گسترش و عقبرفتن ادیان رابطهی رمزآلود و عمیقی با چگونهگی اخلاق و برخورد نمایندهگان آن دارد. اگر دینی بخواهد به قلههای کامیابی برسد لازم است؛ تا نمایندهگانش قلب انسانها را با اخلاق لبریز، روح ایشان را با انسانیت روشن و کامشان را با همدیگر پذیری شیرین سازند.
انسانهای امروزی به دینی عشق میزنند که با خود انسانیت داشته باشد، درس انسانیت بدهد، درس همدلی داده و قلب انسانها را با شمشیر برندهی اخلاق فتح کند. انسانهای امروزی دشمنی عجیب و غریبی با خشونت، تشدد، افراط، وحشت و دهشتافگنی دارند. هرچه دین از وحشت گپ بزند، به همان اندازه انسانها به آن پشت میکنند. به هر اندازه دین از انسانیت و عشق سخن بگوید، به همان اندازه انسانها به آن بوسه دوستی میزنند. لذا اگر نمایندهگان و پیروان دینی بخواهند دینشان جاندارتر و پختهتر بماند، لازم است؛ تا چهرهی خشن و بدقواره از خویشتن نشان ندهند. به انسانهای روی زمین چهرهی انسانیت و عقلانیت را بروز دهند. بسیاری از ادیان دست ساختهی بشر به خاطر چهرهی زیبای دوستدارنش به اوج پیشرفت و گسترش رسیده است، در حالیکه بسیاری از ادیان الهی بنابر سیمای خونآلود و خشونتآمیز پیروان وی به چالشهای گونهگون گرفتار شدند، از پیشرفت پا کشیدند، به عقب رانده شدند.
در این میان دین اسلام نسبت به دگر ادیان بیشتر از دلسوزان خود تیر خورده است، بیشتر رنج کشیده و بیشتر صدمه دیده است. دین اسلام را پیروانش بدقواره و خشن معرفی کردند. گویا این دین سیمای از خشونت برای انسانهاست. بسیاری از انسانها به این دین بخاطر پیروان افراطی وی پشت کردند. پرچمبرداران این دین به عوض خوشبختی برایش بدبختی و بیچارهگی خریدند. همینکه عمر- رضی الله عنه- گفته بود:« از روزی میترسم که انسانها بخاطر عملکرد پیروان دین، از دین فرار کنند». درست امروز همان روز رسیده است، مردم بخاطر عملکرد پیروان دین از دین فرار میکنند، به دین پشت میکنند، دین را وحشتزا و پدیدهی کشتار میدانند. این همه برداشت از عملکرد نمایندهگان دین است، دین اسلام مشکل ندارد، این همه مشکل را ملاها در دین اضافه کردهاند. همین سخن یحیی بر قلب بسیاری از انسانها مهر بیدینی زد، بسیاری از اسلام ناامید شدند، روی گردانیدند، به اسلام پشت گفتند. سخن عنابی برای پشت کردن مردم به دین بیشتر از تلاش هزارها بیدین جاندارتر بود. او با چنین گلو پاره کردن هم خود و هم اسلام را رسوا ساخت. این ملا چند روز پیش بخاطر نامکشی بر مولانا خرده گرفت؛ در این اواخر هم رسوایی پخش کرد.
خداوند متعال پیام رسانهای خویش را دایم به نیک سخن گفتن و نرم سخن گفتن دستور داده است. همیشه تشویق کرده تا از سخنان زشت و ننگآمیز دوری جویند. خداوند متعال زمانیکه موسی- علیه السلام- را به طرف فرعون روان کرد، آنهم کسیکه دعوایی خدایی کرده بود، برایش دستور داد تا سخنان نیک و نرم بگوید. با وجود مرتکب شدن فرعون کلانترین جرم را که خویشتن را خدا خواند، خداوند سخن نیک گفتن را برایش پسند کرد؛ اما چیزی عجیب، غریب، گاهی غمانگیز و زمانیهم ننگآمیز این است که دعوتگران همان خدا با مرتکب شدن اشتباه کوچکی انسان را به بدترین کلمات مورد تجاوز قرار میدهند. من به این اندیشهام که ابتدا برای دعوتگران طریقه و تکنیک دعوت آموزش داده شود، بعد ایشان به چوب منبرها تکیه زنند. در غیر این صورت ایشان به عوض کمک به اسلام آن را از ریشه نابود میسازند. خداوند متعال برای دعوتگران چند تکنیک و روش را سفارش کرده است.
استدلال و منطق:
انسانیکه دغدغهی دعوت و سخنگفتن دارد، باید گلولهی علم، دانش، منطق و استدلال را بر دست بگیرد. توسط علم و منطق به دلهای خفته چنگ زده و آنها را زنده سازد. نبود چنین گلولهی سخنور را عاجز ساخته و کلید کامیابی را از وی میستاند. همینکه پیامبر اسلام-صلی الله علیه وسلم- همیشه مخالفین خویش را با استدلال و منطق به مبارزه دعوت میکرد، استدلال میکرد، به ایشان حرف منطقی میگفت. لذا علم و استدلال نخستین گام پیروزی شمرده میشود. حرف علمی و با استدلالقوی گفتی، کامیاب و گر نه گلم خویش را باید جمع کرد. دعوتگر باید اندرز نیکو و پسندیده بگوید، حرف سنجیده و زیبا بزند، از نقطهی عاطفی انسانها استفاده کند. با خشونت بجنگد، تحقیر را دور اندازد. دعوتی تاثیر گذار است که در آن سخن عاطفی و سنجیده زده شود و گر نه انسانی که ضربهی سخن غیر عاطفی و وحشتآمیز را نوش جان کرده باشد، هیچ زمانی آن سخن را نمیپذیرد.
نویسنده: حاکی خاور
فرستنده: محمدعثمان نجیب