افغان موج   

هنوز در دل فـرهـاد نقـش شیرین است

که صخرگان کهن بیستون رنگین است

به کاخ و بارگۀ خـسروی چه می نازید

که عشق پاک ومحبت داد مسکین است

چه کـرد با دل رخـشانـه عشق اسکندر

جگـرگـوشـه و مـادر کـشتـه کین است

بـه حیله گرچـه ابـومسلـمان را کـشتـند

ازان چهرۀ تاریخ زشت و خونین است

روان بـابـک آزاده شـــاد و خـــرّم بـاد

هلاک حیله وتزویرِخویش افشین است

تـمـــامِ گـنــج تـمــــدن را زدنـــد آتـش

مگـر کتاب و کتابخانه دشمن دین است

زن از حـقـوق مسلّـم می شـود محـروم

اصول دین مگر سوتـه و تبرزین است

سرودِمحفل وعشق وطرب شده ممنوع

توگویی نفرت و نفرین درشرایین است

هنوزجنگ هلال و صلیب در راه است

بدا که تجربه هاخونچکان وننگین است

نماد کاخ سـفـیـد را ســیـا کـنــد داعـش

بـشـر بـه فـتـنۀ افـراطـیـت بـدبین است

زجنگ وقتل وتجاوزچه میکنند حاصل

سلاح‏فروشی وقاچاق وسودبنزین است

زرعب ووحشت واهی دگر نمی‏ترسیم

به زیرکاسه نیم‏کاسه های چرکین است

جهان که نظم و ثبات نـوین می خواهد

تمـدن و خـرد و علـم یار دیـریـن است

بـشــر ز روزن واحــد آمــده بـیـــرون

اگرچه در همه جا درها و کلکین است

به هم تنیده بـُوَد اصل هسـتی و انـسـان

یگانـه هـستۀ اول چه حـد سنگین است

چه خـوشنما شـده گـردن بند مـرواریـد

بـه دور دیـدۀ نـواخـتـر فـروزیـن است

به بزم زهره کنم رقص درحضور ماه

بدست مهرِفلک خوشگان  پروین است

جهان ز دانش و نور خرد شود روشن

هزارطعنه به افکار تار و قیرین است

ز یک جـوانـه هـزاران بـاغ شـد پـیـدا

بهرطرف نگری سبزه و ریاحین است

نصـیب کلک هـنـر بـاد حـلـقـۀ الـماس

در اتّحـاد هـزاران نـقـش و آذیـن است

سلام عشق و محبت جـواب می طلبت

کنون که دامن دل پرگلاب ونسرینست

بـیــا که نـای بهـاران می شــود نقـاش

کهـن نگارۀ ارژنگ دل نگاریـن است

رسول پویان

2/9/2023