باداران تو دایم با تو نیستند.
روزی عبدالخالق ثانی ظهور خواهد کرد و هر گوشهی دنیا، که باشی انتقام ملت را از تو می گیرد.
پایه های برق را ویران مکنوبر دوشدیگراننیانداز.
هشداری به آقای اشرف غنی احمد زی!
آقای غنی! فاز جدیدی در دسیسه سازی باز کردی. حالا با گشودن در های جدید جنگ و سقوط شمال را آماج برنامه های محمد گل خان مهمند دوران نادرخان قرار دادی تا راه تک تباری قدرت و جا به جایی های عبدالرحمانی را تکرار کنی و به اصطلاح شاعر و اندک تغيير:
ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی ـ کين ره که تو می روی به "گورستان!" است
نتیجه هم از قبل معلوم است که در این تصمیم تو و آمریکا و پاکستان حتا ایران چی کسانی مطمح نظر تو اند و چی کسانی آب پاش روی جرقه های احتمالی آتش خشم و مقاومت مردم؛ به تکرار اشتباهی توسل نه کنی که نه توانی جبران کنی.
بدون نقش مارشال دوستم که وی نقش فرموش ناشدنی را در رخدادهای کشور و ورق زدن برگه های تاريخ اين سرزمين بجا مانده است و نیروهایی رزمی وی، که دارای ظرفیت های ثابت و تعیین کننده اند، ثبات سیاسی و نظامی محال است.
تحولات سیاسی نظامی در کشور، بسیار صریح و با نوسان اقدامات قدرت های جهانی که همه آن را تخته ی خیز قرار داده اند، با مدیریت چنان ضعیف و بی پروای تو در ارگ قابل اندیشه است.
الزامی و حتمی است که در یک چنین شرایط، لجاجت پیدا و پنهان گروه بازی تباری و سیاست های حذف و دسیسه را کنار بگذاری و تمام نیروهای مطرح در تعیين و تغيیر معادلات کشور را فرا بخوانی.
اگر سیاست نادیده گرفتن مارشال دوستم و دور نگهداشتن ایشان و یا هم نیروهای مطرح ديگر از جمله شمالی بزرگ ، زونهای منطقه يی تخارستان ـ ترکستان ـ غرجستان ـ هرات باستان ـ کابلستان ـ بهارستان ـ زالستان ... وساير نیروهای توان مند کشور را از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب مانند گذشته ادامه بدهی و تصمیم گیری های سرنوشت ساز کشوری را با جیغ و فریاد های آمیخته با عصبیت مزاج قبضه کنی، اشتباه جبران ناپذیری است که اثرات منفی آن تمام کشور بويژه ولایات شمال و هزارستان را؛ بيشتر از ديگران دچار آسیب و ضرر می سازد.
این موضوع را ساده انگاشتن و بی تفاوت از کنار آن گذشتن خودکشی سیاسی است که تو به عنوانی نگهبان ارگ، مانند خطا های کمرشکن دکتر نجيب الله رقم می زنی.
در پی آن نباش که چند تا خود فروخته شده ها از اقوام دیگر برای بقای خود ترا بلی صاحب! میگویند. از عبدالله تا امرالله و از بی دانش تا محقق و خلیلی و از عطا تا طوطا، همه دیگر اشخاصی اند فاقد روح اصالت و رسالت انسانی که مردم آنان را خوبتر شناخته اند.
اثرات منفی چنین ساده لوحی ها برای ادامه ی حیات تک محوری گروهی سیاسی وابسته به قدرت های خارجی حد اقل در گذشتهی نزدیک مقاومت بر ابطال اقدامات تو تبلور دارد و در گذشته ی دور که بارها ثابت شده و در آینده های نزدیک و دور سرانجام مقاومتجدی دیگری شکل میگیرد، که ادامه ی مقاومت های ملی گذشته خواهد بود. یعنی نمی توانید صدا های میلیونی را خفه کنید.
