افغان موج   

میراث امپریالیستی این رئیس جمهور «تاریخی» سرابی از غارت، کثافت کاری و نابودی است. نتیجه دروغ های سیاسی او حتی  اینجا در میان مردم آمریکا شروع به ثبت شده است: چه کسی به کنگره آمریکا و رئیس جمهور اعتماد می کند؟ و در اروپا، چه کسی به شرکای اروپایی اوباما اعتماد می کند که مشتاقانه برای جنگ در خاورمیانه و شمال آفریقا فشار می آورند و اکنون از میلیون ها نفر از قربانیان آن ها می ترسند و نفرت دارند – پناهندگان هایی با اجساد غرق شده از جوامع ریشه کن شده که سواحل آن ها را خراب می کنند و به شهرهای اروپایی فرار می کنند؟... فرمول آمریکا برای یک میراث موفق، چیزی را که دقیقاً ادعای موفقیت می کند، شکست است! اوباما و راست گرایان جهانی مملو از هرج و مرج و فروپاشیدگی ایجاد کرده اند. اوباما و لژیون او، آمریکا و اتحادیه اروپا هیچ آینده ای در صلح و یا جنگ، انتخابات و یا شکست ها ندارند. برای اوباما این رئیس جمهور «تاریخی» هیچ میراث امپریالیستی وجود ندارد!

نوشته: جیمز پتراس

برگردان: آمادور نویدی

 رئیس جمهور اوباما: شتاب برای میراث امپریالیستی

 

مقدمه:

رئیس جمهور اوباما با سرعت به ایجاد میراث امپریالیستی خود در روسیه، آسیا و آمریکای لاتین است.

او در دو سال گذشته، زرادخانه نظامی هسته ای را در مرزهای های روسیه افزایش داده است. پنتاگون یک سیستم ضدموشکی با تکنولوژی بالا برای تضعیف دفاعی روسیه طراحی کرده است.  

*********

اوباما در آمریکای لاتین حضور توخالی خود را با تحمل رژیم های منتخب چپ میانه پوشانده است. در عوض، او به نئولیبرال های هار مستبد آرژانتین؛ و به قضات و سیاستمداران که سرنگونی دولت کنونی برزیل را مهندسی می کنند؛ پیوسته است؛ و رژیم های راستگرای در حال ظهور را در پرو تحت کیکو فوجیموری و در کلیمبیا تحت رئیس جمهور سانتوس، تشویق می کند.

اوباما در آسیا، به روشنی با تشدید افزایش ساختار نظامی، قاعده کلی آبراه دریایی  چین را در دریای چین جنوبی تهدید می کند. اوباما از گروه های پرخاشگر و خشونت جدایی طلب در هنگ گنگ، تبت، شیینگ جیان و تایوان حمایت می کند. اوباما، میلیاردرهای پکن را دعوت می کند تا تریلیون هال دلار دارایی خود را به «ماشین های پول شویی» آمریکای شمالی، اروپا و آسیا منتقل کنند. در همین حال او به طور فعال، طرح قدیمی «راه ابریشم» تجاری چین در سراسر مسیر میانمار و غرب آسیا را مسدود کرد.

رئیس جمهور اوباما در خاور میانه، به عربستان سعودی در گسترش جنگ وحشیانه او و محاصره یمن پیوست. او به کنیا و دیگر درنده خویان آفریقایی دستور حمله به سومالی را داد. او با دیکتاتور ترکیه، اردوغان، در حالی همکاری کرد که سربازان ترک، کردها، و جنگجویان سوری و عراقی را که در خط مقدم علیه تروریسم اسلامی درگیر بودند، بمباران می کرد و با حمایت از ارتش های مزدور، در حمله به سوریه  ادامه داد.

 رئیس جمهور اوباما و چاپلوسان او همواره در برابر دولت یهودی و ستون پنجم آمریکایی آن، برای افزایش حجم «باج» به تل آویو تعظیم کرده اند. در همین حال، اسرائیل هم چنان هزاران جریب از سرزمینن فلسطین را مصادره می کند، هزاران فلسطینی، از کودکان خردسال تا پدربزرگان و مادر بزرگان را دستگیر کرده و به قتل می رساند.

رژیم اوباما برای غلبه بر پیامدهای ناشی از شکست های اقتصادی، سیاسی و نظامی خود در شش سال گذشته و ایجاد آمریکا به عنوان قدرت نظامی و اقتصادی جهانی بدون رقیب فرومانده است.

