـوهش چهـار قـفـسه بزرگ خـریده بود، به بهـترین فـروشگاه شـهـر رفـت و گـفـت: "برای پرسـاختن بیسـت و هـشـت قـطار قـفـسه پنج متری کتاب مـیخـواهـم." فـروشـنده که با شـنیدن چـنین خـواهـشــی کـرخت مـانده بود، پس از درنگـی پاسخ داد: "چشــم قـربان! مگـر نگـفـتید پشـتی کـتابهـا چه رنگ باشـد!"
و در رسـانه هـا نیز چنین آمـده اسـت: "محموله بیسـت و پنج تنی کتابهـای وارداتی ابراهـیم شـریعتی (ناشـر افغـان در ایران) شـش مـاه پیش در گمـرک نیمـروز توقـیف گـردید و یازده عـنوان از کتابهـایش "غیرمجـاز" تشخیص شـدند."
خـوانندگان/ شـنوندگان امـروز کـه گـویی هـمـه خـویشـاوندان هـمـان کتابفـروش شگـفـتزده باشـند، از سـرگـردانی و شـاید از سـرگـرانی زیاد هـرگز نه از خـود و نه از دیگـری مـیپرسند: آیا 25000 کیلوگـرام پیشگـفـته وزن کتابهـا بودند یا وزنه آنهـا؟ چـرا اینهـمـه دسـته بسـته گلهـای کاغـذی پس از شـش مـاه ســایه پناهــی به آب داده شـدند؟ مگـر گذشـت روزگار مـیتوانسـت نژاد واژگان را دگـرگـون سـازد و به ترازوی "یجوز و لایجوز" کاسـتی یا فـزونی بخشـد؟ راســتی، در پیشـانی کتابهـای "غیرمجـاز" چه چیزی نقش بسـته که با عـنوانهـا و نه سـنگـینی کاغـذهـا و رنگـینی پشـتیهـا شـان سـنجیده مـیشوند؟
به گـفـته ابراهـیم شــریعتی، "هـزاره هـا" نوشـته حـســن پولادی/ ترجـمـه عـالمـی کـرمـانی، "شـناسنامـه افغـانسـتان" نوشـته بصیر احمـد دولت آبادی، "گل سـرخ دل افگار" نوشـته جـواد خـاوری، "نهـج البلاغـه" نامـه هـا و سـخنان حـضـرت عـلی (رض) و اصـول کافـی بخـشــی از کتابهـا بوده اند.
غلام دسـتگـیر آزاد، والی نیمـروز بدون آنکه نشـان دهـد کـدام کتابهـا، در کدام بخشـهـا و چگـونه "ناخـواسـته" بوده اند، به بی بی سی گـفـته اسـت: "شمـاری از این آثار اختلاف برانگـیز بودند و در آنهـا به مسـایل قومـی و مذهبی دامـن زده شـده بود." نامبرده مـی افزاید "در زمـان توقیف کتابهـا مسئولان ادارات ارشـاد و حج/ اوقاف، دادسـتانی، امـنیت ملی و اطلاعـات و فـرهـنگ این ولایت حضور داشـتند. نمونه هـا برای بررسـیهـای بیشـتر به وزارت اطلاعـات فـرهـنگ به کابل فـرسـتاده شـده بودند. تصمـیم انداختن این کتابهـا به رودخانه توسط وزارت اطلاعـات و فـرهـنگ و دادگاه عـالی افغـانسـتان گـرفـته شـده اسـت."
گـیریم آقـای آزاد هـر چه مـیگـوید درسـت باشـد، باز هـم چـرا باید کـتابهـا به آب سیرده شوند؟ مگـر بهـتر نبود، مثلاً برای برگ برنده در دسـت داشـتن، آن برگه هــای جنجـالی به مـردم نشـان داده مـیشـدند تا امـروز آزادانه ترمـامـیتر مـیگذاشـتند زیر زبان "هـر که در او غـش باشـد".
