افغان موج   

 زنان سرشناس افغانستان

 

گفت وگو با صالحه وهاب واصل شاعرفرهیخته،نقاش مستعد، فعال حقوق زن ومدیرمسول فصلنامهء بانو

مصاحبه کننده: شیرین نظیری فعال حقوق زن و گرداننده سایت آوای زنان افغانستان

http://afghanmaug.net/images/sanan1.jpg

مورخ 5 جون 2012

به سلسله معرفی زنان شهیر و نخبهء افغانستان ودهمین سالگرد فصلنامه بانو، مصاحبه ای را با شاعرشیوا کشورصالحه  وهاب واصل انجام داده ایم که پس ازخلص سوانح موصوفه ،خدمت تان تقدیم می گردد.
بانو صالحه وهاب واصل بنت الحاج محمد غوث واصل که در 1339 هـ ، ش مطابق به 1960 میلادی  در شهر کابل در یک خانوادهء روشنفکرچشم بدنیا گشود.
 دوره ابتدائیه را در مکتب بی بی صاحبه و نیک بختی ، دوره تعلیمات عالی را در لیسهء زرغونه به اتمام رسانیده و سپس برای فراگیری تحصیلات عالی شامل دانشگاه کابل (پوهنتون کابل) شده ودررشتهء تجارت ومارکیتنگ ،تحصیلات خود را موفقانه به انجام رسانیده وبه ادامهً آن در پیداگوژی جای رئیس به کسب درجهء ماستری نایل آمده است.
 بانو وهاب واصل از سال 1368 هـ ، ش مطابق به 1989نظر به وخامت وضع سیاسی و اجتماعی  از کشورش مجبور به مهاجرت شد که مدت دو سال در پاکستان ، یک سال در روسیه و 20 سال اخیر را در کشور هالند با همسرو چهار فرزندش(یک دختر و سه پسر)بسرمیبرد، وی در کشور هالند نیزبه کسب تحصیلات پرداخت و دررشته های مختلف نرسنگی تا درجه کدرنرس، حساب داری کمپیوتری وعملی، دفترداری و شناخت کمپیوتر کوشید و افتخار داشتن دیپلوم و یا شهادتنامه های آنهارا بدست آورد و مدت 15 سال به حیث کدر نرس در شفاخانه های مختلفه هالند ایفای وظیفه کرد. خانم وهاب واصل علاوه بروظیفهءاصلی اش همیشه در صدد خدمت به کشور و هموطنانش بوده وبه شکل افتخاری با انجمن های مختلف زنان در اروپا، اتحادیه سرتا سری مهاجرین افغان در هالند و نهادهای فرهنگی بیرون مرزی همکار بوده و خدمات مزیدی را انجام داده است


وی  از سال 2007 (م) مطابق به  1386 (هـ، ش) با فصلنامهء بانو همکار قلمی بوده و در سال 2009 (م) مطابق به 1388 (هـ ، ش) به حیث مدیرمسؤول و صفحه آرا، ودیزاینر پوش در فصلنامه بانو که یک نشریهء اروپایست وازاتریش چاپ و نشر میشود انتخاب شد و درسال 2010 (م)مطابق 1389 (هـ ، ش) مقام مدیر مالی کمیسیون سرتاسری زنان هالند را نیز از آن خود کرد.
 بانو وهاب واصل علاوه بر خدمات اجتماعی و فرهنگی اش نویسندهء خوب و نقاش با استعدادیست که یکی از نقاشی های وی در سال 1357(هـ  ، ش ) مطابق به 1978 (م) در مسابقات نقاشی بین چندین کشورآسیایی مقام اول را کسب کرد.

بانووهاب همچنان جهت ارج گذاری و تقدیر از کارهای شان تا حال مستحق چند تقدیر نامهء مطبوعاتی  از جانب مقامات
ذیصلاح گردیده اند که در جمع عکس های ایشان با ذکر نام مقامات متذکره مشاهده خواهید کرد.

http://afghanmaug.net/images/sanan.jpg

بانو وهاب واصل تا حال سه بار نقاشی هایش را درشهر های بزرگ آرنهم  و بیفروایک واقع در  نیدرلند(هالند) و میورس یکی از شهر های بزرگ جرمنی به نمایش قرار داده که مورد علاقهء علاقه مندان هنرش قرار گرفته و بعضی از آنها هم به قیمت مناسب به فروش رسیده است. وی همچنان آثار زیبا ی از دیزاین های دیجیتالش دارد که نمونه های آنرا در صفحهء یوتوب خودش به نام   waheb60و یا صفحهء پیکاسا در گوگل میتوانید مشاهده فرمائید  .