در این مرحله،بزرگترین هدف اوباما بر جای گذاشتن میراثی پایدار است:

(۱) - روسیه و چین احاطه و تضعیف شده؛

 (۲) - تبدیل مجدد آمریکای لاتین به حیات خلوت تجارت آزاد خودکامه برای غارت وچپاول آمریکا؛

 (۳) - خاور میانه و شمال آفریقا را به محل بازی خونین دیکتاتورهای یهودی و عرب  تبدیل کند تا با خشونت  تمام ملت های آن ها را به سیل پناهندگانی مبدل سازند که به اروپا و جاهای دیگر روان شوند.

زمانی که این «میراث» ایجاد شد، «رئیس جمهور سیاه پوست  تاریخی» ما می تواند ادعا کند که «کشور بزرگ» ما را برای مدتی طولانی تر به جنگ های بیش تری کشانده است، جان انسان های گوناگون بیشتری گرفته شده و از هر رئیس جمهور قبلی آمریکا، پناهندگان فرومانده بیشتری را ایجاد کرده است، و در همان حال توده بزرگ آمریکایی های شاغل را پولاریزه و فقیر ساخته است. او در واقع، برای متصدی جایگزین لازم خود، مادام هیلاری کلینتون یک «میله پرش» جهت پریدن و حتی گسترش تنظیم خواهد کرد.

برای بررسی وعده میراث اوباما و جلوگیری از قضاوت های زودرس، بهترست تا شکست شش سال اول ریاست او را بیاد بیاوریم و بر شوق کنونی تلاش او برای «مکانی در تاریخ» تأمل کنیم.

ترس، نفرت، و عقب نشینی 

کمک مالی بی شرمانه اوباما به وال استریت به شدت با امیال اکثریت قریب به اتفاق احساسات آمریکایی هایی که او را انتخاب کرده بودند، مغایرت داشت. این یک لحظه تاریخی از ترس بزرگ و نفرت شماری از ده ها میلیون آمریکایی بود که خواهان دخالت حکومت دولت فدرال برای محاکمه جنایت کاران مالی، جلوگیری از روند مارپیچ رو به پائین ورشکستگی خانواده ها و سلب حق مالکیت خانه و بهبود اقتصادی کارگران آمریکایی بودند. پس از یک ماه عسل کوتاه در ادامه «انتخابات تاریخی»، رئیس جمهور اوباما به امیال مردم پشت کرد و هزاران میلیارد دلار از پول مردم را برای «کمک» به بانک ها و مراکز مالی وال استریت انتقال داد.

اوباما که از خیانتی که به کارگران آمریکایی و محاصره طبقه متوسط  کرده بود راضی نبود، به وعده های کمپین انتخاباتی خود در پایان دادن به جنگ (ها)ی خاورمیانه با افزایش حضور پرسنل آمریکا پشت پا زد و جنگ ترور توسط هواپیماهای بدون سرنشین خود را علیه افغانستان، عراق، یمن، لیبی، سومالی و سوریه گسترش داد.

پرسنل آمریکایی دوباره به افغانستان حمله برده، جنگیدند و با شکست عقب نشینی کردند. طالبان پیشروی کرد. آمریکا آموزش نظامی ارتش دست نشانده عراق را گسترش داد، که با اولین مقابله با دولت اسلامی(داعش) سقوط کرد. واشنگتن دوباره عقب نشینی کرد. تغئیر رژیم در لیبی، مصر و سومالی دولت/کشورهایی از مزدوران دره خوی و بدون هرگونه کنترل و سلطه آمریکا ایجاد کرده است.

اوباما به استاد هر دو شکست نظامی و کلاه برداری مالی تبدیل شده است.

در نیم کره غربی، دولت های مستقل قاره آمریکای لاتین برتری آمریکا را به چالش کشیده اند. اوباما «رئیس جمهور تاریخی» به عنوان یک بی خبر از همه چیز که هیچ گونه رابطه ای با دولت های جنوب کانال پاناما ندارد، در نظر گرفته نشد. در حالی که تجارت و سرمایه گذاری بین آمریکای لاتین و آسیا رونق گرفت؛ واشنگتن عقب افتاد. توافقات اقتصادی و سیاسی منطقه ای گسترش یافت، اما اوباما بدون متحد باقی مانده بود.

