در سیاست های استعماری و استخباراتی دنیای غرب و آمریکا پسا افول امپراتوری بی غروب خورشید انگلیس و سپس فروپاشاندن اتحاد جماهیر شوروی دیروز به دست گرباچف و یالتسین نگاه های متکبرانه و جابرانه تر هویدا گشتند و آمریکا به عنوان یکه تاز روی زمین پیش گامی بزرگی داشت.
و در گذر زمان نزدیک به چهار دهه بدون همتا یا همتایان قدرت به سر برد. این تاختن ها و تازیدن ها جهان را به ورطهی بردهگی اعلام ناشده برای آمپریالیسم آمریکا ساخت. آنسوتر جهان هم مردم آرام نه نشستند و کشورهای با نظام های مسئول و حاکمان مخالف آمریکا و متحدانش دست و آستین بر زدند تا با این هیولای وحشت رو در رو بایستند که با بازدارندهگیها از غرش و تپش و دستدرازیهای آن جلوگیری کنند. در این گونهی برخورد ها و برتری جویی های ویژه دست بلند استخبارات آمریکا به برنامههای ویرانگری در جهان ضربه زد و شرق میانه را هدف گرفت. چون نزدیک به چهار دهه تنها تاخت. جنبش بهار عربی در پی خود سوزاندن یک جوان عربی رقم خورد و ایستایی ها تصادفی مردمان آنجا را در برابر برخی رژیم ها رقم زد. چون آنان از رژیم های شان دل خوشی نه داشتند و پندار شان برای گذار به یک روزنهی روشنتر بود. افقهای بینش مردم و خیزش های خودش جوش شان بهانهیی برای آمریکا داد تا به هر کشوری که بخواهد حمله کند. ویرانی ها و شکست و ریختهای زیربنایی و روبنایی کشورهای درگیر با نظام های حاکم حاصلی بود شیرین برای آمریکای در کمین. این اعتراضات در ۱۸ دسامبر ۲۰۱۰ با قیام تونس، در پی خودسوزی محمد بوعزیزی برای اعتراض به فساد و بدرفتاری پلیس، آغاز شد. و به دلیل وجود شرایط مشابه در سایر کشورهای منطقه و موفقیت اعتراضات در تونس، اعتراضات با زنجیرهیی از ناآرامیها در الجزایر، اردن، مصر، سوریه، یمن، بحرین، لیبی و عربستان و در سطحی کوچکتر دیگر کشورهای عرب ادامه یافت. در بسیاری از موارد روزهای اوج اعتراضات با نام «روز خشم» (یوم الغضب) یا اصطلاحاتی مشابه توصیف شدهاست که عموماً بعد از نمازهای جمعه برگزار شدهاست. میدانیم که تاکنون سه حکومت تونس، مصر و لیبی در نتیجهی آن اعتراضات سقوط کردهاند؛ در تونس حکومت در ۱۴ ژانویه با فرار زینالعابدین بن علی رئیسجمهور به عربستان سقوط کرد. در مصر پس از سقوط حکومت تونس توجه جهان به اعتراضات عظیم مصر از ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ آغاز شدهبود، معطوف شد. حسنی مبارک پس از گذشت چهار روز، در مصر اصلاحاتی را پیشنهاد داد اما حاضر به استعفاء که خواستهی اصلی معترضان بود نشد. در روز هشتم وعده داد که در ماه سپتامبر از قدرت کنار خواهد رفت. در همان روز ملک عبدالله دوم پادشاه اردن،نخستوزیر جدیدی را تعیین کرد و علی عبدالله صالح رئیسجمهور یمن نیز اعلام کرد که در سال ۲۰۱۳ قدرت را پس از ۳۵ سال ترک خواهد کرد. مگر حسنی مبارک پس از ۱۸ روز اعتراضات مستمر در شهرهای بزرگ مصر، از مقام خود کنار رفت که بسیار دیر شده بود. ما دیدیم که دیکتاتوران حاکم ولی مخالف آمریکا در این کشورها به چه رسوایی هایی کشته شدند و از قدرت برانداخته شدند. تظاهرات در سوریه در تاریخ ۲۶ ژانویه ۲۰۱۱ و زمانی آغاز شد که یک افسر پلیس به مردی در ملاءعام در خیابان الحرکه، در دمشق قدیم حمله کرد. مرد پس از ضربوشتم دستگیرشد. در نتیجه، معترضان خواستار آزادی مرد دستگیر شده شدند. خیلی زود «روز خشم» بدون کدام حادثه در ۴–۵ فوریه برگزار شد. مگر آن شعله همچنان در زیر تلخاکستر های خشم مردم روشن بود تا آن که در پی جنگ و کشتار ویرانگر سوریه و یران و هزاران تن کشته و زخمی و مهاجر شدند. ایران و روسیه به دفاع از اسد پرداختند و چیزی به نام داعش یا کدام نیروی تروریستی دیگری در سوریه نماند. این زمانی بود که آمریکا در مسیر مخالف موج روان بود و از داعش خراسان