بانووهاب واصل علاوه بر اثر «مروارید گمشده» که گزینهء غزلیاتش میباشد پنج مجموعه شعری دیگرکه حاوی سه جلد تک بیت های رنگین بنامهای «نگین» ، «گهر» و «جوهر»، یک جلد دوبیتی های رنگین  به نام « یار تنهایی » ویک مجموعهء غزلیات رنگین با مینا توری زیبا به نام«غزلیات عاشقانه» که با خط و دیزاین آرتست چیره دست کشورمامحترم تواب وهاب نواسهء خیر محمد خان یاری بزرگ ترین نقاش نامدار و بی همتای کشور ما کارشده است هم از چاپ برآمده ، همچنان سه مجموعه ویا گزینهء دیگرغزلیاتش بنامهای «صفای دل»، «عالم یقین»، و «گوهر ناب» و «بیکران عشق »هم تکمیل وزیر چاپ میباشد. بانو وهاب واصل استعداد شعری را از پدر به میراث برده است و اشعارش زیاد تر متأثر از اشعار بیدل بزرگ و مولانای بلخ بوده، سبک هندی و خراسانی و سبک کلاسیک میپذیرد. وی اشعار سپید و نیمایی هم دارد که با مطالعهء  مجموعه های شعری اش به سبک و گرایش آن به ساده گی پی خواهیم برد. بانووهاب واصل با پشت کار نهایتی که دارد در کنارسرودن شعر وکلک هنر مندانه اش در نقاشی و و آرت و طرح های دیجیتال ، داستان های بسیار زیبای کوتاه هم مینویسد.که از جمله ی داستانهای این قلم داستان «صغرا» که یک قصه ی حقیقی است در فصلنامهء بانوبه در شماره های مختلف به شکل دوام دار به نشر رسیده است و در میان خواننده گانش از شهرت خوبی بر خوردار است که در اولین فرصت با داستان های دیگرش به شکل یک کتاب زیر نام«آتش سوزندهء  خاموش..» در آمده و به نشرخواهد رسید وی کتاب دیگری زیر عنوان «زن و استفادهء سوء از زن در شرق و غرب» هم روی دست دارد که مطالعهء آن برای علاقه مندان قلمش خالی از لذت نخواهید بود.

نسبت جلوگیری از سوء تفام قابل یاد دهانیست که بانو وهاب واصل اسم شعری اش را نسبت ملحوظات مجزاءعینی فرهنگی«واهِب» انتخاب نموده است.

 
شیرین نظیری:

با عرض سلام وادب، نخست ازهمه ،دهمین سالگرد فصلنامه وزین بانورا به شما وهمه دست اندکاران بانو تبریک وتهنیت گفته وموفقیت های مزید برای هریک تان آرزو مینمایم.  ثانیاً تشکروسپاس فراوان که درین موقع بسیارمهم به من وقت گذاشتید تا مصاحبهً مختصری را با شما انجام دهم.  

بانو واصل عزیز؛ اگردررابطه به آغاز فعالیت های تان درعرصه فرهنگی و اینکه با کدام روزنامه و مجله فعالیت داشته اید . کمی معلومات ارائه دارید؟ شادمان می شوم .

پیش از اینکه به پاسخ سوالات تان بپردازم ، اجازه دهید تا سلامهای گرم خویش را نخست خدمت شما و از طریق شما خدمت همه همکاران و دست اندر کاران سایت آوای زنان افغانستان وآن عزیزانیکه لطف نموده ایندم برای خوانش این گفت و شنود وقت میگذارند، برسانم. ثانیا به جواب سوال تان در ارتباط با فعالیت های مطبوعاتی و فرهنگی ام گفته میتوانم که:

فعالیت های فرهنگی را در غرب از 2006 به این طرف با ایجاد یک وبلاگ ادبی و فرهنگی به نا م «بهانه یی برای گریستن» آغاز کردم ، متأسفانه به جز فصلنامهء بانو با کدام روزنامهء دیگری همکاری فعال که یک بخش و یا مسؤولیت کلی آن را بدوش داشته باشم، نداشته ام. از سال 2007 به این طرف همکارفصلنامهء با نو هستم دو سال به صفت هیأت تحریرو مشترک بانوبودم و سه سال اخیر را در سِمَت مدیر مسؤول و دیزاینر پوش و صفحات آن  به طور داوطلبانه ایفای  وظیفه مینمایم.