تلاش های خام و دست و پا چلفتی اوباما در سیاست «تغئیر رژیم» مورد حمایت آمریکا در ونزوئلا و جاهای دیگر با شکست رو به رو شد. تنها کشور کوچک، و فاسد مواد مخدر هندوراس با مهندسی هیلاری کلینتون و سرنگونی رئیس جمهور ملی- پویولیست منتخب آن، در مدار اوباما افتاد.

در حالی که چین و روسیه توسعه یافتند، کالاهایشان شکوفا شد، ثروت آن ها افزایش یافت و تقاضا برای تولید کنندگان چینی ازدیاد شده است.

اوباما تا سال۲۰۱۳ هیچ میراثی برای باقی گذاردن نداشت.

بازیافت میراث شکست خورده اوباما

اوباما با حمایت مالی آمریکا از کودتا در اکراین، به رهبری اولین میلیشای نازی واجد شرایط پس از جنگ جهانی دوم، شروع به ایجاد «میراث» خود نمود. پس از جشن «تغئیر رژیم» خشونت آمیز علیه دولت منتخب اکراین، رژیم جدید الیگارش دست نشانده اوباما و ارتش قومی – ملی گرای آن یک فاجعه بوده است، کنترل منطقه صنعتی دونباس را به شورشیان قومی روس باخته است و زمانی که مردم کریمه با شدت تمام فشار آورند و پس از ۵۰ سال به پیوستن دوباره به روسیه رأی دادند، کنترل استراتژیک کریمه را به طور کامل از دست دادند. در همین حال، پروشینکو «رئیس جمهور» الیگارش و دوستان دست نشانده او چندین میلیارد دلار «کمک» از اتحادیه اروپا ... همه در تعقیب «میراث» اوباما را به سرقت بردند.  

اوباما پس از آن تحریم های ویران گری را علیه روسیه برای نقش او در رفراندوم کریمه و حمایت از میلیون ها روس زبان در دونباس برقرار ساخت، و  در روند، اتحادیه اروپا را به فداکاری بزرگ تجاری مجبور ساخت. آلمانی ها و فرانسوی ها و بیست و هشت کشور دیگر اتحادیه اروپا برای نقش خود در ایجاد یک «میراث آمریکایی» برای آقای اوباما، میلیاردها یورو در تجارت و سرمایه گذاری قربانی کرده اند – بخش های بزرگی از اقتصاد کشاورزی و تولیدی خود را واگذار کرده اند.

رژیم اوباما سلاح های هسته ای را در مرز لهستان با روسیه قرار داد، که به سوی منطقه مرکزی و حیاتی روسیه نشانه رفته است. استونی ها، لیتوانی ها و لتونی هابه تمرینات نظامی اوباما پیوستند و کشتی ها و هواپیماهای جنگی آمریکا را در دریای بالتیک مستقر کردند و امنیت روسیه را تهدید می کنند.

میراث اوباما در آمریکای لاتین

رژیم اوباما پس از انتخابات اواخر سال ۲۰۱۳ تا کنون جهت برقراری برتری مجدد تلاش خود را با سقوط رژیم های چپ میانه تشدید کرده است.

«میراث» اوباما در آمریکای لاتین مبنی بر بازگشت به قدرت نخبگان نئولیبرال در منطقه است. انتخابات موفقیت آمیز آن ها در نتیجه عوامل متعدی بود، از جمله:

(۱) - ظهور قدرت اقتصادی راست گرایان در آمریکای لاتین؛

(۲) - پوسیدگی و فساد قدرت سیاسی در درون چپ گرایان؛

(۳) - عجز چپ گرایان در توسعه رسانه های جمعی مستقل خود جهت به چالش کشیدن انحصار رسانه ای راست گرا؛ و

(۴) – شکست رژیم های چپ میانه جهت تنوع بخشیدن به اقتصاد خود و توسعه رشد در خارج از مرزهای تعریف شده توسط بخش های سرمایه داری غالب.

رژیم اوباما با نخبگان سیاسی و بیزنس(کسب و کار) از نزدیک کار کرد، کمیپن های سیاسی را سازماندهی کرد و سیاست های اقتصادی کلیدی را حتی در زمان دولت های چپ میانه کنترل کرد. رژیم های چپ منافع بیزنس راست گرایان را در صنایع معدنی و کشاورزی، بانک داری، و رسانه ای و هم چنین در تولید و صادرات تأمین مالی کرد، و کمک هزینه و پاداش داد.

