افغان موج   

دوکتور ص. سعیدی – سعید افغانی

۱۲/۰۵/۲۰۱

ایجاد و رسمی ساختن پوسته های امنیتی سه جانبـﮥ پاکستان، ناتو و افغانستان  در اطراف و حوالی خط  فرضی و تحمیلی "دیورند لاین"، ایجاد و پا فشاری بر تشکیل کمیتـﮥ سرحدی « و یا باردر منجمنت کمیتی» مبنی بر عبور مرور غیر عملی از به اصطلاح قبر ملانصرالدین که پاکستان برای تحقق آن تلاش دارد، مصالحـﮥ سیاسی تحت نظر پاکستان، ادامــﮥ ناامنی در کشور ما توسط اعُمال پاکستانی در افغانستان و خاصتاً  صفحات شمال کشور ما،  ذهنیت سازی و امادگی به تحقق یک خیانت تاریخی و ملی به اعمال فشار، تهدید، فریب و اتکاء به ستون پنجم دشمن در داخل نظام و حاکمیت کابل است و  ربطی به امنیت کشور ما و منطقه که موجب صلح و ثبات شود، ندارد.

این گردن نهادن و اطاعت از اهداف و برنامه های پاکستانی صرف و صرف میتواند برای مدت کوتاهی هم که

شده برنامه های خرابکارانـﮥ استخبارات پاکستان را علیه افغانها و افغانستان بخاطری تقلیل خواهند داد که پاکستان برای درست ثابت کردن این تدابیر؟!، برنامه، تمویل و تجهیز آنرا برای مدت آنچه در امکان دارد، نه خواهد شد.  بخاطر آنچه در امکان دارد گفتیم که وضع از کنترول حکومت ملکی پاکستان در پاکستان و منطقه عملاً تا حدی خارج شده و پاکستان میتواند در تمویل و تجهیز خرابکاری نقش داشته باشد تا افغانستان و منطقه را نا آرام سازد و خطر علیه جهان را تجهیز و تمویل لوژستیکی کند اما نمی تواند آنرا تا حدی توقف و یا کنترول کند که سبب صلح و ثبات کشور ما ومنطقه شود. مواضع کاملاً متفاوت رسمی حکومت ملکی پاکستان و حرکت طالبان و حزب اسلامی گواه روشن این تأکید است.

با چنین مانور ها، فریب، چالاکی و تحت فشار قرار دادن جانب افغانی پاکستان دارد به تطبیق برنامه های تاریخی خویش نایل میشود. این تقلیل خرابکاری پاکستان علیه افغانستان کوتاه مدت خواهد بود و بعد از مدت کوتاه برنامه های وسیع برتری اقتصادی سیاسی منطقوی پاکستان با شدت خویش از سر گرفته خواهد شد.

مسلم این است که  تاریخ  پاکستان،  زمان حاکمیت ۱۳ سالـﮥ جناب حامد کرزی و تمام شواهد تا امروز ثابت ساخته است  که در ستراتيژی دشمنانـﮥ پاکستانی علیه افغانها و افغانستان هیچ تغیر عملی درست نیامده است.

ستراتیژی و تاکتیک های زعمای پاکستان ازجمله  حاکمیت  نظامی وقت پاکستان  ضیاء الحق  «جهاد افغانها که  مبارزه  و جهاد مردم افغانستان را مبارزه در حفظ موجودیت پاکستان، حفظ وحدت پاکستان و تجارت بر اشک و خون ملت ما و مردم بی گناه منطقه را برای جیب پُر کردن جنرالان پاکستانی » بکار برده اند به شدت تام ادامه دارد و الفبای سیاست حکم میکند که آنچه که بعضی از سیاست مداران ما ساده لوحانه فکر میکنند،  تغـیر نه خواهد کرد.

در نشست های سه جانبـﮥ پاکستان افغانستان تحت قیمومیت کشور انگلستان در پنج شش سال گذشته پاکستان همیشه تلاش داشت که مسأله منافع و مصالح کشور و منافع جیبی جنرالان  خویش را با فشار وارد کردن در جبهـﮥ جنگ، بکار گیری افراطیت و اغوای جهان موفقانه و محیلانه دوام بدهد.

