افغان موج   

یازدهم سپتامبردرآینه سیاست !

 

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید">'+addy_text74490+'<\/a>'; //-->

 

واقعه یازدهم ستپامبر2001 درتاریخ سیاسی جهان یک سرفصل محسوب میشود . سیاست خارجی ایالات متحده امریکا پس از سقوط شوروی عملا وارد فاز جدیدی شد. وقتي كه واقعه يازدهم سپتامبردرخاک امریکا اتفاق افتاد  بستر شكل گيری اين روند جدید سیاسی ، خاورميانه بزرگ بود منطقه‌ای كه ازیک قرن پیش ، حوزه بحران آفرينی شناخته میشود . به همين دليل برژينسكی از آن تحت عنوان "قوس بحران" ياد می‌كند، منطقه‌ای كه بدليل پويايی و تحرك نيروهای داخلی ، از توان لازم برای صدوربحران برخوردار است. 

دنیای تك قطبی امریکایی به ويژه متعاقب حوادث 11 سپتامبر 2001 قدرت مانور بیشتری پیدا کرد . در اين مسیر پروژه امنیت ملی هنری کسینجر توانست به ايالات متحده كمك كند به ‌ گونه‌ای تهاجمی و بی‌اعتنا به خواست‌ها ، و ملاحظات دیگررقبا ، تهديدات و خطرات منافع استراتژیکش را ظاهرا از بين برده وحتی "موقتا" آنها را به فرصت تبديل كند.   

بیش از یک دهه از واقعه 11 سپتامبر گذشته است ، غرب و ایالات متحده از افغانستان شروع کردند و بعد عراق و بهارموسوم به عرب و امروزوهنوزدرسوریه..... 

بحران و کشتارمردم درسوریه همچنان ادامه دارد . حالا خون و ادامه کشتارموضوع بحثها نیست بلکه اختلافات سیاسی بین دولتهای جهان ادامه کشتارمردم را عادی کرده است . ادامه این جنگ و کشتارها معنی شروع جنگ جهانی سوم نیست و معنی پیروزی خون بر شمشیرهم نیست . شاید 6 سال دیگرو یا 60 سال دیگر گزارشی "محرمانه" از طرف سرویسهای اطلاعاتی بیرونی شود که به خودشان انتقاد میکنند که چرا بحران سوریه با قیمت کمتری حل نکردند ؟ چرا لیبی را به سرعت توافق کردند ؟ آیا فقط به خاطر ذخائرنفتی لیبی... و یا چون لیبی تاریخا و از نظرسیاسی حیات خلوت روسیه محسوب نمیشود . فراموش نکنیم که قذافی بعد از 11 سپامبر با جواز سیاستمداران غربی ماندگارشد ! چرا بهارموسوم به عربی در سوریه به خون نشسته است.... ؟ ولی تمام این چراها و جوابهای بی معنی درهرزمانی دیگر؛ دردی از مردم  دوا نمیکند . مثل جنگ عراق که توسط دروغهای نجومی پوشش داده شد و حالا عاملان اصلی جنگ به خودشان انتقاد میکنند که دروغ گفته اند! خسته نباشید که با چند دروغ... یک میلیون انسان سلاخی شد!

دراین تردیدی نیست که در تحولات اخیر منطقه؛ موسوم به بهار عربی، مسکو اولین بازنده تا به حال بوده است. این معنی شروع جنگی سرد و یا جهانی را نمیدهد . درصحنه سوریه امروز سه عامل داخلی ( اپوزسیون ) .... منطقه ای ( حکومت اسلامی و ترکیه و کشورهای عربی ) .... و جهانی ( تضاد منافع استراتژیک شرق و غرب ) به هم گره خورده است .


بازیگران اصلی به روی عامل داخلی بیشترین تاثیررا دارند . شکاف میان نیروهای اسلام‌گرا و سکولار، میان مخالفان داخل و اپوزیسیون خارج از سوریه؛ خود را درنشست ژنو نمایان ساخت. اسلام‌گرایان معتقدند که با جدایی کامل دین و دولت مخالفند. دیگران مطرح کردند که هرگونه توافقی که در قاهره به دست ‌آید، لزوما در داخل سوریه عملی نیست.یکی از اعضای شورای ملی سوریه گفت یکی از بزرگترین چالش‌ها میان مخالفان داخل و اپوزیسیون در تبعید است زیرا فعالان داخل اسلام گرا می‌خواهند نقش بزرگی در ساختار قدرت داشته باشند. 

