افغان موج   

از زلیخای جهان بگریز کاین بی آبرو

مصر را بر یوسف بی جرم زندان می کند

طولی نکشید که نیات حقیقی رژیمهای تبهکار، منسوخ و زن ستیز ایران و افغانستان از براه انداختن غوغای حق آبه در برابر همگان برملا گردید. طالبان که هیچ فرصتی را برای«ربودن قلب» ولینعمت خود از دست نمی دهند، منطقاً سر جنگ را با رژیمی باید می گرفتند که از سالیانی است در یک نزاع دایمی با امریکا و متحدان آن در منطقه بسر می برد.

این ادعا فقط زمانی سیمای حقیقی ای پیدا می کند که یکبار دیگر به اظهارات زلمی خلیل زاد در ماه حوت  ۱۴۰۱ با طلوع نیوز رجوع کنیم:«ایران مرکز جدید گروه القاعده و یکی از دلایل خروج امریکا از افغانستان بود». به  این معنی گروهی که منبعد علیه عملیات القاعده و بقایای آن در منطقه مبارزه و از منافع امریکا  پاسداری می کند، «طالبان جدید» هستند. معمولی که بار بار قبل از مقاولۀ کذایی تسلیمی قدرت به طالبان از زبان او و مطبوعات غربی شنیده می شد.

اما در حالی که قلت میزان آب درهامون سیستان  بلوچستان مسیر«هیرمند» مطلقاً یک پدیده موسمی و طبیعی است، این امر برای رژیم ضد ملی آخوندی فقط بهانه ای بود که به طورمؤقت برموج اعتراضات سرتاسری مردم کشور علیه تبهکاری هایش و واکنشهای عظیم در برابر فقر گسترده در آن کشور سرپوش نهد. این در حقیقت تکرار همان حقه ایست که رژیم در فردای انقلاب اسلامی برای هشت سال در برابر موج عظیمی از بیکاران و گرسنگان مردم خود استفاده کرد. بهانه درگیر بودن  جنگ با عراق صدام حسین. اما واقعیت بیمی را که رژیم به بهانه آن ناگزیر از تهدید طالبان شد، می توان در موجودیت مقادیرعظیم سلاح و مهمات جا ماندۀ امریکایی در دست طالبان و مساعدتهای سخاوتمندانه ای جستجو نمود، که همه روزه و  بلا انقطاع از دست امریکایی  به دست طالبان می رسد.   

 وقتی وزیر خارجه ایران که بر حسب گزافه گوییهای همیشگی هشدار داد،«هرگاه حق آبۀ ایران با جدیت حل نشود، اثرات منفی بر همکاری این کشور با افغانستان خواهد گذاشت»، در حقیقت  فرصت طلایی ای بود که کف دست  طالبان می گذاشت. فرصتی که به واسطۀ آن طالبان می توانست در همه حال وفاداری خود را برای امریکا در قالب آمادگی و تمایل برای یک زد وخورد با دشمن دیرین او به نمایش بگذارد. اما چنانکه هردو جناح از این مانور خام برای رسیدن به اهداف آنی  خود بهره مند شدند، حقایق بر این که نه آخوندهای ایرانی و نه طالبان تروریست هیچکدام در حال حاضر خواهان رویارویی واقعی ای با یکدیگر نیستند، تآکید می کنند. این رژیم ها هیچ یک نه تنها توانایی مادی و نظامی برای این کار را ندارند، بلکه آغاز و دوام یک جنگ میان آنها در حقیقت برای هردو نوعی خود کشی است. چیزی که زمامداران شان هیچوقت نمی خواهند واقع شود. با این وصف امریکا  که نمی خواست در برابر ضرب العجل ایران و در نتیجه ضرب شست نوکرانش به دشمن او کاملاً بی تفاوت باشد، از حنجره زلمی خلیل زاد اعلام کرد که: «رفتار طالبان در بارۀ موضوع حق آبه ایران خویشتن دارانه و دولتمدارانه است». به این معنی که برای نخستین بار پس از تسلیمی  قدرت، سوای ملیون ها دالر نقدینه ای  که هفته وار در خزانۀ طالبان می ریزد، رسماً پشتیبانی معنوی خود را از طالبان از درامۀ ای که به کشته شدن سه تن از تفنگداران طرفین انجامید اعلام کرد. و این به تنهایی می تواند مقدمه، یا بهانه ای برای به رسمیت شناخته شدن طالبان از سوی امریکا و متحدان بین المللی آن باشد. بعلاوه هرگاه مواضع ایران را در حمایت از روسیه در جنگ یوکراین و کمک نظامی آن کشور به رژیم پوتین را نیز چون چاشنی ای بر منطق حمایت امریکا از طالبان بیافراییم، این حدس ما را که امریکا به زودی رژیم تروریست طالبان را به رسمیت خواهد شناخت و چوکی افغانستان را در سازمان ملل در اختیار او قرار خواهد داد، مبدل به یقین می کند.  آن وقت فقط سؤال شرایط و زمان این به رسمیت شناختن مطرح است که آن هم به زودی با رفع تعزیرات از ادامه تحصیل دختران افغان، یا طرح مرتبه ای که به احتمال از قبل چون برگۀ چانه زنی ای در برنامه های سیاسی طالبان پس از در دست گرفتن قدرت گنجانیده شده بود، جواب گفته می شود. و دیری نخواهد پایید که حقیقت نقش طالبان چون ژاندارم جدید امریکا در منطقۀ پر تشنج ما  دیگر از حیطۀ فرض و گمان بیرون رفته است.

 بروز به اصطلاح بحران قلت آب، تهدیدات وزیر خارجه دولت آخوندی و واکنش طالبان با آن، موجی از مقالات رنگارنگ، اعلامیه های میان تهی شوونیستی، تاریخچه نگاری و حتی جانبداریهای وقیحانه و مملو از تبارپرستی های تهوع آوری از رژیم را در میدیای اجتماعی، سایت های کرایی و آنهای که سالهاست در آب گند تبارپرستی های نفرت انگیزی شنا می کنند، دامن زد که ما البته در پی شرح آنها در اینجا نیستیم. اما چیزی که امکان بعید نیست، احتمال  وقوع  یک جنگ دیگر در منطقه است، جنگی به ابهت و خشونت جنگ هشت سالۀ ایران با عراق، جنگی که دامنۀ آن به مراتب گسترده تر و شدید تر از برخورد مرزی چند روز پیش طالبان با رژیم آخوندی خواهد بود، جنگ نیابتی ای که وقوع آن فقط منوط به  زمانی است که طالبان دیگر در جامعه جهانی پذیرفته شده اند و میزان کمکهای نظامی  و اقتصادی امریکا به به رژیم به طور سرسام آوری افزایش یافته است.

 

نویسنده: احمد آریا