فصل سوم
پیشگفتار
تودۀ تورک تبار به صورت عموم ملیت اوزبیک زبان به طوراخص قسمت برجسته و حساس بدنۀ اجتماعی مملکت عزیز ما افغانستان را تشکیل میدهد. این تودۀ بزرگ درمقاطع مختلف تاریخ کشور با طی نمودن نشیب و فراز های زیاد غالباً باعث سر فرازی مردم ما چه از لحاظ کشوری و چه از لحاظ لشکری گردیده. زبان تورکی اوزبیکی با وصف داد و ستد فراوان و تغییر و تحول، در اثر تماس با زبانهای مجاور هنوز اصالت تاریخی خود را حفظ نموده است.
زبان اوزبیکی که ازگروپ زبانهای «چگل» منشعب گردیده است، روزگاری به نام «زبان ترکی» یاد میگردید. بعد ازخروج مغول به دوران چغتای بن چنگیز قرن پانزدهم میلادی اصطلاح «زبان چغتایی» که همان زبان «اوزبیکی قدیم» میباشد بر آن اطلاق گردید.
قرار تخمین دانشمندان زبانشناس، زبان تورکی اوزبیکی و تورکی تورکمنی که هر دو مربوط به زبان ترکی شرقی هستند در قرون (۵-۶) میلادی اساساً از تورکی قدیم شکل گرفته اند.
آثار مربوط به آن دوره از طریق منابع چون سنگ نوشته ها، کتب، و روایت های شفاهی بما رسیده است که یکی از اساسی ترین منابع آن آبده های اورخون میباشد (دریای اورخون در وادی کاشا سیدم مربوط مغولستان موقعیت دارد) ریشه ی هر دو زبان را درین آبده ها میتوان مشاهده کرد. این آبده ها به رسم الخط مخصوص اورخونی (۷۳۲ م) نوشته شده اند.
تا مدت زمان طولانی با وصف تحقیق و پژوهش علمای زبان شناس الی قرن نوزدهم راز این معما (خط اورخون) گشوده نشده بود و معلوم نبود که مربوط به کدام مردم و زبان است. بعد ازمدتها تحقیقات، دانشمند پُرکار دانمارکی آقای ویلیم تامسون برای نخستین بار قادر به خواندن این آبده ها شد؛ او پس از یک سلسله تحقیقات مو شگافانه توانست در (۲۵ نوامبر۱۸۹۳) پرده از اسرار این سنگ نوشته ها بردارد؛ در حالیکه تا این زمان اکادمیسن روسی آقای و.و. ردلوف مؤفق شده بود تا ۱۵ حرف کتیبه های فوق الذکر را بخواند. این آبده ها به نام «آبده های ینی سی – اورخون » شهرت یافت.
طبق آخرین کشفیات و تحقیقات باستان شناسی که درقصبۀ «ایسیق» در نزدیکی المااتا پایتخت قزاقستان صورت گرفت؛ پیاله ی نقره ئین گرانبهایی به دست آمده که در تۀ آن (۲۶) حرف نقر شده و این حروف به آن خط قدیم ترکی شباهت داشت که در قرن (۵-۸) قبل از میلاد پدید آمده بود. طوریکه دانشمند معروف روسی اولژاس سلیمان اوف در شمارهٔ ۵ سال۱۳۴۹ خورشیدی نشریۀ اداره ی مطبوعات سفارت اتحاد شوروی آنوقت در تهران مینویسد:
« الفبای ایسیق شباهت زیادی به الفبای خطی اورخون- ینی سی دارد...» با مشاهده ی خط ایسیق میتوان گفت که ترکهای قدیم در نیمه ی هزاره ی قبل از میلاد، خط خود را از آرامیان اقتباس نموده بودند.
آرامیان (قومی ازقبایل بدوی سامی نژاد سوریه بودند که درجنوب فلسطین در پیرامون کویر و مشرق رود اردن میزیستند) اوشان در حدود۱۲۰۰ ق. م. بر دمشق و حلب چیره شدند و به مرور زمان در بازرگانی مهارت یافتند و خط خود را به محیط ماحول رواج دادند که نام خط قوم مزبور در حدود ۱۰۰۰ ق. م. آرامی شد.
بیشتر دانشمندان، اختراع خط الفبایی را به فنیقی ها که مردمی از کنعان بودند نسبت داده اند این گروه در خاک سوریه در کرانۀ دریای مدیترانه سکنی داشته و ضمن بازرگانی و دریانوردی و سوداگری های خود خط الفبایی را که خود وضع کرده بودند، درکشورهای مختلف رواج داده اند. منشاء خط الفبایی یونانیان و سایراقوام دنیا به غیر از خط چینی که دارای منشاء دیگری است از همین خط الفبایی (اختراع فنیقی ها) می دانند و معتقدند که این خط پس از دگرگونی و تعدیل رو به کمال نهاده است.
یکی دیگراز فرزندان خط فنیقی خط آرامی است که به سرعت در خاورمیانه پخش شده و به سرعت رواج یافته و تبدیل به خط ساکنان این منطقه شده است. خط و زبان آرامی به عنوان آرامی رسمی یا آرامی امپراتوری پا به پای زبان پارسی باستان و خط میخی که تنها در کتیبه های هخامنشیان به کار می رفت در ارسال و مراسلات به کار گرفته می شده است .
تاریخچۀ فرهنگ نویسی ترکی
قبل ازاینکه به تاریخچه ی فرهنگ نویسی ترکی بپردازیم، بهتراست درباره ٔکلمهٔ
« فرهنگ » معلومات داشته باشیم.
فرهنگ چیست ؟
فرهنگ درانگلیسی « کلچر» و درآلمانی «کلتور» بوده، از نظر علمی یکی از شاخه های وسیع علم بشر شناسی (انتروپولوجی) است و اساساً به سه ساحه تقسیم میشود :
ساحهٔ باستان شناسی (آرکیو لوژی)، ساحهٔ زبانی و ساحه ٔ اجتماعی که هر یک با آنکه ساخت تحقیقاتی مشخص دارد، اما نمیتوان آنها را از هم جدا دانست. مسلم است که در ساحات زنده گی بشری درهر محدودهٔ جغرافیایی اعم ازیک کشور، یک منطقه ویا یک محل مشخص، چه درگذشته و چه در حال، خصوصیاتی از قبیل عادات، خصایل، باورها، یافته ها، کردار ها و غیره نهفته است که باید تدقیق، توضیح و مشخص شوند، تا بدان وسیله هویت فرهنگ آن جامعه تبارز کند.