کار فصلنامه بانو را با چه امکاناتی و چند‌نفر نویسند‌ه شروع کرد‌ید‌؟

باتأسف در سال های نخست ایجاد بانو که من هنوز با بانو همکاری نداشتم شاهد عینی مشکلات آن نبوده ام اما طوریکه آقای غوث الدین میر، صاحبِ امتیاز و بنیانگذار بانو در گفتگو های شان دررسانه های مختلف یاد آور شده اند ،ایجادبانو با امکانات بسیار محدود و موجودیت یک نویسنده و سه علاقه مند صورت گرفته که به مرور زمان به نویسنده گان و همکاران قلمی آن افزوده شده است.

لوگوی فصلنامه بانو و شکل آن از کجا آمد‌؟

 لوگوی بانو الی سال 2009 شکل دیگری داشت که شما در شماره های قبل ازین سال دیده میتوانید، اما بعد از آنکه مسؤولیت بانو  به من سپرده شد، خواستم لوگوی جدیدی برای بانو طرح ریزی کنم تا هم یک مشخصهء خاصی برای بانو باشد و هم  زیبایی و ظرافت خاص خودش را داشته باشد. به کمک محترم تواب وهاب کالیگراف چیره دست کشور که همکارم در ترتیب کتب تک بیت ها و  رباعیات  رنگین من میباشندو از فونت خاص دست ساختهء خودشان استفاده میکنند، لوگوی با نو را درست کردم وبعد از مشورهء آقای میروموافقت ایشان برای اولین بارآنرا روی شمارهء سیزدهم نصب کردیم که تا امروز مشخصه بانوست و زیبایی آن را افزونتر ساخته است و امید دارم درآینده ها( من باشم نباشم) هم همین لوگو برای بانو باقی و پایداربماند.

اولین شماره فصلنامه بانود‌رچه تاریخی منتشر شد‌؟

فصلنامهء بانو برای اولین بار در ماه می سال 2002 در شهر وین اتریش توسط غوث الدین میر و بانو ندا افشاربه نشر رسیده است.

گفته می توانید؛ فصلنانه بانوچند سال طول کشید تا توانست مانند کودکی نوپا شکل بگیرد؟

سه الی چهارسال طول کشید تابانو توانست از منجلاب  خشونت های ادبی و فرهنگی سر بیرون کند و یکه تاز به پیش رود. خاصتا از پنجمین سالگرد ایجاد بانو که یکجا با شب شعر بانوان در سال 2007 در اتریش تجلیل گردید  و آغاز همکاری های بنده با بانو میباشد ، من خود شاهد این پیشرفتِ بی سابقه و چشم گیر بانو در جامعهء فرهنگی برون مرزی کشور میباشم.

بانو واصل عزیز؛ طوریکه میدانیم آغازهرکارمشکل است. آیا فصلنامه بانوهم درسال‌های نخست خودبا مشکلات روبرو بود؟

بلی؛ بانو در سال های نخست شور بختانه با خشونت ها و ضدیت های بسیار جدی روبرو بوده است. بودند اشخاصی که به اشکال مختلف وغیرمستقیم در راه پیشرفت و انکشاف بانوبا انتقاد های نادرست بر نام بانو، پالیسی و اساس نامهء بانو سنگ اندازی های داشته اند. ایشان برین عقیده بودند که «بانو» یک کلمهء ایرانیست و ما افغانها نباید ازین نام استفاده کنیم در حالیکه ما و شما شاهد هستیم که بانو یک کلمهء فارسی دری است که از سالیان سابقه و متوالی در تاریخ سلطنت های مختلف کشور ما برای زنان و دختران به رسم احترام و ارج گذاری برمقام زن بکار برده شده است. " باید افزود: خانم اززبان ترکی درزبان دری آمده است. "  انتقاد  دیگر عزیزان مخالف، بیطرفی و غیر سیاسی بودن فصلنامه ءبانو بوده که خوشبختانه بانوتوانسته  با وجود این همه مشکلات و ضدیت های جدی با مقاوت بی شائیبه ازهم نپاشد و به پیش برود که این نمونهء  توانایی و حوصله مندی کارکنان این نشریهء وزین میباشد. اما یار و پشتیبان این سال های پر مشقت بانو دوستان مهربان مثل: بانو ندا افشار، بانو شبنم، استاد غفور جلالی از شهر زیبا هرات و همچنان چندی ازعلاقمندان خوب مجله، آقای عبدالرب ابراهیمی، بانو انجینر ضیاگل ،بانو همایوسفی،بانو ظاهره دلزاده، بانو ملکه سید وبانو فتانه وفا  در شهر وین بوده اند که بنده به صفت مدیر مسؤول از نام همه دست اندر کاران مجله بانو از ایشان اظهار سپاس و امتنان میکنم.