تا زمانی که تقاضای جهانی برای مواد اولیه قوی بود، دولت های چپ میانه وقت زیادی برای تنظیم هزینه های اجتماعی برای کارگران داشتند، در حالی که به منافع کسب و کار پرداختند. هنگامی که تقاضا و قیمت ها سقوط کرد، کسری بودجه چپ میانه را مجبور کرد تا هزینه های اجتماعی را برای توده ها و به همان خوبی یارانه ها را برای نخبگان کسب و کار کاهش دهد. در پاسخ، بخش بیزنس در دفاع از قدرت نخبگان یک حمله تمام عیار را بر علیه دولت سازمان دهی کرد. چپ میانه در مقابله با قدرت رو افزایش و موقعیت مخالفان نخبه بیزنس خود شکست خورد.

نخبگان بیزنس یک  جنگ تبلیغاتی تمام عیار را از طریق رسانه های جمعی شیفته خود – متمرکز شده بر رسوایی های فساد واقعی و یا فرضی به راه انداخت و سیاست مداران چپ میانه را بی اعتبار ساختند. چپ که در دمکراتیزه کردن انحصارات رسانه ای شرکت های بزرگ با شکست مواجه شده بود، فاقد رسانه های جمعی مؤثر خود برای پاسخ به اتهامات راست گرایان بود.

احزاب چپ میانه تکنیک های تأمین مالی از کمپین های سیاسی نخبگان را به کار گرفت- یعنی، از طریق رشوه، امتیازات قراردادی، حمایت از دلالان دیگر با پیمان کاران دولتی و خصوصی میلیاردر. چپ میانه تصور کرد که می تواند با بازار آزاد راست گرایان، حمایت مالی از کمپین ها و کاندیدها از طریق کلاه برداری مقابله کند - و نه از طریق مبارزه طبقاتی. این یک بازی بود که آن  ها هرگز نمی توانستند پیروز گردند.

به هر حال، راست گرایان، متحدان خود را در درون پلیس، نهادهای قضایی و عمومی بسیج کردند تا چپ میانه  را برای ارتکاب همان جنایاتی تحت تعقیب قانونی قرار دهند و بی اعتبار سازند که راست گرایان اعمال می کردند ولی  آن ها را نادیده می گرفتند.

چپ میانه کارگران و کارکنان را برای ایجاد حتی حداقل کنترل بر نخبگان و برفرض بر برخی قدرت های مدیریتی بسیج نکرد. آن ها فکر می کردند که می توانند با شگرد های خاص خود راست گرایان، از طریق کسب و کار سایه و حیله بازی به مقابله برخیزند.

چپ میانه بر روی  تأمین مالی دولت و سیاست های او از طریق رونق کالا در تقاضا برای منابع طبیعی دولت تکیه کرد – از بی ثباتی اساسی و نوسانات جهانی بازار کالا غفلت کرد. در حالی که راست گرایان آشکارا «ضعف چپ» را محکوم کرد – محرمانه، سیاست هایی را که حتی بیشتر وابسته به دلالان خارجی و نخبگان کوته فکر بود دنبال می کرد.

در آرژانتین، هنگامی که اقتصاد رو به سقوط بود، رهبریت راست گرایان، به رهبری موریسیو مارسی، یک کمیپن ریاست جمهوری موفقیت آمیزی را به راه انداخت که شامل رسانه های جمعی، بانک ها، رأی دهندگان طبقه متوسط و نخبگان معادن و کشاورزی بود. رژیم مارسی بلافاصله پس از کسب قدرت، خدمات اجتماعی را برای کارگران و دیگر طبقات متوسط پائین قطع کرد، استاندارد زندگی آن ها کاهش داد و هزاران تن از کارکنان دولتی را بی کار ساخت. اوباما مارسی را به عنوان نوعی نجات دهنده میراث خود دید و آرژانتین را به عنوان مرکز جدید قدرت آمریکا در آمریکای لاتین– با طرح هایی بیشتر برای تغئیر رژیم در برزیل، ونزوئلا و سراسر منطقه مشاهده کرد.

