افغان موج   
FacebookTwitterDiggDeliciousGoogle BookmarksRedditLinkedinRSS Feed

من این‌جا با شما از سخن دپلوماسی مروج استفاده نه می‌کنم. چون بار ها ثابت شده که شما ها یا اسلاف تان ارزش جایزه‌ی نوبل را در همان بی ارزشی آن می‌دانید،. برای شما ها تنها نام داشتن به یک چنین مسئولیتِ پر در آمد و نام آور مهم است.

پیشینه‌ی کاری و اشتباهات تاریخی آلفرد نوبل را می‌دانید، که کم‌تر از ادیسون اشتباه نه داشته. اگر ادیسون برق را برای راحتی انسان کشف کرد ولی برای کشتن انسان هم صندلی‌ برقی ساخت که اولین قربانی اش را با هزار زجر و شکنجه در حالی کشت که شریان های خونی قربانی محکوم به اعدام در آن صندلی انفجار کرد. آلفرد مگر کمی بیش‌تر تازید و کارخانه‌ی تولید اسلحه داشت. تا توانست برای گشتار مردم سلاح تولید کرد و فروخت و منفعت کسب کرد، در پایان عمر هم برای جبران اشتباهات و جنایاتش در سهم داشتن انسان کشی ها بود‌ که توصیه کرد جایزه‌ی به نامش در هر بخش داده شود. ارزش این جایزه هم در داشتن همان مبلغی است که برای دریافت کننده ها تعلق می‌گیرد. من به شما ها رشوه‌گیری را گمان نه می‌برم، ولی آن را در گذشته و یا در حال رد هم نه می‌کنم. این مورد مستلزم یک سری پزوهش های پیدا و پنهان است تا حقایق پشت پرده‌ی اخاذی های احتمالی گروه شما و پیش از شما را براندازد، بی‌گمان این اتفاق روزی خواهد افتاد ‌و رسوایی گروه جهانی فیفا را تنها نه خواهد گذاشت. چه بیا بزرگانی هم بودند که بی اهمیتی جایزه‌ی شما را پی بردند و اهداف نهفته در پس اقدامات شما را درک کردند و از گرفتن جایزه‌ی تان خودداری کردند. همه کسانی که آن جایزه را رد کردند مهم بودند. این‌چا من شما را به یاد یکی دوتای شان می‌اندازم:

اول- جرج برنارد شاو برای کتاب ژان مقدس به عنوان برنده نوبل ادبیات سال 1925معرفی شد اما او ضمن پذیرش نشان افتخار، از دریافت جایزه نقدی اجتناب کرده و درباره دلیل این تصمیم گفت:

“این پول از فروش مواد منفجره به‌دست می‌آید که در کارخانه‌های مهندسی نوبل تولید می‌شود. بیشتر این مواد در کشتار مردم به‌کار می‌رود و یک انسان چنین پولی را برای ادامه‌ حیات خود دریافت نمی‌کند.”

دوم- سارتر همداز پذیرش این جایزه خود داری کرد.

سوم -

بعد از رسوایی اعطای جایزه نوبل ادبیات سال 2019 به پیتر هاندکه اتریشی و اعتراض نویسندگان و مردم به این انتخاب به دلیل رسوایی‌های اخلاقی ، این جایزه به او اعطا نشد.

در پی این تصمیم آکادمی نوبل ادبیات، چهار نویسنده را بعنوان جایگزین به عنوان نامزد نوبل سال 2019 اعلام کردند.

ماریس کنده فرانسوی کیم توی از کانادا نیل گایمن از انگلیس و هاروکی موراکامی از ژاپن اما در حالی که او شانس اول برنده شدن این جایزه بود، ضمن تشکر برای نامزدی در این جایزه، طی یک حرکت سارتری گفت: “دوست دارم به دور از توجه رسانه‌ها باشم و روی کارم تمرکز کنم.”

چهارم- که بحث نامه‌ی من هم به شما روی آن است. انتخاب نا به‌جا و احتمالاً با اخذ رشوه توسط برخی اعضای گروه توزیع جوایز بوده که الفریده یلینک (جلینک) نویسنده اتریشی و خالق رمان پیانیست به عنوان برنده نوبل ادبیات سال 2004 معرفی شد

در پی این انتخاب یکی از اعضای آکادمی نوبل به نام نات آهلوند به نشانه اعتراض از سمت خود استعفا داد.

این داور معترض درباره‌ی تصمیم خود گفت: با برگزیدن جلینک (به دلیل عدم صلاحیت ادبی) به اعتبار نوبل خدشه وارد شده است.

معلوم است که هم جایزه اهمیت علمی اش را از دست داده و هم گروه شما اعتباری نه دارید. مگر صلاحیت دارید. مگر لازم است این‌قدر رذل شوید که هیچ معیاری حتا برای هیچ هم نه داشته باشید؟ اگر زمزمه های نهایی شدن نام محبوبه سراج، یک بانوی سراپا فساد و بدعت و با پیشینه‌ی سوی رفتار خانواده‌گی، در حالی که از پدر پدر جاسوس بوده‌اند و نزدیک به سه صدسال است مردم بومی خراسان دیروز و افغانستان امروز را گروگان گرفته اند و هزاران نوعی جنایت را بر علیه مردم های غیر از تبار خود شان مرتکب شده اند، راست باشد. آیا شما ها از وضع زنان تاجیکان. در بند این‌ گروه خبر دارید؟ آیا شما وجدان راحت دارید که از میان هزاران بانوی شهید شده توسط تبار و به همدستی و لابی گری همین بانو، کسی را انتخاب می‌کردید؟ نه شما این وجدان را نه دارید. بانوان افغانستانی که امروز دربند گروه وحشی طالبانی اند، هزاران بار مستحق‌تر از این انتصاب فرمایشی شما، شاید رشوه‌گیری شما، شاید مصلحت های سیاسی و اثرگذاری های آمریکایی و انگلیسی و اروپایی شما را واداشته که چنین کنید. مگر فردا شما پیش وجدان تان و فرزندان و هم‌سران تان و جامعه و مردم و تاریخ تان چه جوابی خواهید داشت؟ من با ارسال این نامه به شما شدیدترین احتجاج و اعتراض خودم را به حیث یکدانانی که اطمینان دارم، میلیون ها افغانستانی مانند من می‌اندیشند به شما اطلاع می‌دهم. ‌تنها چند صد نفر خاص از این اقدام شما خوشحال اند که ملت ما را در گرو گرفته اند. بهتر است از تصمیم تان انصراف داده و از میان زنان در بند و‌مبارز افغانستانی یا از میان دختران و زنان شهید شده یکی را برگزینید تا سیه رویی برای شما نماند. این سند روزی تاریخ می‌شود،

                                                                                بدرود  

                           محمدعثمان نجیب موسس حزب دموکراتیک < مادر > افغانستان 

                                                     فعال رسانه‌یی سیاسی و اجتماعی

 

Sent from my iPad