  وهاب واصل عزیز؛ طوریکه میدانیم یکی ازویژه گی های انسان سالم وموفق مهارت وتوانائی و برقراری ارتباط موثر وسازنده با دیگران است . گفته می توانید که موفقیت خود را درفصلنامه بانودرچه حد می‌دانید؟ چه کسانی در این موفقیت سهیم بودند؟

موفقیت من  در بانو اخلاص و ادای صادقانه وظایف سپرده شده به  من و علاقه شدید من به ادای خدمتی ازین طریق به خواهران و هموطنانم  بوده است . همچنان شناخت  و داشتن دست بالا در کمپیوتر واستفاده از تجارب دوستانم که در گذشته ها درین عرصه کارکرد ها وفعالیتهای داشته اند. البته به جا خواهد بود که اسماء این دوستان مهربان و فرهیختهء که بنده را با اندوخته ها و تجارب شان درین راه رهنمون بوده اند یاد آورشده از ایشان سپاس گذاری نمایم. ایشان جناب زلمی رزمی محقق و بنیان گذارو مسؤول نشریهء تصویراز آلمان، عبدالتواب وهاب ناشر سایت در راه صلح ازکلیفورنیای امریکا ، دوست فرهیخته و دانشمندم انجنیر مسعود دلیری از کانادا و داکتر صاحب اسد الله شعور شاعر ، محقق و پژوهشگر بسیار ورزیدهء کشور و دوست بسیار خوب من از کانادا میباشند.

بیشترین گفت وگوهای شما با کدام کتگوری های زنان بوده است؟ منظورم ازین سوال اینست که گاهی هم شما با زنان بیوه که شوهران خود را درجنگ های بیش از سه دهه ازدست داده اند و نان آوریتیمان شان بوده اند. گفت وشنودی هم داشته اید؟ و ازگذشته های سخت وپریشان شان پرسیده اید؟

ما هیچ گاهی کدام کتگوری مشخصی از خانم ها را برای گفتگو نگزیده ایم ، زیرا بانو برای کدام کتگوری خاصی هم کارنکرده و نمی کند ، اگر شما شماره های مختلف بانو را مطالعه نمائید، مصاحبه ها و گفت و شنود ها با خانم های نخبه و فرهیخته درهرموقف و مقام که بوده و هستند ؛ از کارگر، فعال سیاسی، کارمند دولتی، فعال اجتماعی و فرهنگی ، بانو خانه ، هنر پیشه گرفته تا  شاعر، نویسنده و ممثل و محصل، صورت گرفته است و در آینده ها هم به همین منوال خواهدبود. زیرا بانو توسط زنان افغانستان برای زنان و مردان افغانستان ترتیب وتنظیم شده به نشرمیرسد. قابل یاد آوریست که : در صورت لزوم گفت و شنود های با برادران هموطن ما هم ممکن شده میتواند اما چون در اکثر رسانه ها چانس برای حضور زنان کمرنگ تراست، میکوشیم در قدم نخست بیشترین چانس را به قشر مؤنث هموطنان ما مهیا سازیم و در قدم دوم به قشر مذکر.
ارتباطات بانو با سایرمجلات و سایت های ویژه زنان ،که درداخل و خارج کشورمنتشرمی شود. چگونه است ؟

با تأسف ما کم نشریه های را میشناسیم که به کار کرد های زنان افغانستان اختصاص داده شده باشد. با سایت ها و پروگرام های تلویزیونی و انتر نتی بلی؛ روابط بسیار سالم و مظبوط و همکاری های دوستانه برقرار است اما از چند ماه اخیر به این طرف روابط همکاری با رسانه های داخلی کشورهم در حال بر قرار شدن است که محترم غوث الدین میر در سفراخیر شان درافغانستان پلان های نیکی را درین ارتباط با خود دارند. تا در زمینه موافقت های نهاد های مختلف مطبوعاتی را به شکل قرار داد تنظیم نمایند.