« فرهنگ » - « لغتنامه» یا « قاموس!»
اگر پرسیده شود که چرا لغتنامه ها را فرهنگ می نامند؟ پاسخ اینست که لغتنامه سازی زبان پارسی دری برای اولین بارتحت عنوان « فرهنگ » در هندوستان رایج شد. این رسم ، نوع خصوصیت فرهنگی بارزاست که ساحهٔ زبانی فرهنگ جامعه را در یک مجموعه ای ازمفاهیم و معانی کلمات، اصطلاحات، تشبیهات و حتی ضرب المثل های مروج در محیط زبانی همان محدودهٔ جغرافیایی بیان، تشریح و تسجیل می کند.
« لغتنامه» را که مفهوم خاص را میرساند، در هند در قالب مفهوم عام «فرهنگ» گنجانیده اند و به همین روحیه کلمه ٔعام « فرهنگ » به جای کلمه ٔ خاص « لغتنامه» بین حلقات پارسی دری زبان آن کشور ازسالها قبل معمول بوده است، لذا«لغتنامه»را می توان مرجعی دانست که به کمک آن بخشی ازمسایل زبانی « فرهنگ» جامعه را معرفی و بررسی کرد. قاموس ها و لغتنامه های تدوین شده ای بعدی پارسی دری به تأسی از قاموس سازان هندی « فرهنگ نامه» نامیده شده است، اما درغرب چون لغتنامه ها خود جزٔ فرهنگ اند، چنین رواجی که لغتنامه را«فرهنګ نامه» یا«فرهنګ» یاد کرده باشند متداول نیست. (قاموس کبیرافغانستان- افغان جرمن آنلاین).
« لغات الترک »:اولین فرهنگ ترکی دیوان «لغات الترک»تألیف محمود بن حسین کاشغری(۴۶۴- ۴۶۶ق) است. این فرهنگ بزرگ شامل اشعار، ضرب المثل ها و معانی لغات عربی از ترکی قراخانیان و اوغوز میباشد.
« مقدمة الادب»:بعد ازدیوان لغات الترک دومین فرهنگ ترکی است که به سه زبان نوشته شده است. این اثردرسال ۵۳۲ هجری ازطرف «خوارزم فخری» تحریر گردیده، متن لغات عربی بوده به سه زبان « فارس، ترک و خوارزمی» ترجمه شده است.
پس ازین دو فرهنگ ترکی که میتوان گفت قدیمی ترین فرهنگ ها از نوع خود هستند، تعداد دیگر فرهنگ های ترکی به فارسی نوشته شده اند که عنوان آنها به اختصار قرار ذیل اند:
۱-« زبان گویا و جهان پویا»: که در قرن چهاردهم میلادی در هند تالیف شده و برای بار اول سیستم الفبا را در تنظیم آن بکار بُرده اند.
۲ - بخش دوم شرفنامه مَنیری یا فرهنگ ابراهیمی.
۳ - بدایع اللغت: (قرن نهم) ازایمانی متخلص به طالع هروی است که به فرمان سلطان حسین بایقراء نوشته شده.
۴- لغات ترکی: تالیف فضل الله خان هندی ازقرن دهم هجری که چون نسخۀ آن توسط منشی ای ازکلکته در ۱۸۲۵ میلادی استنساخ شده و نسخۀ آن در بریتیش موزیم است .این کتاب لغت به «لغات کلکته» مشهور است.
۵ - نصاب ترکی در لغت: فرهنگی است منظوم به فارسی و در سال ۱۶۲۷م. تالیف شده است.
۶- کیلور نامه: به معنی چیزیست که زیاد مورداستفاده قرار می گیرد، و لغتی است از چغتایی به فارسی تاجیکی که ازطرف محمد یعقوب چنگی دراواخر قرن ۱۷ میلادی بنابر دستور اورنگ زیب (محی الدین پسر شاه جهان) درهندوستان تالیف گردید.
۷ - کتاب اختری :که تالیف مصلح الدین مصطفی (متوفی ۹۶۸-۱۵۶۵) می باشد و حد اقل سه بار تجدید چاپ شده است.
۸ - ﺗﺤﻔﺔ ﺣﺴﺎم ﻳﺎ ﻟﻐﺖ ﺣﺴﺎم: ﺳﺮودهٔ ﺣﺴﺎم اﻟﺪﻳﻦ ﺣﺴﻦ ﺑـﻦ ﻋﺒﺪاﻟﻤﺆﻣﻦ ﺧﻮﻳﻲﻣﻠﻘﺐ ﺑﻪ ﻣﻈﻔﺮي و متخلص ﺑﻪ ﺣﺴﺎم (ﺳﺪهٔ ﻫﻔﺘﻢ ﻫﺠﺮي).
۹- نصاب ترکی: نور محمد بیک قاجار نوایی خان.
۱۰- فرهنگ ابوشقا: که در قرن شانزدهم ازچغتایی به عثمانی تألیف شده است و مؤلف آن معلوم نیست یکی ازمهم ترین فرهنگ ها در نوع خود می باشد. گفتنی است که چون عنوان و نام مؤلف آن افتاده است اولین کلمه چغتایی که درکتاب داده شده کلمۀ «ابوشقا» به معنی پدراست و ازاین جهت نام کتاب را «ابوشقا» یا «لغت ابوشقا» گذاشته اند.
۱۲- تبیان اللغات الترکی علی لسان قانقلی : از طرف محمد بن قیس خوارزمی در بارۀ زبان تورکی به لسان عربی تألیف شده است.
۱۳ - کودکس کومانیکوس (Codex Cumanicus): این فرهنگ به لاتین، فارسی و یکی از لهجه های قدیم ترکی(قیپچاق یا قومانی) در اوایل قرن چهارم نوشته شده و نشان می دهد که ترکی و فارسی مورد نیاز مبلغین و تاجرانی بوده است که به قلمرو مغولان سفرمیکرده اند. قسمت دوم آن مجموعه ایست ازعبارات زبان قپچاق، که قومانی نیز خوانده می شود، و از لحاظ موضوع تقسیم شده است.