به استناد تاج التواریخ امیر عبد الرحمن خان زمانیکه به امضای تفاهمنامـﮥ لیز ( گروی خط ) « دیورند لاین ۱۹۹۳ م» مانند ادامـﮥ گروی خط (لیز) گندمک  (امیر یعقوب خان رها شده از هشت سال زندان پُر مشقت پدر  و حواس باخته ) مجبور ساخته شد،  میگفت که: « اگر خواسته باشم و یا نه خواسته باشم، انگلیس ها میخواهند این تفاهمنامه را بر افغانستان تحمیل کنند...».

لذا امیر در تلاش شد تا با تدویر کمیتـﮥ دوجانبه که ظاهراً در ظرف سه سال (۱۸۹۳-۱۸۹۷ م) به بهانـﮥ اینکه این تفاهمنامـﮥ فرضی و در مبداء غیر مشروع  « دیورند لاین» را  در عمل به تأخیر بیاندازد و در برابرش حد اقل موانع  زمانی و تخنیکی ایجاد کند، روی کار کرد.

کار کمیتـﮥ  مذکور مطابق برنامه درظرف سه سال (۱۸۹۳-۱۸۹۷م ) فوق هیچگاهی هم تکمیل و خاتمه نیافت و امیر عبدالرحمن خان حد اقل در سه  در مورد همین نقشه حد اقل در سه مورد اعتراض رسمی داشت که این همان نقشـﮥ نیست که سرتیمار دیورند وزیر خارجـﮥ انگلیس برای هند (بریتانوی)  برایش نشان داده بود. 

درآن سند ( تفاهمنامه) که صرف به زبان انگلیسی بود و نقشه منضمـﮥ آن که توسط یک مآمور وزارت خارجـﮥ زمان اعلیحضرت محمد ظاهر شاه ( مأمور مذکور فعلاً در امریکا زندگی میکند و این نقشه را در ارشیف وزارت خارجـﮥ افغانستان است) دیده میشود که  خود امیر عبدالرحمن خان تغیرات به قلم سرخ درین نقشه وارد کرده بود.

حال سوالیمطرح میگردد آیا تاریخ تکرار میشود؟

امیر عبدالرحمن خان بعد بازگشت از یازده سال تبعید، با آکاهی از سرنوشت غمبارامیر دوست محمد خان و امیر شیر غلی خان،

با تهدید اینکه حُکام انگلیسی برایش گفتند که یا این سند (تفاهنامه – لیز دیورند لاین) را امضاء کن؛در غیر آننیروی های نظامی انگلیسی در دوطرف  مناطق هرات و شرقی در حالت آماده باش حضور دارند و به جنگ آماده شو.

منابع انگلیسی برای امیر گفتند که اگر شما آنرا امضا ء نه کنید پسران کاکای شما که دعوای تخت را هم دارند امادﮤ امضای این سند اند که  تخت هم به آنها تعلق خواهد گرفتن...

منابع استعمار وقت به امیر عبدالرحمن خان گفتند که اگر سند لیز را امضاء نه کنید قیام های علیه شما در شمال (ممکن منظور شان مزار شریف ویا ترکستان زمین بود؟) وسعت خواهد گرفت و قیامها نافرمانی های در مناطق آنطرف خط  یعنی مناطق آنطرف خط فرضی دیورند اضافه شده و خطر از بین رفتن حاکمیت شما مطرح است.

همچنان به امیر گفتـند که روسها مطالبات بر سرزمینی در بدخشان دارند و اضافه براین ما (انگلیسها) مالیات زمین های لیز شده (آڼطرف خط فرضی دیورند لاین) به اساس تفاهمنامـﮥ دیورند لاین را جمع آوری و سالانه .... روپیه برای شما (امیر) خواهند پرداخت. به امیر گفتند که شما میتوانید سلاح  و مهمات نظامی خریده شده را برای خویش از این مناطق (لیز شده) وارد نموده و  حتی شما (امیر) اجازه دارید که عملیات نظامی در آنطرف خط دیورند صرف به شرط خبردادن واطلاع برای ما، اجراء کنید. 

تفاهمنامـﮥ تحمیلی « دیورندلاین» مبنی بر امضای تحمیلی با یک جانب که استقلال سیاسی نداشت از لحاظ حقوقی (ووید – از همان نقطﮥ صفری ) باطل است و اگر ما برای یک لحظه قبول کنیم که چنین تفاهمنامـﮥ تحث شرایط باطل کنندﮤ ازصفر  صورت گرفته باید اضافه کنیم که مردم ما از همان آغاز آنرا از ما نمی دانند وآنرا مربوط دیورند و خارجیهادانسته و به هرصورت برای آن در شورای هفتم افغانستان نقطـﮥ پایان به طور گذاشته اند که آنرا نه تنها راتیفکیشن و تصویب نه کرده بلکی آنرا ملغی کرده است.