افغانستان در کمتر از سه صد سال اخیر همواره در برابر آزمونهای حساس تاریخی قرار داشته و به دلیل حماقت های سلاطین گذشته هرگز از آن حالت عبور نکرده است، که حالا توهمان کژ راهی ها و کژانديشی های سلاطين بدنام و تاريخ زده ی پيشين را دوام میدهی.
حاد ساحتن ها نه بلکه به گرم کردن های کانون هم زیستی و تساوی حقوق و رشد متوازن و تقسیم مساوی قدرت و ثروت از طريق تشکيل زونهای منطقه يی وبا صلاحيت، بدون تفکیک این و آن و بدون انواع تبعیض همت گمارید.
تاریخ چند دهه ی اخیرکشور ثابت ساخته که بدون نقش همه گانی، کاری توسط سیاسیون تازه به دوران رسیده از پیش برده نمی شود. هر کاری فقط کف روی اب است که در جریان امواج خروشان آقُيانوس قدرت لايزال مردم، دیر یا زود به کنار ساحل زده شده و به شن زار های حلقوم باز غرق و ناپدید می شود در حالی که امواج سرکش و گاه غیر قابل مهار همچنان ره به پیش می برند.
مقاومت های بدخشان، فاریاب تکانه های شدید تحرکات ملی و دفاعی در تاکستانها ـ دهستان ها و کوهستانهای شمال کابل تا سلسله جبال هندوکش بيدار و ایجاد محور بزرگ مقاومت ملی مجالی برای بُن گرایان نمی دهد.
اگر عامِ مردم نمیدانند، اهل مسلک و سیاست و ترفند های استخباراتی میدانند که انفجار دادن پیهمِ پایه های برق چگونه برنامه ریزی شدهی ترور دولتی و تحت مدیریت خودت و افراد حکمتیار و شماری از قبيله گراهای پيرو مکتب آدولف هيتلر آورده شده توسط کرزی از آن سوی مرز ما با پاکستان و از سرزمین چپاولگر و ویرانگر قبایل و خان های دو سرهی پاکستانی و افغانستانی اند که مانند اشترمرغ ها زندهگی دارند در یک سو می پرند و در سوی دیگر می چرند و بعد منقار های شان را بر عکس می سازند و همین است که از آنها خان های دو سره ساخته اما به درد شما نمی خورند.
اهل خِرَد و سیاست می دانند که شما ها به هدایت آمپریالیسم آمریکا و فتنهگرایی انگلیس ها و زیر دُهل دوسره ی پاکستان چه کار نامه ها را به نمايش می گذاريد!
آخوندهای ايان نيز در مسابقه انجام خدمت با شما دست کمی از دیگران ندارند.
پس پرده ی توافق تداوم حضور قطر زیر پای هدایت پاکستان است که به ارگ و اتمر داده است. مگر این ها نمی دانند که بیش ترین و مهم ترین ارکان ارتش قطر را پاکستانی ها تشکیل داده ند؟
راه عبور بی دغدغه برای تجاوز پاکستان به این بهانه و به درازا کشانیدن ویرانی، شهادت در کشور ما و تحقق اهداف پاکستان به این وسیله نیست؟
حکمتیار مانند شیطانی اسن که رانده نشده؛ بل وظیفه گرفته که فتنهی آشوب ها را به نفع برداری چند منظوره از تحقق اهداف شرکت های یونیکال امريکا و دلتای سعودی ها و زیر مجموعه های آن در افغانستان گرم نکهدارد و شما ها که مؤظفین تحقق اهداف پلید اجانب در کشور مایید. مگر ملت نمیداند که شما ها در ظاهر و با تبلیغات کِذب علیه هم، قد برافراشته و در پنهان مثلث شیطانی کرزی، غنی و حکمتیار را تشکیل داده اید و حتا در دیدارهای باز تان هم برای دیگر اقوام جایی نیست و کسی دیده نمیشود.
شکی نیست که آخوندهای ایران هم در خفا نقشی در این خرابه سازی ها دارند.
همه این ساز و برگ در وجود شاه شجاع ارگ به موافقت و استشاره ی آمریکا وانگلیس انجام می شود.
