رسول پویان
جايگاه هرات در مدنيت خراسان
از عهد باستان تا گسترش اسلام
هرات در عهد باستان موقعيت سوق الجيشی و شهرت فراوان داشت. از باستان زمانه ها اين خطة کهن دارای آبادانی، نظم سياسی و اقتصادی و مدنيت بوده است. هرات در ادوار اوستايی، مادها، هخامنشيان، کوشانيان و ساسانيان مرکز تلاقی تمدنهای بزرگ بوده و حوزه های مهم و استراتيژيک را بهم پيوند داده است و از اين تمدن های باستان به نحو شايسته يی تغذيه و بهره وری کرده است.
هنگام يورش اسکندر مقدونی به قلمر فراخ هخامنشيان شهر هرات دارای نام و شهرت بس فراوان بود. شجاعت و پايداری دلاوران هراتی اوراق تاريخ را زينت بخشيده است. در اين باب در تاريخ مختصر افغانستان آمده است: «هرچند اسکندر سه ولايت بزرگ آريا(هرات)، درنگيانه(سيستان) و اراکوزی(قندهار کنونی) را بدست آورده بود، ولی ساتی بارزان سردار ملی هراتيان از بسوس شاه باختر دوهزار لشکر امداد گرفت و در هرات علم آزادگی افراشت»([1])
هرات رونق و آبادانی خود را در دورة ساسانيان نيز حفظ کرد و يکی از شهرهای مشهور تمدن آن عهد و مرکز اشراف نشين زردشتی های آريايی بود. قبل از ظهور اسلام برخی از جهانگردان از هرات بعنوان سرزمين نعمت، ثروت و فرهنگ ياد کرده اند. اين موقعيت و جايگاه پس از انتشار اسلام در بلاد خراسان نيز بقوت خود باقی بود. چنانکه داستان دهقان(حاکم) محلی هرات هنگام اهدای سوقات به اسد بن عبدالله حکمران عرب بسی مشهور است. در سنة 120 هـ مطابق 737 ميلادی در زمان حکمرانی اسد بن عبدالله بر خراسان، دهقان(دهگانی) از هری بدربار اسد در بلخ آمد، و روز جشن مهرگان هدايای بس گرانبهايی تقديم داشت؛ در اين دربار دهگان هرات خطابه يی ايراد کرد که در آن گفته بود:
«خدا امير را نيکی دهاد! ما گروه عجم مدت چهار صد سال، در حاليکه کتاب ناطق و نبی مرسل نداشتيم، تنها به حلم و عقل و وقار (بردباری، هوشياری و سنگينی) دنيا را گرفتيم، و هرکسی با اين سه خوی، بهر سوی روی آورد، خدا او را پيروزی بخشد»([2])
هرويان نخست با اعراب سازگاری عقلمندانه کردند و صلح را بر جنگ ترجيح دادند. آنان اسلام و قرآن را پذيرا شده و بر روی خاکستر مقدس محراب عبادت ساختند؛ ولی جور، ستم و تبعيض امويان کاسه صبر شان را لبريز کرد. قوی ترين و خونين ترين قيامهای آزاديخواهانه و استقلال طلبانه از خراسان آغاز شد و هرات يکی از مراکز عمدة قيام و پايداری بود.
تاهنوز دلاوری و رشادتهای ابومسلم خراسانی، قارن هراتی، نيزک بادغيسی، استاد سيس، بن مقنع و ديگر آزادگان از ياد نرفته است. همين خراسانيان بودند که به رهبری ابومسلم خراسانی عليه امويان چونان جنگيدند تا خلافت را از خاندان اموی به دومان عباسيان انتفال دادند؛ اما خليفگان عباسی عوض پاداش، اين سردار نامدار را با حيله و نيرنگ ترور نموده و قيامهای بعدی خراسانيان و هراتيان را با خشونت و بي رحمی سرکوب کردند.
هرويان با عقل و تدبير از تجارب ابومسلم و سرداران خراسانی درس عبرت گرفته و استراتيژی مبارزاتی و استقلال طلبی خود را مطابق به شرايط زمانی و مکانی عيار ساختند. همين بود که برای نخستين بار رايت استقلال خراسان در فوشنج هرات به دست سردار بزرگ خراسانی (طاهر فوشنجی) به احتزاز درآمد. دومان طاهريان بمثابة خراسانيان بومی و ميراثداران فرهنگ و تمدن باستان، در هماهنگی زيرکانه و سياستمدارانه با خليفة معتدل عباسی مأمون توانستند شالودة دولت مستقل خراسانی را پيريزی کنند.
سپس سلسله های صفاری و سامانی که بازهم از خراسانيان بومی بودند، اين شالوده و اساس را ثبات و استحکام سياسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بخشيدند. زبان پارسی يا فارسی(يا دری) بمثابة پرريشه ترين زبان فرهنگ و مدنيت کهن اوستايی در عهد صفاريان، خاصه در دورة سامانيان رشد و انکشاف افزون يافت و بعنوان زبان فرهنگ و مدنيت خراسان مقبول عام و خاص بود.