در سال ۱۹۴۷ میلادی در حین تقسیم هند و ایجاد پاکستان صرف و صرف میتوان شد از تقسیم آن بخش از جهان صحبت میشد و مطرح بود که داخل خط اداری هد شامل بود، در خط اداری هند آنهم به اساس تفاهمنامـﮥ گروی خط گندمک صرف وصرف پیشاور و قسمت دیره جات شامل بود. اگر تقسیم هند میشد میتوان از مناطق داخل خط اداری هند صحبت شود ونه از مناطق شرق خط فرضی دیورند لاین.

حتی  سرتیمار دیورند در نوشته های عدید خویش در مطبوعات انگلیسی بعد از ختم ماموریت اش مناطق شرقی خط دیورندلاین را سرزمین هند برتانوی ندانسته و نمی دانست.

آیا واقعاً  تاریخ تکرار میشود؟  ویا اینکه کار همان کمیتـﮥ (۱۸۹۳-۱۸۹۷ م ) نقطه گذاری خط روی کاغذ (سرتیمار دیورند) در عمل آغاز شده به صورت اکراه و جبر  توسط امیر عبدالرحمن خان امروز با به رسمیت شناسی پوسته های سه جانبـﮥ  پاکستان، افغانستان و ناتو در حال عملی شدن و کار برای عملی کردن آن صورت میگیرد؟

با توجه به منطق سخن در بین افغانستان و پاکستان که در حدود ۲۸۰۰ کیلو متر خط عبوری وجود دارد و عملا بیشتر از ۳۶۰ نقطه محل عبور و مرور بین دو کشور است و آز آن صرف ۱۱ محل تحت کنترول دولتی است چطور میتوان با ایجاد پسته های سه جانبه این همه را عملاً و مطمین کنترول کرد؟  به یقین عملی نیست.

واقعیت این است که افراد مانند صف و جبهه از کدام خط وکشور عبور نمی کنند.  افراد می آیند و سلاح در داخل کشور دراختیار شان از جان افراد ناراض و نیرو های وابسته به پاکستان و قسماً همفکران در اختیار جنگجویان گذاشته شده و جنگ و برادر کشی صورت میگیرد. هیچ تضمین وجود ندارد که افراد عبور کننده  ازاین پسته ها درین خط عریض وطویل کنترول شود،  دیگر اینکه این نیرو های پاکستانی اند که برای این نیرو های جنگی حین وارد شدن به افغانستان زمینه سازی کرده اند و تازمانیکه منافع شان ایجاب کند زمینه سازی خواهند کرد...   

 بدون اندکترین تزلزل با تمام صراحت باید گفت که اگر چنین شود و این پسته های امنیتی؟! سه جانبه به رسمیت شناخته شوند نه تنها که ربطی به امنیت کشور ما و منطقه ندارند بلکی  یک خیانت تاریخی،  ملی و خیانت به  مادر وطن چیزی دیگر نیست و بوده نمی تواند.

اینکه ملتهای در طول تاریخ قربانی داده و آنرا قبول نه کرده اند و تاریخی خونین کشور ومردم ما گواه آن است همین ها هم با وجود صدها هزار کشته و زخمی شخصیت های ملی و بین المللی این طرف و آنطرف خط دیورندلاین کار وسیع احیای افغانستان تاریخی میکنند. اما بخاطر اینکه تعداد زیادی شان ترور، کشته و خفه شدند و بخش دیگر به اندیشه های تعصبات قومی و سمتی مبتلا شدند، اما تعداد زیادی هنوز هم با قوت کامل برای احیای افغانستان کامل کار میکنند.