۱۴- الادراک اللسان الاتراک: در سال ۱۳۱۲ میلادی از طرف اثیرالدین ابوحیان محمد غرنا تایی به لهجۀ قیپچاقی در مصر اقبال چاپ یافته است.
۱۵- التحفته الزکیه فی اللغت الترکیه: در قرن ۱۵ نوشته شده، مؤلف آن معلوم نیست.
۱۶- صحاح العجم: فرهنگ دو زبانه ( فارسی – تورکی ) بوده، از طرف هندو شاه بن سنجر صاحبی نخجوانی «صحاح الفرس »۷۲۴ هجری تألیف گردیده، حاوی شش هزار کلمه میباشد.
۱۷ – «لغت مثلث »:این فرهنگ فارسی به تورکی از طرف منشی محمد بن بدرالدین آقا حصاری ساروخانی سال وفات ( ۱۰۰۱ هجری ) تألیف گردیده است.
۱۸ – « نوایی لغتی» (لغت نوایی): این فرهنگ در سال ۱۵۹۹ میلادی از طرف علی شاملو تحریر یافته. این اثر اساساً «چغتایی – تورکی » بوده ( اصطلاحات قد یم
زبان اوزبیکی به تورکی عثمانی) بشمار میرود.
۱۹ – «فرهنگ سنگلاخ » : این فرهنگ از طرف میرزا مهدی خان استر آبادی منشی نادرافشارتألیف گردیده است. این لغت نامه یکی ازفرهنگ های مهم زبان تورکی بوده، در سال ۱۹۵۰ میلادی در شهر انقره به چاپ رسیده است.
۲۰ – «الفاظ جلیه فی بیان لغات ترکیه »:این لغتنامه ( تورکی – فارسی) از طرف خواجه طبیب نقشبندی تألیف گردیده و در سال (۱۱۳۱- ۱۱۶۱) به ناصرالدین محمد شاه غازی یکی از امرای ماورالنهر اهدأ گردیده است.
۲۱ – «مقالید ترکیه» :این لغتنامه در سال ۱۲۳۱هجری ازطرف فتح علی سپانلو پسر کلب علی تألیف گردیده.
۲۲- « بهجت اللغات » یا لغت نامۀ فتحعلی خان : این فرهنگ دو زبانهٔ (تورکی -
اوزبیکی) درقرن۱۹ در زمان فتحعلی شاه قاجار از طرف فتحلی خان قزوینی تحریر یافته است.
۲۳ – «چغتایی تورکچه و عثمانی تورکچه» لغتی: این فرهنگ (تورکی به تورکی)
از طرف شیخ سلیمان افندی در شهر استانبول تألیف گردیده و در سال ۱۲۹۸ هجری
( ۱۸۸۱ میلادی) در همان شهر به طبع رسید.
" تبیان نافع " : این فرهنگ ترجمۀ «برهان قاطع» به زبان تورکی بوده، از طرف احمد عاصم غتابی در قرن ۱۳ هجری برگردانیده است.
۲۵- « دقایق الحقایق »: این لغتنامۀ «فارسی به تورکی» به لقب ابن کمال پاشا از طرف احمد بن سلیمان تألیف گردیده است.
علاوه برآن، تا کنون فرهنگ های زیادی به زبان های فارسی – تورکی یا تورکی فارسی تألیف گردیده که نمیتوان ازهمۀ آنها یاد کرد.
قابل یاد آوری است که در قرن گذشته در اوزبیکستان لغتنامه های زیادی طبع و نشر شده است ازآن جمله میتوان ازلغتنامۀ پارسا شمسی یف، ر.س.ابراهیموف ( ۱۹۵۳میلادی) یاد کرد که این لغتنامه سهولتی را در خواندن آثارکلاسیک اوزبیکی بوجود می آورد.
بدین منوال تحت نظر پروفیسور دکتور فاضلوف به اشتراک گروهی از نویسنده گان، لغتنامهٔ مشروح چهارجلدی به چاپ رسید. دراین فرهنگ لغات، آثارامیرعلیشیر نوایی به شکل مفصل تشریح گردیده است.
گفتنی است که لغتنامۀ ادبی مشروح «اوزبیکی به اوزبیکی» دوجلدی ازطرف گروهی ازاساتید اکادمی علوم اوزبیکستان تحت نظر ز. م . معروفوف نوشته شده و در سال ۱۹۸۱ میلادی در شهر مسکو اقبال چاپ یافته است.
چوپانزاده، کتاب «تورک – تاتارلسانیه مدخل» درشهرباکو آذربایجان۱۹۲۴ میلادی به چاپ رسانید.
یوسف خاص حاجب بلاساغونی نویسنده اولین کتاب ترکی-اسلامی است. اثرمنظوم او قوتادغوبیلیک نام دارد که درسال ۴۶۲ه. ق- ۱۰۶۹م درکاشغر و بلاساغون نوشته شده است.
ذکرالله ایشانچ توره و محمد عالم کوهکن، لغتنامه ای را تحت عنوان ( اوزبیک ادبیاتی فرهنگی) نوشته اند. این اثربه اهتمام تاشقین بهایی در سال۱۳۷۵ خورشیدی از طرف انتشارات شورای مرکزی انجمن نوایی در مطبعهٔ دولتی میمنه اقبال چاپ یافت.
جای خوشبختی است که در سال ۱۳۸۶فرهنگ «اوزبیکی به فارسی» محترم استاد حلیم یارقین و داکتر شفیقه یارقین در ایران به چاپ رسیده است.
همچنان فرهنگ زبان اوزبیکی به اوزبیکی استاد نورالله آلتای ازطرف ادارۀ «همکاریهای جهانی»درسال ۱۳۸۶ خورشیدی با قطع و صحافت خیلی زیبا در کشور مالیزیا به چاپ رسیده است.
استاد رحیم ابراهیم نیز توانسته است فرهنگ اوزبیکی را درسال ۱۳۹۶ خورشیدی در شهر مزار شریف به چاپ برساند.