درسطح منطقه ای بیشترین تاثیرمخرب و خونین در سوریه را حکومت اسلامی درایران گذاشته است . یک تحلیلگرسوری معتقد است : شباهت دیدگاه حکومت اسلامی و دیدگاه روسی درباره سوریه قابل تامل است . به نظرم هر دو یک هدف را دنبال می‌کنند، منتها با روش‌های متفاوت که البته بستگی به موقعیت منطقه‌ ی و جهانی آنها دارد. حکومت اسلامی نیز مانند روس‌ها در سوریه منافع خودش را دارد که مهم‌ترینش برتری هژمونی سیاسی درسطح منطقه ازکانال مسائل ارزشی و ایدئولوژیکی است که به حفظ موجودیتش ختم میشود؛ حکومت اسلامی و روسیه در مهم‌ترین اهداف در حفظ یک دیکتاتور در سوریه باهم شریک هستند. در این شرایط طبیعی است وقتی روس‌ها درجهت منافع خودشان طرحی برای حل بحران در منطقه داشته باشند ، برای به نتیجه رسیدن روی این اشتراکات حساب می‌کنند . 

تا اینجای کارروسها درحال بازی و تعامل با 2 محورمهم بحران سوریه ( داخلی و منطقه ای ) هنوز بازنده نهایی نیستند . درسطح جهانی و وجود اختلاف منافع استراتژیک ؛ موضوع قابل فهمتراست .  وقتی که سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روس‌ها اعلام کرد اگر مردم سوریه خواهان برکناری بشار اسد باشند روسیه نیز مخالفتی ندارد، این احتمال را مد نظر قرار داد که روسیه از سوریه به عنوان برگی برای نزدیکی به غرب استفاده کرده است اما وقتی اوباما و پوتین در حاشیه کنفرانس مکزیک بدون اینکه اشاره‌یی به برکناری اسد یا ماندگاری حکومت سوریه بکنند، به آتش‌بس فوری تاکید کردند، این احتمال را قوت بخشید که روس‌ها از توان خود بهره گرفتند تا غربی‌ها را به مواضع خود نزدیک کنند. 

ما همیشه شاهد عمق اختلافات استراتژیک میان روسیه و آمریکا بوده ایم.  حوادث یازدهم سپتامبر و سیاست نوین آمریکایی "جنگ علیه تروریسم" اوج همکاری روسیه با آمریکا بود که منجر به ورود نظامی و امنیتی آمریکا ؛ برای اولین بار در حوزه نفوذ سنتی روسیه شد . روسها سالهاست به این نتیجه رسیده اند که غرب روسیه ای را می خواهد که دنباله رو باشد و حتی بیش از آن در حیات خلوت خود یعنی آسیای مرکزی و قفقاز شمالی نقش دوم را بازی کند. پس به همان شیوه امریکایی که بعد از یازدهم سپتامبر جنگ را به حیاط دیگران و خارج از خاک خود کشاند روسها هم این بازی خونین را به خارج از محدوده نقوذ خود هدایت کرده اند .  

‌نهایتا اینکه .... پیامدهای فروریختن دنیای تک قطبی درسیاست جهانی چه خواهد بود و قربانیان این موضوع به جزمردم چه کسانی هستند ؟ آیا چین می تواند ،‌ جانشین امریکا در قرن بیست و یکم شود؟ اگر امریکا بتواند موقعیت برترجهانی را حفظ کند( که غیرممکن است ) ؛ در این صورت چه اهدافی برای این کشور باز تعریف خواهند شد . برژینسکی معتقد است برای گسترش نفوذ آمریکا و مقابله با گسترش نفوذ چین ؛ امریکا بالاجبار با روسیه متحد میشود.

 

اسماعیل هوشیار

هفتم سپتامبر.2012