سوال مطرح است که این مسأله را باید امروز مطرح کرد و توان مطرح کردن آنرا داریم؟ جواب نه است. اما کار تنویری باشد ادامه و با تمام قوت ادامه داشته باشد. و اگر پاکستان نهایی کردن آنرا درین مرحلـﮥ حساس با گرفتن از ناخون افگار و اتکاء به ستون پنجنم خواهان است باید مسأله به صورت منطقی و مستند با شواهد تاریخی مطرح شود. ما بخاظر گرفتن نظر در  علاج مریضی به ریفراندم و همه پرسی ضرورت نداریم . این کار داکتر حاذق و شواهد و مستندات نه ریفراندم و همه پرسي. اگر منظور درین باشد که دراینده  مثلا کابل به وردک و یا مردم لغمان با  مردم کنرها یکجا زندگی میکنند ویا نه بحث جداگانه و این زمان نیست. اینکه جناب اسفندیار به آرمان های پدر معتقد است و یا به آن خیانت میکند و هدف و آرزوی وی را ساکت ساخته بحث ما نیست. اما بحث ما این است که خط دیورند غیر مشروع  و از ابتدا اعتبار نداشت و ندارد و بنای باطل بر باطل باطل است.   

این بحث ها بجای خودش اما اینکه حال اینطرف نمی خواهد وآنطرف میخواهد اصلاً بحث امروز ما نیست.  این یک فریب و اغوا گری است که پرنده های هوا را شکار چی بر ما میفروشد. و این نوع فروش از لحاظ قانون ممنوع و باطل است.  بحث طویل وعریض   

با مشاهدﮤ وضع موجود، برداشت درست از وضع سیاسی ونظامی آن وقت باین وقت را به صورت تلگرای ارایه کردیم که یک نتیجه داردو آن اینکه  به رسمیت شناسی پوسته های ناتو، پاکستان و افغانستان را توهین و تحقیر به خون پاک شهدای وطن و تطبیق برنامه های دشمنانه پاکستان علیه افغانستان دانسته آنرا خیانت ملی میدانم.

راه حل:

- ما به ایجاد سرحدات بین ملتها ومردم  و خاصتاً ملت واحد معتقدنیستیم و آنرا راه حل نمی دانیم. همانگونه که روابط تنگانگ بین فرانسه و آلمان بعد از جنگ دوم جهانی ایجاد شد، ضرورت است تا روابط کشور های همسایه بهتر و از خرابکاری علیه یکدیگر دست برداشته و پاکستان به این معتقد ساخته شود که ادامـﮥ صدور امتعـﮥ ترور به نفع مردم و هیچ کشور و انسانی نیست. اما به صورت پیکیر باید:

-  تلاش صورت گیرد و کار عملی انجام شود که تا اهداف  پاکستان در ادامـﮥ جنایت علیه مردم ما و امرصلح به صورت مستند  افشاء شود و به دست برداشتن  از برنامه های تمویل، تجهیز و در موارد برنامه ریزی جنایت و جهت دادن جنایت کاران علیه وطن و مردم ما و مردم صلح دوست جهان و منطقه مجبور ساخته شود. عذر و خواهش، خیر و خیرات در سیاست جای ندارد.

از صد ها مستندات اقرار چند ماه قبل پرویز مشرف مبنی بر سوء استفادﮤ ارمان پاکستان از حرکت طالبان برای منافع پاکستان کفایت میکند.

- تقویت نیرو های نظامی و دولت داری خوب درافغانستان

- پیگیری درست سیاسی مصالحـﮥ سیاسی که منجر به زمینه سازی داشتن نقش تمام نیروی های خیر خواه سیاسی کشور از طریق مجاری مشروع  یعنی ملت در رهبری کشور شده ، خرابکاران تجرید و اولاد صالح و یا حتی فریب خوردﮤ  وطن از خدمت  منافع دشمن خارج شود.

بلی این کار نه به عذر، نه زاری و گریه  و نه هم  جدا از ملت شده میتواند.

حاکمیت باید توسط مردم، برای مردم و درخدمت ارزشهای مردم  که درین مورد ارزشهای اکثریت قریب به اتفاق ملت و مردم مسلمان ما اولویت داشته باشد، تقویت یابد.

برماست تا مسؤولین اموریکه هنوز هم به فریب و فتنـﮥ اهداف و پالیسی سازان اصلی پاکستان متوجه نه شده  باید متوجه شوند و کاری نه کنند که روی سیاه تاریخ وملت شوند. ما به درایت اولاد صالح کشور باور داریم و مرتکب اشتباه نه خواهندشد که ترمیم آن سخت قیمت تمام خواهد شد.    ومن علینا الا البلاغ المبین

لطفا تا دیر نه شده هرچه زودتر لله فی الله تکمیل و تکثیـر کنید!!!