ساختهی دست خود و متحدانش با آن همه شناعت و شدت جنایاتش حمایت میکرد. کشور ما در بحبوحهی این تحولات دراماتیک و سناریوهای امریکایی، علیالرغم تعهدات آمریکا و متحدانش برای تأمین امنیت همچنان در آتش انتحار و انفجار طالبان تروریست تحت حمایت غرب و حاکمیت کرزی و غنی خاین به سر میبرد و اینان پیوسته در تضعیف قوای مسلح و نهادی های میدانی و شهروندی و دفاعی و اقوام غیر پشتون تلاش داشتند. همچنان برای سقوط دادن پایگاههای امنیتی و کشتار زنجیرهیی و عمدی سربازان و افسران و منسوبان غیر پشتون در سراسر کشور و قوای مسلح برنامههایی زیر نظر مستقیم غنی و کرزی و حمایت پنهانی نهادهای آمریکایی و اروپایی و انگلیسی عملی شدند. نیروهای دارای صلاحیت های دولتی، غیر پشتون ها به ویژه کلان نماهای تاجیکان و پارسیگویان همه خود را به آمریکا و غنی و کرزی تسلیم کرده و از مردم شان رو گشتاندند. در نتیجهی چنان شد که پروژهیی زیر نام کنفرانس دوحه با درازای نزدیک به دو سال نیرنگ و فریب با اشتراک کسانی که با ارگ و سپیدار ارتباط داشتند، مگر کلاً بیسواد اجتماعی و مدرسهیی و سیاسی بودند، آمریکا دست بلندی برای فریب دادن شان داشت و در حضور ایشان مگر با بازی دو گانه، آنان را رو سیاه ساخته و در پنهانی قرارداد ویرانگری را بدون رضایت مردم کشور ما و بدون ارزش دادن ظاهری به غنی و کرزی و عبدالله با طالبان تروریست دست پروردهی خودشان توافقنامهیی را امضا کردند که در حقیقت سند اشغال کردن و سپردن کشور ما به پاکستان و گروه تروریستی نیابتی طالبان آمریکایی و انگلیسی و اروپایی بود. شکی نیست که در رخ پنهان این ماجرای کشنده و فروداشاندهی همه شیرازه های وطن ما دست غنی و کرزی و عبدالله و همه ایادی و دم و دستگاه شان شامل بوده است. شما یادداشتی را میخوانید که حتا کسی بردههای خریداری شدهی خود را به اینگونه برای تروریستان تسلیم نه میکند. چه رسد به یک کشور و مردمش با داشتن همهی ملاحظات و نیازهای رسمی، جهانی و بینالمللی و پرچم برافراشته در سازمان ملل متحد.
من این یادداشت را از برگهی گروهی روبرداشت کردم که برایم فرستاده شده است. ارچند پارسال هم مورد اینچنینی به دسترس ما رسیده بود. مگر این سند کاملتر است، گاهی که عملکردهای دوسال پسین آمریکا و متحدانش را با رژیم آورده شدهی تروریستی شان در کشور ما میبینیم، این برگردان راستی هایی در خود دارد. برخی شمارههای پیدرپی را یا افشا کننده به عمد نه نوشته و یا هم دستیابش نه شده و شاید هم در شماره گذاری اشتباه کرده باشد. به هر رو، من لازم دیدم که این سند، به گونهی گسترده در میان هموطنان ما پخش شود تا مردم بدانند که چه سان جبونانه و پنهانی و نامردانه فروخته شده اند. ما میبینیم، در دوسال و اندی بیش سپردن کشور مالیه تروریستان طالبانی، با توجه به اعمالی که آمریکا و متحدانش و مزدوران داخلی اش در کشور ما انجام دادند و حالا هم میدهند، این سند مقرون قطعی بر واقعیتیست که یا سیاه خودش به عمد آن را برون داده و یا این که واقعاً نگارنده کدام هموطن دلسوز ما بوده که به آن دست یافته است. متن توافق نامه درست همان چیزیست که به من رسیده است.
بخشی از مفاد توافقنامه دوحه بيرون نویس و از طریق ستاد مشترک آمریکا پاکستان بريتانيا و طالبان در قطر نهایی شده داخل دو ناخنک است.
«پهلوهای ناخوانده توافقنامه آمریکا با طالبان:
۱-طرف طالبان مكلف اند در تامین امنیت نیروی ناتو ومتحدین آنها در افغانستان و سایر نقاطه جهان تلاش نموده و همکاری مطمین داشته باشند.
۲-جانب طالبان مکلف هستند؛ از منافع ملت و دولت آمریکا و متحدین آن در عرصه ملی وبين المللي حمایت حراست و دفاع نمایند.
۳-جانب طالبان مکلف اند؛ در شناسای، خنناسازی دشمنان آمریکا در افغانستان پسا جمهوریت عمل و فعالیت موثر انجام دهند.
