افغان موج   

سیدموسی عثمان هستی سردبیرماهنامه طنزی وانتقادی بینام درتورنتوی ایالت آنتریوی کانادا

هردومی خوانیم الله گلدانه دانه

من دربیرون میکشم تودرخانه

جهان می کندما را از دورنظاره

به پشم هردوخون میکند فواره

شاعربی وزن وبی ترازو

دانشمند محترم عبدالله امینی درسایت وزین افغانستان آزاد یا آزاد افغانستان نوشته آیا "حزب اسلامی" بدتراز"جمعیت اسلامی"است؟

من بدون اینکه متن نوشته محترم عبدالله امینی را بخوانم به این فکرشدم به عقیده من عنوان نوشته نمایندگی از سرشاخ درخت هدف نویسنده می کند که چه میوه ببارمی آورد. ضروت ندیدم که گستاخی صورت بگیرد و تبصره ونقدی درقسمت متن نویسنده کنم.

همان طوریکه رقاصه صدای موزیک می شنود شانه هایش درپرش می شود من زمانیکه نام سردارمحمد داوود،حزب دموکراتیک خلق ، مجاهد ، طالب حکومت کرزی را می شنوم که اینها را نه تنها که محکمه نکردند ودرهرحکومت استعماری شرق وغرب درافغانستان حرف اول را زدند درپیش روی مردم دربرابریکدیگرابرازخشم کردند، درغیاب مردم روی بوسی وآن قدراطمینان از طرف باداران خود حالا پیدا کردند و بدون روی درواسی با مردم ستم کشیده افغانستان معامله گری هویدا وآشکارا  افتخارمی کنند وشکستن دیواربرلین را افتخارباداران خود نمی دانند این مزدوران تاریخی دین ومذهب افتخارخود می دانند.

ازچتلی باداران خود دالنخود می چینند. مانند باقی سمندردراین ستیژ وآن ستیژرقص فحشای سیاست می کنند.

 باوجودیکه حقایق نویسی من بازرسان مجرمین جنگی را سرانجام به خانه من کشید ومن ازنوشته های خودشجاعانه دفاع کردم به این عقیده هستم تا غرب ،امریکا ، انگلیس ، روس اینها را محکمه نمی کند. اگرروزی این خاینین جنایتکارتاریخ زده به تفاله تبدیل شده و به محکمه کشانده شدند من زنده نخواهد بودم ولی خرسند به این هستم که سروصدای پای قلم من دادرس های جرایم جنگی را به خانه من کشید وگفتند تواولین نویسنده حقیقت نویس جنجالی هستی که ما رامجبورکردی سوال هایکه درنوشته ها و گیله هایکه ازما ومحاکم باصلاحت جهانی داشتی امروزبا تودرمیان بگذاریم...

وبه گفته خودشان درطول تاریخ این اتفاق نیفتاده بود وتا روزیکه زنده ام تلاش می کنم که  خاینین چهارده را به محکمه بکشانم ونمی گذارم که آب درشکم مسوولان جرایم جنگی سبب آرامش شان شود ونوشته های مرا پشت سرکنند. گفتم هدف من این است یا شما بجای خاینین مرا محکمه کنید ویا خاینین مرا ترورکنند و من سلمان رشدی هم نیستم که به شرفه پای عقب خود را ازترس ببینم. بزدل ترین نسل بشرنزد من سلمان رشدی است هیچ ضرورات نیست که مرد سنگی را بالا کند که نافش بیجا شود...جگرشیرنداری سفرعشق مکن! همان طوریکه نوشته ام که درطول تاریخ افغانستان ومردم افغانستان به جرم موقعیت جغرافیۀ از طرف شرق ، غرب ،وهمسایه های اش ناجوانمردانه به نابودی کشانده شده وپوست روباه دشمن جان روباه گشته یا درلباس دوستی یا دشمنی به ما ومردم ما ضرر مرگبارزدند وهنوزهم ادامه دارد ودرخت گفته اگردسته ازخودم نمی بود مرا تبرزده نمی توانست... درطول تاریخ زمامداران افغانستان خصوصاً شاهان سدوزایی غیراحمدشاه کبیر و شاهان محمدزایی غیرازامان الله خان تمام شان سگ اجنبی بودند وهستند حتی ازعینک و قطی نسوارخود درخرابی وشکست افغانستان استفاده کردند واحزاب افغانستان چه درسابق چه حالا رهبران شان ازچپ تا راست درخدمت وجاسوس اجنبی بوده وهست. تنها دو زن درتمام افغانستان است یکی خانم سیلی و یک خانمی که سناتوربود وازفراه است دیگرنه مرد احزاب ونه زن احزاب جرات گفتن حقایق را دارند.