اين زبان ملی خراسانيان در ادوار ترکان خراسانی نيز رشد و توسعة دامنه داری پيداکرد. بر بنياد همين شالودة تمدنی و فرهنگی بود که ترکان خراسانی، (غزنويان، سلجوقيان و تيموريان) بزرگترين امپراتوريهای خراسانی را برپا کردند. در اين فرايند تجلی فرهنگ و تمدن سهم غوريان و آل کرت نيز شايستة يادآوری است.
هرات در عهد سامانيان و غزنويان پايتخت دوم خراسان بود و در دورة غوريان به مرکز اصلی سياست، اقتصاد و فرهنگ تبديل شد. ياقوت يکی از تاريخنگاران و جغرافيه نويسان در اين باب می نويسد: «در 607 هجری که در خراسان بودم هيچ شهری را نيافتم که بزرگی و اهميت و شرافت و احترام و زيبايی و پرجمعيتی هرات را داشته باشد. هرات پر از مردمان فاضل، دانشمند، اعيان و متموّلين معتبر است، بسياری از علمای بزرگ و اشخاص مهم منسوب به هرات می باشند»([3])هراتيان از همان دوران نخستين انتشار اسلام در بلاد خراسان، در اين زمينه نقش فعالی بعهده داشتند. در قرن اول و دوم هجری اشخاص نامداری از خطة کهن سال هری در عرصه های علم و دانش قد برافراشتند که در اينجا به ذکر چند مثال اکتفا می کنم:
محمود وراق هروی يکی از شعرای مشهور هرات بود که بدو زبان عربی و دری شعر می سرود. ابوعبيد قاسم بن سلام هروی از بزرگترين علمای حديث، ادب، فقه و قرائت بود که بتاريخ 223 هجری وفات يافت. ابوعمر ثمر، بن حمدويه هروی قديمترين دانشمند خراسانی است که پس از خليل، معجم بزرگ لغت عرب را نوشته است. ابوالحسن علی فرزند ماجور هروی از علمای ستاره شناس بود که در اين زمينه دارای تاليفات می باشد. از قول گوستاولوبون نقل شده که وی از سال 270 تا 322 هجریمشغول مطالعه و تحقيقات بوده و تقويم هايی استخراج کـرده است. او بـرخلاف بطليموس کشف نمود کـه فاصلة قمر از آفتـاب بـه تناقض می رود.
برای روشن شدن نقش و تاثير فرهنگ و تمدن باستانی خراسان بر فرهنگ و مدنيت اسلامی کافی است که بيان واقعيت را از زبان عقابی شاعر معروف عرب در دورة عباسی بشنويم: «معانی جز کتب عجم بدست نمی آيد، لغت از ما و معانی از آنها»([4])
آفت چنگيزخان
پيش از هجوم هستی سوز چنگيزخان، هرات بسی آباد و پرجمعيت بود. هرويان پس از مقاومت اوليه با عقل و تيز هوشی با پسر چنگيز از در صلح پيش آمدند؛ ولی بعد از برگشت لشکر انبوه چنگيزی به تحريک تعدادی از مبارزان دوباره بر عساکر معدود باقی ماندة مغل يورش برده و همه را قتل عام کردند. چنگيزخان پس از اطلاع از اين واقعه بخشم آمد و لشکر عظيمی برای سرکوب هرويان گسيل کرد.
هراتيان در مقابل سپاه خون آشام چنگيزی پايداری کم نظير کردند. بقول سيفی هروی تاريخنگار قرن هفتم هجری در حملة سال 618 هجری «حدود 190000 مرد جنگی» از خطة هرات برای مقابله آماده شدند. همچنان به گفتة قاضی جوزجانی (منهاج سراج): «ششصد هزار شهيد، در ربع شهر بشمار آمد، برين حساب بيست و چهار لک (دومليون چهار صد هزار) در چهار طرف، از مسلمانان شهيد شدند»([5]) از روی ارقام متذکره وسعت آبادی و نفوس هرات قبل از حملة چنگزخان و خرابی شهر و قتل عام مردم بخوبی هويدا می شود.
هجوم وحشيانة لشکر چنگيز شيرازة سياسی، اقتصادی و اجتماعی خراسان را پاشان ساخت. مردم هرات قتل عام شدند؛ شهر و دهات مدتها خالی از نفوس بود؛ زيرا بعد از قيام و مقاومت هرويان، چنگيزخان فرمان قتل عام و تخلية هرات را داده بود. هرچند تمدن و آبادانی هرات در زير سم ستوران سپاه متجاوزين بخاک يکسان شد و مردم هرات کشته و تبعيد شدند؛ ليکن ارزشهای معنوی و فرهنگی، جاذبه های آب و خاک هری از بين نرفت و در اثر گذشت زمان توانست قلب سنگ اولاد چنگيز را نرم سازد. مغولهای صحرا نشين و خشن بمرور زمان در اقيانوس فرهنگ و تمدن خراسان غرق شدند. در اين برهه زمان نيز بازسازی و احيای مجدد خراسان در دورة ملوکان کرت (1245-1381م) از هرات آغاز گرديد و در دورة تيموريان به اوج خود رسيد.