۴-جانب طالبان مكلف اند از تبلیغات ضد آمریکایی وناتو در سطح کشور و بیرون از کشور خود داری نمایند
۵-تائید و حمایت از مفاد و امضای پیمان راهبردی با زیر مجموعه ای آن در واقع و حدثت آمریکا افغان نامیده می شود در زمان جمهوریت کرزی به امضا رسیده بود متعهد می باشند !
۶-امضای پیمان امنیتی که توسط حنیف اتمر در وهله نخست بعد از تحلیف غنی امضا شده بود البته با شرایط خاص که طرفین پذیرفته است طرف طالبان متعهد می باشند
۷-پرداخت پول اجاره پایگاههای نظامی و امنیتی در بدل مبالغ خاص به جانب طالبان.
۸-پایگاه شورا یک هلمند که یک پایگاه نظامی استخباراتی پیشرفته به مقاصد خاص تاسیس شده است از جمله استفاده عليه كشورهای همسایه و منطقه و جهت استخراج وانتقال معادن ، خصوصاً معدن اورانيم و لیتیوم و پایگاه بگرام و قندهار و کابل در بدل مبلغ معین به جانب آمریکا امضا شده است.
۹- آمریکا ناتو در پرداخت ۱۹ سال غرامت جنگی برای طالبان متعهد است که سالانه ۶ ملیارد دالر به عنوان کمک مستمر ادامه به جانب طالبان پرداخت می شود.
۱۰-همچنان خون بهای کشته های طالبان و حامیان شان و دشت لیلی را در سالهای جنگ، قبل از امضای توافق پرداخت نموده است !
۱۲ در ارتباط زرع و تولید مواد مخدر نیز توافقاتی صورت گرفته است که جهت آمریکا خريدار و طالبان تهیه کننده اند.
۱۳ قرار دادهای معادن قيمتى مثل طلا اورانیم لتیوم و.... روی یک تعهد پنهانی به طرف آمریکا داده می شود.
۱۴ در ارتباط به جریانهای مسلح جهادی چون القاعده، داعش ايغور انصار الله ، وحركت اسلامي أسیای میانه و در چگونگی استفاده و استعمال آن ها به هدف خاص به توافق رسیده اند!!
۱۵ به هدف حذف و انزوای دائمی جریان های جهادی خصوصاً جمعیت اسلامی و حزب اسلامی برنامه مدون اجرا می گردد.
۱۶ پرداخت حق العبور فضای از قوای آمریکای و متحدانش به جهت طالبان موافقه صورت گرفته است.
۱۷. اخذ مالیات گمرکی توسط طالبان از تیل و گاز و دیگر نیازهای قوت های خارجی توافق شده که قبلا توسط اشرف غنی معاف بود
۱۸ مدیریت سیاسی افغانستان و بقیه مسائل منطقوی از طریق پاکستان صورت گیرد در برنامه
مدون افغانستان فدارسیون پاکستان است .
۱۹ پایگاه ها و تجهیزات نظامی قوای نظامی به ترتیب به تحریک طالبان سپرده می شود !
۲۰ بودجه وزارت دفاع امنيت وداخله مربوط به ائتلاف ناتو مثل دوران جمهوريت البته با سهولت ها و میکانزم جديد.
۲۱. بودجه بقیه وزارت خانه ها از طریق ملل متحد و جامعه جهانی پرداخته می شود.
۲۲ در همکاری استخباراتی، امنیتی و سیاسی و مبارزه به ضد مخالفان استراتژیک آمریکا در افغانستان و منطقه استخبارات آمریکا مکلف به پرداخت مصرف آن به جهت طالبان می باشد.
۲۳ نوع حکومت پسا از جمهوریت با تقسيم قدرت میان مذهبیون و ملی گرایان می باشد، امور مذهبی برای تحریک طالبان و امور سیاسی برای ملی گرایان سپرده می شود !
۲۴ نوع همکاری های پسا خروج آمریکا از افغانستان در باز سازی و انکشاف نیز بحال خود باقی می باشد.
۲۵- دولت آمریکا در نزاع مرزی دیورند میان افغانستان و پاکستان به اداره واحد سیاسی به محور پاکستان پابند باقی ماند مرز پاکستان آمو دریا می باشد و با چشم انداز آسیای میانه !
۲۶ افغانستان شریک سوق الجیشی آمریکا میباشد و هدفمند فعال و حفظ میشود !.
۲۷ پاکستان و ادارهٔ افغانستان به محور قندهار برای تحقق مواد مندرج توافق نامهٔ دوحه متعهد باقی میمانند و آمریکا نیز در تعهد خود استوار باقی ماندنی است.
ستاد مشترک آمریکا، انگلیس، پاکستان و تحریک طالبان
با حرمت كامل
سپاهی گومنام
ا ق ا ی»
من آرزو دارم اهالی گرامی خرد و اندیشهی سیاسی و نظامی و ژئوپولیتیکی این دستاویز را با پژوهش ها و دریافت های بیشتر شان به آگاهی مردم برسانند. بدرود.
پ.ن:
برای دریافت برنامهی ۲۴۳۲-جمهوری پنجم در همین باره، لینک زیر را فشار دهید:
محمدعثمان نجیب
Sent from my iPad