این گنجینه های ادبی و لغوی حاصل تلاش و کوشش پیگیر چندین سالۀ علمای ادب است. اوشان با چنین رنج و تلاش بیدریغ توانسته اند که زبان ملل را زنده نگه داشته یعنی میراث اجداد خویش را ازدفینه ها بیرون کرده، صیقل داده و دوباره آویزه درخت فرهنگی خود بنمایند؛ چون لغات و کلمات و اصطلاحات در طول زمان آنچنان تغییر و تحول می نماید که جز به یاری نوشتن آنها درلغتنامه ها، مفهوم آنها از بین میرود. بدون شک این کتب به مثابه پلی است که امروز ما را با قرون و اعصار گذشته مرتبط میسازد.
درجهان امروز، کمتر زبان پیدا خواهد شد که ازداد و ستد زبانهای های دیگر مصون مانده باشند و یا به عباره دیگر« لغات میهمان » درآن دیده نشود؛ چونکه همجواریها، تجارت، صنعت، معاملات، ترجمه ها، تبلیغات، گزارشات امواج رادیویی، نقش های صفحات تلویزیون، تداخل استعمارگران براستعمارشده گان، تحقیقات و تتبعات و غیره همه و همه باعث آن میگردد که کلمات و اصطلاحات یک زبان بر زبان دیگر رسوخ کند و پا بر جا نماید.
درین لغتنامه که اساس آن لغات و اصطلاحات تورکی اوزبیکی با ترجمه آن به زبان فارسی / دری میباشد، همچنان بعضی ازلغات قرضی یا به اصطلاح میهمان نیز گنجانیده شده است.
درین عصری که ما حیات بسر می بریم، بجز از مناطق از نظر افتادۀ چون مناط
دور افتاده در افریقا، شمال آمریکا «اسکیموها» و یا جزایری از جزیره های شرق دور که غالباً مردمان شان به زبانهای خالص خود تکلم مینمایند، اکثریت زبانهای جهان این داد و ستد فرهنگی را پذیرفته اند. ناگفته نماند که این داد و ستد ها به زبان ها غنامندی می بخشد.
درزبانهای دوملیت برادر(تورک و تاجیک) کلمات زیاد انگلیسی مثل رادیو، تلویزیون، اتم، راکت، موتر و غیره کلمات عربی، چون سلام، زکوة، اذان، رکعت، اسمأ زن و مرد، کلمات اردو مانند دوبی، داکی، وال که ارتباط با سانسکرت دارند، کلمات فارسی ایرانی چون ماه های سال و کلمات دیگر از زبان های چون فرانسوی، روسی و دیگر زبانها داخل شده است که گوینده گان تورک و تاجیک، بدون داشتن تعصب، عکس العمل نشان نداده، به سهولت ازآن استفاده مینمایند. تورکان جهان که از کرانه های تبت و چین و اویغورستان تا حوالی تاتارستان و یاقوتستان و ازمسکو تا بلغارستان و ازآنجا تا تورکستان افغانستان پخش اند و ملیون ها شخص به زبان تورکی صحبت مینمایند، لغات زیاد میهمان را، راه داده و از آن استفاده مینمایند.
تعداد زیادی لغت تورکی اوزبیکی بعد ازواژه های عربی درزبان فارسی / دری افغانستان داخل شده است؛ زیرا فارسی زبانان زمان زیادی با اوزبیکها و دیگر تورک زبانان در یک سرزمین و یا درهمسایگی هم زیسته اند که طبعاً با هم روابط اقتصادی و اجتماعی داشته اند و این روابط و داد و ستد، در طول زمان زیاد بالای زبان شان نیز تأثیر نموده است. در ترکیب واژه گانی زبان فارسی دری عده ی زیادی از واژه های اوزبیکی – تورکی به وام گرفته شده است مثلاً : قاشق، چمچه، ایلک، قاش، قشون، طوی، اپسقال «آقسقال»، یراق، تغای، آپه، اوماچ، قروت، تلخان، قتلمه، قیماق، قره باغ، بوقچه، چلم، چمچق، قورباغه، قره قل، کوکنار، قیله، سوغات...
واژه های وامی تورکی اوزبیکی بنابر موافقت دستوری فارسی / دری با واژه های این زبان عناصر ساخته و آمیخته را نیز ساخته اند؛ مثلاً :
همقشلاق، قشلاقی، قروتی، بی قبرغه، قیماقدا، قراول خانه، طوی خانه و امثال آن، واژه های زیاد فارسی و تورکی را با خود حمل مینمایند مانند:
چایدارباشی، ُسرنی چی وغیره.
چنانچه مقولهٔ معروفیست:
« ازسورنی چی، چه میرود ؟ یک پُف». دراین مقوله حسن نیت افاده گردیده است.
انوری نیز شعری دارد:
حذر از تیغ این دلاک باشی
که سر بازیست اینجا، سر تراشی
بایدگفت ازطریق زبان تورکی اوزبیکی درترکیب واژه گانی فارسی یک عده واژه های مغولی نیز راه یافته اند؛ چون: برلیق، یساول، خان(خاقان) یاغی، و امثال آن. اکثر ازین واژگان فوق الذکر حتی در زبان ادبی متداول اند.
محترم همایون باختریانی باین نظر است:
«باید یاد آور شویم که تفکیک واژه های اصلی ازوامی یا میهمان کار آسان نیست؛ بطور مثال: واژه های که واژه های /ع/،/ح/،/ ق/ را دارند غالباً واژه های فارسی دری نیستند؛ با وصف این هم اگر چه دراکثر لغتنامه ها واژه ی «قالین» ترکی گفته شده؛ اما ورینتهای فونیتیکی آن تغییر نموده و دراصل «خالین» به معنی خالدار بوده گویش آن دراثر تداول فرق نموده به قالین تبدیل شده؛ ازینرو اکثر زبانشناسان درین مورد اشتباه نموده و آنرا واژه ی تورکی پنداشته اند.»
(واژه ها و ریشه ها، تألیف همایون باختریانی، سال ۱۳۹ خورشیدی کابل، ص ۲۳۹)
اما در فرهنگ عمید- قالین به شکل ذیل معنی شده است :
قالی – مأخوذ از تورک، فرش بزرگ پرزه دار که با نخ و پشم برنگها و نقشه های مختلف میبافند، درتورکی قالین میگویند.( فرهنگ عمید، مؤسسه ٔ انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۶۰)
قالی (Khali, Hali, Qali, Ghali) کلمهای تورکی است. فرم اولیه و قدیمی آن،
قالینگ Qalıñ، قالینغو Qalıñu یا قالیم Qalım و قالینQalın بوده است که از ترکیب بن مصدری قالماق Qalmaq به معنی ماندن و باقیماندن به علاوه پسوند اسم ساز از فعل ـ ین ـIn حاصل شده است (مانند بیچین Biçin از مصدر بیچمک Biçmək به معنی دروکردن، اکین Əkin از مصدر اکمک Əkmək به معنی کاشتن و...)