مهمترین اهداف و فعالیت های سال جدید بانو " دریازده همین سالگرد" چه خواهد بود؟

یکی از اهداف بسیار عمدهء بانو در یازدهمین سالگرد ایجادش توسعهء همکارن قلمی اش(شامل زنان و مردان) درسراسر جهان است که ما در کنار این گام بزرگ آگاهانه پلانهای  همکاری نشر و چاپ بانو را به شکل اشتراکی با کشور های دیگر اروپایی و أخص کشور عزیز ما افغانستان  داریم، شما میدانید  که برای تنظیم همچو تصامیم و پلانهای کاری علاوه بربه یک طرح بسیار دقیق و جامع  وقت کافی ضرورت است که انشاالله روی آن کار خواهیم کرد.

 وهاب واصل مهربان ؛سال گذشته درعرصهً نشرات، بیشترازچه رنج بردید ویا اینکه شاکی بودید؟

خوب؛ از بدو ایجاد تا امروز بانو همیشه با مشکلات اقتصادی روبرو بوده زیرا تمویل مالی آن به شکل انفرادی توسط آقای غوث الدین میر صورت گرفته ومیگیرد. من نمی توانم این مشکل را رنج بنامم ؛ اما یک مشکل بسیار عمدهء میتواند محسوب گردد؛ که بعضا میتواند موانع را در راه نشر و چاپ نشریه باعث گردد. روی این ملحوظ در سال های آینده در نظر داریم تا از تجاربزرگ افغانی ما چی در داخل و چی درخارج کشور درخواست اعلانات تجارتی داشته باشیم تا ما ، زیر نام یک رسانه محبوب القلوب وسیلهء باشیم برای انتشار اعلانات شان به هموطنان ما در سراسر جهان و ایشان پشتوانهء باشند برای رشد وانکشاف هر چی بیشتر این نشریهء فرهنگی و ادبی کشوردرعرصهء ادب وفرهنگ کشور خود شان درچشم جهانیان.

اگر یکی ازبهترین خاطره در دوران کارتان را بیان کنید؛ ممنون میشوم.

هر لحظهء کاری میتواند یک خاطره باشد ؛ یا خوب و یا دلگیر. اما ما انسان ها روی عادات و یاد گیری های نورمال اجتماعی ما تمام آنرا زیر نام خاطره در خاطر خویش نمی سپاریم. فقط آن لحظاتی را که یک جمله و یا یک حرکت کسی بر دل چنگ میزند و در چشم نقش میبندد. خوشبختانه من خاطرات بسیار شیرین و خوشی از دوران کاری ام با  بانو دارم اما یکی که هیچ گاهی فراموشم نخواهد شد این است که ( در یکی از محافلی  که آقای صلاح الدین صمیم با لطف بیکران شان در حق من، برای معرفی من در بلژیک ترتیب داده بودند  با بانویی روبرو و معرفی شدم که از علاقه مندان اشعارم و مشترک بانو ست. این خانم دخترک ده ساله اش را هم در کنارش داشت. در جریان صحبت های من با خانم مذکور ؛ دخترک خوب به من خیره شد و پس از مکسی با صدای بسیار آهسته به مادرش گفت: مادر، مادر اینمی خالیم بانوس که مه خوشش دارم، شما که مجلیشه میخرین....... و با شوق تمام از من درخواست یک عکس یکجایی را کرد . شما باور کنید که آنقدرژست و حرکت این دخترک نازنین، زیبا و با نزاکت بود که همچون یک صحنهء فراموش ناشندی درخاطرم نقش بسته است و این خود به من احساس آن داد که حتی دختران زیرسن را هم بانوی ما توانسته به خود جلب وجذب کند.