در برزیل، حزب کارگر چپ میانه (پی تی) با حملات شدید احزاب راست گرای افراطی بر پایگاه قدرت خود مواجه شد.  رسوایی های فساد تمام طیف طبقه سیاسی را به لرزه درآورد، اما حزب کارگر چپ میانه به شدت با تقلب گسترده در شرکت نفت ملی بزرگ، پتروبراس گرفتار بود. مشکلات رژیم حزب کارگر چپ زمانی بیشتر می شود که کشور با کاهش تقاضا برای صادرات معدنی – کشاورزی خود به رکود اقتصادی وارد می شود. افزایش کسری بودجه مشکلات رژیم را بیشتر ترکیب کرد. راست گرایان برزیلی تمام  دستگاه قدرت نخبگان خود را بسیج کرد – دادگاه ها، قضات، پلیس و سازمان های جاسوسی – در تلاش برای سرنگونی دولت حزب کارگر چپ گرا و تحمیل یک رژیم نئولیبرال مستبد که تمام دارایی های مالی ، کسب و کار و تولیدی را تسخیر کند.

چپ میانه اگر  چپ بوده است، ولی هرگز خیلی چپ نبوده است. تحت ریاست لولا و روسف (۲۰۰۳-۲۰۱۶)، نخبگان قدرت مند معادن و کشاورزی، بانک داری، سرمایه گذاری و رونق گرفتند؛ و شرکت های چند ملیتی شکوفا گشتند. چپ میانه برخی امتیازات پدرسالارانه برای کم درآمدترین طبقات فراهم ساخت، و دستمزد کارگری و کارگران کشاورزی افزایش یافت. اما حزب کارگر چپ میانه، کار/ کارگر را به پس زمینه انداخت، در حالی که توافقات تجاری و تخفیف مالیاتی  را با سرمایه دار به امضاء رساند. و کارگران برزیلی را در مبارزات طبقاتی درگیر نکرد.

راست گرایان هرگز درگیر هیچ مبارزه ای با دولت چپ گرای واقعی که برای تغئیرات ساختاری بیزنس پافشاری کند، نبوده اند. با این وجود، راست گرایان به دنبال حذف حتی سطحی ترین اصلاحات بودند. راست گرایان هیچ چیزی را کم تر از کنترل کامل قبول نمی کنند، از جمله: خصوصی سازی شرکت ملی نفت بزرگ، کاهش دستمزد، حقوق بازنشستگی، یارانه وسایل نقلیه و قطع برنامه های اجتماعی. کودتای راست گرایان برزیلی – یک استیضاح جعلی سازماندهی شده توسط کلاه برداران تحت تعقیب – طراحی شده است تا ثروت  را به طور گسترده ای دوباره متمرکز سازد، و دوباره قدرت بیزنس را تأسیس نماید، در حالی که میلیون ها نفر را در  فقر غوطه ور می سازد و جنبش های توده ای  سازمان یافته اصلی را سرکوب می نماید. در برزیل، رسانه های تحت کنترل نخبگان، دادگاه ها و سیاست مداران به عنوان قاضی، هیئت منصفه و زندانبانان علیه رژیم چپ میانه عمل می کنند که هرگز کنترلی بر نهادهای قدرت نخبگان ندارد.

اوباما و محور میراث او

راست گرایان به پلیس پیوستند تا جمعیت کثیر را کنترل کنند و قدرت را به چنگ آورند، تا دوباره بین برزیل، واشنگتن و آرژانتین روابط عمیقی ایجاد کنند. آن ها به سوی فتح مجدد تمام آمریکای لاتین توسط نئولیبرال حرکت کردند. در برابر این موج جدید، باید درک شود که میراث آمریکای لاتین اوباما به تازگی صورت گرفته است، بیش از حد شتاب زده و خیلی بی ربط است- راست گرایان جدید همین ویژگی ها را نمایش می دهند و یا حتی بدتر از چپ است که اخیراً مرده است.

زمانی که اقتصاد در حال رکود است، اشتغال در حال سقوط است، صادرات و تقاضای جهانی کاهش می یابد، مارسی آرژانتین ۱۵ میلیارد دلار با نرخ ۸ ٪ سود پول قرض کرد. در همان حال، کابینه رئیس جمهور موریسیو مارسی توسط یک رسوایی مالی بزرگ طبق « ا لا اسناد پاناما» دچار طاعون گشته است. کل احزاب سیاسی – اتحادیه های کارگری – طبقه کارگر شاغل به شدت توسط حکومت اقلیت مارسی عمیقاً توهم زده شده است.