سیماسمرکه خود ازاعضای یک حزب مترقی قلمداد می کرد  زمانیکه به قدرت رسید نه تنها خود اش یکتعداد اعضای حزب شریف وانسانی راهم مغزشویی کرد وسیما سمراولین کسی است که به مردم افغانستان خیانت می کند. ازناقضین حقوق بشر پول می گیرد نام های آنها را افشا نمی کند حالا معلوماتی که من دارم به هیچ محکمه ودولتی نمی خواهد که لست ناقضین حقوق بشر را بدهد ارواح پاک وخون مطهر داکتر فیض وشیرزن تاریخ زن داکترفیض  خانم () که حیثت خواهر و برادر بمن داشتند  این زن تاریخ زده را شرماند تا زنده باشد محکوم تاریخ است وهرروزیک خاین فاشیست به نام سخن گوی خود در تلویزون به خاطر فریب مردم می فرستد تا مردم فریب بخورد جنبش روشنایی بزرگترین جنبش قرن بوده و است حقوق بشرافغانستان با وعده های میان تهی خود انها را پراگنده ساخت. وقتیکه گفتند وجنایکاران ضد روشنایی را مجرمین جنگی خواندند باز چرا در کون غنی این تفرقه انداز تاریخ درآمدند که دزد می گوید دزدی کن وصاحب خانه را می گویدهوشیارباش! یکطرف چوک دهمزنگ بنام شهدای روشنایی می ماند ازطرف دیگرمردم نورستان مشرقی ولغمان را تحریک می کند که دست به مظاهره و اعتراض علیه جنبش روشنایی بزنند ومن امیدوارم که روزی خون شهدای روشنایی دامن این خاینین خصوصاً ازخلیلی ،محقق ،ومعاون دوم اشرف غنی را می گیرد.

اگرجلالی به وعده خود وفا نکرد ونام قاچقبران مواد مخدره را اعلان نکرد اوسهالها از پستان خیانت شیرخورده بود از او مردم زیاتر توقع  نداشتند ولی داکتررنگین اسپنتا با گرجی لاشخواراش باقی سمندر و داکتر سیما سمر که ادعای انسان وانسان دوستی را داشتند به مردم خود خیانت نمی کردند ودسته تبردشمن نمی شدند.

همرزمان دیروزاین وطن فروشان همه را خائین جاسوس و نوکراجنبی قلمداد می کنند.درقسمت این سه نفرسکوت اختیارکرده اند این سه نفر با دیگر نوکران غرب وشرق چه فرق وامتیازدارند.

همه ملیت های افغانستان دیدند که نه تنها دست حضرت خصیه های حضرت را هم بوسیدند با این کارشان تمام شهدای راه نجات افغانستان را درقبر آتش نارامی زدند وخجالت ساختند.عوضیکه تنبان دشمنان افغانستان را بکشند تنبان گنده خود را درچهار راهی سیاست کشیدند وهمسنگران دیروزخود را سرافگنده ساختند و رسول به کوشانی خاین نمک به حرام پیمان مخفی بست که به زنده یاد طاهر بدخشی خیانت کرده بود وبا قاتلین زنده یاد طاهربدخشی همدست شد وازخون ملیت های افغانستان باحزب دموکراتیک خلق دست خودرا حنابندان کردند.

