عثمان نجیب
از ملتِ افغانستان و جبههی مقاومتِ ملی معذرت بخواهید
بر اساسِ نصوصِ صریح شرعی جهاد علیه طالب و پاکستان روا است.
جهان بداند که مقاومتِ مردمِ افغانستان ادامه دارد. با
شما و بی شما.
گیره زما واکې د مُلا همین است.
گاهی برخی ضربالمثلهای عامیانه درست از قلبِ سیاست افغانستان میگذرند که شوک و لرزندهگی شدتِ آن هر کسی در هر جایی باشد سراسیمه و آشفته کرده و سر درگمی را برایش بار میآورد. چی یک کشور باشد، چی نمایندهی یک کشور باشد یا چی یک شخص و یا یک انجمن و سازمان. ضربالمثل یاد شده در موردِ افغانستان و مردمِ آن همینگونه صدق میکند که هم در داخل و هم در خارج مدام ریش از خودِ شان بوده و اختیارش از ملا. این اختیار داری ریشهای غیر پشتونها را پشتونتبارهای قبیله داشته و به آن افتخار کرده اند. اصلاً غیر از خودِ افغانهای خود کسی دیگری را تحویل نه گرفته اند.
امانالله را که شاهِ ترقیخواه و بدلون غوښتونکی و هزار و یک لقب دیگر میدادند از متعصبترینِ آنان بود که به اجدادش دعاگویی مانده است.
نظامنامهی ناقلین در زمانِ او صادر شد که برای هر افغانِ مرد و زنِ داوطلبِ روندههای قطغنزمین تا هشت جریب زمینِ آبی اعلا را از مردمانِ بومی به زور و جبر گرفته و به افغانهای خود میبخشید. برای امانالله و محمود طرزی موضوع حقالعبد و حقالله مطرح نه بود. یعنی اگر یک دودمانِ ده نفره از جنوب و شرق به شمال نقلمکان میکرد هشتادجریب زمینِ درجه اول برای شان داده میشد که چنان شد و نادرِ غدار و خانهوادهاش آن را ادامه دادند.
امانالله حتا وقتی مثلِ روباه از چنگِ شیر فرار کرد، هنوز خستهگی راهِ گریز و ترسِ فرار از چهرهاش دور نه شده بود که مشخص به قومِ افغانِ خود و به قولِ خودش فرمان داد و در آن توهین زیادی را به امیرحبیبالله خادم دین رسولالله روا داشته او را غیرِ افغان خوانده و مستحقِ تخت نشینی نهدانسته بود. برعکس خودش برای برگشت به تختِشاهی چشم به راهِ روس و فرانسه و کشورهای دگری بود تا او را به حیثِ یک جاسوس دوباره بر تخت و تاجِ کابل بیاورند که چنان نه شد. همان وابستهگیهایی که در زمانههای قدیم از دوست محمد تا بچی افضل و محمدظاهر و محمدداود و ملا محمدعمر و ملا محمدغنی و ملا محمدحامد و حالا ملا محمدیعقوبِ پاکستانی در نقابِ ملا هیبتالله اساس گذاشته شده بود حالا هم ادامه دارد. وقتی از گذشتهها چنان باشد پس شورش و مقابله و جهاد در مقابل طالب رواست.
جالب آن است که جهان با گروه تروریستی دستپروردهی خودش بازی موش و گربه دارد.
ضمیرکابلوف سفیر روسیه چند صبایی سخنگو و مدافع خودخواندهی لابیگری برای طالبانِ وحشی بود. وقتی دانست که در مسیر خلافِ موج شناوری دارد شرمنده گردیده و یکباره خاموش شد و دیگر از او سخنی نهشنیدیم و انشاءالله که با طالبانِ خود به نیستی برود و سر قطار باشد.
حالا نوبت به کشورِ ترکیه رسیده که از قولِ سفیر آن کشور در کابل نقل شده است. خبرگزاری تسنیم این خبر را با نشرِ بخشهایی از یاوه سراییهای خلافِ رعایتِ اصول و مبانی دپلوماتیک نشر کرده است که مداخلهی صریح و شرمگینی در زندهگی و مبارزات ملی مردم ما است. نمایندهی اردوغان مثل خودِ اردوغان به فکر احیای امپراطوری عثمانی هر غلطی میکند و هر سویی دست و پا میزند تا دستاش به منافع جهانی برسد. در این دست اندازیها ضربهی سنگینی به ترکیه وارد کرد و دیدیم که ترامپِ دیوانه یک شبه چه ضربههای سیاسی اقتصادی بر پیکر کشور ترکیه وارد کرد. نتیجهی همان ضربات است که دیگر اقتصاد کمرشکستهی ترکیه سربلند نه کرده و موازی به سقوطِ اقتصادِ روسیه شکسته شد که در اثرِ تحریمها و تهدیدها توانایی قامت افرازی را ندارد. اینان همه باید از ملت افغانستان و جبههی ملی برای نجاتـ افغانستان معذرت بخواهند و رسماً و بدونِ تأخیر معذرت خواهی کنند.