نا چاری قطر برای عبور از انحطاط موجود کشورهای عربی، اختلاف عمیق مذهبی در رده های پائین پادشاهی و بین ارتش آن کشور که بیشترین اهل تشیع ایران است قطر را مجبور می سازد که حتا قدم فراتر نهند و خیال اروپایی شدن در سر می پروراند اروپا صریح و بی درنگ از خود می راندش.
چرا نگذاشتید عربستان سعودی پیش گام این کار می بود؟ هرچند سیاست مداران زراندوز و بداندیش آل سعود و حاکم در قدرت عربستان همچو دجال نشخوار گر، خود عامل بی ثباتی و صدور تروریزم به جهان و منجمله به کشور ما توسط پاکستان از سالیان دراز بوده، و طی زمان حاکمیت ترامپ، در تقلای پر تملق و صرف میلیارد ها دالر شخصی و رسمی و اهدای جواهرات حتا به خدمت کاران ترامپ به عنوان رشوه برای جلب حمایت ترامپ از خانواده ی سلطان جابر عربستان پرداخته شده و باوری به این مرکز و کانون شرارت علیه مسلمانان نیست. اما سیاست روز حوزهی عرب را تعیين می کند.
آقای غنی :
اوضاع سیاسی و امنیتی به شدت و برنامه ریزی شده به وخامت می رود.
در هر دو سوی نبرد یک اقلیت و یک تبار خاص برنده است و در میان شان بازندهیی وجود ندارد.
قاصد مرگ بر بالین شان رسیده از تو امید ایجاد اتاق فکر جنگ دارند.
در سقوط پاسگاه و پایگاه و شهرستان ها غیر از تيکه داران پشتون دیگر همه اقوام کشته و زخمی و بی خانمان میشوند. البته جوی خون نسل کشی هزارهها توقف نکرده؛ حالا کشتار ترک تباران به گونهی سیستماتیک در جریان است. البته جاده های خونبار کابل را هيچ پايانی نيست، که نيست.
من در حیرت ام از بی سروپایی برخی تحلیلگران که به غنی مشوره ی ایجاد اتاق فکر جنگ را می دهند. به کسی که وظیفه دارد شمال را و ساحات دیگر اقوام را به خون بکشاند حتا اگر تعدادی از بی گناهان تبار خودش هم قربانی شوند.
پس مردم خود باید کاری کنند ۹۹ در صد گویا رهبران خبیث هزاره و تاجیک که دیگر قابل اعتماد نیستند و پابوس های خلیلزاد پلید و درگاه ارگ اند.
به حسن ختام کوتاه، خطری در کمین ملت و کشور است که توسط بد طنیتترین نگهبان ارگ رقم زده می شود و روی پدرانخود را در جاسوسی و وابسته گی به پاکستان، انگلیس و امریکا و درگذشته، هند برتانوی سفید کرده و می کند.
پس هموطنان عزيز! به خود آييد! به اين رژيم دست نشانده مزدور؛ به آن جامه سپيدان سيه دل؛ به جنرال های خون آشام پنجاب، به آخوند های متحجر ايران، به نفت سالاران دين فروش عرب و به ارتجاع سياه و امپرياليسم جهانخوار، در يک کلام جواب "نه" بگوييد! خيزش های ملی و مردمی را با الهام از نبرد های تاريخ ساز ميرمسجدی خان ـ محمد جان خان ـ محمد اکبر خان ـ غازی محمد عثمان خان ـ ميربچه خان و ساير سپه سالارهای سرزمين مرد زا و مردخيز کشورمان، درجهت نجات مردم درخون نشسته و آزادی کشور از لوث کثيف مزدوران غربی و عربی انجام و رسالت انسانی خويش را درپيشًگاه تاريخ و نسل آيندهِ ی اين سرزمين، ايفاء نماييد؛ تا در دادگاه بی رحم تاريخ برأت ذمه حاصل نماييد.
نوشتهی محمد عثمان نجیب