صلاح الدین خان سلجوقی که به خانه ما وبه خانه استادخلیلی شوهرخاله من می آمد. زمانی مرحوم سیدمقیم خان کاکا ام که درزمان ملکیارنایب الحکومی هرات حاکم کرخ بود سلجوقی با کاکایم دوستی داشت گاه گاه به خانه ما سرمی زد نه تنها مرد دین شناس ادب شناس سیاستمداربود.

درطنزولطیفه گویی ید طولا داشت ولی استادخلیلی درطنزولطیفه گویی سرسلجوقی را خاریده بود.

زنده یاد استاد،سلجوقی ،زنده یاد زابلی و زنده یاد استادخلیلی مهمان کاکایم روان شاد سیدمقیم خان که او هم از جمله دانشمندان عصرخود بود بودند.

وقت گل ارغوان بود؛ درارغوان زاراوپیان زاگاه پدرمن چند قالین وتوشک هموارکرده بودند آنها از کابل دریک پای کش امریکایی فورد  که زیاتر از ششگز بود آمده بودند. من که نوجوانکی بیش نبودم بشقاب بادنجان برانی دوردسترخوان می چیدم شنوینده خوبی درآن مجلس بودم.

استادخلیلی می خواست که صلاح الدین خان سلجوقی راسرگپ وشوخی بیاورد استاد ازاعلامه سوال کرد:

شاه محمودخان بهترازصدارت هاشم خان نیست؟

 اوخنده کرد از زبان اسماعیل سیاه مشهوربه اسماعیل گوزک که (گوزک درترکی هوشیارمی گویند) تخلص اسماعیل خان سیاه گوزک بود مردشعر، ادب ، وازشاعران شوخ وطنزگو و لطیفه گو بود در دربارهم حرف اول را می زد.

بعد ازسوال استاد صلاح الدین خان خنده کرد گفت من از زبان اسماعیل سیاه یا زندیاد گوزک شنیدم او که با دربارخیلی نزدیگ بود دیگران ازنزدیکی او حسد می بردند خصوصاً استادخلیلی و زندیاد سیدقاسم رشتیا واین نقل قول به استاد خلیلی خیلی جالب بود ازچهره استاد معلوم شد که سوال طورمانند کرده حالا ماهی دلخواه سخن درجال سوال اش ازبحرکنجکاوی می براید که بی بریان کردن قابل خوردن است.

سلجوقی گفت اسماعیل سیاه ازهرات آمده بودشب به حضورهاشم خان صدراعظم مخلوع شرف یاب گردیده بود.

هاشم خان که عادت کنجکاوی داشت ادامه حکومت داری را در وجود جاسوسان درباری جستجو می کرد ازاسماعیل سیاه یا زنده یاد گوزک پرسیده بود که به طرزحکومت داری من و شاه محمودخان مردم هرات چه می گویند که حکومت هاشم بهتربود یا از شاه محمود خان. امروزاسماعیل خان که نمی خواست هاشم خان فکرکند بی دست آویز ازهرات آمده گفت شما می دانید که مردم می دانند من باشما روابط دوستانه دارم فکرمی کنند که من جاسوس دربارهستم با من درد دل نمی کنند. مشخص کرده نمی توانم که این حرفها را کی زده درهرات مردم به این عقیده بودند که شمابه شمشیرمی کشتید. شاه محمودخان مردم به پخته حلال می کندهاشم خان می گویدیعنی گاوسرگاومیش شهزده است اسماعیل سیاه می گوید .

نه خدانخواسته باشدکه کس گفته باشد گاو سرگاومش شهزده است مردم کجا جرات میکند که پیش من شاه محمودخان را گاو بگویند وشما را گاومیش نمی دانم که صدراعظم کبیر چرا قهرشد بازتکرار می کند که حرف سرگاوگاومش نبود.

