وقتی داستایوفسکی کتاب جنایی برادران کارامازوف را نوشت، هرگز فکر نمیکرد که نتواند قسمت دوم کتابش را نا نوشته از دنیا بدرود گفته و رخ نابیداری ابدی در انبار خاک بگذارد ولی همانی هم که چاپ شده بود ماندگار و نامیرا شد.. یا زمانی که دانته کمدی الهی را نوشت و بهشت و دوزخ خیالی را در داستان آورد و نام های مشاهیر علم و معرفت و قدرت جهان از اسکندرمقدونی تا صلاحالدین ایوبی و بوعلی سینا تا جالینوس و بطلیموس را در آن آورد یا گاهی که ماکسیم کورکی کتاب دانشکده هایمن را نوشت و یا این که محب بارش در آغاز شور و غوغای انقلابی حالی کشور خود ما جزوهی زیبای زمزمه های کاغوش رانوشت و چنین سرود:
ایستاده به سنگرم سلامم به تو باد
سبزینه نگارکم پیامم به تو باد
در راه وطن گر جان بدهم چه عجب
دستت به دعا بگو که جانم به تو باد.
اینان و همه نویسنده ها استادان بزرگ جهان و افغانستان گاهی فکر نه میکردند که آثار شان پرانگیزه دهنده ترین ارزش های زندهگی حماسه آفرینی و اسطوره سازی خواهند شد در برابر جنایت و خیانت و حق نه شناسی ها. به این میمنت میمون از کارآفرینی های آنان است که امروزه بشر به سلاح تمام انواع انگیزه های بازدارنده و یا تحریک کننده تجهیز گردیده است.
لازمه های اساسی مبارزات آزادی خواهی توسل به روش های گونه گونهیی اند که یک مبارز را به آوردگاه های رزم و ستیز بر ضد دشمن میکشانند. در این مبارزات مهمتر از همه آگاهی داشتن، آگاهی رسانیدن و اطلاع رسانیدن های به موقع برای بقای یک مبارزه به صورت عام و برای مؤفقیت یک جنگجو یا همان مراد نویسندهی کتاب راهنمای چریک، یعنی چریک است.
چریک بودن یک نام تنها نیست همان سان که چریک شدن کار ساده نیست. گوریلا بودن، پارتیزان بودن، مبارز بودن در شاخه های رزم و ستیز، نمادی از آن شجاعت است که علاقهی مفرط یک انسان ویژه به وطن و مردم از او یک آزادی خواه جنگجو و یک مبارز میهنی انقلابی ساخته است. جنگ چریکی یک تکنیک نیست. اما یک روش پذیرفته شدهی کارا چرا. همان گونه که چنگچریکی یک راهکار دراز مدت نیست، یک روش غیرِقابلِ کاربرد هم نیست. ما در گاه ارایه های جدید پدیده شناسی ها قرار داریم. نه میتوانیم به تعبیر و تفسیر مفاهیم از جمله واژهی چریک فقط همان معنایی را استباط کنیم که دوران کلاسیک داشتند. البته کهآن مبارزات و رهبر و قهرمان های شان از افغانستان تا شاخ آفریقا و از آمریکا تا اروپا و آسیای و آمریکای لاتین الگو هایچریکی در فرایند های پیشزمینهیی و پس زمینهیی کارکرد های چریکی مان قرار دارند. اما ما هیچ گاه تروریست های بوکوحرامرا چریک گفته نمیتوانیم. آن گونه که طالب تروریست چریکی ندارد، چون چریک وطنخواه و آزادی خواه و مبارز یک عیار و یکجوانمرد یا مهربان بانویی میباشد و درک میکند که هدف او فقط دشمن است. نه مردم عام یا شخص عادی که هیچ رابطه ومیانهیی با دشمن ندارد. چریک که برای آزادی مردم میرزمد نه میتواند مردم را حربهی مبارزهی خود برضد دشمن قرار دهد. جنگ چریکی تنها یک مبارزهی مسلحانهی مخفی و یک بار مصرف نیست. یا چریک تنها جنگجوی مخفی و نامرئی غیر قابلشناخت و بدون نام و نشان و نشانی نیست که فقط کشتن دشمن و سربه رسانیدن مستقیم به دشمن وظیفه اش باشد. یک چریک،یک کشاف بوده میتواند، یک چریک، یکاطلاع رسان و اطلاعگیر بوده میتواند، یک چریک، یک مدد رسان خوبی در حین نیاز یکهم شهروندش بوده میتواند. پس چریک یک آدم چند موردی بوده میتواند.
کتاب راهنمای چریک، نوشتهی آقای نورزاد درست زمانی به خواننده ها و مبارزان راه آزادی افغانستان اهدا شد که از یک سوکشور ما به گونهی عمدی توسط دنیای تروریست پرور برای طالبان تروریست و نایب تروریسم جهانی سپرده و ملت به خصوصمردمان افغانستان شمالی را هدف قرار ظلم و تعدی قرار داده اند. جنگ چریکی در امروز افغانستان درست یک نیازی استمانند نفس کشیدن برای هریک ما. جنگ چریکی فرسایندهگی زیادی به دشمن دارد. اما جنگ تعیین کننده و فیصله کن نیست. یعنی بخشی از جنگ های آزادی خواهی است برای کمک رسانی به خطوط جنگ های جبههیی و کاستن فشار دشمن از آنان.
آقای نورزاد را کمتر حضوری و بیشتر مجازی میشناسم. از استادان جوان و پر تلاش دانشگاه کابل و صاحب مطالعه وصاحبکتاب و صاحب رأی علمی و معنوی اند. پدر محترم شان از رفقای حزبی من و همچنان همکار من در ابتدای دههی شصت بودند. نتیجهی تماس های وقت و ناوقت با آقای نورزاد مفید واقع شد و سرانجام به عنوان دوستان فرهنگی کنار هم قرار گرفتیم. اماایشان جوان، مستعد و با انرژی پر تلاش و داناتر از من اند. پیشا نوشتن کتاب شان تماس هایی داشتیم. همینگونه دریافتم کهآقای سیروس برادر کهتر آقای نورزاد هم جوان با استعداد و آگاهی اند. و آشنایی ما هم با ایشان نتیجهی یحثی بود که دو سالپیش در مورد شخصیت احمدشاه مسعود به عنوان یک چریک و یک مبارز به پرسش های شان پاسخ میدادم.
به هر رو نوشتن و نشر این کتاب توسط آقای نورزاد با آن که بسیار دقیق و پر محتوا نوشته شده، نیاز به بارور شدن و پرورده شدن بیشتر هم دارد که بیگمان آقای نورزاد آن مطمح دید قرار خواهند داد. با این رونوشت در حالی که آرزو دارم این کتاب کم نوشته شده با محتوای عالی اندرونی که در افغانستان کمتر نوشته شده است در مبارزات چریکی برضد فاشیسم طالبانی فانوسی باشد به دست هر چریک و مبارز راه آزادی وطن. بدرود.
عثمان نجیب