اگـر هـدف از دامـن زدن به مسـایل مـذهـبی و قـومـی، پخش نوشـته هـای دگـرباوران باشـد، آیا هـمـین اکنون در دل شـهـر کابل، مـاهـنامـه یی به نام "گلسـتان" با تیراژ ســه هزار از چـاپخانه هـا فـواره نمـیزند؟ آیا اورنگـزیبهـای پایتخت افغـانسـتان نمـیدانند که در "گلسـتان" چه غـنچـه هایی شـگـوفانده مـیشوند؟ آیا دورادور آرامگاه گوینده "نهـج البلاغــه" در بلخ بروشــورهـای کیش بهـایی دسـت به دسـت نمـیگـردند؟ آیا در بســیاری از بزرگترین فـروشگاههـای کـابل و بلخ و هــرات، هـنوز در کنار "محـمـد (ص) پیامبری که از نو باید شـناخت"، کتابهـای آفـاناسـیف، مـاتریالیزم دیالکتیک و مـاتریالیزم تاریخی امـیر نیک آیین، آثار مـنتخب لنین، سـتالین، مـائوتسه دون، لیوشـاوچی و تروتسکی با کپیتال و انتی دیورینگ یکجـا به فـروش نمـیرسـند؟
اگـر ســنجه هـای سیاه و سـپید "مسـئولان ادارات ارشـاد و حج/ اوقاف، دادسـتانی، امـنیت ملی و اطلاعـات و فـرهـنگ" خـواه مـخـواه سـرمشـق باشـند و کالاهـای آقـای شــریعتی به آب افگـندنی؛ مگـر نباید فــرآورده هــای مـارکسیسـتی و هـمـانندانش به تالاب تیزاب انداخته شوند؟
واژه فـشـانی آزرم نشـناسـانه رسـانه هـای نارسـای برونمـری و رسـانه هـای رسوای درونمـرزی نیز از کـردار کتابشـویان کـرانه هـیرمـند کم نمـی آورد: آیا نیمـه بیشـتر خامـه به دسـتان بهـانه پرسـت مـا شـب و روز پاکیزگـی پارسی و پشـتو را با رویهــم فـشــردن دندان و پاشــاندن آب دهـان نمـی آلایند؟ آیا شمـار فـراوانی از یاوه پراگـنان "فـرهـیخـته" کشـور مـا آشکارترین آمـیزه هـرز و هورمون و هـیجـان ارزش_ســتیزی نیسـتند؟ پر و پای این پشـه هـای مـرداب_پرورد را در کدامـین زمـزم باید شـسـت؟
برون از نیایشگاه
خـداوندا! شرمـنده ام از اینکه هـمـزبانانم هـر کار شـان را شـهکار مـیپندارند و با گـفـتن "تو نیکی مـیکن و در دجله انداز/ که ایزد در بیابانت دهـد باز" به تو تهـمت مـیبندند.
خـداوندا! زبانم لال، در سـپیده دم پیش از آغـاز جهـان چگـونه مـیدانسـتی که باید افغـانسـتان را کـوه زیاد دهـی و دریا کم؟
خـداوندا! دگر نمیپرســم: چــرا نمیگـذاری ابرهـا در جـوشـاجـوش بهــار در ســوگ ســبزه زاران زابل، ارزگان، فــراه و قـندهــار بگـریند.
خـداوندا! هـرگـز آزرده نخـواهـم شــد اگـر روزی دریابم که (به کـوری چـشـم رابیندر ناتهـ تاگـور) از آفــریدن فــرزندان حـوا و آدم پشـیمانی.
فـریاد از سـرزمـینی که سـردمـدارانش حلقـه به گـوش، نویسندگانش الفـبا فـروش و مـاهـیانش کتاب بر دوش باشـند.
[][]
کـانادا/ 28 مـی 2009