ممکن است آرژانتین به میراث پایدار لاتین اوباما تبدیل نگردد: در حالی که مارسی ممکن است برای زمانی کوتاه درها را برای کنترل واشنگتن باز نگه دارد، اما نتیجه و آینده، با توجه به تاریخ اخیر قیام مشهور خیابانی آرژانتین فاجعه بار و نامعلوم خواهد بود.

به همین صورت در برزیل، استیضاح/ کودتا به تحقیقات متعدد و جدید با محاکمات پس از استیضای سیاست مداران وبحران عمیق اقتصادی منجر خواهد شد. معاون رئیس جمهور برزیل، که علیه روسف تبدیل گشته است، حال خود و هم چنین هوادارانش با اتهامات فساد رو به رو شده است. روریارویی طولانی مانع هرگونه تداوم اساسی می شود. سیاست رژیم راست گرا در کاهش دستمزدها، حقوق بازنشستگی، و «بسته» فقر در مقیاس بزرگ به درگیری با شورش جمعیت قطبی شده  رو به رو می گردد. جشن برکناری رئیس جمهور حزب کارگران پس از یک دوره طولانی از بی ثباتی و بی نظمی - میراث اوباما حادثه ای کوتاه خواهد بود.

رژیم های راست گرا در ونزوئلا، کلمبیا و پرو بخشی از «میراث» اوباما خواهد بود، اما تا چه مدت طول می کشد؟

راست گرایان کنگره ونزوئلا – ملقب به ام یو دی – به دنبال سرنگونی رئیس جمهور منتخب هستند. آن ها خواهان آزادی چندین راست گرای تروریست از زندان، خصوصی سازی صنعت نفت، و کاهش عمیق در برنامه های اجتماعی (مراقبت های بهداشتی و آموزش و پرورش). هستند. آن ها دستمزد کارکنان را کاهش می دهند و یارانه های مواد غذایی را حذف می کنند. ام یو دی هیچ طرح شایسته ای یا ظرفیتی برای رشد اقتصاد نفت و غلبه بر کمبود مواد غذایی کشور ندارند. ام یو دی می خواهد افزایش قیمت ها برای کالاهای اساسی را جایگزین اقتصاد یارانه ای چپ کند- مصرف داخلی را به بخشی از سطح معمول کنونی کاهش دهد. به عبارت دیگر، تهاجم راست گرایان ممکن است که چاوزیستای چپ را شکست دهد، اما ونزوئلا را باثبات نخواهد کرد و یا یک جایگزین نئولیبرال قابل دوام، رونق نخواهد داد. هر رژیم راست گرا با سرعت باعث بدتر شدن مشکل مزمن خشونت جنایی خواهد شد که ازسطح کنونی فراتر می رود. ائتلاف بین واشنگتن و راست گرایان ونزوئلا به سختی بر ادعای اوباما در میراث تاریخی کمک خواهد کرد. به احتمال زیاد، به عنوان مثال در خدمت یک دولت راست گرای شکست خورده دیگری است که قادر به جایگزینی یک رژیم چپ ضعیف شده نیست.

شرایط مشابهی را می توان در دیگر رژیم های راست گرایای «در حال ظهور» پیدا کرد.

در کلمبیا، سانتوس رئیس جمهور راست گرای کنونی با چریک های فارک مذاکره می کند، اما هم چنین جوخه های مرگ شبه نظامیان را آماده می کند. مذاکرات صلح و اصلاحات اجتماعی او به نسل کشی واقعی، و به رهبری رئیس جمهور سابق اوریب پیوند خورده است. در همین حال، اقتصاد با سقوط قیمت های نفت و فلزات در بازار جهانی راکد است. استاندارد زندگی در کلمبیا کاهش یافته است و وعده احیای رشد یک  دولت راست گرا تیره و تار است. ائتلاف آمریکا و کلمبیا ممکن است فارک را به بهای کمتری بفروشد، اما دولت راستگرا هیچ چشم اندازی برای نوسازی اقتصاد یا ثبات در جامعه ارائه نمی دهد.

به همین صورت در پرو، راست گرایان در رأی گیری برنده می شوند و بازار آزاد را در آغوش می گیرند، اما رشد کاهش می یابد، سرمایه گذاری و سودها خشک می شوند و سرخوردگی در میان فقرا در درگیری های خیابانی رشد می یابد.

