با طلوع صبحی درخشان می شود
ظلمت شب محو و پنهان می شود
صبح صادق مطلع نـــــور و صفا
روشن آرای دل و جان می شود
شبروان را نیست سازش با صفا
طینتش رســوا و عریان می شود
می ستیزند بــــــا رهء فرزانگان
قاتل انسان و عــرفان می شود
رهروان نور را درخون نشاند
جنس شر بد تر زحیوان می شود
جنگ نوروظلمت ست ای هموطن
محو ظلمت ، نورافشان می شود
با طلوع بر خیز با ظلمت ستیز
زندگی با نور فروزان می شود
ننگ خلقت اند بری این ناکسان
خفت و توهیــن انسان می شود
ف.بری