قالین در زبان و لهجه های تورکی دارای این فرم هاست: قالینQalın تورکی باستان (اورخون، اویغوری باستان)، قالین Qalıñ (ترکی میانه، قاراخانی، تورکمنی، قزاقی، قاراقالپاق)، کالین Kalın (تورکی تورکیه، گاگاووزی، تاتاری)، کالینKalıñ (قیرقیزی، آلتائی)، قلینQəliñ (اوزبیکی)، این کلمه در شکل غالین به زبان عربی وارد شده است.
در ریشه شناسی کلمه ترکی قالی و فرم اولیه آن قالین دو نگرش عمده وجود دارد:
نگرش اول: این نگاه که نگرش غالب صاحبنظراناست که کلمه قالی را محرف قالینگ Qalıñ، قالین Qalıñu میدانند.
همان گونه که در دیوان لغات الترک نیز آمده در آغاز در ترکی قدیم و در فرهنگ اقوام باستانی ترک قالینQalıñ به معنی پیشینه مهریه، کابین یا جهیزیه ای بود که داماد به عروس خود هدیه می داد،(آرماغانArmağan)م
میکرد.این هدیه ها جزو اشیایی بودند که در خانه عروس باقی می ماندند (آغیرلیقAğırlıq) امروز نیز در میان ملل ترک ازقالین همین معنی برداشت میشود.
کلمه قالینگ علاوه بر قالی های جهیزیه عروس ـ همان گونه که در سنگ نوشته های اورخون نیز آمده ـ معانی دیگری مانند بدل، مال، ثروت، دارایی، مایملک، هزینه ،
بهره هم داشته است.
فرم قدیمی قالین در ادبیات کلاسیک فارسی نیز انعکاس داشته است:
بوریای خود به قالینش مده
بیدق « ۱» خود را به فرزینش «۲» مده .
«۱»- معرب پیاده، نام یکی از مهره های شطرنج.
«۲»- یکی از مهره های شطرنج به منزلهٔ وزیر .
مرد ره را بوریا قالین بود
زانکه خشتش زیر سر بالین بود
نگرش دوم: ریشه کلمه قالی از قالین Qalın ترکی و مطابق با معنی ای که در سنگ نوشته های اورخون نیز به کار رفته به معنی ضخیم، مقاوم، پایدار، قوی، انبوه و متعدد است.
بناً به این نگرش قالی به سبب ضخامت و سنگینی در جای خود باقیمانده، جمع نمیشود و نسبت به جیجیم (جاجیم) و کیلیم (گلیم) که براحتی جمع میشود از پایداری بهتری برخوردار است.
این گونه نامگذاری اشیا و حیوانات در زبان ترکی مرسوم است و اما در مقابل معنی کلمه فرش، در لغت نامه های بسیاری ازجمله : معین، دهخدا و... آمده است : فرش کلمه ای است عربی به معنی بساط، گستردن، گستردن بساط یا چیز دیگر، گستردنی قالی و پلاس و مانند آنکه روی زمین بگسترانند.
( جام جم آنلاین)
تاریخچهٔ این لغتنامه
نگارنده ٔ این سطور، چهل و چند سال پیش، به جمع آوری لغات و اصطلاحات تورکی اوزبیکی آغاز نموده بودم، و سالها قبل میخواستم آنرا به طبع برسانم. ارزش کار درین بود که ترجمه ٔ لغات تورکی اوزبیکی را به زبانهای فارسی / دری و پشتو انجام داده بودم. باید گفت درآن وقت درترجمه ٔ پشتوی لغتنامه، مرحوم مفتی عبدالسلام وردک ترجمان ادارهٔ روزنه ٔ رادیو افغانستان همکاری بی شایبه نموده بودند. ازبارگاه رب العزت جای مفتی صاحب مرحوم را فردوس برین میخواهم. اما واقعه ٔ بس اسف انگیز رخ داد که نه تنها نتوانستم آنرا به چاپ برسانم، بلکه تا امروزمفقود الاثر گردیدکه اینک چند سطر بعد ترآن واقعه خلاصتاً بعرض میرسد. ولی قبل ازآن چند کلمه در طرز کار، تحریر میگردد.
درنوشتن لغتنامه سعی گردید که بدرجه ٔ اول جمع آوری های نگارنده به اثر تماسها درطول سالهای متمادی، با برادران همزبان، چه عوام و چه خواص – جمع آوری از کتاب ها، مجلات، از مصاحبه ها، از دعوت ها، ارتباط با محیط های مختلف، یاد داشتها از ارتباط با تورکی زبانان ولایات مختلفه و غیره صورت بگیرد.
در مراحل بعدی از مشوره ها و نظریات شخصیت های علمی چون استاد غبار، محمد صدیق فرهنگ، مولوی محمد امین قربت، استاد مولوی خال محمدخسته، داکتر روان فرهادی، استاد نزیهی، عبدالقادر سونمز،استاد مولانا اسحاق انور، استاد محمد اعظم حفی، داکتر قیام الدین راعی برلاس، استاد کریم بهمن، استاد محمد امین متین اندخویی، داکتر عنایت الله شهرانی، محمد اکبر اندخویی، و دیگر بزرگان علم و ادب، استفاده های زیاد بدست آمد.
آن مجموعه ٔ جمع آوری شده به پنج هزارلغت بالغ گردید. و این درست زمانی بود که حکومت خلق و پرچم برسراقتدار آمده بودند و مشاورین روسی درهردفتر، گماشته می شدند.