نه میدانم دلیلِ حمایت از کابل توسط انقره و روسیه در چی است و بود؟ و در شرایط کنونی چیست؟ ترکیه و روسیه و ایران با اقتصادهای ورشکسته با نظامهای دکتاتوری و با تحریم های پیوستهی خارجی و اختلافات سیاسی درونی چی را انتظار دارند که به ملت افغانستان در حمایت از یک دولت تروریستی جفا روا دارند و اجازهی شورش علیه طالبان را ندهند؟ آقایان شما چی کارهها هستید که برای ملتِ ما اجازهی مقاومت و شورش علیه اشغال را بدهید؟ شماها دزدانِ دهنگیرِ جوالهای طالبانی و پشتونیسم سیاسی هستید که میدانید مزدور و معاملهگری از آنها و وطنفروشتر از آنها کسی نیست. افغانستان و ملتِ سلحشورِ شمال و غرب و مرکز و همه ساحاتی که وطن برای شان ارزش دارد مثل کوههای وطن برای دفاع از وطن می رزمند و ایستاده اند. در این راه نیازی به اجازهی هیچ اجنبییی نیست و نه میبینیم. شما ها که بسیار عاشقِ روی طالب هستید از همین حالا او را به رسمیت بشناسید. هرچند به رسمیت شناختن یکی از اجزای معادلات در سیاست و حکومت است. اما این شناختنهای محیلانهی غیر مستقیم شما اگر صریح و مستقیم هم شود اثرِ منفی بر مبارزاتِ جبههی رهایی بخشِ مقاومتِ ملی تحت رهبری مسعودِ پسر نه دارد بلکه عزمِ آزادی خواهان را برای برگردانِ استقلال از چنگالِ دزدانِ قبیلهگرای پشتون و افغان مستحکمتر میسازد. آنجاست که پوزهای شما ها مثل آمریکا به خاک مالیده میشود. اما این بار غنی و کرزی و عبدالله خاین نیستند که با شماها معامله کنند و شما هم هرچی خواستید انجام بدهید.
نشانی برقی مصاحبهی سفیرِ ترکیه
پهنای پنهانِ بازیهای جهانی با گیمِ طالبانی چیست؟
دو سخن و یک تصمیمِ عجیبِ جهانی علیهِ ملتِ افغانستان
اردوغانِ مسلمان علیهِ ملتِ ما به کجا روان است؟
کشور ما آوردگاه مقابله و معرکهگاه بزکشیها برای کسانی است که هیچ معلوم نیست خواستِ آنان چیست و ریشههای سیاستهای خارجی کشورهای شان از کجا سرچشمه آب میخورند؟ جهان حالا به جای دو قطبی بودن چندین قطبی شده است و در تعریف عمومی سیاسی این قطبها بیشتر به دو قطب، یکی قطب درحالِگسترش و پرورش تروریسم درجهان و به حمایتِ جهان و دیگری برعکس و با دروغهای سیاسی و فریبندهی مبارزهی جهان علیه تروریسم است.
کدام منطق عقلانی قبول میکند که گروهِ فعال تروریستی و شامل هفتادگونه ردیفهای سیاه، تحریمها، اعطای جایزههای میلیونی برای سر رهبران آن و از زیر ریسمانِ دار کشیدن شان را بالای یک ملتِ مظلوم حاکم سازند و یک شبه دولتِ سیاسی تروریستی عرض وجود کند. تروریسمی که بوشِ پسر به خاطر آن با تونیبلیر و اروپا کشور ما را نابود ساخت، عراق را به آتش کشید، لیبیا را به دورهیحجر برگرداند و سوریه را از بیخ و بن ویران کرد. تلفاتِ جانی را که کنار میگذاریم. چون انسانِ جهانِ سوم در سیاستهای آمپریالیستی ارزشِ برابر هیچ هم نهدارد. مگر اینکه آن انسان انگلیس باشد، آمریکایی باشد، اروپایی باشد یا از یک کشور مقتدر دیگر باشد.
