افغان موج   

ریشه درخت:

ریشه٬ مردم و نسل موجود می باشد. که اراده جمعی٬ بسوی اهداف جمعی و نفع عمومی روح حاکمیت قانون یا لوازم ماهوی قانون٬ و حاکمیت قانون روح و جان نظام حقوقی سیاسی است.

 

ساقه درخت:

ساقه یعنی قدرت دولت٬ که از ریشه یا حاکمیت ملی پدیدار شده است. و برای رعایت حقوق اعضاء جامعه و خدمت شامل سه قوه می شود٬ که ساختار آن: پارلمانی یا شورا باشد یا ریاستی و یا نمیه ریاستی نمیه پارلمانی فرق نمی کند. مهم ریشه مقتدر: تا ساقه قدرتمند پدیدار شود. البته رای من برای افغانستان: (ساختار شورا یا پارلمانی با نظام اداری غیر متمرکز واحد محلی) می باشد.

که اعمال ساقه درخت یا قدرت دولت به اعمال تصدی و حاکمیتی تقسیم می شود:‌ اعمال تصدی چون: انرژی و برق٬ هوانوردی ترانسپورت٬ صحت عامه و طبابت٬ بانکداری جهانی و اقتصاد بازار و غیره ... این اعمال هر کدام در سازمان و یا وزارت خاص به ارایه خدمات عامه پرداخته و رویکرد آموزشی یا تحصیلات تا مدیریت و حقوق تا قانونمندی الزامی آنها٬ مستقل از هرگونه باور دینی٬ قومی٬ سمتی و لیسانی بوده جایگاه فقه معاصر در برابر این پدیده های روزافزون فقط رویکرد تثبيت حلال و حرام را دارد. ( از زمان تابعين یا فقه أربعين و جعفري تا رد المختار و دُر المختار از عابدین شامی صاحب و مجموعه مراکز فتوا مسلمین امروزی٬ یک صفحه برای نظم و آموزش این پدیده ها پیدا کرده نمی توانید. چون از عقل محض برای خدمت بشریت می باشند)

البته ارزش های معنوی جامعه و نقض آن جرم که قانون جزا از فقه حنفی و جعفری از زمان جمهوری اول یا داود خانی مشهود بوده٬ که اعمال متصدی منوط به تخصص و تعهد به وطن می باشد و قابل یادآوریست برای شفافیت اعمال تصدی و پاسخگوی دولت در پهلوی محاکم جزایی٬ محاکم اداری نیز داریم و برای توسعه کشور:‌عدالت اداری را عمیق درک کنیم...

از این جهت که منافع عمومی توسط مجریان غارت نشود قوه نظارتی از جایگاه که قانون مجریان تصویب می شود باید زیرا قوه مجریه با داشتن اعمال حاکمیت با ابزار های آن٬ که اعمال حاکمیتی شامل:‌اردو پلیس و امنیت است در نبود نظارت سرکوب می کند و با کمک اعمال حاکمیتی اعمال تصدی یا منافع عمومی غارت می شود( و هیج یک٬ از مجریان در نبود شورا یا قوه نظارتی به مردم پاسخگو نیست).

میوه درخت:

میوه های این درخت: عبارت از توسعه لامنتهی برای چندین نسل در امتداد و گستره می باشد. در صورتیکه٬ ساقه سالم در قوای سه گانه از ریشه مقتدر سرچشمه گرفته باشد.

که مثال همیشگی تطبیقی خودرا٬ لازم می دانم یک بار دیگر ذکر کنم: از ۱۷۸۷ تا حالا در آمریکا یک قانون اساسی و در فرانسه هم از ۱۷۹۵ تا کنون یک قانون اساسی که افغانستان از ۱۹۱۹ تا اکنون هشت قانون اساسی تجربه می شود. و علت آن:‌ سیر حاکمیت فردی که اکنون با پوش دینی به حاکمیت مردمی همانا سیر ملت سازی نشده تا= حاکمیت ملی یا ریشه به ساقه و میوه محصول گردد.

نوت: سیاست خارجی به اساس و بمنظور گستره و دامنه این درخت٬ جزء لاینفک نظام حقوقی سیاسی هر کشور می باشد.

بیشتر بخوانید: https://afgazad.com/2024-Political/030724-MAFaqiery-Hokoomat-Qaanoon.pdf

 

محمدآصف فقیری