از اتفاقات، شخصی بنام عارف عثمانوف ازتاشکند اوزبیکستان در وزارت معارف و اکادمی علوم که زبان پشتو را خوب میدانست کارمیکرد. بعد از شناسایی با وی، لغتنامه ٔ تایپ شده ی دست داشتهٔ خود را که سالهای زیاد برآن کارکرده بودم جهت نوشتن تقریظ برایش سپردم. چون مدتی از آن سپری شد، تقریظ را با لغتنامه از نزدش تقاضا کردم. او درجواب من گفت که فرهنگ متذکره را به محترم آقای عبدالحکیم شرعی جوزجانی وزیرعدلیه و لوی څارنوال وقت جهت نظر خواهی داده بود و از نزدش نگرفته است.
در آن ایامیکه نگارنده، لغتنامه را ازآقای عثمانوف خواسته بودم، جناب آقای شرعی جوزجانی محبوس و زندانی شده بود. متأسفانه ازآن به بعد به هردریکه رفتم، کتابم بدست نیامد و حاصل زحماتم به هدر رفت. نظر به گفته ٔ آقای شرعی، در زمان حبس، خانه اش تلاشی گردیده، تمام کتب کتابخانه اش غصب گردیده است.
اما در خصوص مجموعه ٔ حاضر:
به هر صورت با بدست نیاوردن کاپی لغتنامه، مایوسیت ها گاهگاهی بر من غلبه می یافت. افسوس که درآن وقت ها فوتو کاپی کردن ها نیز در افغانستان مروج نشده بود و عکاسی پول گزافی ضرورت داشت. ولی بازهم درتلاش وجستجوی آن شدم که بعضی یاد داشت ها را در کتاب خانه ٔ شخصی ام در باره ٔ آن فرهنگ بپالم. ازاتفاقات نیک یک تعداد اوراق نا منظم را بدست آوردم که اینک درین فرهنگ شامل ساخته ام.
هم چنان درنوشتن و تکمیل این لغتنامه، بطورعموم ازلغت نامهٔ دو جلدی « اۉزبیک تیلی نینگ ایضاحلی لغتی» ( لغات مشرح زبان اوزبیکی ) که در سال ۱۹۸۱ میلادی در شهر مسکو اتحاد شوروی سابق به خط سریلیک چاپ شده بود، استفاده گردید. بعضی ازلغات این فرهنگ که دربین اوزبیکان افغانستان معمول و مورد استعمال نمی باشد، از آن صرف نظر گردیده است.
لغتنامهٔ اوزبیکی به اوزبیکی استاد نورالله آلتای، تحت عنوان «اۉزبیک تیلی سۉزلیگی »(فرهنگزبان اوزبیکی) که ازطرف «جهانی همکارلیک اداره سی» (اداره ٔ همکاریهای جهانی) درسال ۱۳۸۶ خورشیدی در کشور مالیزیا با قطع و صحافت زیبا اقبال چاپ یافته است.
هکذا از( فرهنگ عامیانه ٔ تاجیکی بدخشان ) که ازطرف شخصیت فرهنگی کشور عزیز ما محترم پروفیسور داکتر عنایت الله شهرانی به تعداد یکهزار جلد در سنبله ٔ
سال ۱۳۸۷ خورشیدی از طرف کانون فرهنگی قزیل چوپان در شهر پشاور پاکستان چاپ گردیده، و کتاب امیر نظام الدین علیشیر نوایی تحت عنوان« محاکمته اللغتین» و سایر لغتنامه ها و آثار دیگرمورد استفاده قرارگرفته است.
محترم پوهاند صاحب محمد عمرزاهدی استاد پیشین دانشگاه کابل، کاپی ترجمه ٔ کتاب ( محاکمة اللغتین) امیر نظام الدین علیشیر نوایی را که در سال « ۱۹۶۶م» از طرف" Robert Devereux” به زبان انگلیسی در لیدین هالند اقبال چاپ یافته بود، به من اهدأ کردند.
بدین منوال داکتراسد الله شعور، محقق و فولکلور شناس شهیر کشور، کتاب محاکمة اللغتین حضرت نوایی را که در سال ۱۳۶۳ خورشیدی به کوشش دکتور محمد یعقوب واحدی از طرف انتشارات دیپارتمنت اوزبیکی مرکز زبانها و ادبیات اکادمی علوم ج. د.ا. در کابل چاپ گردیده بود، جهت استفاده، در اختیارم گذاشتند. وظیفهٔ خود میدانم از این همکاری های بی شایبه ٔ دوستان نامبرده اظهار تشکر نمایم .
قابل یاد آوری میدانم که یکی ازعلت های مهمیکه دو باره به تکمیل این فرهنگ دست داشته اقدام نمودم، اصرار مکرر دانشمند عالیمقام واستاد بزرگ و فرزانه ٔافغانستان محترم داکترعبدالغفورروان فرهادی می باشد.جناب داکتر صاحب فرهادی در انتخاب عنوان لغتنامه و ترجمه ٔ آن به زبان انگلیسی نیز نقش مهمی داشته اند.
محترم استاد فرهادی، از روزهای اول آشنایی مان، همواره مرا وادار به نوشتن در بارهٔ عمومیات تورکان افغانستان مینمودند، زمانیکه ایشان سفیر دایمی افغانستان در ملل متحد بودند، درآن وقت و بعد ازآن به مانند سابق ازکارهای من درخصوص تورکان می پرسیدند. ولی از سه سال باینطرف به صراحت تقاضا کردند که نوشته ها و یاد داشت ها را بزودی ترتیب و تنظیم داده و کار های دیگری را بر آن علاوه نمایم.
همچنان استاد فرهادی در این روز ها تیلفونی به من چنین دستور دادند :
۱- فرهنگ کوچک (تورکی اوزبیکی به فارسی/ دری )
۲- فرهنگ کوچک ( فارسی/ دری به تورکی اوزبیکی)
۳- فرهنگ مکالمه کوچک ( تورکی اوزبیکی به فارسی / دری) برای حل مشکلات روز مره، قبل از چاپ دایرة المعارف پنج جلدی ام که آماده ٔ طبع می باشد، آماده نمایم.
از خداوند (ج) بیش از پیش شکر گزارم که بنابر دستور استاد دانشمند جناب فرهادی صاحب، فرهنگ کوچک دو جلدی ( تورکی اوزبیکی به فارسی / دری) را آماده ٔ طبع نموده، اینک در خدمت فرهنگ دوستان گرامی قرار می دهم.