بیایید این دقایق را به وطن خود اختصاص بدهیم؛ گرچه یاد وخاطرش مانند اکسیجن دربدن ما ماده حیاتی است که به ما زنده گی وتوانائی میبخشد. با آن هم رشد مطبوعات را درکشورما چگونه می بینید ؟

خوشبختانه با وجود این سه دهه جنگ وبویژه دوره سیاه طالبان که کشورعزیزوهموطنان نازنین ما پشت سر گذاشته اند.هموطنان نخبه و فرهیخته و دانشور ما درهر گوشه و کنار جهان که بوده اند، دست روی دست ننشسته و در راه علم و فرهنگ کشور شان با وجودعدم موجودیت امکانات کافی وشرایط بسیار دشوار اقتصادی توانسته اند خدمات شایانی  را انجام دهند، نهاد های مختلف علمی و ادبی ، فرهنگی و اجتماعی ، انجمن های سخن و نویسنده گان و ادب دوستان، در ممالک مختلفهء غربی به فعالیت های شان پرداخته، کتب، مجله ها و نشریه های را چاپ و به نشر سپرده اند که در تاریخ سیاه و نابود سی سال اخیر کشور ما چون اشعهء درخشان آفتاب علم و دانش برای همیشه تابنده خواهد ماند. درین اواخر از طریق نشرات تلویزیونی و انترنتی هم شاهد فعالیت های علمی و فرهنگی در داخل کشورهستیم که خوش بختانه هموطنان ما که شدیدأ از جنگ و برادر کشی خسته شده اند زیاد تر توجه شان را درین عرصه معطوف میدارند واین خود یک روزنهء بسیار روشن و امید وار کنندهء برای رشد و انکشافات علمی، هنری و ادبی در آیندهء مطبوعات کشورما خواهد بود.


يكی از شاخص های توسعه هركشور،ميزان حضور و فعاليت زنان در جامعه آنست فصلنامه بانو چقدر می تواند در تبيين و تسريع حضور و فعاليت زنان در جامعه ما نقش داشته باشد؟

با آنکه میزان حضور زنان فعال در دولت فعلی کشور در مقایسه با حضورمردان در فعالیتهای اجتماعی بسیار پائین و قلیل است و نفوذ نشریه های مثل فصلنامهء بانو درجامعهء مرد سالاری افغانستان کار ساده وسهل نیست، اما به اساس پلان های دست داشته ء ما برای پخش و انتشار فصلنامهء بانو در جامعهء  زن ستیز فعلی به کمک وزارت اطلاعات عامه، وزارت امور زنان،کتابخانهء عامه و چند نهاد اجتماعی و فرهنگی دیگر، ممکن است. گرچه ما از طریق سایت های انترنتی هم تبلیغات و نشراتی درین ارتباط داریم اما شوربختانه نسبت دسترسی نداشتن خواهران ما به کمپیوتر و انتر نت ، این پخش و انتشار را در داخل کشور چندان عملی نمی بینیم . ازینرو با پخش دست بدست و رویاروی بانو به خواهران و برادران ما در داخل کشور،موفقیت بانو را در انکشاف اذهان ورشد خود آگاهی برادران وخواهران ستم کشیدهء ما در داخل کشور مظبوط تر و قاطعترتلقی مینمائیم.

سالها با زنان و برای زنان کاری کم وبیش صورت گرفته است. ولی نتیجه نداده، وضعیت تغییرنکرده

روزبدتری شد. هنوززنان درروستاهای کشورما از زن روی لچ " صورت گشاده "ومرد گوینده درتلویزیون روی میگیرند. چه باید کرد؟

دقیقأ؛ ازبیشترازصد سال به این طرف مبارزات مختلف درین راه صورت گرفته و همانگونه که شما فرمودید کدام نتیجهء قناعت بخشی بدست نیامده، من با درک قاصرخود موضوع را چنین بررسی و قضاوت میکنم که؛  مبارزین این راه همیشه جد و جهد شان برآن بوده تا زنان را ازین گودال بد بختی نجات دهند، بیخبر ازینکه هر زن روستایی و نا آموخته سواد، دربند چنگال جهل و نارسایی ذهنی و کم علمی مرد خانواده اش قرار دارد. وقتی مرد قوت درک و فهم ندارد، در جوامع مرد سالار و زن ستیز چگونه میتوان به این موفقیت نایل آمد؟  وچگونه میتوان زنان را نقش فعال در جامعه بخشید؟

