به مناسبت فرارسیدن فصل پرشگوفه ونوید بخش بهار بهترین و صمیمانه ترین شادباشها ی خود رابه پیشگاه فرهمند شما عزیزان و همه انسانهای آزاده و آزادیخواه در سراسر گیتی نثار نموده آرزو مندم گل لبخند بر لبانتان برای همیشه شگوفان وشاداب باشد.
به پیشواز این جشن فرخنده می خواهم خاطر نشان سازم که ، با یک نگاه گذرا و با در نظر داشت نظام مندی و هماهنگی ملیاردها سالۀ موجود درکهکشان شیری و نظام شمسی مان و سائر نظامها و کهکشانهای بیشماری که جهان هستی را تشکیل داده است ؛ نظم و ترتیب وهماهنگی یی که در حیطۀ توانمندی غولهاو ابرنیروهای ساخته و پرداختۀ اذهان و اندیشه های علت جو و کنجکاوانسانها از قبیل خدایان و اربابالأنواع و فرشته گان و ملائک و امثالهم ، به هیچ وجهی نمی گنجد. وبا در نظر داشت آثار و شواهد باستان شناسانه و بشر شناسانه یی که تا کنون به
دست آمده است ، می توان باور داشت که جشن نوروز به إحتمال نزدیک به یقین نخستین جشنی بوده است که انسانهای اولیه آنرا درپایان فصل سرما و زمستان و آغاز بهاربا شادمانی وسرورومستانه و پایکوبانهبرگزار میکرده اند ، لذا پیوند دادن این جشن فرخنده و جاودانی با ادیان وخدایان و ارباب الأنواع و پیامبران و إمامان و إمام زاده گان و پادشاهان و فرماندهان و جهان گشایان وقهرمانان و سائرشارلتانها و فریبکارانی ازاین قبیل و باورهای خرافاتی و دینمدارانه و ماورائی و ایدیا لیستی آنان ، نشان دهندۀ کوته نگری ودنباله روی ذلت بار ما انسانهایی خواهد بود که داریمازدانش نوین و فراورده های گونا گون دیجیتال وکمپیوتری آن بهرهمیبریمودر نخستین سالهاییقرن بیست ویکم قرنی که با تسخیر قله های شامخ علم و دانش و دست یابی به راز سربه مهر پیدایش کائنات لایتناهی همراه است به سر می بریم. درضمن یکی از سروده های خود را به مثابۀ برگ سبز تحفۀ درویش ، نثار حضورتان نموده سعادت و بهروزیهای هرچه بیشترتان را آرزو مینمایم
رحمانی.پیکارجو
محفل یاران
نو بهار استو گل و مطرب و معشوقه به سامان شده اند
قمری و بلبل وساری همگان مست و غزل خوان شده اند
گل سوری وپتونی و فلاکس همه در محفل یاس
گرد هم آمده چشمک زن و خندان شده اند
باد سمفونی بتهوفن و ساری ز موزرت
داده سر بین که چه خوش نغمه سرایان شده اند
خارو خس طعمۀ مجمر شده در گوشۀ باغ
ز پی اشک کباب بسته به توفان شده اند
بس که معشوقه به سامان ودل ازغصه جداست
دوستان شاد وحریفان همه حیران شده اند
دشمنان درپی ویرانگری و وسوسه اند
زانکه درآتش غم پخته و بریان شده اند
من از این وصلت و این جمع عزیزان شادم
که ز یمنشدگران جمله پریشان شده اند
+++++++
ر. پیکارجو