کمینه، این رهنمایی های فرهنگ دوستانه و هدایت عالمانه ٔ استاد گرامیرا به جان و دل پذیرفته و ازخداوند لایزال به استاد فرهادی عمردراز آرزو مینمایم. امید میکنم خداوند بیهمتا و مهربان در عملی ساختن هدایت و دستور سودمند استاد فرهادی، برایم صبر و طاقت مزید عنایت فرماید.آمین یا رب العلمین !
از آنجاییکه نگارنده نیز به فکر آن بودم که فرهنگ زبان تورکی اوزبیکی را که در سابق برآن کار کرده بودم، دو باره احیأ نمایم، ولی نه به آن زودی. زیرا نوشتن فرهنگ، کار آسان نیست، فرصت و وقت زیاد میخواهد. نظر به گفتهٔ استاد علی اکبر دهخدا: « نوشتن فرهنگ، کار خیلی مشکل بوده، فرهنگ نویس بایست عمرهفت کرگس را داشته باشد، زیرا کرگس ها هر کدام دو صد سال عمر میکنند». استاد دهخدا، فرهنگ خود را نیز طی چهل سال تکمیل کرده بود.
چرا عمر کرکس دو صد سال و یک
نماند فزونتر ز سالی پرستو
باید خاطر نشان ساخت که طی سالیان (۲۰۱۵ و۲۰۱۶ ) میلادی در جریان تایپ و تحریر لغتنامهٔ هذا در صفحه ٔ کمپیوتر، دو واقعهٔ دلخراش برایم رخداد:
۱- نخست باید اعتراف کرد که اینجانب متأسفانه در تایپ کمپیوتری مهارت کامل نداشته، این فرهنگ را فقط با یک انگشت سبابه « شهادت، اشاره» تایپ نمودم.
اوایل سال ۲۰۱۵ بود که به تایپ این لغت نامه آغاز نموده، ۵- ۶ ماه از آغاز نوشته سپری گردیده بود که بنابر اشتباه جزٔیی، کمپیوترم ازکار افتید. پسر بزرگم الحاج
محمد بابر جان ایماق کمپیوتر را جهت ترمیم نزد انجنیر شرکت « اپل» که کمپیوتر را نیزازآن شرکت خریداری کرده بودیم، برد. مسوول تخنیکی بعد از چک و ارزیابی کمپیوتر اظهارداشت که به کمپیوتر صدمهٔ شدیدی عاید گردیده و حافظه اش نیز به کلی از بین رفته است.
بالاخره بین مسوولین شرکت مذکور و پسرم محمد بابر جان فیصله به عمل آمد تا در بدل یک هزار دالر، طی دو هفته، کمپیوتر را صحیح و سالم با احیأ حافظه اش تسلیم او نماید. پسرم مجبوراً این تصمیم شرکت را پذیرفت.
وقت موعود فرا رسید، پسرم جهت تسلیمی کمپیوتر به آن شرکت رفت، اما مسوولین شرکت اظهار داشتند که مسایل تخنیکی کمپیوتر رفع گردیده، ولی نتوانسته اند حافظه آنرا دو باره احیا نمایند. بابر جان مجبوراً با پرداخت ۴۸۰ دالر کمپیوتر را تسلیم شده به خانه برگشت. در نتیجه زحمات ۵-۶ ماهه ام به هدر رفت و تایپ فرهنگ را از سر آغاز نمودم.
۲- اوایل ماه جون سال ۲۰۱۶ بود که انگشت شهادتم که با آن لغتنامه را تایپ میکردم ورم کرد و پندید و شدیداً درد میکرد. مجبور شدم نزد«Dr.A.Juma» (داکتر عظیم جمعه) داکتر فامیلی ام بروم. او مرا در شفاخانه جنرال هاسپیتل شرقی تورنتو نزد «Dr. Laura Tate» داکتر و متخصص جراح دست فرستاد. داکتر موصوف علت درد دستم را از من جویا شد. من به جوابش گفتم که ازدو سال باینطرف، روزانه بیش از ده ساعت درکمپیوتر با یک انگشت کارکردم و لغتنامه نوشتم . داکتر موصوف فوراً به انگشت شهادتم دوای ( kenalog 10mg/ml) را پیچکاری کرد. بعداز گذشت یک هفته درد انگشتم کمی تخفیف یافته، ولی پندیده گی آن تا کنون پا برجاست. داکتر گفت بعد از دو ماه دیگر، باید نزد او رفته انگشتم را به اونشان بدهم بالاخر، با سپری شدن دو ماه با داکتر موصوف دیدار کرده، مشکلات انگشتم را برایش گفتم. او قسمتی از دوای باقی مانده را نیز به انگشم تزریق کرد و گفت یکماه بعد نیز به نزد او بروم .
خدا کند این آخرین دیدارم با داکتر موصوف باشد. من در دل خود گفتم :
« از بد بدترش توبه ! » . به هر حال از توجه و همکاری های بی شایبهٔ :
Dr.A.Juma داکتر فامیلی و Dr.Laura Tate متخصص جراح دست، اظهار شکران نموده، موفقیت های هرچه بیشتری در عالم طب از بارگاه رب العزت برایشان خواهانم . گفتنیست داکتر جمعه که به زبان فارسی نیز بلدیت دارد از سال ( ۲۰۰۵ م) به اینطرف، دربرابر من و اعضای فامیلم از هیچ گو نه همکاری طبی مضایقه نکرده است.
داکتر عظیم جمعه
خواننده گان گرامی !
من به این عقیده هستم به خواست خدای لایزال، زمانیکه این فرهنگ نا چیز چاپ گردیده، به دست خواننده گان گرامی برسد، درد انگشت و سایر مشکلات، همه فراموشم خواهند شد.
امید میکنم اساتید گرامی و دانشمندان عالیقدر چون داکتر صاحب روان فرهادی، پروفیسور داکتر عنایت الله شهرانی، استاد روشنگر باختری، استاد محمداسحاق ثنا، همایون باختریانی، محمد ناصر مسعود و فیض الله جان قرداش که با نوشتن تقریظ درین فرهنگ، بامن همکاری نموده اند، لطفاً مراتب سپاس و تشکرات صمیمانهٔ این بندهٔ حقیر را پذیرا شوند. همچنان از ویراستاری برادران گرامی هر یک پروفیسورشهرانی و پیکار پامیر اظهار ممنونیت نموده، برایشان طول عمر از بارگاه رب العزت تمنا دارم.