«میراث» اوباما در آمریکای لاتین یک سری از پیروزی های وحشیانه را به دنبال داشته است، که هیچ ظرفیتی برای تحمیل مجدد یک «نظم نوین» از بازار آزاد و انتخابات آزاد ندارد. موج اولیه سرمایه گذاری مناسب و امتیازات سودآور برای احیا و پویایی مجدد یک رشد جدید شکست خواهد خورد.

از همه بدتر، اوباما در هندوراس برای جایگزینی یک رئیس جمهور چپ- ملی گرای منتخب بر قتل عام توده ای تکیه کرد و یک رژیم ترور علیه جمعیت فقیر و بومی تحمیل کرد. در همین حال،  پاداش هایی دستی به دلالان غیرمشروع خارج از آرژانتین داد.

میراث اوباما در آمریکای لاتین نشان دهنده طیف کاملی از کودتای راست گرایان غیرمشروع تا ساقط کردن دولت های منتخب در برزیل و ونزوئلا، تا روئسای جمهور مستبد پرو و کلمبیا با ارتباط تاریخی در جوخه های مرگ و حساب های خارجی چندین میلیون دلاری است.

«میراث آمریکای لاتین» معاصر اوباما بوی بدی از دست کاری شرم آور انتخاباتی می دهد که زمینه را برای جنگ های خونین طبقاتی آماده می کند.

میراث اوباما در اکراین، یمن، و سوریه

رژیم اوباما فکر کرد می تواند درگیری ها، شورش ها و جنگ های گسترده را برای پیش برد برتری جهانی خود مدیریت کند.

به دین منظور، اوباما برای مسلح کردن پرسنل شبه نظامی نئونازی ها و به چنگ گرفتن قدرت در اکراین، میلیاردها دلار برای اسلحه و تبلیغات خرج کرد. یک باند عجیب و غریب و وحشی از الیگارش ها (و فراری های خارجی و رسوا – مانند میکائیل ساکاشویلی، رهبر برکنار شده گرجستان) را برای خدمت به واشنگتن در رژیم دست نشانده کیف قرار داد. منتقدان، روزنامه نگاران، حقوق دانان و شهروندان را به قتل رساندند و می رسانند. اقتصاد اکراین ورشکسته شده است؛ قیمت اجناس سر به فلک کشیده است؛ درآمد ها تا نصف/پنجاه درصد کاهش یافته است؛ بی کاری سه برابر شده و میلیون ها نفر به خارج پناه برده اند. جنگ بین  ارتش شهروندان قومی روس و رژیم دست نشانده کیف در دونباس شعله ور گشته است. مردم کریمه به پیوستن دوباره به روسیه رأی دادند. در همین حال، تحریمات اقتصادی علیه تجارت با روسیه، کمبود اجناس ها را برای مردم اکراین تشدید کرده است.

 تحت نظارت اوباما اکراین در کلاس جهانی ... به یک مورد سبد  تبدیل گشته است: بسیار زیاد برای میراث اروپایی او. او به حق می تواند برای تحمیل یک رژیم کاملاً عقب افتاده سرمایه داری - غارتگر بدون آینده ادعای اعتبار کند. 

اوباما جنگ سعودی علیه یمن را با آغوش باز پذیرفت – زندگی و شهرهای فقیر ترین کشور خاورمیانه را نابود ساخت.  «میراث» اوباما در یمن نشان دهنده نابودی سیستماتیک یک خلق مستقل است: اوباما برای مستبدان میلیاردر سعودی شعبده بازی های خود را نمایش می دهد در حالی که جان بی گناهان را می گیرد. اوباما برای اسرائیلی ها در فلسطین و برای سعودی ها در یمن، از جنایت کارانی تجلیل می کند که مسئول درهم شکستن زندگی میلیون ها نفر هستند.

میراث اوباما در سوریه و لیبی چیست؟ چند میلیون آفریقایی و عرب به قتل رسیده اند و یا توسط قایق های زهوار در رفته از روی ناچاری فرار کرده اند؟ تنها فاسدترین  دسته جنایت کار از رسانه های دانشمند در رسانه های آمریکا می توانند وانمود کنند که این رئیس جمهور باید از تربیونال/دادگاه محاکمات جنایت جنگی معاف شود.

نتیجه گیری

رژیم اوباما جنگ هایی را ادامه داده است که باعث ویرانیبی امان بوده است. برای پیروزی های کوتاه مدت امپریالیستی که به شکست های ملال انگیزی پایان یافت، با تروریست ها و جوخه های مرگ همکاری کرده است.