هرات در عهد تيموريان
امير تيمور مشهور به تيمور لنگ اگرچه هنگام حمله به هرات وحشت بسيار آفريد و از کشته پشته ساخت؛ «امر کرد تا ديوارهای داخلی و خارجی شهر هرات را منهدم کردند و دروازه های آهنين شهر را که بر آن نام و عنوان پادشاهان کرت منقور بود از جا بکندند و توسط گردودنه ها به شهر سبز منتقل ساختند، ...بقول مورخ مير خوند يک دکان در شهر هرات باز نماند و در بازارها و کوچه ها مرده بالای مرده افتاده بود»([6]) اولاد تيمور نه تنها خشونت نکردند؛ بلکه در بازسازی و احيای فرهنگ و مدنيت خراسـان زمين و تختگاه آن هـرات از دل و جـان کوشيدند. نام نيک ايشان هماره زينت بخش اوراق تاريخ ما خواهد بود.
مدنيت خراسان که ريشه هايش از تمدن گشن بيخ باستان آب خورده و از مدنيتهای بزرگ ماد، هخامنشی، ساسانی، کوشانی، چين، هند و يونان مايه گرفته بود، پس از انتشار اسلام با فرهنگ عرب روبرو شد و شالودة مدنيت مختلط خراسان اسلامی شکل گرفت. در دورة درخشان تيموريان (1380-1506م) فرهنگ و مدنيت خراسان بعد از اسلام که در عهد دولتهای مستقل خراسانيان بومی و ترکان خراسانی شکل و شيرازه پذيرفته و با هجوم هستی سوز چنگيزی پاشان شده بود، بازسازی اساسی و احيای مجدد شد.
هرات در درازنای تاريخ هماره موقعيت استراتيژيک و تبارز فرهنگی و تمدنی داشته و قلب تپندة خراسان بوده است. در عهد تيموريان زمينه از نگاه سياسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی برای تجلی اين خطة پرمغز و مايه آماده شد و هرات بمثابة گوهری در صدف سينة خراسان درخشيدن گرفت. در اين باب در کتاب شکوفايی هرات آمده است: «هرات در همة اعصار و قرون قلب خراسان، کليد آسيا و دروازة افغانستان و حتی شبه قارة هند از جانب مورخين دانسته شده است. جای ترديد نيست کـه دورة شکـوفـايی و رنسـانـس اصـلی آن در دورة تيمـوريهـای هـــرات می باشد»([7])
شهر باستانی هرات در بستر پرفراز و نشيب تاريخ حالات بس متنوع داشته است؛ گاه بر اوج ترقی و تعالی فرهنگی، اقتصادی و سياسی عروج کرده و زمانی از جفای گيتی گشايان و زورگويان تاريخ بخاک يکسان شده است. سرزمين پربرکت و زرخيز هری و مردم ادب پرور و فرهنگساز آن همواره استعداد و توانمندی آنرا دارا بوده اند که ارزشهای گزيده تمدنهای بشری را خردمندانه جذب و هضم کرده و بشکل استادانه بر پاية همان فرهنگ ريشه دار خود، رشد و پرورش دهند.
هرات در عهد تيموريان در حقيقت گنج خاور و خزينة فرهنگی و هنری نه تنها خراسان، بلکه شرق شده بود. بقول مورخ مشهور وطن استاد حبيبی: «هرات بمنزلة مرکز تشعشع آسيا مدتها باقی ماند و انوار هنر آن در شرق و غرب و شمال تابيد»([8]) ارزش و اهميت محوری دورة تيموری را می بايست در جنبة فرهنگی، ادبی و هنری آن جستجو کرد. نمايندة واقعی هنر آن دوره «مکتب هنری هرات» است که انور آن هند عهد بابريان، ايران دورة صفوی و ماوراءالنهر را روشنايی بخشيد.
در کتاب هنر عهد تيموريها در اين باره آمده است: «عروج مکتب هرات را از 1400م تا اواخر عهد سلطان حسين بايقرا 1500م ميدانيم، که درين مدت يک قرن هنر کتابسازی اين مکتب به شمول هنرهای خطاطی، نقاشی، مصوری، تذهيب و تجليد بذروة عروج خود رسيد و هنر مندان نامی از هر سو بهرات آمدند»([9])
پس از فروپاشی امپراتوری بزرگ تيموريان دوران درازدامن تجزيه و تقسيم خراسان بزرگ، جنگهای هستی سوز، اغتشاشات و خانه جنگی های پايان ناپذير و بحرانهای پياپی آغاز شد و فرهنگ و مدنيت هرات در چنگال تباه کنندة سيه روزهای سخت و دشوار گرفتار رکود، انحطاط و اضمحلال روزافزون گرديد که به نحوی از انحا تاهنوز ادامه دارد.رسول پويان سال 1373 خورشيدی