بدین منوال به حضور خانم صداقت ایرگش اوه استاد انستیتوت شرق شناسی تاشکند که در نوشتن دستور زبان اوزبیکی همت گماشتند، و محترم داکتر رحمن خواجه انعام خواجه یوف پروفیسر انیستیتوت مذکور، که به ترجمه ٔ این دستور به زبان فارسی / دری همکاری بی شایبه نمودند، مراتب تشکرات صمیمانهٔ خویش را ابراز میدارم .
امید است دوستان بزرگوارم چون جناب روشنگر باختری، همایون باختریانی، و رفیق زنده گیم انابت جان ایماق، محمد هاشم احمدی، محی الدین جان محروم، استاد شریف خان رحمانی، دستگیرقل خان بیگزاد، جوره داهی و دیگران در ترجمه ٔ بعضی ازلغات و اصطلاحات این فرهنگ که در لغتنامه ها موجود نبود، با من ازهیچگونه همکاری وهمیاری مضایقه نفرموده اند، مراتب سپاس این دوست مخلص شان را بپذیرند.
خواننده گان ارجمند !
واضح است که هدف ایجاد چنین قاموس کوچک صرف برای بهره برداری و رفع مشکلات روزمره و ضروری میباشد نه برای رفع ضرورت های وسیع علمی و ادبی.
کار تحریراین فرهنگ، به آرزوی وحدت ملی، ایجاد همکاری و همبستگی و بوجود آوردن فضای صمیمیت وهمدلی بین توده های کشورصورت گرفته است؛ هدف اساسی این کار، ساخت زمینۀ شناسائی بیشتر ملیت های ساکن در کشور عزیز ما میباشد.
اهداف و مقاصد تحریر این کتاب:
۱ – کمک به کسانیکه آرزوی تحصیل به زبان تورکی اوزبیکی را دارند.
۲- امید وارم این کتاب، دروازه ی باشد که دانشمندان وطن و هم زبانان، کتابهای دیگر بنویسند وبه غنای فرهنگی بیفزایند.
یکی از ضرورت مبرم که فعلا ً احساس می شود، نوشتن گرامر زبان تورکی اوزبیکی است، و یقیناً ممالک دوست و همسایه ، در این باره اقدام کرده اند که اگر کسی از وطنداران از آن استفاده نموده، با مقابله و مقایسه، آنرا ترجمه نموده، با اصل
آن به چاپ برسانند، هدف به آسانی به دست می آید .
۴ – این فرهنگ به اشخاصیکه، اندکی دسترسی به زبان تورکی اوزبیکی دارند، مفید واقع می شود و به کمک این می توانند، درهای دیگری را بکشایند و زبان خویشرا تقویه بخشند.
۵- کمک به اطفال خانواده های تورک اوزبیک که در محیط غیر تورکان اوزبیک نشین حیات به سر می برند. به خصوص پدران و مادرانیکه تدریس زبان مادری را برای اطفال خود یک وجیبه میدانند.
۶- استخراج بعضی از لغت های کار آمد و ضروری از این لغتنامه، و درج آن در کتب نو آموزان، و مواد درسی شان، سهولت هایی را برای آموزش بهتر به وجود می آورد، که کار استادان و معلمین را آسانتر می سازد.
۷- وسیله ٔ کار برای نوشتن قاموس های ( تورکی اوزبیکی به فارسی ) و(تورکی-
( اوزبیکی به پشتو)، باضخامت و محتویات زیاد تر. همچنان عکس آن ( فارسی – تورکی اوزبیکی ) و ( پشتو – تورکی اوزبیکی ).
۸ – کمک به شناخت لهجه های تورکی اوزبیکی و مقایسه ٔ لهجه های تورکی اوزبیکی افغانستان با لهجه های که در آسیای مرکزی و دیگر مناطق تورک نشین مروج است .
۹ – از مطالعهٔ این فرهنگ، که در بعضی کلمات شرح شده در بارهٔ وضع و رسم و رواجها ذکر رفته، میتوان به فرهنگ مردم که گوینده گان زبان تورکی اوزبیکی می باشند، آشنایی حاصل کرد.
۱۰ - کمک به خواندن نسخ خطی و قلمی قدیمی تورکی و چاپ های حرفی معمولی و سنگی .
۱۱ – این فرهنگ، زیاد تر از زبان مردم تورکی زبان افغانستان و فرهنگ های مربوطه ٔ آن جمع و ترتیب شده، از آن رو، می توانند، یک منبع برای مستشرقین و تورک شناسان غربی باشد.
۱۲-این لغتنامه می تواند، به کسانیکه به تحقیق در باره ٔ لهجات مختلف تورکی در افغانستان کار میکنند، کمک کند. چونکه، هر منطقه و هر محیط و هر ولایت و حتی هر قشلاق دیگر از خود کلمات به خصوص و اصطلاحاتی دارند که با دیگران فرق می نماید .
۱۳ – جلب توجه ٔ نویسنده گان تورک اوزبیک وطن به استعمال لغات ساده، اساسی متداول تورکی اوزبیکی و تشویق اوشان، که این شیوه ٔ کار را در نوشتن کتب و رسالات مورد توجه و علاقه ٔ خواننده، در نظر بگیرند .
امیدوارم که علاقه مندان و نویسنده گان گرامی ازهیچ نوع همکاری با مؤلف دریغ نورزند تا چاپ دوم این اثر مکمل تر گردد و موادیکه شایستۀ یک قاموس باشد در آن کتاب گنجانیده شود؛ ازآنجائیکه این کتاب خالی از اشتباهات نیست، بایست در اصلاح بیشتر آن کوشید.
البته تدوین قاموس های بزرگ علمی و فرهنگهای اختصاصی، کار استادان زبان و دانشمندان و دانشگاهیان است که وقت و بودجۀ زیاد لازم دارد. به همین خاطر از صاحبنظران خواهشمندیم که این کتاب کوچک را، منحیث یک اثرعلمی مفید قبول نموده و در تکمیل و رفع نقایص آن در چاپ های بعدی کمک کنند.
وَمِنَ اللهِ تَوّفِیٌق
داکتر فیض الله ایماق
تورنتو – کانادا