آمریکا، اروپا و اردوغان به تازهگی ها از ملتِ افغانستان
چی میخواهند؟
دعوتِ تروریستیترین گروه در جهان توسط ناروی و تلاش
انقره برای نزدیکی بااین گروه چه معنا دارد؟
در کمتر از یک هفته دو جناحِ گاه دوست و گاه دشمنِ ترکیه و آمریکا در قبال افغانستان موضعگیریهای کاملاً آشکاری داشتند که هم مداخلهی صریح در امورکشوری ماستند و هم حمایتِ واضح از تروریسم حاکم در افغانستان که هر لحظهی زندهگی را برای ملتِ ما جهنم ساخته است. اظهاراتِ سفیر ترکیه خلاف منافع علیای ملت افغانستان در حمایت از تروریسم طالبانی، اظهاراتِ بایدن برای چندمینبار از دیدگاه او نسبت به اینکه افغانستان هرگز متحد نه میشود و راهاندازی کنفرانسی در ناروی به اشتراک طالبانی که حکم بینالمللی برای دستگیری شان است، معنای موجودیت گپهایی زیر زمینی است. حتا سکوتِ مرگبار سیاسیونِ آمریکا و اروپا و ناروی و عدم استفادهی آنان از قوانینِ درخواست شهروندان برای بازداشتِ جنایتکارانِ جنگی نشانههای نومیدی است که باید نسبت به آنها اندیشه داشت. نه تنها اندیشه داشت که علیه آنها به پا خیزیم. اینکار جزء با مقاومتِ مسلحانهی جبههی مقاومت، مبارزات سیاسی و تبلیغاتی و کارزارهای تظاهراتی در سراسرِ جهان. دیگر جهانی نیست که به فکرِ من تو باشد هموطن.
اردوغانِ مسلمان علیهِ ملتِ ما به کجا روان است؟
اردوغان چندی قبل به توهم توسعهی هژمونی قدرت و گویا مقابله با آمریکا چه کارهایی که نهکرد.
اردوغان فکر کرد که اقدام نظامی ترکیه در خاک سوریه با داشتن تلفات و خسارات به مردم عام، هرچند غم انگیز و تراژید، ولی سیلی محکمی است به روی سیاسیون و نظامیان امریکا و کاخ سفید که برای بقای خود و آقایی در جهان، جهان را ویران کرده است. اما آن اقدام بود و سر آغازِ شکست و ریخت و فروپاشی و تقریباً منزوی ساختنِ اقتصادی و سیاسی و مفکوره های ایجادِ پانترکیسمِ اردوغان در جهان.
در هر کشوری که هر مقتدری تصمیم به بیدادگری نظامی میگیرد و فاجعه میآفریند یا برای مردمِ ناتوان خود است و یا هم برای قربانی گرفتن مردمانِ بیدفاع و ناچارِ ممالک دیگر. فاجعهی انسانی ویرانی های ناشی از این گونه عملیاتها فقط مردم بی دفاع را نشانه میگیرد، که هیچ نیرویی در فکر نجات آنها نیست. درد بیدرمانی را که ملت مظلوم افغانستان هر لحظه احساس و تحمل می کنند.
کجاست هیاهوی کاذب مدافعان و مداحان به اصطلاح خودشان حقوق بشر؟ سال هاست که تجارت های بزرگی زیر نام حقوق بشر، علیه بشر جریان دارد.
ملت غیورِ کُرد، فقط هماره در تنورِگرم قدرتهای جهانی، چوب سوخت بوده اند. مقاومت شان را هر قدرتی درهم میشکند.
اسدِ بدبخت، با قساوت هم خودش ملت اش را به خصوص با اختلاف مذهبی به شهادت می رساند و به آخندهای رافضی ایران خدمت مذهبی میکند و هم به شادمانی ناظر شهادت و آواره شدن آنها در پی عملیات انقره علیه آن هاست و میباشد و جهان بهخصوص شورای نامنهاد امنیت ملل متحد هم در پی بی تصمیمیاش برای خاموش ساختن این نسلکُشی سر افگنده ماند.
اردوغان باید درک کند که نه میشود برای بقای خود، مستمندان و برادرانِ مسلمان و بیدفاع خود را به رگبار بست. اگر اقتدار تعرض بر ملتها ماندگار می بود، ناپلیون، هیتلر، ماوو، استالین، امپراطوری عثمانی که عادلتر از تو بود، و عظمت جهانگشایی یونانِ باستان و فراعنهی مصر و چنگیز و دیگران از روم تا روسیهی تزاری به افول نه میرفتند و آمریکای امروز، در چارسویی جهان شکست و سر خورده نه میشد.
قامت یک ملت را نه میشود با توان نظامی برای ابد شکست، در نتیجهی مقاومتهای کُردها مثل هر دو مقاومت افغانستان است که سرنوشت صدها هزار کُرد تعیین میشود و با فرسایش اقتصادی و ساختاری ترکیه خواهد انجامید.
احیای امپراطوری دورهی عثمانیهای ترکیه، دیگر خیالی بیش نیست.
کسی شما را از دفاع تمامیت ارضی و حاکمیت ملی تان مانع شده نه میتواند. ولی به خاطر داشته باشید، محبوبیتی را که ترکیه در سال های پسین در جهان اسلام کسب کرده است، با اشتباهات تاریخی تعرض به دیگران از دست نهدهید. و زمان هم برای تاختن اسپ مراد تان همراه نیست.
اگر به حقیقت، جلوهی زور را به آمریکا مینمایانید، راست به جنگ آمریکا بروید، همه پیروزی و همکاری مللی که از امریکا خسته شده اند با شما خواهد بود.