میراث امپریالیستی این رئیس جمهور «تاریخی» سرابی از غارت، کثافت کاری و نابودی است. نتیجه دروغ های سیاسی او حتی  اینجا در میان مردم آمریکا شروع به ثبت شده است: چه کسی به کنگره آمریکا و رئیس جمهور اعتماد می کند؟ و در اروپا، چه کسی به شرکای اروپایی اوباما اعتماد می کند که مشتاقانه برای جنگ در خاورمیانه و شمال آفریقا فشار می آورند و اکنون از میلیون ها نفر از قربانیان آن ها می ترسند و نفرت دارند – پناهندگان هایی با اجساد غرق شده از جوامع ریشه کن شده که سواحل آن ها را خراب می کنند و به شهرهای اروپایی فرار می کنند؟

اوباما برای جنگ ها و دریافت قربانیان– با ترس و انزجار توسط اروپایی ها فشار آورد.

پیروزی های اوباما موقتی، بد و برگشت پذیرند.

اوباما دیروز افغانستان را بمباران کرد و اکنون از تمدید مقاومت فرار می کند.

متحدان اوباما مخالف غارت آمریکای لاتین هستند، ولی از طریق قیام های مردمی با برکناری حتمی رو به رو می شوند.

اوباما دیروز سوریه را تکه تکه و مرعوب ساخت، اما روز بعد انتخابات را باخت.

اوباما اقتصاد چین را تهدیدید می کند، در حالی که با اشتیاق محصولات چین را می خرد.

میراث اوباما با یک شکست نظامی و تهاجم اقتصادی به همراه یک بحران اجتماعی عمیق شروع شد. در آخرین سال او در ریاست جمهوری، اوباما سعی می کند تا ائتلاف با باقی ماندگان راست گرایان افراطی را جعل کند و میراث  خود را نجات دهد. پیش رفت کوتاه او در این جهان کثیف و فرومایه نئولیبرال، نئونازی و حاکمان مطلق سعودی مقدمه ای برای عقب نشینی ها و هرج مرج های بیش تر است.

جشن عمومی اوباما از راست گرایان در آسیا، آمریکای لاتین، اروپا و خاورمیانه از صف عقب مانده ترین نیروها در دوران مدرن تحسین می کند: سعودی ها و اسرائیلی ها؛ ژنرال های مصری و جهادی های لیبیایی؛ نئوعثمانی های ترک با الیگارش های گانگستر اکراینی. تغئیر رژیم ها در آرژانتین و برزیل اوباما را به ادعای دفاع از میراث امپریالیستی خود تشویق می کند.

«لحظه» حقیقت امپریالیستی او کوتاه است، بیش از حد کوتاه است. همه جا، پس از ظهور سریع موفقیت امپریالیستی ما شاهد یک سری از افتضاحات می شویم.

در سرتاسر آمریکای لاتین سودجویان سرمایه داری در ماجراهای مالی وحشی، دزدی و هرج و مرج غوطه ور می شوند. در خاورمیانه، آمریکا بر کاخ های در حال زوال رژیم  فاسد و رو به مرگ سعودی می ایستد. بسیاری از پیشرفت های امپریالیستی اعلام شده در همه جا، از مصر و ترکیه گرفته تا اکراین بر مبنای سرقت بزرگ است.

به بیان ساده: فرمول آمریکا برای یک میراث موفق، چیزی را که دقیقاً ادعای موفقیت می کند، شکست است! اوباما و راست گرایان جهانی مملو از هرج و مرج و فروپاشیدگی ایجاد کرده اند. اوباما و لژیون او، آمریکا و اتحادیه اروپا هیچ آینده ای در صلح و یا جنگ، انتخابات و یا شکست ها ندارند.

 برای اوباما این رئیس جمهور «تاریخی» هیچ میراث امپریالیستی وجود ندارد!

 

درباره نویسنده:

جیمز پتراس، استاد بارتل (بازنشسته) دانشگاه جامعه شناسی بینگهامتون، در نیویورک – آمریکاست. صفحه اینترنتی او:

http://petras.lahaine.org/

می باشد.

 

برگردانده شده از:

http://www.globalresearch.ca/president-obamas-race-for-the-imperial-legacy-a-world-of-chaos-and-disintegration/5522476

http://petras.lahaine.org/?p=2080