  مردم ازاین جمله استفاده می کردند یک ضرب المثل قدیمی مردم هرات است از حلال کردن به پخته وشمشیرکه یک ضرب المثل وطنی است استفاده می کنند ودرقسمت بد و بدتر و مساوی بودن...  هاشم خان گفت اسماعیل توچه تعبیرازحلال کردن شمشیروپختن داری؟

صاحب من ازحرف مردم این تعبیربه عقل ناقص خودمی کنم یک انسان که کشته می شود چه با تبرکشته شودچه با ساطورچه با تیاق و یاچه با پخته مقصد کشتن است باهر وسیله که قاتل بکشد کشته شده را مقتول میگویند واوکه کشته اوراقاتل می گویندبه حیات یک انسان خاتمه داده شده فرق نمی کند با کدام وسایل کشته شده.

فکرکنیم که گلب الدین به شمشیرمی کُشد درمحضرعام وجمعیت کشد مخفیانه حفیظ الله امین ترکی مخفیانه می کشتند وببرک نجیب الله به ثارنوالی انقلابی ومحکمه انقلابی دستورمی داد که اعدام کنند وشورای انقلابی درپای فیصله محاکم خودفروخته وجنایتکار امضاء می کرد وقتیکه حرف ازشورای انقلابی  زده شود اعظم سیستانی به گفته خود پرچمی ها در برابرچشمان مردم افغانستان ظاهرمی شودحزب اسلامی وحزب جمعیت سگ زرد برادر شغال است دم سگ سگ است پای سگ سگ است کله سگ سگ است سرتاپای ودم سگ سگ است فرق بین جمیعت وحزب اسلامی نیست وریشه هر دو از اول از یک آب گنده آب می خورد وحالا هم اب می خورد... یگروزاستاد اعطا درمصاحبه خود می گوید دست گلب الدین تا آرانج  درخون مردم مظلوم وبیگناه افغانستان غرق است فردا درمصاحبه خود ازآمدن گلب الدین استقبال می کند. حرف دیروزاش فراموشش شده و یاملیت های افغانستان را خرفکرکرده!  مردم افغانستان خرنیست دریک تنگنا قرارگرفته اند ورنه می دانند که هردواز یریک پاردمچی بنام حکومت اسلامی وحزب اسلامی گوزبدبوی سیاست می زننددرقالب تجارت نام اسلام ،دین ومذهب که دیگردرافغانستان بازارندارداینهاازهیچ چیزنمی شرمنددرحالیکه هرروزمردم درمیدیا اینهارا دشنام می دهندواینهاازاین ضرب المثل استفاده می کنند که میگویند درخت درکون بی غیرت سبزکردگفت چه فرق می کنددرزیرسایه آن می نشینیم امید است این نوشته طنزگونه من تعبیرنادرست نشود درخواندن نوشته لطفاً دقت کنیدبخاطریکه شاخ وبرگ ازهرچمن سمنی را درشورزا این قلم می بیندتا به دقت نخوانید ارتباطات این نوشته را با یک دیگرپیوند دادن مشکل خواهد بود طورمثال عینک وقطی نسواردوست محمد خان خاین که به پسراش زندیاد وزیرمحمد اگبرخان طورنشان روانه کرده بودکه با انگلیس ها همدست شود توسط علیخان تتمدرۀ که درقلعل علیخان جنگ خونین درگرفت میرمسجدی خان زخمی شد صحبت خان پسرعلیخان تتمدرۀ یک انگلیسی که سپا ه انگلیس به گفته تاریخ موهن لال درجنگ تشویق می کردکشته شدوجنگ قلعۀ علیخان مشهورترین جنگ درتاریخ جنگ های افغانستان شمرده می شودمراجه به تاریخ غباروتاریخ موهن لال نوکرانگلیس شود.