هرگز ممکن شده نمی تواند.ازین سبب نخست باید در رشدوانکشافات ذهنی وفکری مردان جامعه ؛ بر مبنای آموزش علم و دانش بکوشیم، آنهارا از مزایای پیشرفت و انکشافات اقتصادی ومدنی، علمی و فرهنگی ، مذهبی و سیاسی و اجتماعی آگاه سازیم ،زیرا بالا بردن سطح دانش و تحصیلات عالی در  مردان،مبین خود آگاهی، خود شناسی و اعتماد به نفس در انها بوده میتواند وفعالیت های عقلانی و منطقی را در آنها زنده سازد، ایشان را از موقف خود شان و موجودیت زن به حیث یک انسان و مکمل مرد که 50 فیصد جامعه را تشکیل میدهند ، آگاه سازد . وقتی به این موفقیت نایل آمدیم دیگر ضرورتی برای نجات زنان نیست . روی این اساس به صراحت میتوانم بگویم که کلید نجات زن ها از قید و بند نارسایی ها و جهل و نادانی، بی عدالتی های اجتماعی و خشونت ها وبالا بردن سطح دانش در زنها ، خود آگاهی و خود کفایی زنان ؛فقط و فقط میتواند رشد و انکشافات فکری و ذهنی  در مردان باشد و بس.

درآخرکلام پیام شما منحیث فعال حقوق زن؛ به مادران ، پدران وهمسران به خاطرکاهش ، بیرنگ ونابود ساختن خشونت های خانواده گی ،علیه زنان چیست؟ 

اگرچه پیام یک فرد آنهم زن در جامعهء بیست و شش میلیونی مرد سالار، قطرۀ آبیست که روی پری پان داغ بچکانیم و در کمتر از یک ثانیه بخارگردد ونابود شود. اما زیر نام یک انسان در نقش یک زن با پشتوانهء توانایی زنان فعال افغانستان، حقی که خاکم به نام ذادگاه بر من دارد ، خودم را مکلف ومؤظف میدانم تا به خواهران و برادران همنوع و هموطنم که همه در پناه یک آغوش مشترک زاده و بزرگ شده ایم خواهشی درقالب پیام  داشته باشم.

پیام من در قدم اول به حیث یک مادر به مادران گرامی اینست که بیائید پسران خود را آگاهانه و روشنگرانه طوری تربیت دهیم که زن را در مجموع بنام  یک زن نی، یک خواهر و یک مادر و یک همسر نی ، نمونهء نام و ننگ و غیرت و ناموس نی بلکه بنام یک انسان وهمگون خود شان یک مخلوق خداوند(ج) بدانند. به صفت یک دختربه پدران گرامی پیامم این خواهد بود که فرق میان فرزندان شانرا نابودسازند درصورتیکه هر دو فرزند( دختر و پسر) در بطن همسر شان از خون خود ایشان است ، هردو مخلوق خدا و انسانند پس صرف در اثر وابسته گی های واهی و پوچ و نابودِ اجتماعی و رسم و رواجهای خود ساختهء اشخاص نارس و بی درک و نا آموخته سوادِ جامعه ، بر مبنای این اختلافات جسمانی و جنسی تعین شده از جانب پروردگار،حق انسانی دختران شان رااز آنها نگرفته به روی عدالت های حقانی و انسانی پا نگذارند و با این خشونت های بیرحمانه این زهر را در وجود پسران شان ترزیق نکنند.

چون خودم همسرکسی هستم از همه همسران گرانقدرخواهشمندم تا همسر شان را رفیق زنده گی خود ،به جای ماشین تولید طفل مادر وبعد از خدا(ج) خالق فرزندان شان،بجای ننگ و غیرت همکار و همیار  و بلاخره بجای کنیز ملکهء خانه و خانوادهء شان بدانند. زیرا اساس و مبنای تربیوی اطفال در دست مادران است( گفته اند صد سال تعلیم یک سال تربیهء خوب). روی این ملحوظ چون زن ها بیشتر از 50 فیصد جامعهء مدنی را تشکیل میدهند میتوانیم  زنان را بنیانگذار جامعهء پیشرفته و مترقی بدانیم.

شاعرعزیز صالحه وهاب واصل ؛ به آرزوی موفقیت و کامگاری ، درهمه امورزنده گی تان از شما تشکر میکنم که به درخواست ما لبیک گفته دعوت ما را پذیرفتید.

بانو نظیری عزیز ، بگذارید به پاس امتنان و ارج گذاری برمحبت تان نسبت دعوت بنده به همچو گفت و شنود دلچسپ و ارزنده اظهار سپاس داشته باشم واین یک تک بیت ناچیز را تحت عنوان قدردانی از زحمات تان به شما تقدیم نمایم.

از همت والای توبر لب سخن داریم ما

ای خوش سخن« شیرین» شمعي در شبستان ادب

واهب

پایان  

www.Voiceofwomenafg.blogspot.com آوای زنان افغانستان